البقرة ٦٢
کپی متن آیه |
---|
إِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ النَّصَارَى وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ |
ترجمه
البقرة ٦١ | آیه ٦٢ | البقرة ٦٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الَّذِینَ هَادُوا»: کسانی که یهودی شدهاند. مراد یهودیان و پیروان موسی است. «النَّصَارَی»: مسیحیان. «الصَّابِئِینَ»: ستارهپرستان. خورشیدپرستان. آنان که از هر دین و آئینی قسمتی را برگرفتهاند. این آیه بیانگر رستگاری همه این گروهها نیست. بلکه میرساند که ایمان در انحصار نژاد و گروه خاصّی نمیباشد. هر که دین اسلام را بپذیرد و اوامر و نواهی آن را مراعات دارد، اهل نجات است (نگا: نساء / و أنفال / ، بیّنه / . پس از بعثت رسول اکرم (ص) انسانها را میتوان به چهار گروه تقسیم کرد. سه گروه اهل نجات و رستگاری هستند، و آنان عبارتند از: - کسانی که در گوشه و کنار جهان زندگی میکنند و اصلاً بدانان ندای دعوت اسلام نمیرسد. - کسانی که بدانان ندای دعوت اسلام میرسد ولی به صورت ناقص و غیرقانع کننده، و خودشان هم اهل تحقیق و پژوهش نیستند. - کسانی که ندای دعوت اسلام بدیشان میرسد و آن را میپذیرند و در پندار و گفتار و کردار برابر قوانین اسلام زندگی را سپری میکنند. گروه چهارم که نجات پیدا نمیکنند و به دوزخ درمیافتند کسانیند که ندای دعوت اسلام را میشنوند و قانع هم میگردند ولی حاضر به پذیرش اسلام نمیشوند ...
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أَلاَ إِنَ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لاَ... (۲) إِنَ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا... (۳)
فَلَمَّا أَحَسَ عِيسَى مِنْهُمُ... (۲) وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلاَمِ... (۱) وَ اکْتُبْ لَنَا فِي هٰذِهِ... (۴)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: سدى گويد: اين آيه درباره سلمان فارسى و ياران مسيحى او كه به وسيله او قبل از بعثت رسول اكرم صلى الله عليه و آله مسيحى شده بودند، نازل گرديده و به آنها خبر داده شده بود كه بزودى پيامبر اسلام مبعوث گشته و اينان به او ایمان خواهند آورد.[۳]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«62» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
همانا كسانى كه (به اسلام) ايمان آورده و كسانى كه يهودى شدند و نصارى و صابئان، هركس كه به خدا و روز قيامت ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پس براى آنها در نزد پروردگارشان، پاداش و اجر است و بر آنها ترسى نيست و آنها محزون نمىشوند.
نکته ها
در تفسير نمونه از جامع البيان، نقل شده است: سلمان فارسى به رسول اكرم صلى الله عليه و آله گفت:
دوستان من كه اهل ايمان و نماز بودند، ولى شما را نديدند تا به شما ايمان بياورند، وضع آنها در قيامت چگونه است؟ يكى از حاضران جواب داد: اهل دوزخند. ولى اين آيه نازل شد كه هر كدام از پيروان اديان كه در عصر خود بر طبق وظايف و فرمان الهى عمل كردهاند، مأجورند. البتّه اين آيه نمىتواند بهانه و دستاويزى براى ماندن در يهوديّت و مسيحيّت باشد. زيرا اوّلًا: قرآن، اهل كتاب را به اسلام دعوت نموده است و ثانياً: تهديد كرده كه اگر آگاهانه به سراغ دينى غير از اسلام بروند، مورد قبول نيست. «1»
«1». آلعمران، 85.
جلد 1 - صفحه 128
مراد از «الَّذِينَ هادُوا» يهوديان هستند. اين نامگذارى يا به سبب اظهار توبهى آنان است كه با تعبير «إِنَّا هُدْنا إِلَيْكَ» «1» آمده است و يا به جهت آنكه اين قوم به يكى از فرزندان حضرت يعقوب كه يهود نام داشت، منسوب بودند.
