الطور ٤٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۳۶ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
وَ إِنْ‌ يَرَوْا کِسْفاً مِنَ‌ السَّمَاءِ سَاقِطاً يَقُولُوا سَحَابٌ‌ مَرْکُومٌ‌

ترجمه

آنها (چنان لجوجند که) اگر ببینند قطعه سنگی از آسمان (برای عذابشان) سقوط می‌کند می‌گویند: «این ابر متراکمی است!»

|و اگر پاره سنگى را در حال سقوط از آسمان بينند [باز ايمان نياورند و] گويند: ابرى متراكم است
و اگر پاره‌سنگى را در حال سقوط از آسمان ببينند مى‌گويند: «ابرى متراكم است.»
این کافران اگر هم سقوط قطعه‌ای از آسمان را به چشم ببینند باز خواهند گفت: این پاره ابری متراکم است.
و اگر پاره سنگی در حال سقوط از آسمان ببینند [فکر نمی کنند عذاب است، بلکه چنان بر انکار حق اصرار دارند که] می گویند: ابری متراکم است!
اگر بنگرند كه قطعه‌اى از آسمان فرومى‌افتد، مى‌گويند: ابرى است متراكم.
و چون پاره‌ای از آسمان را افتاده بینند، گویند ابری متراکم [و نعمت‌] است‌
و اگر ببينند كه پاره‌اى از آسمان فرو مى‌افتد [باز هم ايمان نيارند و] گويند: ابرى است توده شده.
اگر بنگرند که قطعه‌ای از آسمان فرو می‌افتد، می‌گویند: ابر متراکمی است.
و اگر پاره‌هایی از ابر سیاه را در حال سقوط از آسمان ببینند گویند: «ابری متراکم است.»
و اگر بینند پاره‌ای را از آسمان فرودآینده گویند ابری است انبوه‌

Even if they were to see lumps of the sky falling down, they would say, “A mass of clouds.”
ترتیل:
ترجمه:
الطور ٤٣ آیه ٤٤ الطور ٤٥
سوره : سوره الطور
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کِسْفاً»: پاره. تکه. قطعه. «مَرْکُومٌ»: متراکم. «إِن یَرَوْا کِسْفاً»: مراد این است که مشرکان و منکران لجوج، آن چنان در عناد و دشمنی با پیغمبر و اسلام، پافشاری می‌کنند که اگر عذابی را که تمسخرکنان از پیغمبر خواسته بودند (نگا: اسراء / ) با چشم سر نزول آن را بالای سر خود ببینند، قبول نمی‌کنند و چیز دیگری قلمداد می‌نمایند (نگا: حجر / و ، احقاف / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ «44»

(آنان به قدرى لجوجند كه حتى) اگر ببينند پاره‌اى از آسمان فرو مى‌افتد، (باز هم ايمان نمى‌آورند و) مى‌گويند: اين ابرى متراكم است (نه قهر خدا).

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ (44)

وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً: و اگر ببينند به مشاهده قطعه‌اى‌ مِنَ السَّماءِ ساقِطاً: از آسمان فرود آينده باشد بر سر ايشان، يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ‌: گويند از فرط طغيان و استكبار، اين نه قطعه آسمان است بلكه ابرى است بر هم نشسته و بهم چسبيده، يعنى عناد ايشان به اندازه‌اى است كه با وجود مشاهده آثار عذاب از كفر و مخالفت باز نايستند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ (41) أَمْ يُرِيدُونَ كَيْداً فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ (42) أَمْ لَهُمْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (43) وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ (44) فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ (45)

يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (46) وَ إِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذاباً دُونَ ذلِكَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (47) وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ (48) وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبارَ النُّجُومِ (49)

