القمر ٢٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۳۴ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
أَ أُلْقِيَ‌ الذِّکْرُ عَلَيْهِ‌ مِنْ‌ بَيْنِنَا بَلْ‌ هُوَ کَذَّابٌ‌ أَشِرٌ

ترجمه

آیا از میان ما تنها بر او وحی نازل شده؟! نه، او آدم بسیار دروغگوی هوسبازی است!

|آيا از ميان همه‌ى ما وحى بر او القا شده است؟ [نه،] بلكه او دروغگويى خودخواه است
«آيا از ميان ما [وحى‌] بر او القا شده است؟ [نه،] بلكه او دروغگويى گستاخ است.»
آیا بین ما افراد بشر تنها بر او وحی رسید؟! (چنین نیست) بلکه او مرد دروغگوی بی‌باک و خودپسندی است.
آیا از میان ما فقط بر او وحی نازل شده است؟! [نه، چنین نیست] بلکه او بسیار دروغگو و پر افاده و متکبر است [که می خواهد بر ما بزرگی کند.]
آيا از ميان همه ما كلام خدا به او القا شده است؟ نه، او دروغگويى خودخواه است.
آیا از میان همه ما کتاب آسمانی بر او فرود آمده است، نه بلکه او دروغ‌زن خودپسند است‌
آيا از ميان همه ما ياد و پند- سخن و وحى خدا- بر او افكنده شده؟! بلكه او دروغ پردازى خودپسند و برترى‌جوست.
آیا از میان همه‌ی ما (افراد بزرگ و محترم و دانا و دارا) وحی بدو شده است؟! (نه! چنین نیست). بلکه او بسیار دروغگو و خودخواه است (و با تکبّر و جاه‌طلبی می‌خواهد بر ما ریاست کند).
«آیا از میان ما این یادواره (تنها) بر او القا شده است‌؟ (نه،) بلکه او بس دروغ‌پردازی بس خوشحال (و خودپسند) است.»
آیا افکنده شد بر او ذکر از میان ما بلکه او است دروغ‌پردازی برتری‌جوی‌

Was the message given to him, out of all of us? In fact, he is a wicked liar.”
ترتیل:
ترجمه:
القمر ٢٤ آیه ٢٥ القمر ٢٦
سوره : سوره القمر
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الذِّکْرُ»: وحی مراد است. «أَشِرٌ»: بسیار مغرور و متکبر. خودخواه و جاه‌طلب.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ «25» سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ «26»

آيا از ميان ما تنها بر او وحى نازل شده است؟ بلكه او بسيار دروغگو و خودخواه است. در آينده خواهند دانست كه دروغگو و خودخواه كيست.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ «25»

أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا: آيا القا شده است بر او از ميان ما و حال آنكه در ميان ما اولى و احق از او يافت مى‌شود. اين انكار نبوت و نزول وحى و اختصاص او به آن در ميان ايشان نه چنين است كه وحى مختص به او باشد، بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ: بلكه او بسيار بسيار دروغگو، خودپسند و متكبر باشد و مى‌خواهد كه به جهت اين دعوى كاذبه، بر ما ترفع و تعظم نمايد. حق تعالى به جهت رد قول ايشان بر سبيل وعيد فرمايد:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «22» كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ «23» فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ «24» أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ «25» سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ «26»

إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ «27» وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ «28» فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطى‌ فَعَقَرَ «29» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ (30) إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً واحِدَةً فَكانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ (31)


جلد 5 صفحه 103

ترجمه‌

و بتحقيق آسان نموديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرنده‌ئى هست‌

تكذيب كردند قوم ثمود بيم‌دهندگان را

پس گفتند آيا انسانى را كه از جنس ما و منفرد است پيروى كنيم همانا ما در اين وقت در گمراهى و عذابهاى گوناگونيم‌

آيا القاء شده بر او وحى آسمانى از ميان ما بلكه او است بسيار دروغگوى خودپسند و متكبّر