مراد از «نصارى»، مسيحيان هستند كه در جواب حضرت عيسى كه فرمود: «مَنْ أَنْصارِي» گفتند: «نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ» «2». شايد هم اين نامگذارى به جهت سكونت آنان در منطقه ناصريّه، زادگاه عيسى عليه السلام باشد.
«صابئين» به كسانى گفته مىشود كه خود را پيروان حضرت يحيى مىدانند و براى ستارگان، قدرت تدبير قائلند. نام اين گروه در سورههاى بقره، مائده و حج، در كنار يهود، نصارى، مجوس و مشركان آمده است «3» و از اينجا معلوم مىشود كه صابئان غير از چهار دستهى مذكورند. پيروان اين آئين نيز همانند ساير اهلكتاب، به اسلام دعوت شدهاند. اينها با توجّه به اعتقادات خاصّ خود، پيروان اندكى دارند و اهل تبليغ از دين خودشان نيستند.
آنها بيشتر در كنار رودخانهها و درياها زندگى مىكنند و گوشهگير و منزوى هستند. اين افراد، غسلهاى متعدّدى دارند كه در تابستان و زمستان بايد در رودخانه و آب جارى انجام دهند.
هم اكنون تعداد نزديك به پنج هزار نفر از آنان در خوزستان در كنار رود كارون و شهرهاى ديگر آن استان زندگى مىكنند و قريب به هشت هزار نفر نيز در عراق در كنار دجله و شهرهاى ديگر عراق سكونت دارند.
پیام ها
1- تمام اديان آسمانى، اصول مشترك دارند؛ توحيد، معاد و انجام اعمال صالح.
«آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً»
2- مهمترين اصل اعتقادى بعد از توحيد، معاد است. «آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ»
3- صاحبان اديان ديگر در صورت بىاطلاعى از اسلام، چه قبل از اسلام و چه
«1». اعراف، 156.
«2». صف، 14.
«3». بقره، 62؛ مائده، 69؛ حج، 17.
جلد 1 - صفحه 129
بعد از اسلام، اگر به دين آسمانى خود ايمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند ودر بىاطلاعى خود مقصّر نباشند، اهل نجات هستند. «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ ... لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ ...»
4- انسان، تنها در سايهى ايمان به خداوند و اميد به معاد و انجام عمل صالح، آرامش مىيابد. «لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ»
5- سعادت وكرامت، مربوط به ايمان وعمل صالح است، نه عنوانِ مسلم، يهودى، مسيحى، صابئى. «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ ... لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ ...»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (62)
بعد از آن بيان وعد را فرمايد نسبت به كسانى كه ايمان آوردند به خدا و روز قيامت و بجا آوردند كارهاى شايسته را:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا: به درستى كه آنانكه ايمان آوردند از روى نفاق، يعنى به زبان اقرار كردند بدون اعتقاد قلبى، وَ الَّذِينَ هادُوا: و آنانكه به ملت يهود درآمدند. وَ النَّصارى: و آنانكه نصرانى هستند. وَ الصَّابِئِينَ:
على بن ابراهيم قمى فرمايد: صابئين قومى هستند كه نه يهود و نه نصارى و نه مجوس و نه مسلمان باشند، بلكه جماعت ستاره پرستانند؛ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ: كسانى كه از اين چهار طايفه ايمان آورند از روى حقيقت و اعتقاد قلبى به خداى يگانه و روز باز پسين كه قيامت باشد. اين دو وصف شامل است اعتقاد قلبى به آنكه خالق موجودات يكّه و يكتاست و شريك و نظير و مثل و مانند ندارد، ذاتى كه مستجمع صفات كماليه و منزّه از كليه نقايص و قابل ستايش و پرستش باشد؛ حاضر و ناظر بندگان، به مقتضاى عدل و حكمت. انبياء عظام را مبعوث ساخته، و براى هدايت و ارشاد كتابهاى آسمانى نازل فرمود.
امّا ايمان به معاد عبارت است از اعتقاد داشتن به آنكه خداى تعالى تمامى بندگان را روز قيامت جمع فرمايد، براى محاسبه اعمال آنان و ترتّب جزا و پاداش از ثواب و عقاب و بهشت و جهنم و متعلقات آن.
