النور ٣٩
کپی متن آیه |
---|
وَ الَّذِينَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ |
ترجمه
النور ٣٨ | آیه ٣٩ | النور ٤٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قِیعَةٍ»: (قِیعَة) و (قاع) به معنی بیابان بی آب و علف است. کویر. فلات. «الظَّمْآنُ»: تشنه. «جَآءَهُ»: به مکانی بیاید که سراب را در آنجا آب میدید. «شَیْئاً»: اصلاً. چیزی. «وَجَدَ اللهَ عِندَهُ»: خدا را در نزد سراب بیابد. خدا را در کنار خود حاضر بیابد. در هر صورت مراد این است که اجل مقدّر خدا در میرسد و خدا به حسابش میرسد. هدف از خود مثل هم، این است که کافران در دنیا به دنبال جهان سرابگون در تک و پویند و سرانجام چیزی نمیجویند، و در آخرت نیز اعمال نیکی هم اگر داشته باشند بیفایده بوده و رنجشان برباد است، و عذاب سرمدی خدا برایشان آماده است (نگا: آلعمران / فرقان / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ قَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ... (۱) وَ قَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ... (۱) وَ قَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ... (۲)
يَکَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ... (۲) ثُمَ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ... (۲) بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ... (۱) أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً... (۱) قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ... (۱)
تفسیر
- آيات ۳۵ - ۴۶، سوره نور
- معنا و مفادى كه آيات : ((الله نور السموات و الارض ...)) متضمن آن است .
- معناى ((نور)) و توضيح مراد از اينكه فرمود: ((خدا نور آسمانها و زمين است )).
- خداوند براى همه موجودات ((معلوم )) است و همه او را مى شناسند.
- مقصود از نور خدا همان نور ايمان و معرفت است كه به مؤ منين اختصاص دارد.
- تمثيل نور خدا به نور چراغ (مثل نوره كمشكوة ...). براى بيان تابش نور ايمان و معرفت در قلوب مؤ منين .
- مراد از جمله ((نور على نور)) در آيه شريفه
- مؤ منينى كه داراى ايمان كامل هستند از نور خدا بهره مى گيرند.
- وصف حال كسانى كه هيچ گاه از ياد خداوند باز نمى مانند!
- اشاره به اينكه تسبيح خدا مقدمه حصول معرفت ، و حمد خدا بعد از حصول معرفت اوست جلّ و علا.
- وجه اين كه در (رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع ) الهاء تجارت و بيع هر دو نفى شده است.
- وجه مقابله بين ذكر خدا و اقامه نماز در آيه شريفه
- مقصود از اينكه درباره قيامت فرمود: ((تتقلب فيه القلوب و الابصار))
- توضيح فراز اولآيه پاداش مؤ منان ((ليجزيهم الله احسن ما عملوا)).
- توضيح فراز دوم آن ((و يزيدهم من فضله )).
- توضيح فراز سوم آيه پاداش مؤ منان (و الله يرزق ...).
- تشبيه اعمال غير مؤ منين به سرابى كه تشنه آن را آب مى پندارد و نكاتى كه اين تشبيه افاده مى كند.
- تشبيهى ديگر: اعمال كفار چون ظلمات متراكم و مضاعفى است كه دست خود را در آن نتوانند ديد.
- استدلال بر اينكه خدا نور آسمانها و زمين است در آيه : ((الم تر ان الله يسبح له من فىالسموات و الارض ...)).
- نكات و لطائفى در استدلال اين آيه وجود دارد ۱ وجه اختصاص تسبيح خدا به عقلا و مرغان هوا.
- از علم قطعى به رؤ يت ((الم تر)) تعبير شده است .
- وجه تعليم به حيوانات در آيه شريفه .
- وجه اختصاص تسبيح از ميان همه صفات كماليه خدا
- نور عمومى خدا و نور خصوصى او همچون رحمت او دو گونه است .
- ذكر مواردى از خلقت و تدبير خداوند براى بيان اينكه مبداء و مرجع امور مشيت خداى سبحان است
- بيان ديگرى بر انحصار بازگشت امور به مشيت خداوند
- بحث فلسفى (در بيان اينكه خداوند علت اينكه تامه همه موجودات است يخلق ما يشاء ...)