زود باشد كه بدانند فردا كيست بسيار دروغگوى خودپسند و متكبّر

همانا ما فرستندگانيم ناقه را آزمايش براى آنها پس مراقب آنها باش و صبر كن‌

و آگاه كن آنها را كه آب قسمت شده است ميانشان هر قسمتى حاضر شده بنوبت‌

پس خواندند يارشان را پس مرتكب كشتار شد و پى كرد

پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم‌

همانا ما فرستاديم بر آنها يك صوت مهيب را پس بودند مانند گياه خشك فراهم آورده انباردار.

تفسير

خداوند متعال اين آيه شريفه را بعد از نقل قصص تكرار فرموده براى تأكيد معنى و تثبيت آن و مزيد تأثير و تقرير در اذهان شنوندگان و بنظر حقير چنانچه در اوائل كتاب اشاره بآن شد تكرار از لوازم وعظ و خطابه است و احتياج بنكته ندارد و بعضى از مفسّرين آنرا اشاره بجهاتيكه براى تسهيل قرآن در بيان مفاد اين آيه در ضمن آيات سابقه ذكر شد گرفته‌اند از قبيل تبيين احكام و تقرير معارف و توضيح مواعظ و تسهيل براهين و تعبير از وقايع بعبارات متعدّده و بيان آنها بأمثله مختلفه كه هر جهتى اقتضاء تكرارى دارد و متذكر فرموده كفار مكّه را بتكذيب قوم ثمود حضرت صالح را كه يكى از منذرين بانذار الهى و پيغمبران خدا بود كه تكذيب يكى از آنها باعتبار وحدت قول و دعوت همه بتوحيد در حكم تكذيب همه ميباشد و دليل آنها از غايت جهل و نادانى بر مدّعاى خودشان كه نفى رسالت آن حضرت بود اين بود كه يك نفر بشر كه از جنس ما است و مانند ما ميخورد و ميآشامد و در كوچه و بازار راه ميرود و اتباع و انصارى ندارد چگونه ممكن است بمقام نبوّت برسد و از طرف خداوند بر خلق مبعوث‌


جلد 5 صفحه 104

گردد و ما مجبور باطاعت و تبعيّت از قول و فعل او باشيم اگر چنين باشد ما در گمراهى و خطا و شدّت و عذاب و التهاب از ناملائمات زيادى واقع خواهيم شد يا چون حضرت صالح بآنها فرموده بود در صورت مخالفت دستورات من در آتشهاى سوزانى واقع خواهيد شد آنها معارضه بمثل نمودند و گفتند در صورت متابعت در آتشها و التهاباتيم چون اصل سعر بمعناى التهاب است يا تعجب نمودند كه چگونه ميشود ما از ترك متابعت او در آتشهاى سوزانى باشيم و باز تعجب نمودند كه وحى الهى يا كتاب آسمانى نازل شود بر يك نفر عادى از بين جماعتى كه از يك قبيله هستند و با يكديگر زندگى ميكنند و اخيرا تصريح كردند كه او كذّاب است و براى خودخواهى و رياست و تكبّر نمودن بر ما اين ادّعا را نموده لذا خداوند فرموده فرداى قيامت معلومشان ميشود كه كذاب أشر كيست يا حضرت صالح بدستور الهى بآنها فرموده چون ستعلمون بصيغه خطاب نيز قرائت شده است بنابر حكايت قول آن حضرت يا التفات از غيبت بخطاب در كلام خدا در هر حال بتفصيلى كه در سوره اعراف گذشت خداوند ناقه‌اى را براى امتحان آنها از كوه بيرون آورد و بحضرت صالح دستور فرمود كه مراقب سلوك آنها با ناقه و منتظر امر الهى در باره آنها باشد و بر آزار و ايذاء آنان صبر فرمايد و بآنها خبر دهد كه خداوند مقرّر فرموده كه آب رودخانه بين آنها و ناقه قسمت شود يك روز حق آنها و يكروز حق ناقه باشد و سهم هر كدام محفوظ و حاضر و آماده براى صاحبش بنوبه خود بماند پس آنها يار و مصاحب خودشان قدار بن سالف را خواندند و او را وادار بقتل ناقه كردند و او با دو ضرب شمشير آن حيوان را كشت و پى كرد و شايد بملاحظه وادار شدن او بقتل يا با دو ضرب واقع شدن آن باشد كه خداوند فرموده فتعاطى فعقر چون تعاطى تناول شى‌ء بتكلّف است پس خداوند بيك فرياد جبرئيل گوشهاى آنها را پاره و دلهاشان را متلاشى فرمود و همه در يك چشم بهم زدن مردند و بدنهاشان خشك و خرد شد مانند گياه خشك كه صاحب محوّطه‌ئى از چوب و نى براى علوفه گوسفندان خود جمع نموده و زير دست و پاى آنها در زمستان ريز ريز شده و محتظر بفتح نيز قرائت شده و بنابراين ظاهرا مراد گياه يا نى و سر شاخه خرد