وَ عَمِلَ صالِحاً: و بجا آورند كارهاى شايسته و پسنديده خدا و رسول را، از طاعات و عبادات و خيرات و مبرّات. اين وصف اشاره است به فروع
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 163
دين، از نماز و روزه و حج و جهاد و ساير احكام. و نيز اشاره است به آنكه ايمان بدون عمل صالح نتيجه ندارد، بلكه اعمال صالحه جزء مقوّم و مثبت ايمان خواهد بود. فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ: پس براى ايشان است مزد و اجر ايمان و عمل صالح ايشان نزد پروردگار ايشان، كه بر آن ثواب وعده داده شدهاند. وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ: و نيست ترسى بر ايشان هنگامى كه كفار ترسان و هراسان باشند. وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ: و نباشند كه اندوهگين شوند به فوت و نقصان ثواب آنها، در وقتى كه اندوهناك باشند مقصّران به تضييع عمر و تقويت ثواب.
طبرسى در مجمع فرمايد: نزد بعضى مراد اين جماعت كسانيند كه به حضرت عيسى عليه السلام ايمان آوردند و انتظار حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلم را كشيدند. چون آن حضرت مبعوث شد، ايمان آوردند. و نزد بعضى مراد سلمان عليه السلام است كه تقريب دويست سال قبل از حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلم ايمان آورده و با صدمات و مشقات بيشمار كه بر او وارد شد ثابت و راسخ ماند تا درك نمود حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلم را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (62)
ترجمه
همانا آنانكه ايمان آوردند و آنانكه يهودى شدند و ترسايان و ستاره پرستان كسانيكه ايمان بياورند بخدا و روز بازپسين و عمل شايسته نمايند پس از براى ايشان است مزدشان نزد پروردگارشان و نيست بيمى بر ايشان و نه آنها اندوهناك ميشوند..
تفسير
آنانكه ايمان آوردند بخدا و هر چه واجب است بر ايشان ايمان بآن و فرقه يهود و جماعت نصارى كه آنانند كه گمان كردند ناصران دين خدا هستند يا آنكه نسبت دارند بقريه ناصره كه از بلاد شام است و حضرت مريم و عيسى (ع) در مراجعت از مصر آنجا وارد شدند چنانچه در عيون از حضرت رضا (ع) نقل نموده است و صائبان كه آنانند كه مائل شدند بدين اسلام يا خارج شدند از دين خودشان و داخل شدند در دين اسلام بدروغ يا آنانند كه از اهل كتاب نيستند بلكه ستاره پرستند چنانچه قمى فرموده از اين فرق مختلفه كسانيكه اعتقاد آنها بمبدء و معاد كامل باشد و اعمال صالحه بجاى آورند بشرط آنكه اگر كافرند دست از كفر بردارند خداوند اجر بآنها عنايت ميفرمايد و ترسان نيستند روز قيامت چنانچه فساق ترسانند و محزون نيستند وقتى كه مخالفان محزونند شنيدم يكى از صوفيه باين آيه شريفه تمسك كرده است بر آنكه همينقدر كه شخص معتقد بخدا و روز جزا باشد و كار خيرى بنمايد اهل نجات است با آنكه ايمان بخدا مستلزم ايمان بتمام معارف حقه است زيرا اگر كسى معتقد شد بخداونديكه داراى صفات ثبوتيه و سلبيه است لابد بايد معتقد شود كه مردم را بحال خود وانميگذارد و مردم را بصلاح خودشان از باب لطف دعوت ميفرمايد پس لابد بايد پيغمبر بفرستد و كسيكه لايق اين امر باشد اگر مدعى شد و معجزه آورد بايد قبول كند و پس از قبول بايد بآنچه او ميفرمايد ملتزم شود و خداوند نفرموده است و عمل عملا صالحا تا دلالت داشته باشد بر آنكه اگر كار خيرى نمايد كافى است براى نجات او بلكه فرموده است كار او شايسته باشد كه دلالت دارد بر آنكه هر چه ميكند خوب باشد بعلاوه اينهمه آيات را كه دلالت دارد بر آنكه تكذيب انبيا و اوليا و فعل محرمات و ترك واجبات موجب خسران دنيا و آخرت است نديده فقط چشم باز كرده و اين يك آيه را كور كورانه ديده پناه ميبرم بخداوند از وساوس شيطان كه