- رواياتى در ذيل آيه نور (الله نور السموات و الارض ...) و مفردات و جملات آن
- روايتى كه مى گويد آيه نور مثل اهل بيت عليهم السلام است و بيانى در ذيل آن
- بيت اميرالمؤ منين عليه السّلام مصداق اكمل ((فى بيوت اذن الله )) است
- چند روايت درباره : ((رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع ...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ «39»
اعمال كسانى كه كافر شدند همچون سرابى است در بيابان هموار كه تشنه، آن را آب مىپندارد، تا آن هنگام كه به سراغ آن مىآيد آن را چيزى نمىيابد، و خدا را نزد خويش مىيابد كه حساب او را بىكم و كاست دهد و خداوند به سرعت به حسابها مىرسد.
نکته ها
كلمه «قيعة» به معناى زمين مسطح و بزرگ همچون بيابان است و «ظمأن» كسى را مىگويند كه عطشش زياد باشد. مصدر كلمه «وفى» به معناى اداى كامل و بدون كم و كاست چيزى است.
پیام ها
1- شرط قبولى عمل، داشتن ايمان است و سعادت انسان نيز در گرو ايمان است.
«وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ» (كفر سبب حبط و پوچ شدن عمل است)
2- اعمال كفّار فريبنده است. كَسَرابٍ ... (به انگيزهها بنگريد، نه به جلوهها و ظاهر تلاشها.)
3- در تعليم و تربيت، استفاده از مثال و تشبيه مؤثّر است. أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ ...
4- قيامت، روزِ بُروز حقايق است. «لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ»
5- انگيزهى تمام حركتها رسيدن به خير است، لكن تفاوت در واقعبينى و خيالگرايى است. «يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً»
6- كفّار در قيامت، هيچ سرمايهاى ندارند. «لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً»
7- علاوه بر عقيده، اعمال انسان در سرنوشت او مؤثّر است. لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا ... أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ ...
جلد 6 - صفحه 194
8- در قيامت، رسيدگى به حساب افراد هم كامل و دقيق است و هم سريع. فَوَفَّاهُ حِسابَهُ ... سَرِيعُ الْحِسابِ (برخلاف حسابرسىهاى دنيوى كه يادقيق و كامل نيست و يا همراه معطّلى است.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ (39)
جلد 9 - صفحه 257
بعد از ذكر صفات حميده اهل ايمان، بيان حالات كافران را مىفرمايد:
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا: و آنانكه كافر شدند به ديانت اسلام و قرآن، أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقِيعَةٍ: عملهاى ايشان كه به حسب ظاهر نيكو نمايد، مانند سرابى است به زمين هموار. «سراب» آنست كه شعاع آفتاب در نيمه روز بر زمين مستوى افتد، لمعان آن درخشنده در نظر آيد چون آب مواج، گمان برده شود آبى است كه بر زمين جارى مىشود. حاصل آنكه چون صحت اعمال خيريه مانند صله رحم و اطعام فقراء و غير آن و ترتب ثواب بدان، فرع ايمان، و آن را كفار دارا نيستند، پس اعمالى كه اعتقاد ايشان آنست كه به آن مثاب خواهند گشت مانند سرابى است در بيابان. يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً: پندارد و گمان كند آن را تشنه، آب صاف زلال پس روى به آن آورد. حَتَّى إِذا جاءَهُ: تا اينكه برسد به آن چيز يا به محلى كه توهّم آب نموده، لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً: نيابد آن مظنون و متصور خود را چيزى، يعنى آبى را نيابد.