ترجمه‌

يا نزد آنان علم غيب است پس آنها مى‌نويسند

يا اراده دارند حيله و مكرى كنند پس آنانكه كافر شدند آنها كيد كرده شدگانند

يا براى آنها معبودى است غير از خدا منزّه است خداوند از آنچه شريك قرار ميدهند

و اگر به‌بينند پاره‌اى از آسمان كه فرود آينده است مى‌گويند ابرى است متراكم‌

واگذارشان تا ملاقات كنند روزشان را كه در آن هلاك كرده ميشوند

روز كه بى‌نياز نميشوند و دفع نميكند از آنها مكرشان چيزى را و نه آنها يارى ميشوند

و همانا براى آنانكه ستم كردند عذابى است غير از اين ولى بيشترشان نميدانند

و صبر كن مر حكم پروردگارت را همانا تو در برابر ديدگان مائى و تسبيح گوى با حمد پروردگارت وقتى كه برميخيزى‌

و پاره‌اى از شب پس تسبيح گوى او را و هنگام بازگشتن ستارگان.


جلد 5 صفحه 80

تفسير

خداوند متعال در آيات سابقه احتمالاتى بعد از كلمه ام براى الزام كفّار مكّه بقبول دين اسلام ذكر فرموده بود و اينك تكميل فرموده آنرا بآنكه يا نزد آنها علم غيب است بمصالح و مفاسد امور دنيا و آخرتشان كه خودشان را محتاج به پيغمبر و امام نميدانند پس براى انتظام امورشان قانون مينويسند و معمول ميدارند چنانچه بنظر حقير رسيده يا مراد آنستكه آيا نزد آنها لوح محفوظ سماوى كه در آن مغيبات ثبت شده ميباشد پس آنان از روى آن نسخه بردارى ميكنند و بمردم خبر ميدهند كه گفته شده است يا ميخواهند كيد و مكرى نمايند نسبت بخاندان رسالت كه گفته‌اند مراد اجتماعشان در دار النّدوه است بر ضرر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و خداوند مكر آنها را بخودشان مسترد فرمود و در بدر كشته يا اسير شدند و محتمل است اعمّ از آن و سقيفه بنى ساعده باشد كه براى بردن حق اهل بيت در آن مجتمع شدند و خداوند از آنها انتقام كشيده و خواهد كشيد يا آنها العياذ باللّه خداى ديگرى غير از خداى يگانه دارند كه آنها را از عذاب الهى حفظ نمايد كه اينطور تجرّى بمعصيت مينمايند منزّه است خدا از آنكه شريك داشته باشد و از آنكه بتها شريك او باشند و اعراض آنها از حقّ و غفلتشان از ياد خدا و عناد و لجاجشان بقدرى است كه اگر به‌بينند پاره ابر تيره عذاب را كه از آسمان بر سرشان نازل است ميگويند ابر متراكم باران دار است چنانچه بنظر حقير رسيده يا اگر به‌بينند قطعه‌اى از آسمان را كه ميخواهد بر سر آنها افتد ميگويند ابرى بهم پيوسته است چنانچه گفته شده اين جواب تقاضاى خودشان است كه گفتند اگر راست ميگوئى قطعه‌اى از آسمان را بر سر ما فرود آورد در هر حال كار عناد و لجاج كه به اين جا كشيد خداوند به پيغمبر خود دستور داد كه از ارشاد و هدايت آنها صرف نظر فرمايد و بگذارد به اين باشند تا به‌بينند روزى را كه نفخه اوّل اسرافيل در آنروز براى مردن خلق مقرّر شده و بميرند و دست از عناد بردارند و هر كس بجزاى عملش برسد آنروز ديگر مكر و حيله بدرد نميخورد و بحال كسى فائده ندارد و كسى نميتواند با آنها يارى نموده عذاب خدا را از آنان دفع نمايد چون قابل شفاعت نيستند و بكسى اذن در شفاعت از آنها داده نميشود و از براى خصوص‌