جلد 1 صفحه 97
چگونه واضحات را مشتبه ميسازد بر اهل فضل ظاهرى علاوه بر اينها عمل صالح شامل ميشود اعمال قلبيه را كه اعتقادات حقه باشد و اعتقاد به نبوت و امامت دو اصل اصيل آنها است و اقرار بلسان هم كه عمل زبان است لازم دارد خلاصه آنكه آيه دلالت دارد بر آنكه هر چه ميكند شايسته باشد چه اعمال بدنيه چه اعمال قلبيه و براى تسجيل امر تصريح بمبدء اعمال كه توحيد است و منتهى آن كه معاد است فرموده و از ما بين مبدء و منتهى بكلمه جامعه عمل صالح اكتفا فرموده است يعنى مسلمان و يهود و نصارى و بيدين هر كس بمبدء و معاد و واسطه بين آن دو معتقد شد و عمل نمود وقتى به منتهى رسيد فارغ از اندوه و نتيجه اعمال خود را مشاهده خواهد نمود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ النَّصاري وَ الصّابِئِينَ مَن آمَنَ بِاللّهِ وَ اليَومِ الآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم وَ لا خَوفٌ عَلَيهِم وَ لا هُم يَحزَنُونَ (62)
(همانا كساني که ايمان آوردهاند و كساني که جهود شدند و ترسايان و ستاره پرستان آنان که ايمان بخدا و روز بازپسين آورده و عمل شايسته نمودند اجرشان نزد پروردگارشان محفوظ است و ترسي بر آنان نيست و اندوهي ندارند) إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا بعضي گفتند مراد از الّذين امنوا مؤمنين بدين مسيح بر حقيقت ميباشند مانند سلمان و يارانش که منتظر بعثت حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بودند و ظاهر اينکه است که مراد از الّذين آمنوا كساني از مسلمين ميباشند که اظهار ايمان نمودهاند و مفهوم آيه اينست که كساني که اينکه اسماء مانند مسلمان و يهودي و نصراني و مجوسي را بر خود گذارده و خود را باين نامها ناميدهاند،
جلد 2 - صفحه 48
اينها بر ايشان مثمر ثمر و منتج نتيجه و موجب سعادت نيست و همانا ملاك سعادت ايمان بخدا و روز جزاء و اتيان باعمال صالحه است و پيداست که ايمان برسول خدا و بآنچه آورده لازمه حقيقت ايمان بخدا و روز جزاست.
وَ الَّذِينَ هادُوا مراد طايفه يهودند و گفتند از اينکه جهت باين اسم ناميده شدهاند که منسوب به اكبر اولاد يعقوب يهودا ميباشند و هادوا يعني انتحلوا اليهودية «يهوديت را كيش خود قرار دادهاند» وَ النَّصاري مراد مسيحيانند و در وجه تسميه آنها بنصاري جهاتي ذكر شده و از عيون از حضرت رضا عليه السّلام روايت شده که فرموده: «
لانّهم كانوا من قرية اسمها ناصرة من بلاد الشام نزلتها مريم و عيسي بعد رجوعهما من مصر».
وَ الصّابِئِينَ بعضي گفتند مراد از صابئين جماعتي از يهودند که كيشي ممزوج از يهوديت و مجوسيت داشتهاند «و صبا يصبو» (بدون همزه و با همزه) بمعني «خرج من دين الي دين» ميباشد، و در تفسير قمي است که گفت:
«قال عليه السّلام الصابئون قوم لا مجوس و لا يهود و لا نصاري و لا مسلمون و هم يعبدون النجوم و الكواكب
» و بعضي گفتند اينان خود را منتسب بدين حضرت نوح ميدانند و همه انبياء بعد از او را منكرند، مَن آمَنَ بِاللّهِ وَ اليَومِ الآخِرِ مراد حقيقت ايمان بخدا و روز جزا است و تفصيل اينکه قسمت در ذيل آيه شريفه:
وَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِما أُنزِلَ إِلَيكَ وَ ما أُنزِلَ مِن قَبلِكَ وَ بِالآخِرَةِ هُم يُوقِنُونَ بيان شد«1».