جلد 5 صفحه 105

خشكى است كه براى احتظار جمع شده مانند آنكه بآجرى كه براى بناء خانه جمع شده ميگويند آجر بناء و حظيره بر چنين محوّطه اطلاق ميشود و حظيرة القدس از القاب بهشت است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ أُلقِي‌َ الذِّكرُ عَلَيه‌ِ مِن‌ بَينِنا بَل‌ هُوَ كَذّاب‌ٌ أَشِرٌ «25»

آيا بسوي‌ ‌او‌ وحي‌ نازل‌ مي‌شود ‌در‌ ميانه ‌اينکه‌ جمعيّت‌ ‌ يا ‌ بلكه‌ ‌او‌ بسيار دروغگو ‌است‌ و متكبّر مي‌خواهد تمام‌ ‌ما ‌را‌ ‌در‌ تحت‌ اطاعت‌ ‌خود‌ درآورد و ‌بر‌ ‌ما رياست‌ پيدا كند ‌بر‌ فرض‌ قول‌ يك‌ نفر حتّي‌ ‌در‌ موضوعات‌ حجّت‌ نباشد لكن‌ احتمال‌ صدق‌ مي‌دهد ‌که‌ ‌اگر‌ يك‌ نفر بشما ‌گفت‌ ‌در‌ راه‌ قطاع‌ الطريق‌ هستند ‌ يا ‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مشروب‌ زهر ريخته‌ ‌شده‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ بستر عقرب‌ داخل‌ ‌شده‌ احتمال‌ صدق‌ مي‌رود و ‌به‌ حكم‌ عقل‌ واجب‌ ‌است‌ فحص‌ و تحقيق‌ كرد ‌تا‌ صدق‌ و كذب‌ ‌او‌ مكشوف‌ شود بخصوص‌ ‌اگر‌ ضرر عظيم‌ ‌باشد‌ نبايد رمي‌ ‌به‌ كذب‌ كرد و اعتناء نكرد و چه‌ مانع‌ دارد ‌که‌ خداوند وحي‌ فرستد ‌بر‌ يك‌ نفر ‌که‌ ‌از‌ ‌هر‌ جهتي‌ صالح‌ ‌باشد‌ و ‌به‌ صلاح‌ شناخته‌ ‌شده‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌خود‌ ‌شما‌ اعتراف‌ كرديد و باو گفتيد: قَد كُنت‌َ فِينا مَرجُوًّا قَبل‌َ هذا چنانچه‌ اشاره‌ شد ‌پس‌ نبايد تعجب‌ كرد ‌که‌ بگوئيد.