تبيين: حق تعالى تمثيل فرموده اعمال كافر را به سراب، و او را تشبيه نموده به تشنه جگر سوخته؛ پس همچنانكه تشنه، سراب را از دور آب بيند و پندارد كه آب است و چون نزديك آن رود آب را نيابد نااميد شده حسرت و شدت او زياده شود، كافر نيز گمان برد كه اعمال او خوب و ثواب بر آن مترتب شود چون روز جزا شود از اميد پاداش و ثواب اعمال خود مأيوس گردد و به جهت فقدان شرايط قبول آن، حسرت و ندامت او زياد گردد، وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ: و يابد خدا را محاسب نزد خود، يا يابد عذاب خدا، يا زبانيه را نزد عمل خود. فَوَفَّاهُ حِسابَهُ:
پس تمام بدهد خدا او را جزاى كردار بر وجهى كه حساب اقتضاى آن كرده باشد، يعنى جزاى خدا موافق و مطابق كردار خود يابد بدون تعدى و تفريطى.
وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ: و خدا زود حساب كننده باشد و حساب تمام خلايق يك دفعه و بدون فتره بنمايد و حساب بعضى او را از حساب بعض ديگر باز ندارد.
از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام پرسيدند: چگونه حق تعالى بندگان را در يك حال حساب فرمايد؟ فرمود: همچنانكه ايشان را در يك حال روزى عطا
جلد 9 - صفحه 258
فرمايد. «1» از مقاتل نقل شده كه اين آيه در باره عتبة بن شيبه نازل شده كه در زمان جاهليت طالب اسلام بود، و چون زمان ظهور دين اسلام شد در طريق كفر خود ثابت گرديد و قبول اسلام ننمود، لكن اين تمثيل در باره تمام كفار جارى است تا قيامت. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ (39) أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ (40)
ترجمه
و آنانكه كافر شدند كردارهاشان چون سرابى است در زمين هموارى كه ميپندارد آنرا تشنه، آب تا چون آيد آنرا نيابدش چيزى و بيابد خدا را نزدش پس تمام دهد باو حسابش را و خدا زود حساب است
يا چون تاريكيهائى است در دريائى عميق كه فرو پوشد آنرا موجى كه از بالاى آن موجى است كه از بالاى آن ابرى است تاريكيهائى است بعضيشان بالاى بعضى چون بيرون آرد دستش را نزديك نيست كه ببيند آن را و كسيكه قرار نداد خدا برايش نورى پس نباشد برايش هيچ نور.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان حال اهل ايمان و استفاده كامل ايشان از اعمال خود و نور الهى بيان حال كفّار را فرموده باين تقريب كه آنانكه كافر شدند اعمال و افعالشان در بى فائده بودن و مورث خستگى و ناميدى شدن مانند سرابى است كه آن جلوه و نمايش آب است از دور در نظر بيننده كه حاصل ميشود از تابش آفتاب بر زمين پست هموار و كسيكه تشنه باشد گمان ميكند آب است تا وقتى كه نزديك شود مىبيند چيزى نيست و از براى او جز خستگى و نااميدى
جلد 4 صفحه 34
فائدهئى نداشت كفارهم وقتى در پيشگاه الهى حاضر ميشوند مىبينند اعمالشان براى كفرشان قبول نشده و چيزى ندارند خدا هم زود بحساب آنها ميرسد و بجهنّمشان ميفرستد و چون مقصود از چنين تشنهئى كافر است حال كافر كه يافتن خدا را نزد خود باشد بر حسب ظاهر از حالات آن تشنه قرار داده شده و ضمائر مفرد آورده شده است و خدا حساب تمام بندگانرا بيك چشم بهمزدن رسيدگى ميفرمايد چه رسد بكافر كه از اول حسابش پاك است يا آنكه اعمال آنها در تاريكى و موجب وحشت و حيرت بودن از مئالش مانند ظلمتهاى سهگانه است در درياى پهناور عميق كه بپوشاند آنرا موجى و موجى بالاى موجى باشد و بالاى آن امواج متراكمه ابر سياهى باشد كه مانع از نور ستارگان شود و اين ظلمتهائى است كه