التوبة ٨٧
کپی متن آیه |
---|
رَضُوا بِأَنْ يَکُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَفْقَهُونَ |
ترجمه
التوبة ٨٦ | آیه ٨٧ | التوبة ٨٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْخَوَالِفِ»: جمع خالِفَة، بازماندگان. مراد زنان است چون در خانه میمانند. «طُبِعَ عَلَی قُلُوبِهِمْ»: بر دلهایشان مهر زده شده است. مراد این است که دلهایشان از فهم حقیقت و دریافت گفتار و کردار درست بسته است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أَشِحَّةً عَلَيْکُمْ فَإِذَا جَاءَ... (۱) وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْ لاَ... (۱) طَاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذَا... (۱) فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ... (۰)
تفسیر
- آيات ۹۶ - ۸۱، سوره توبه
- ادامه آيات مربوط به كسانى كه از رفتن به جنگ سرباز زدند و نكوهش و تهديد آنان به عذاب آخرت
- نهى از نمازگزاردن بر جنازه منافقين و ايستادن در كنار گور آنان
- بر خلاف منافقين ، مؤ منين به ماندن در خانه و شهر راضى نشدند بلكه بااموال و انفس خود به جهاد برخاستند
- نكته موجود در جمله : (( اعدّ الله لهم جنات ... )) و اينكه ورود به جنت براى مؤ منين مجاهد مشروط به باقى ماندن آنان به صفاى ايمان و اصلاحاعمال است
- مقايسه بين فقراء و تهيدستان كه آمادگى خود را براى جهاد اعلام نمودند، و دروغگويان منافق
- كسانى كه حكم وجوب جهاد از آنها برداشته شده و معذور مى باشند
- عذرخواهى منافقين از شما بعد از جنگ مسموع و مقبول نيست و نبايد از آنها راضى شويد
- روايتى در ذيل آيه شريفه : (( فرح المخلفون ... ))
- رواياتى در ذيل آيه اى كه از نمازگزاردن بر جنازه ميت منافق و حضور در كنار قبر او نهى مى كند (و لا تصل احد منهم )
- بيان ضعف و جعلى بودن رواياتى كه حاكى از نمازگزاردن پيامبر (ص ) بر جنازه عبدالله بن ابى و حضور او در كنار قبر او و... مى باشد
- چند روايت در مورد خوالف (كسانى كه با پيامبر به قصد تبوك نرفتند)
- چند روايت در مورد بكائين (چند نفرى كه به سبب نداشتن مركب براى حضور يافتن در جنگ بسيار گريستند)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ «87»
آنان راضى شدند كه با متخلّفان و خانهنشينان باشند و بر دلهاى آنان مُهرزده شده است، از اين رو نمىفهمند.
نکته ها
«طول»، به معناى امكانات وتوانمندى، «أُولُوا الطَّوْلِ» يعنى توانگران وثروتمندان.
مراد از «سُورَةٌ» مجموعهاى از آيات است كه موضوع خاصّى را بيان مىكند. لذا به قسمتى از يك سوره نيز «سوره» گفته شده است.
جلد 3 - صفحه 480
پیام ها
1- جهاد، لازمهى ايمان به خداست. «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا»
2- پيامبر در جبهههاى نبرد، پيشاپيش ديگران بود. «مَعَ رَسُولِهِ»
3- جهاد بايد با فرمان رهبر مسلمانان وهمراه وهمگام با او باشد. جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ ...
4- ضعف، نفاق و ترس خود را از رفتن به جهاد، با اجازهى مرخّصى توجيه نكنيم. «اسْتَأْذَنَكَ»
5- مرفّهان تنپرور، از جهاد بيشتر مىترسند، به آنان اميدى نداشته باشيم.
«اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ»
6- منافقان، دل مردهاند. «طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ»
7- دنياطلبى، رفاهزدگى و روحيّهى نفاق، ديد صحيح و شناخت عميق را از انسان مىگيرد. «لا يَفْقَهُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ (87)
بعد از آن بيان پستى طبع آنها را فرمايد:
رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ: راضى و خرسند گشتند به اينكه باشند با زنان باز پس مانده. يا كسانى كه خيرى در ايشان نباشد. وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ:
و مهر نهاده شده بر دلهاى ايشان از نفاق، يعنى نشان و علامتى در آن پيدا شده كه ملائكه به آن علامت، علم به نفاق ايشان حاصل نموده، بر آنها لعنت كنند و استغفار براى ايشان ننمايند. و يا مراد آنكه: چون نظر و فكر نمىكنند و با وجود ظهور آيات داله بر حقيقت اسلام، قبول ايمان ننموده به جهت فرط عناد و انكار،
ج5، ص 170
و به سوء اختيار كفر را اتخاذ كردند، پس گوئيا مانند كسانى هستند كه حق تعالى مهر بر قلوب آنها نهاده، يا اعراض از حق چون متمكن و راسخ شده در قلوب آنها به سبب عناد و لجاج، پس گوئيا طبيعى و از صفات خلقى ايشان است كه مجبولند بر آن، يا چون اعراق كفار راسخ و مستحكم شده در كفر بر وجهى كه طريقى باقى نمانده به تحصيل ايمان ايشان غير از الجاء و اجبار كه حكمت مقتضى عدم آن است، زيرا نقض غرض و با تكليف منافات دارد، پس تعبير شده از ترك الجاء به طبع، چه آن سدّ و منع ايمان آنها نموده؛ و بنابراين تأويل در آيه اشعار است بر ترامى امر منافقين در غى و تناهى انهماك آنها در ضلالت و بغى و تباهى و سركشى.
فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ: پس ايشان فهم نمىكنند آن چيزى را كه در جهاد است از امور سعادت و آنچه در تخلف آن است از آثار شقاوت. يا ادراك ننمايند حكم و مصالح و اسرارى را كه در جهاد مقرر فرموده.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَكُنْ مَعَ الْقاعِدِينَ (86) رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ (87) لكِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ أُولئِكَ لَهُمُ الْخَيْراتُ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (88) أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (89)
ترجمه
و چون نازل شود سوره كه ايمان آوريد بخدا و جهاد كنيد با پيغمبرش اذن ميخواهند از تو صاحبان مكنت از آنها و گويند واگذار ما را كه باشيم با نشستگان
راضى شدند بآنكه باشند با زنان بازمانده و مهر زده شد بر دلهاشان پس آنها نمىفهمند
ولى پيغمبر و آنانكه گرويدند با او جهاد نمودند بمالها و جانهاشان و آن گروه مر ايشانرا است خيرها و آنگروه آنانند رستگاران
آماده نموده خدا براى آنها بهشتهائيكه ميرود در زمين آنها نهرها جاودانيانند در آنها اين است كاميابى بزرگ.
تفسير
صاحبان ثروت و مكنت از منافقان بيشتر مورد ملامت شدند در تخلف از جهاد زيرا با آنكه آبرومند ظاهرى بودند حبّ مال و جان آنها را وادار نمود كه راضى شدند همسر با زنان بازمانده از جهاد شوند چون خوالف جمع خالفه است و عياشى ره از امام باقر ع نقل نموده كه مراد زنانند و ديده بصيرت آنها كه دل است كور شد كه نديدند وسيله سعادت دنيا و آخرتشانرا و نفهميدند موجب شقاوت و بدبختى خودشان را ولى از جان و مال گذشتگان در راه خدا نائل شدند بمنافع دنيا و آخرت از عزت و شوكت و ظفر و غنيمت و قرب و منزلت نزد خدا و پيغمبر و فائز شدند بنعيم جنت كه خداوند بيد قدرت خود براى آنها آماده فرموده بود و سعادتى بالاتر از آن نيست ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
رَضُوا بِأَن يَكُونُوا مَعَ الخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلي قُلُوبِهِم فَهُم لا يَفقَهُونَ (87)
راضي و خشنود شدند به اينكه بوده باشند با متخلفين از خروج براي جهاد و مهر خورده بر قلوب آنها پس آنها ديگر نميفهمند.
مسئلة علمية- روح انساني در ابتداء امر خالي است از هر گونه صفتي و عقل که خداوند باو عنايت فرموده بمنزله چشم روح است که بتوسط او درك حقايق كند سعادت و شقاوت، خير و شر، نفع و ضرر، حسن و قبح، نجات و هلاكت را تميز دهد. و علم بمنزله چراغ عقل است که در اينکه ظلمات شهوات و هواهاي نفساني روشن كند پس جاهل در ظلمات است و چشم روح که عقل است درك نميكند و كفر و نفاق و عصبيت روي چشم آنها را بسته و همين است معناي طبع لذا ميفرمايد رَضُوا كمال خوشنودي و رضايت را دارند بِأَن يَكُونُوا مَعَ الخَوالِفِ خوالف نساء و صبيان و مرضي و مقعدين و معذورين و غير متمكنين هستند اينها هم خشنود هستند که با آنها قعود كنند و خارج نشوند.