جلد 5 صفحه 81

ستمكاران بمحمد و آل اطهار او صلوات اللّه عليهم اجمعين عذابى است غير از عذاب آخرت كه قمّى ره نقل فرموده آن در رجعت است بشمشير و سايرين بجنگ بدر و عذاب قبر و قحط سنين و غيرها تفسير نموده‌اند در هر حال بيشتر آنها از آتيه خود خبر ندارند كه بعذاب الهى در دنيا گرفتار خواهند شد و اخيرا امر فرموده پيغمبر خود را بصبر و سكون و مدارا با قوم در برابر فرمان الهى و اذيّت و آزار آنها و مطمئن فرموده است آنحضرت را به اين كه تو در برابر چشم ما و محفوظ به حفظ ما ميباشى ما خود ناظر و نگهبان و نگهدار توايم و جمع اعين بمناسبت اضافه بضمير جمع و مبالغه در وجود اسباب حفظ است و نيز امر فرموده او را به تسبيح و اشتغال بحمد الهى وقتى كه برميخيزد براى نماز شب بقرائت پنج آيه از سوره آل عمران كه آخر آنها انّك لا تخلف الميعاد است و در بعضى از شب باشتغال بنماز شب و بعد از غايب شدن ستارگان و طلوع فجر كاذب باشتغال بنافله صبح چنانچه مستفاد از نقل قمّى ره و روايات متعدّده از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار است و با وجود اين باقوال مفسّرين اعتنا نخواهد شد و كلمه ادبار بصيغه جمع نيز قرائت شده و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره طور را قرائت نمايد خدا خير دنيا و آخرت را براى او جمع خواهد فرمود و الحمد للّه رب العالمين.


جلد 5 صفحه 82

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِن‌ يَرَوا كِسفاً مِن‌َ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحاب‌ٌ مَركُوم‌ٌ (44)

و ‌اگر‌ ‌به‌ بينند پاره‌اي‌ ‌از‌ آسمان‌ سقوط كند ميگويند ابريست‌ بهم‌ پيوسته‌، اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ اينها ‌از‌ قابليت‌ هدايت‌ افتاده‌اند ‌اگر‌ ‌هر‌ نوع‌ بلائي‌ و مصيبتي‌ و عقوبتي‌ بآنها متوجه‌ شود محملي‌ ‌بر‌ ‌او‌ مي‌تراشند، ‌ يا ‌ مستند بطبيعت‌ ‌ يا ‌ اتفاق‌ ‌ يا ‌ امور ديگري‌ مي‌كنند، ‌حتي‌ ‌اگر‌ آسمان‌ ‌هم‌ ‌بر‌ سر ‌آنها‌ خراب‌ شود ميگويند ابر تيره‌ايست‌ ابدا متنبه‌ نميشوند.

‌النّاس‌ نيام‌ فاذا ماتوا انتبهوا

چنانچه‌ ‌به‌ چشم‌ ‌خود‌ مي‌بينيم‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ تصادفات‌ ‌که‌ همه‌ روزه‌ اتفاق‌ مي‌افتد و ‌در‌ ‌اينکه‌ امراض‌ گوناگون‌ ‌که‌ تمام‌ محكمه‌هاي‌ اطباء و بيمارستان‌ها و دارو خانه‌ها ‌را‌ پر كرده‌ و ‌هر‌ روز چه‌ اندازه‌ تلفات‌ مي‌دهد ابدا متوجه‌ باعمال‌ زشت‌ ‌خود‌ نمي‌شوند و مستند باين‌ فسق‌ و فجورها نمي‌كنند، ‌ يا ‌ اينكه‌ ميفرمايد: وَ ما أَصابَكُم‌ مِن‌ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَت‌ أَيدِيكُم‌ شوري‌ آيه 29.

وَ إِن‌ يَرَوا كِسفاً مِن‌َ السَّماءِ ‌که‌ آسمان‌ ‌بر‌ سر ‌آنها‌ خراب‌ شود.

ساقِطاً ‌مع‌ ‌ذلک‌ متنبّه‌ نمي‌شوند و دست‌ ‌از‌ كفر و شرك‌ و اعمال‌ زشت‌ ‌خود‌ ‌بر‌ نميدارند.