حاصل شده از موج و موج فوق موج و ابر فوق موج و فضا را بقدرى تاريك نموده كه اگر شخص دست خود را از زير لباس خويش بيرون آورد و در برابر چشمش نگهدارد نزديك نيست كه ببيند چه رسد بآنكه فعلا ببيند و كسيكه مقدّر نفرموده خدا كه بنور الهى و هدايت خدائى مستنير و مهتدى گردد براى او نور و هدايتى نيست چون هر چه نور است از جانب خدا است و هر توفيق و هدايتى باو منتهى خواهد شد بخلاف اهل ايمان كه نور ايشان فوق نور است و در آيات سابقه بيان شد و بنابراين كلمه او از براى تخيير است و محتمل است براى تنويع باشد و بنابراين بايد گفت اعمال كفّار دو قسم است يك قسم اعمال حسنه از قبيل صله رحم و اطعام فقرا و احسان بخلق كه خود آنها اميدوار بثواب آن اعمالند آنها مانند سراب است چون با كفر مقبول نيست و فائدهئى براى آنها ندارد و يك قسم اعمال قبيحه مانند ظلم و تعدّى و افتراء كه خود آنها هم اميدوار بآنها نيستند يا در مئال آن متحيّرند كه خوب است يا بد مانند ظلمات سهگانه است چون اعمال آنها هم مشتمل بر سه ظلمت است ظلمت جهل و ظلمت شك و ظلمت حيرت كه هر يك مترتّب بر ديگرى است و چنانچه در باره مؤمن ذكر شد كه در پنج نور گردش ميكند در باره كافر هم روايت شده كه در پنج ظلمت قرار گرفته ظلمت گفتار و ظلمت رفتار و ظلمت ورود در قبر و ظلمت خروج از آن و ظلمت مسيرش بجهنّم و در بعضى از روايات ظلمات اول بتاريكيهاى خلفاء سهگانه و
جلد 4 صفحه 35
ظلمات دوم بفتن مخالفين امير المؤمنين عليه السّلام از قبيل طلحه و زبير و معاويه و يزيد و ساير بنى اميّه لعنهم اللّه تأويل شده و من لم يجعل اللّه له نورا فما له من نور را بمن لم يجعل اللّه له اماما من ولد فاطمه عليها السلام فما له من امام يوم القيامه تفسير فرمودهاند و بعضى مثل اول را براى اعمال خارجيّه و مثل دوم را براى اعمال قلبيّه كه عقائد است دانستهاند و گفتهاند كافر در سه تاريكى است تاريكى آنكه نميداند و تاريكى آنكه نميداند كه نميداند و تاريكى آنكه معتقد است كه ميداند و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَعمالُهُم كَسَرابٍ بِقِيعَةٍ يَحسَبُهُ الظَّمآنُ ماءً حَتّي إِذا جاءَهُ لَم يَجِدهُ شَيئاً وَ وَجَدَ اللّهَ عِندَهُ فَوَفّاهُ حِسابَهُ وَ اللّهُ سَرِيعُ الحِسابِ (39)
و كساني که كافر شدند اعمال آنها مثل سراب و آب نمايي است که در
جلد 13 - صفحه 536
بيابان از دور بنظر ميآيد بخصوص از براي آدمهاي تشنه گمان ميكند آب است تا موقعي که ميآيد آنجا نمييابد چيزي را و مييابد خداوند متعال را در نزد او پس خداوند بطور وافي و كافي حساب او را ميرسد و خداوند سريع الحساب است زود حساب او را ميكند.
(وَ الَّذِينَ كَفَرُوا) كفر اقسام زيادي دارد شرك، لا مذهبي، يهود، نصاري، مجوس، ناصبي، خوارج که خروج بر امام كند، مبدع، غلات، منكر ضروري دين، انكار بعض آنچه يقين دارد که از پيغمبر صادر شده که برگشتنش به انكار رسالت ميشود و امروز اينکه قسم كافر بسيار در مسلمين و شيعه زياد شده که بسياري از احكام قرآن را و فرمايشات پيغمبر را که يقين دارند از آن حضرت صادر شده انكار ميكنند و قبول ندارند.
(تنبيه) مخالفين ائمه و مذهب شيعه دو دسته هستند.
دسته اول رؤساي آنها و اينکه مثل مشايخ ثلاثه و بني اميه و بني العباس و بسياري از علماء آنها و اتباع آنها که يقين داشتند پيغمبر علي را نصب بخلافت كرد و اوصياء خود را يك بيك معين فرمود و مع ذلک انكار كردند مسلما كافر و احكام كفر بر آنها بار ميشود.