جلد 8 - صفحه 287
وَ طُبِعَ عَلي قُلُوبِهِم عناد و كفر و نفاق و عصبيت و حبّ جاه و مال و دنيا و هواهاي نفسانيه مهر زده و بسته است درب قلب آنها را فَهُم لا يَفقَهُونَ پس آنها در ظلمت و تاريكي افتادند و ديگر از چراغ علم استضائه نميكنند مثل كسي که اصلا چشم نداشته باشد که فاقد عقل و شعور است و ديوانه است و ديگر حقايق را درك نميكنند و نميفهمند.
و بالجمله كور فاقد چشم و بصير واقع در ظلمت جهل و مريض چشم معيوب و كسي که روي چشمش بسته شده تماما در يك حكم هستند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 87)- در این آیه قرآن آنها را با این جمله مورد ملامت و مذمت قرار میدهد که «آنها راضی شدند با متخلفان باقی بمانند» (رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ).
بعدا اضافه میکند که «اینها بر اثر گناه و نفاق به مرحلهای رسیدهاند که بر قلبهایشان مهر زده شده، به همین دلیل چیزی نمیفهمند» (وَ طُبِعَ عَلی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ
ج2، ص239
لا یَفْقَهُونَ)
نکات آیه
۱ - رضا و شادمانى منافقان از نرفتن به جهاد و ماندن در کنار ناتوانان و خانه نشینان (رضوا بأن یکونوا مع الخوالف)
۲ - توبیخ و تحقیر منافقان گریزان از جهاد، از سوى خداوند (رضوا بأن یکونوا مع الخوالف)
۳ - تخلف و فرار از جهاد، نشانه ضعف روحى و به دور از روحیه مردانگى است. (رضوا بأن یکونوا مع الخوالف) آیه دربردارنده توبیخ است و خداوند، منافقان را به خاطر تن دادن به همنشینى زنان و خانه نشینان، مذمت کرده است.
۴ - منافقان از جهاد گریزِ ذلت پذیر، داراى قلبهاى مهرشده و مسدود (رضوا بأن یکونوا مع الخوالف و طبع على قلوبهم)
۵ - عملکرد نادرست و تخلف از فرمانهاى الهى، زمینه ساز مهر شدن قلب انسان و دست نیافتن وى به درک عمیق حقایق (رضوا بأن یکونوا مع الخوالف و طبع على قلوبهم)
۶ - منافقان، محروم از درک عمیق معارف الهى (و طبع على قلوبهم فهم لایفقهون)
۷ - ناتوانى منافقان از درک عمیق زشتى مواضع و عملکرد خویش و نیز ارزش جهاد در راه خدا (و طبع ... فهم لایفقهون)
۸ - منافق، داراى خصلت حق ناپذیرى (و طبع على قلوبهم فهم لایفقهون)
موضوعات مرتبط
- جهاد: ارزش جهاد ۷; تخلف از جهاد ۳; ختم قلب متخلفان از جهاد ۴; خشنودى از ترک جهاد ۱; سرزنش متخلفان از جهاد ۲
- حقایق: محرومیت از حقایق ۵
- خدا: سرزنشهاى خدا ۲
- دین: محرومان از درک دین ۶
- ضعف روحیه: نشانه هاى ضعف روحیه ۳
- عصیان: آثار عصیان از خدا ۵
- عمل: آثار عمل ناپسند ۵
- قلب: زمینه ختم قلب ۵
- منافقان: حق ناپذیرى منافقان ۸; ختم قلب منافقان ۴; ذلت منافقان ۴; رضایت منافقان ۱; سرزنش منافقان ۲; سرور منافقان ۱; صفات منافقان ۸; عجز منافقان ۷; عمل ناپسند منافقان ۷; محرومیت منافقان ۶; منافقان و جهاد ۱، ۷; منافقان و درک حقایق ۷; موضعگیرى منافقان ۷
- ناجوانمردى: نشانه هاى ناجوانمردى ۳
منابع