1- مجلد اول صفحه 241
جلد 2 - صفحه 49
و جمله عَمِلَ صالِحاً فَلَهُم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم تفسير آن در ذيل آيه شريفه وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم جَنّاتٍ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ گذشت«1» و جمله لا خَوفٌ عَلَيهِم وَ لا هُم يَحزَنُونَ نيز تفسير آن در ذيل آيه شريفه فَمَن تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَ لا هُم يَحزَنُونَ بيان شد«2»
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 62)- قانون کلی نجات! در تعقیب بحثهای مربوط به بنی اسرائیل در اینجا قرآن به یک اصل کلی و عمومی، اشاره کرده میگوید: آنچه ارزش دارد واقعیّت و حقیقت است، نه تظاهر و ظاهر سازی، در پیشگاه خداوند بزرگ ایمان خالص و عمل صالح پذیرفته میشود «کسانی که (به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله) ایمان آوردهاند و همچنین یهودیان و نصاری و صابئان (پیروان یحیی یا نوح یا ابراهیم) آنها که ایمان به خدا و روز قیامت آورند و عمل صالح انجام دهند پاداش آنها نزد پروردگارشان ثابت است» (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصاری وَ الصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ) «1».
و بنابراین «نه ترسی از آینده دارند و نه غمی از گذشته» (وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ).
یک سؤال مهم: بعضی از بهانه جویان آیه فوق را دستاویزی برای افکار نادرستی از قبیل صلح کلی و این که پیروان هر مذهبی باید به مذهب خود عمل کنند قرار دادهاند، آنها میگویند بنابراین آیه لازم نیست یهود و نصاری و پیروان
(1) در این که «صابئان» چه کسانی هستند و عقاید آنها چیست؟ رجوع کنید به «تفسیر نمونه» جلد اول، ذیل همین آیه.
ج1، ص84
ادیان دیگر اسلام را پذیرا شوند، همین قدر که به خدا و آخرت ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند کافی است.
پاسخ: به خوبی میدانیم که آیات قرآن یکدیگر را تفسیر میکنند، قرآن در آیه 85 سوره آل عمران میگوید: وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ: «هر کس دینی غیر از اسلام برای خود انتخاب کند پذیرفته نخواهد شد».
به علاوه آیات قرآن پر است از دعوت یهود و نصاری و پیروان سایر ادیان به سوی این آیین جدید اگر تفسیر فوق صحیح باشد با بخش عظیمی از آیات قرآن تضاد صریح دارد، بنابراین باید به دنبال معنی واقعی آیه رفت.
در اینجا دو تفسیر از همه روشنتر و مناسبتر بنظر میرسد.
1- اگر یهود و نصاری و مانند آنها به محتوای کتب خود عمل کنند مسلّما به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله ایمان میآورند چرا که بشارت ظهور او با ذکر صفات و علایم مختلف در این کتب آسمانی آمده است.
2- این آیه ناظر به سؤالی است که برای بسیاری از مسلمانان در آغاز اسلام مطرح بوده، آنها در فکر بودند که اگر راه حق و نجات تنها اسلام است، پس تکلیف نیاکان و پدران ما چه میشود؟، آیا آنها به خاطر عدم درک زمان پیامبر اسلام و ایمان نیاوردن به او مجازات خواهند شد؟
در اینجا آیه فوق نازل گردید و اعلام داشت هر کسی که در عصر خود به پیامبر بر حق و کتاب آسمانی زمان خویش ایمان آورده و عمل صالح کرده است اهل نجات است، و جای هیچ گونه نگرانی نیست.
بنابراین یهودیان مؤمن و صالح العمل قبل از ظهور مسیح، اهل نجاتند، همان گونه مسیحیان مؤمن قبل از ظهور پیامبر اسلام.
این معنی از شأن نزولی که برای آیه فوق ذکر شده نیز استفاده میشود.
شرح این شأن نزول را در «تفسیر نمونه» جلد اول ذیل همین آیه مطالعه کنید.
نکات آیه
۱ - مسلمانان، یهودیان، نصرانیها و صابئان، در صورت داشتن ایمان راستین به خدا و باور به قیامت و انجام عمل صالح، از پاداشى گران قدر برخوردار خواهند شد. (إن الذین ءامنوا ... فلهم أجرهم عند ربهم) مراد از «الذین ءامنوا» مسلمانان هستند. درباره آیین صابئى نظرات مختلفى ایراد شده است. علامه طباطبایى پس از بیان اقوال گوناگون، تأیید مى کنند که آیین صابئى، آیینى ممزوج از دین یهود، مجوس و حرانیّه بوده است.