دسته دوّم آنهايي که در شبهه افتادند و امر بر آنها مشتبه شده و لو صدق كفر بر آنها نميشود و احكام اسلام في الجمله بر آنها بار ميشود لكن در ضلالت افتادند و در قيامت ملحق بكفار هستند چون ايمان ندارند و اينکه آيه شامل تمام آنها ميشود.
(أَعمالُهُم) مراد اعمال عبادتيست که بعنوان عبادت بجا ميآورند مثل نماز صوم، زكاة، حج و ساير عبادات که يهود و نصاري و مجوس حتي مشركين هم هم يك نوع عبادتي دارند.
جلد 13 - صفحه 537
(كَسَرابٍ بِقِيعَةٍ) که گمان ميكنند اينکه اعمال مقرب آنها است در نزد پروردگار و فرداي قيامت اجر كامل دارند نزد او همين نحوي که آدم تشنه.
(يَحسَبُهُ الظَّمآنُ ماءً) قيعه بيابان قفر را گويند که هيچ در او نباشد- در بسياري از اخبار از ائمه عليهم السلام سؤال ميكردند معناي لا شيء چيست باين آيه جواب ميدادند که مفادش اينست که انسان بسا يك شبحي بنظرش ميآيد چون ميرود هيچ نيست، ظمآن هم ماء بنظرش ميآيد موقعي که ميرود آنجا (حَتّي إِذا جاءَهُ لَم يَجِدهُ شَيئاً) همين نحوي که بر هاجر در بين صفا و مروه اتفاق افتاد اينها هم موقعي که مرگ آنها را ميگيرد يا در قيامت مبعوث ميشوند مشاهده ميكنند که اينکه اعمال آنها هيچ بوده و تماما هباء منثورا شده (وَ قَدِمنا إِلي ما عَمِلُوا مِن عَمَلٍ فَجَعَلناهُ هَباءً مَنثُوراً) فرقان آيه 25.
(وَ وَجَدَ اللّهَ عِندَهُ) ميآيند در محكمه حساب در پيشگاه احديت.
(فَوَفّاهُ حِسابَهُ) توفي اخذ به قوه است و از همين باب است توفي دين و در مورد عيسي عليه السلام عرض ميكند (فَلَمّا تَوَفَّيتَنِي) مائده آيه 117 بحساب تمام آنها رسيدگي ميشود.
(وَ اللّهُ سَرِيعُ الحِسابِ) در آن واحد قدرت دارد بحساب تمام بندگان رسيدگي كند.
[لا يشغله شأن عن شأن]
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 39)- اعمالی همچون سراب! از آنجا که در آیات گذشته سخن از نور خدا، نور ایمان و هدایت، بود، برای تکمیل این بحث، و روشن شدن حال آنها در مقایسه با دیگران، در اینجا از ظلمت کفر و جهل و بیایمانی، و کافران تاریک دل و منافقان گمراه سخن میگوید.
سخن از کسانی است که در بیابان خشک و سوزان زندگی به جای آب به دنبال سراب میروند، و از تشنگی جان میدهند، در حالی که مؤمنان در پرتو ایمان چشمه زلال هدایت را یافته و در کنار آن آرمیدهاند.
نخست میگوید: «و کسانی که کافر شدند اعمالشان همچون سرابی است در یک کویر، که انسان تشنه آن را (از دور) آب میپندارد» (وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً).
«اما هنگامی که به سراغ آن میآید چیزی نمییابد» (حَتَّی إِذا جاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً).
«و خدا را نزد اعمال خود مییابد و حساب او را صاف میکند»! (وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ).
«و خداوند سریع الحساب است»! (وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ).