أَ أُلقِي‌َ الذِّكرُ عَلَيه‌ِ مِن‌ بَينِنا البتّه‌ ‌خدا‌ مي‌داند كي‌ قابليّت‌ رسالت‌ دارد اللّه‌ُ أَعلَم‌ُ حَيث‌ُ يَجعَل‌ُ رِسالَتَه‌ُ انعام‌ ‌آيه‌ 124 و نفهميده‌ و نرسيده‌ ‌او‌ ‌را‌ رمي‌ بكذب‌ كنيد و بگوئيد:

بَل‌ هُوَ كَذّاب‌ٌ أَشِرٌ لذا خداوند ‌در‌ جواب‌ ‌آنها‌ مي‌فرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 25)- سپس افزودند: به فرض که وحی الهی بر انسانی نازل شود «آیا از میان ما تنها بر او وحی نازل شده» (أَ أُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِنْ بَیْنِنا). با این که افرادی

ج5، ص35

سرشناس‌تر و معروفتر و ثروتمندتر از او پیدا می‌شود.

در حقیقت گفته‌های قوم ثمود شباهت زیادی با گفته‌های مشرکان مکّه داشت که گاهی ایراد می‌کردند: «چرا این پیامبر غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟ چرا فرشته‌ای نازل نشده که همراه او انذار کند»؟ (فرقان/ 7) سپس در پایان آیه می‌گوید: آنها همین موضوع را دلیل بر کذب پیامبرشان «صالح» گرفتند و گفتند: «او آدم بسیار دروغگوی هوسبازی است»! (بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ). چرا که می‌خواهد بر ما حکومت کند، و همه چیز را در قبضه خود بگیرد، و بر طبق هوسهایش رفتار کند.

نکات آیه

۱ - ناباورى قوم ثمود نسبت به انتخاب فردى چون «صالح(ع)»، از میان همه قوم، براى دریافت وحى (أءلقى الذکر علیه من بیننا)

۲ - محور نبوت پیامبران، یادآورى ارزش ها به خلق و بیدارسازى فطرت خفته آنان است. (أءلقى الذکر علیه من بیننا) از آیه شریفه استفاده مى شود که قوم ثمود، واژه «ذکر» را بر محتواى پیام صالح(ع) اطلاق کرده اند و چه بسا این تعبیر را از خود آن حضرت گرفته باشند. به هر حال خداوند این وصف را رد نکرده است.

۳ - قوم ثمود، براساس ملاک هاى مادى خود، معتقد به وجود افرادى شایسته تر از صالح(ع) براى پیامبرى (أءلقى الذکر علیه من بیننا)

۴ - تأکید قوم ثمود بر دروغ گویى، قدرت طلبى و خودخواهى صالح(ع)، در ادعاى پیامبرى (بل هو کذّاب أشر) «أشر» به معناى متکبر و خودخواه است.

۵ - انبیا، پیامدار رهبرى اجتماعى و فکرى خویش براى جامعه * (بل هو کذّاب أشر) متهم شدن صالح(ع) به خودخواهى و قدرت طلبى، متفرع بر این است که آن حضرت، از آنان انتظار اطاعت و پذیرش فرمانش را داشته باشد.

موضوعات مرتبط

  • انبیا: رهبرى انبیا ۵; مهمترین رسالت انبیا ۲; نقش اجتماعى انبیا ۵; هدایتگرى انبیا ۲
  • تذکر: اهمیت تذکر ارزشها ۲
  • صالح(ع): تکذیب صالح(ع) ۱; تهمت تکبر به صالح(ع) ۴; تهمت دروغگویى به صالح(ع) ۴; تهمت قدرت طلبى به صالح(ع) ۴; قصه صالح(ع) ۴; نبوت صالح(ع) ۳; وحى به صالح(ع) ۱
  • فطرت: اهمیت تنبه فطرت ۲
  • قوم ثمود: بینش قوم ثمود ۳; تاریخ قوم ثمود ۱; تهمتهاى قوم ثمود ۴; کفر قوم ثمود ۱
  • نبوت: ملاک نبوت ۳

منابع