۲ - ایمان واقعى به خدا و قیامت و انجام اعمال صالح، شرط دور ماندن مسلمانان، یهودیان، نصارا و صابئان از هرگونه ترس و اندوه (إن الذین ءامنوا ... و لا خوف علیهم و لاهم یحزنون) تکرار «ایمان» در «ان الذین آمنوا» و «من آمن» حکایت از آن دارد که: مراد از ایمان در جمله «من آمن» ایمان واقعى و راستین است نه ایمان صورى و اسمى.
۳ - انتساب به ادیان الهى بدون ایمان واقعى و انجام اعمال نیک، سعادت آفرین نیست. (إن الذین ءامنوا ... من ءامن باللّه و الیوم الأخر و عمل صلحاً فلهم اجرهم) با توجّه به اینکه در جمله «من آمن ...» ضمیرى نیست تا به «الذین ...» ارجاع شود و جمله «من آمن ...» را مخصوص مسلمانان، یهودیان و ... کند; معلوم مى شود: هر کس از هر ملتى به خدا و قیامت ایمان راستین داشته باشد و عمل صالح انجام دهد، سعادتمند خواهد شد. بنابراین آوردن عنوانهاى مذکور اشاره به نکاتى دارد، از جمله آنها اینکه: عنوان مسلمانى یا یهودى و یا ... داشتن کافى نیست; آنچه کارساز است ایمان واقعى و عمل صالح مى باشد.
۴ - مسلمانان، یهودیان، مسیحیان و صابئیها سزاوارترین امتها براى برخوردار شدن از ایمان راستین و انجام عمل صالح (إن الذین ءامنوا ... من ءامن باللّه و الیوم الأخر و عمل صلحاً) نام بردن از ملتهاى مذکور - با وجود این که ایمان راستین چنانچه گذشت از هر فرد و ملتى پذیرفته است - مى تواند اشاره به این نکته باشد که: پیروان آیینهاى یاد شده داراى زمینه بیشترى براى ایمان حقیقى هستند.
۵ - ایمان به خدا و قیامت و تصدیق رسالت پیامبران، از اصول مشترک ادیان آسمانى است. (إن الذین ءامنوا و الذین هادوا ... من ءامن باللّه و الیوم الأخر) ایمان به خدا و قیامت از «من آمن ...» به دست مى آید و ایمان به رسولان الهى از عنوانهاى مذکور در آیه (مسلمانان، یهودیان و ...) معلوم مى شود; زیرا این ملتها همه معتقد به رسالت انبیا هستند.
۶ - آیین یهود، نصارا و صابئان، از ادیان الهى و آسمانى است. (إن الذین ءامنوا ... و الصبئین)
۷ - انجام اعمال صالح، خواسته تمامى ادیان الهى است. (إن الذین ءامنوا و الذین هادوا ... و عمل صلحاً)
۸ - دین یهود، نصارا و صابئان از آیینهاى به رسمیت شناخته شده در قرآن (إن الذین ءامنوا و الذین هادوا و النصرى و الصبئین) از نکته هایى که مى تواند توجیه کننده آوردن عناوین مذکور باشد، اعلام رسمیت آیینهاى یاد شده است.
۹ - رسیدن به پاداشهاى گران قدر الهى در گرو ایمان به خدا، باور به قیامت و انجام اعمال صالح است. (من ءامن باللّه ... فلهم أجرهم عند ربهم) مقید کردن اجر و پاداش به اینکه نزد خداوند است، اشاره به گران سنگى پاداش دارد.
۱۰ - ایمان بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ایمان، کارساز نبوده و مایه سعادت آدمى نخواهد شد. (من ءامن باللّه و الیوم الأخر و عمل صلحاً)
۱۱ - مؤمنان به خدا و قیامت و دارندگان عمل صالح، در قیامت هیچ ترس و اندوهى نخواهند داشت. (من ءامن باللّه و الیوم الأخر و عمل صلحاً ... و لا خوف علیهم و لاهم یحزنون) به قرینه «فلهم أجرهم عند ربهم» مى توان گفت: ظرف «لاخوف علیهم ...» قیامت است.