نکات آیه
۱ - اعمال و رفتار کفرپیشگان، همانند سرابى است در کویر که تشنه به پندار آب به سراغ آن مى رود و چیزى به دست نمى آورد. (و الذین کفروا أعملهم کسراب بقیعة یحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم یجده شیئًا)
۲ - عمل و رفتار کفرپیشگان، پوچ و بى ارزش است. (و الذین کفروا أعملهم کسراب بقیعة یحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم یجده شیئًا) برداشت یاد شده، از تشبیه سراب به دست آمده است; زیرا سراب، امرى خیالى است که بر اثر خطاى دید به ذهن انسان مى آید; ولى در اصل وجود خارجى ندارد.
۳ - اعمال و رفتار کفرپیشگان، چون سراب فریبنده است. (و الذین کفروا أعملهم کسراب بقیعة یحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم یجده شیئًا)
۴ - کافران، در آرزو و انتظار نتیجه اعمال نیک خویش اند. (و الذین کفروا أعملهم کسراب بقیعة یحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم یجده شیئًا) این برداشت، از تشبیه سراب به دست مى آید; زیرا همان گونه که فرد تشنه در انتظار آب به سر مى برد و هر چه تلاش مى کند، جز شبه آب (سراب) چیزى نمى بیند; کافران نیز در انتظار نتیجه اعمال خود به سر مى برند; هر چند به آن نخواهند رسید.
۵ - اعمال نیک کافران، حبط شده و براى آنان ثمره اخروى نخواهد داشت. (و الذین کفروا أعملهم کسراب بقیعة یحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم یجده شیئًا) اگر سراب گونه بودن اعمال کافران، در رابطه با قیامت باشد، قهراً مى تواند اشاره به حبط اعمالشان باشد.
۶ - استفاده از تشبیه، براى بیان کردن حقایق، از روش هاى بیانى قرآن است. (و الذین کفروا أعملهم کسراب بقیعة ... إذا جاءه لم یجده شیئًا)
۷ - یأس و نا امیدى کافران از دستیابى به اهداف و آرمان هاى خود (و الذین کفروا أعملهم کسراب بقیعة یحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم یجده شیئًا) برداشت یاد شده، مبتنى بر این است که جمله «یحسبه الظمأن...لم یجده شیئاً» مربوط به دنیا باشد; یعنى، در همین دنیا است که کافران همچون تشنگان، به نتیجه اعمال خود و در پى نیل به اهداف خویش اند; ولى به آن دست نخواهند یافت.
۸ - اعمال نیکى که جهت خدایى (حسن فاعلى) ندارد، بى ثمر و فاقد ارزش است. (و الذین کفروا أعملهم کسراب بقیعة یحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم یجده شیئًا) مقصود از اعمال کافران در آیه شریفه کردار خوب آنان است; چرا که اعمال بد نتیجه خوبى ندارد تا گفته شود که مثل سراب بى فایده است. اما جهت خدایى و حسن فاعلى اعمال، از وصف «الذین کفروا» استفاده شده است; یعنى، چون خدا را انکار مى کنند و براى او کار نمى کنند اعمالشان بى ثمر است.
۹ - امیال و خواسته هاى انسان، در تشخیص درستى و نادرستى واقعیت ها تأثیر دارد. (کسراب بقیعة یحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم یجده شیئًا) برداشت فوق از آن جا استفاده شده است که انسان تشنه، براى سیراب شدن - که از خواسته هاى او است - دچار خطا شده و به جاى رفتن به طرف آب واقعى، به سوى سراب حرکت مى کند.
۱۰ - نیاز، بر انگیزاننده آدمى به تلاش و تکاپو (کسراب بقیعة یحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم یجده شیئًا) جمله «حتّى إذا جاءه» بیانگر تلاش و تکاپوى انسان تشنه براى به دست آوردن آب است که از نیازهاى اصلى و حیاتى او مى باشد.