يَقُولُوا سَحاب‌ٌ مَركُوم‌ٌ ابر بهم‌ پيوسته‌ تيره‌ شديدي‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 44)- به دنبال بحثی که در آیات گذشته با مشرکان و منکران لجوج آمد، بحثی که برای هر انسان حق‌طلبی حقیقت را روشن می‌ساخت، در اینجا پرده از روی تعصب و لجاجت آنها برداشته، می‌گوید: «آنها (چنان لجوجند که) اگر ببینند قطعه سنگی از آسمان (برای عذابشان) سقوط می‌کند می‌گویند: (اشتباه می‌کنید، این سنگ نیست) این ابر متراکمی است» که بر زمین فرو می‌ریزد! (وَ إِنْ یَرَوْا کِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً یَقُولُوا سَحابٌ مَرْکُومٌ).

کسانی که این قدر لجوج باشند که حقایق حسی را منکر شوند و سنگهای آسمانی را به ابرهای متراکم تفسیر کنند، با این که همه کس ابر را به هنگامی که نزدیک به زمین می‌شود دیده که چیزی جز مجموعه بخار نیست، چگونه این بخار لطیف متراکم می‌شود و تبدیل به سنگ می‌گردد؟

این افراد تکلیفشان در برابر حقایق معنوی روشن است.

نکات آیه

۱ - ناباورى کفرپیشگان به حقانیت وعده هاى الهى، حتى با مشاهده نمودهاى عینى عذاب و سقوط سنگى از آسمان بر آنان (و إن یروا کسفًا ... یقولوا سحاب مرکوم)

۲ - سطحى نگرى و توجیه گرى کافران، نسبت به آیات هشداردهنده الهى، مانع عبرت آموزى آنان است. (و إن یروا کسفًا من السّماء ساقطًا یقولوا سحاب مرکوم) از این که کافران، با وجود مشاهده نشانه هاى عینى عذاب، آن را پدیده اى طبیعى و بى خطر مى انگارند; استفاده مى شود که حتى نمایاندن نمودهاى اعجازى، مایه عبرت آنان نخواهد بود.

۳ - کفر و لجاجت، مانع درک حقیقت نشانه هاى الهى (و إن یروا... یقولوا سحاب) آنچه حقیقتاً پاره هاى عذاب را در چشم کافران تکه هاى متراکم ابر جلوه مى دهد، لجاجت و حق ستیزى آنان است.

۴ - چشمداشت خیر و برکت از نمودهاى کیفر و عذاب الهى، نشان جهل عمیق کافران * (و إن یروا کسفًا ... یقولوا سحاب مرکوم) برداشت یاد شده بدان احتمال است که «سحاب مرکوم»، اشاره به بُعد خیر آفرینى ابرها داشته باشد; یعنى، کورباطنى کافر به حدى است که پاره هاى عذاب را ابرهاى رحمت مى پندارد.

۵ - دلایل حسّى نیز همانند برهان هاى عقلى، بى تأثیر در روح حق ستیز کفرپیشگان (و إن یروا کسفًا من السّماء ساقطًا یقولوا سحاب مرکوم) سقوط پاره هاى سنگ از آسمان، دلیلى حسى است و خداوند مى فرماید: کافران نه تنها براهین عقلى را بى تأمل رد مى کنند; که حتى دلایل حسى را نیز با توجیهى، وارونه جلوه مى دهند.

موضوعات مرتبط

  • آسمان: سقوط سنگ از آسمان ۱
  • آیات خدا: موانع درک آیات خدا ۳
  • امیدوارى: امیدوارى به عذابهاى خدا ۴
  • خدا: مکذبان حقانیت وعده هاى خدا ۱
  • دین: آسیب شناسى دینى ۳
  • شناخت: آفات شناخت ۳
  • عذاب: رؤیت عذاب ۱
  • کافران: آثار توجیه گرى کافران ۲; آثار سطحى نگرى کافران ۲; امیدوارى کافران ۴; حق ناپذیرى کافران ۱، ۵; لجاجت کافران ۱; موانع عبرت پذیرى کافران ۲; نشانه هاى جهل کافران ۴
  • کفر: آثار کفر ۳
  • لجاجت: آثار لجاجت ۳

منابع