۱۲ - کفر به خدا، انکار قیامت و نداشتن عمل صالح، موجب غلبه ترس و اندوه بر آدمى است. (من ءامن باللّه و الیوم الأخر و عمل صلحاً ... و لا خوف علیهم و لاهم یحزنون) مفهوم جمله «من آمن ...» گویاى برداشت فوق است.
۱۳ - رهایى یافتن یهود از خوارى و درماندگى و برطرف شدن غضب الهى از آنان، در گرو ایمان واقعى ایشان به خدا و قیامت و انجام اعمال صالح است. (ضربت علیهم الذلة و المسکنة ... من ءامن باللّه و الیوم الأخر و عمل صلحاً فلهم أجرهم) در آیه قبل بیان شد که یهود بر اثر کفر و گناه به خوارى، ذلت و غضب گرفتار شدند. آیه مورد بحث خصوصاً با توجّه به اینکه از یهودیان نام برده (والذین هادوا) مى تواند اشاره به این باشد که: راه نجات یهود از آن سرنوشت شوم ایمان و عمل صالح است.
موضوعات مرتبط
- ادیان: ۶ ادیان در قرآن ۸; انتساب به ادیان ۳; تعالیم ادیان ۷; مشترکات ادیان ۵; هماهنگى ادیان ۵، ۷
- امتها: امتهاى مؤمن ۴; بهترین امتها ۴
- اندوه: عوامل اندوه ۱۲; موانع اندوه ۲
- ایمان: آثار اخروى ایمان ۱۱; آثار ایمان به خدا ۱، ۲، ۹، ۱۳; آثار ایمان به قیامت ۱، ۲، ۹، ۱۳; اهمیّت ایمان ۳; ایمان به انبیا ۵; ایمان به خدا ۵; ایمان به قیامت ۵; ایمان بى عمل صالح ۱۰; متعلق ایمان ۵
- پاداش: پاداش غیر مسلمان ۱; موجبات پاداش ۱، ۹
- ترس: عوامل ترس ۱۲; موانع ترس ۲
- خدا: پاداشهاى خدا ۹; عوامل نجات از غضب خدا ۱۳
- ذلت: عوامل نجات از ذلت ۱۳
- رفتار: پایه هاى رفتار ۱۲
- سعادت: عوامل سعادت ۳، ۱۰
- صابئان: آثار ایمان صابئان ۲; پاداش صابئان مؤمن ۱; دین صابئان ۶; رسمیت دین صابئان ۸; مسؤولیت صابئان ۴
- صالحان: صالحان در قیامت ۱۱
- عمل صالح: آثار اخروى عمل صالح ۱۱; آثار ترک عمل صالح ۱۲; آثار عمل صالح ۱، ۲، ۹، ۱۳; اهمیّت عمل صالح ۳، ۷; عمل صالح بى ایمان ۱۰
- قیامت: آثار تکذیب قیامت ۱۲
- کفر: آثار کفر به خدا ۱۲
- مؤمنان: پاداش مؤمنان ۱; مؤمنان در قیامت ۱۱; مؤمنان و اندوه ۱۱; مؤمنان و ترس ۱۱
- مسلمانان: مسؤولیت مسلمانان ۴
- مسیحیان: آثار ایمان مسیحیان ۲; پاداش مسیحیان مؤمن ۱; دین مسیحیان۶; مسؤولیت مسیحیان ۴
- مسیحیت: رسمى بودن مسیحیت ۸
- مغضوبان خدا: ۱۳
- یهود: آثار ایمان یهود ۲; پاداش یهود مؤمن ۱; دین یهود ۶; عوامل نجات یهود ۱۳; مسؤولیت یهود ۴
- یهودیت: رسمى بودن یهودیت ۸
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۱.
- ↑ ابن ابى حاتم از مفسرين عامه و نيز عدنى در مسند خود از مجاهد روايت كنند كه سلمان گويد: از رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره دينى كه قبلاً داشتم و نيز درباره عبادت و نماز آن سؤال كردم اين آيه در پاسخ آن نازل گرديد و طبرى نيز از سدى اين روايت را ذكر نموده است.