۱۱ - کافران، در روز رستاخیز به جاى نیل به ثمره اعمال نیک خویش، با خدا و کیفر او مواجه خواهند شد. (و الذین کفروا أعملهم کسراب بقیعة ... حتّى إذا جاءه لم یجده شیئًا و وجد اللّه عنده فوفّیه حسابه)
۱۲ - کافران، به هنگام اطلاع از پوچى اعمالشان در قیامت، به حقانیت خداوند پى خواهند برد. (و الذین کفروا أعملهم کسراب بقیعة یحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم یجده شیئًا و وجد اللّه عنده)
۱۳ - قیامت، روز ظهور و بروز حقایقى همانند حقانیت خداوند و پوچى اعمال کافران (و الذین کفروا أعملهم کسراب بقیعة ... حتّى إذا جاءه لم یجده شیئًا)
۱۴ - اعمال کافران به روز رستاخیز، مورد حسابرسى کامل خداوند قرار خواهد گرفت و کیفر آنان بى کم و کاست داده خواهد شد. (و الذین کفروا أعملهم کسراب ... و وجد اللّه عنده فوفّیه حسابه) «توفیة» (مصدر «وفّى») به معناى پرداخت و دریافت کامل است.
۱۵ - خداوند، در قیامت اعمال بندگان را با سرعت حسابرسى خواهد کرد. (و اللّه سریع الحساب)
۱۶ - خداوند، «سریع الحساب» است. (و اللّه سریع الحساب)
۱۷ - فرجام نیک و بد انسان ها، در گرو عقیده و عمل آنان است. (رجال لاتلهیهم تجرة و لابیع عن ذکر اللّه و إقام الصلوة ... لیجزیهم اللّه أحسن ما عملوا ... و الذین کفروا أعملهم کسراب ... فوفّیه حسابه) تصریح خداوند بر اعمال مؤمنان (أحسن ما عملوا) و نیز اعمال کافران (أعمالهم کسراب)، حکایت از این دارد که علاوه بر عقیده انسان ها(ایمان و کفر)، اعمال آنان نیز در سرنوشت شان مؤثر خواهد بود.
۱۸ - خداوند، پاداش عمل مؤمنان را بر اساس تفضل خویش و کیفر کافران را بر پایه عدل مى دهد. (رجال ... لیجزیهم اللّه أحسن ما عملوا و یزیدهم من فضله ... و الذین کفروا ... فوفّیه حسابه و اللّه سریع الحساب) برداشت یاد شده، از مقایسه میان دو گونه برخورد خداوند با مؤمنان و کافران به دست مى آید.
موضوعات مرتبط
- آرزو: آرزوى پاداش عمل صالح ۴
- ارزشها: ملاک ارزشها ۸
- اسماء و صفات: سریع الحساب ۱۶
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۰
- تشبیهات قرآن: تشبیه به سراب ۱، ۳; تشبیه عمل کافران ۱، ۳
- تلاش: زمینه تلاش ۱۰
- تمایلات: نقش تمایلات ۹
- حقایق: روش تبیین حقایق ۶; عوامل مؤثر در تشخیص حقایق ۹
- خدا: آثار عدالت خدا ۱۸; آثار فضل خدا ۱۸; حسابرسى خدا ۱۴; حقانیت خدا ۱۳; سرعت در حسابرسى خدا ۱۵
- شناخت: عوامل مؤثر در شناخت ۹
- عقیده: آثار عقیده ۱۷
- عمل: آثار عمل ۱۷; حسابرسى اخروى عمل ۱۵
- عمل صالح: عمل صالح بى ارزش ۸
- فرجام: زمینه حُسن فرجام ۱۷; زمینه فرجام شوم ۱۷
- قرآن: تشبیهات قرآن ۱، ۳; روش بیانى قرآن ۶; فواید تشبیهات قرآن ۶
- قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۱۲، ۱۳; ویژگیهاى قیامت ۱۳
- کافران: آثار عمل صالح کافران ۱۱; آرزوى کافران ۴، ۷; بى ارزشى عمل کافران ۲; پوچى عمل کافران ۱۲، ۱۳; تنبه اخروى کافران ۱۲; حبط عمل کافران ۵; فریبندگى عمل کافران ۳; حسابرسى اخروى کافران ۱۱، ۱۴; کافران در قیامت۱۱، ۱۲; کیفر اخروى کافران ۱۱; منشأ کیفر کافران ۱۸; ناکامى کافران ۷; یأس کافران ۷
- مؤمنان: منشأ پاداش مؤمنان ۱۸
- نیازها: نقش نیازها ۱۰
- نیت: آثار نیت ۸
منابع