محمد ١٦
ترجمه
محمد ١٥ | آیه ١٦ | محمد ١٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَن یَسْتَمِعُ»: مراد منافقانی است که در آیه از آنان سخن میرود. «الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ»: مراد علمای صحابه کرام، از قبیل: ابنعباس و ابن مسعود است. «هذَا ...»: مراد محمد است. «آنِفاً»: چند لحظه پیش. اکنون. «طَبَعَ اللهُ عَلی قُلُوبِهِمْ»: (نگا: توبه / ، نحل / .
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۲۳ سوره محمد
- اثر متفاوت استماع قرآن در كفار مهر بر دل خورده و در مؤ منان هدايت يافته
- مقصود از اشراط ((علامات )) قيامت و اينكه فرمود: علامتهاى قيامت آمده است
- معناى اينكه خدا متقلب و مثواى شما را مى داند
- معناى جمله ((المغشى عليه من الموت )) و تطبيق آن بر گروهى از افراد ضعيف الايمان
- معناى آيه : ((طاعة و قول معروف ...)) كه درباره مؤ منان مريض القلبى است كه ازعمل به وظيفه قتال و جهاد سرباز مى زند
- احتمالات ديگرى كه در كلمه ((طاعة ....)) وجود دارد
- مقصود از كسانى كه مرتدين به آنها وعده اطاعت مى دادند
- معناى اينكه منافقان بيمار دل به سيمايشان و در لحن قولشان شناخته مى شوند
- (رواياتى در ذيل آيه : ((و منهم من يسمع اليك ...)) و درباره علائم قيامت ، استغفار وصلهرحم )
- رواياتى راجع به اينكه در زمان پيامبر (ص ) دشمنى با على (ع ) علامت نفاق بوده است
نکات آیه
۱- حضور برخى از کافران، در مجلس پیامبر(ص)، براى استماع وحى و سخنان آن حضرت (و منهم من یستمع إلیک ) ضمیر «منهم» به کافران بازمى گردد که در آیات پیشین نامشان به میان آمده است (والذین کفروا یتمتّعون).
۲- فراهم بودن زمینه هاى حضور آزادانه کافران در مجلس پیامبر(ص)، براى استماع وحى (و منهم من یستمع إلیک حتّى إذا خرجوا من عندک )
۳- استهزاى کافران نسبت به وحى و سخنان پیامبر(ص)، در پى خارج شدن از محضر آن حضرت (حتّى إذا خرجوا من عندک قالوا ... ماذا قال ءانفًا) پرسش «ماذا قال آنفاً» از روى توهین و استهزا بوده است.
۴- حضور کافران، در مجلس پیامبر(ص)، حضورى صورى با اهدافى توطئه آمیز* (و منهم من یستمع ... قالوا للذین أوتوا العلم ماذا قال ءانفًا) خداوند در این آیه، حالت پرسشگرى کافران (ماذا قال آنفاً) را مورد سرزنش و توبیخ قرار داده است. این توبیخ، از آن جهت بوده است که در پرسش آنان، نوعى توطئه و سعى در سست کردن ایمان دیگران، نهفته بود.
۵- افشاى حرکت هاى مرموز کافران و منافقان، از سوى خداوند براى پیامبر(ص) (و منهم من یستمع إلیک حتّى إذا خرجوا من عندک) خطاب آیه شریفه به پیامبر(ص) است و ضمیر «منهم» ممکن است به کافران بازگردد که در آیات پیشین یاد شده اند و نیز ممکن است باتوجه به محتواى آیه - که نوعى حرکت نفاق آمیز را بیان داشته - به منافقان بازگردد.
۶- کفر، مانع درک و پذیرش حق، حتى از زبان پیامبر(ص) (یستمع إلیک حتّى إذا خرجوا من عندک قالوا ... ماذا قال ءانفًا) «ماذا قال...» ممکن است پرسش حقیقى باشد و ناتوانى کافران از فهم کلام وحى را برساند.
۷- وجود شخصیت هاى شناخته شده، عالم و آگاه به مفاهیم وحى در میان اصحاب پیامبر(ص) (قالوا للذین أوتوا العلم) مى توان گفت: «الذین أوتوا العلم» بر همه مؤمنان اطلاق نشده است; بلکه نظر به افراد خاصى دارد که از جهت علمى، متمایز با دیگران بوده اند و گویندگان «ماذا قال آنفاً» به خاطر همین تشخّص و ویژگى، به آنان مراجعه مى کرده اند.
۸- عدم درک کافران نسبت به وحى و سخنان پیامبر(ص)، ناشى از هواپرستى و تیرگى قلب آنان (قالوا ... ماذا قال ... أولئک الذین طبع اللّه على قلوبهم و اتّبعوا أهواءهم) بنابر این که تعبیر «طبع اللّه على قلوبهم» به عنوان علت «یستمع إلیک ... قالوا ... ماذا قال آنفاً» یاد شده باشد - و نه معلول آن - برداشت بالا استفاده مى شود.
۹- هواپرستى و ناتوانى از درک حقایق معنوى، دو عنصر به هم پیوسته (طبع اللّه على قلوبهم و اتّبعوا أهواءهم) عطف دو جمله، ارتباط و پیوستگى تنگاتنگ میان محتواى آن دو را مى رساند.
۱۰- منافقان، در زمره کافران و گرفتار عذابى همانند آنان (و منهم من یستمع إلیک حتّى إذا خرجوا من عندک قالوا ... ماذا قال) چنانچه ضمیر «منهم» به «من هو خالد ...» بازگردد و مراد از آن در «من یستمع ...» - به قرینه محتواى آیه - منافقان باشد، مى توان گفت: منافقان فرجامى همانند کافران خواهند داشت.
۱۱- هواپرستى، مانع درک حقایق وحى و عامل مهر شدن قلب انسان به اراده خداوند* (أولئک الذین طبع اللّه على قلوبهم واتّبعوا أهواءهم) جمله «واتّبعوا أهوائهم» مى تواند بیانگر علت «طبع اللّه ...» باشد; چه این که «طبع اللّه» مى تواند بیانگر علت ناتوانى کافران و منافقان از درک پیام وحى به شمار آید.
۱۲- قلب آدمى، در سرشت خود، پذیراى حق و عملکرد و روحیّات منفى او، عامل جمود آن (طبع اللّه على قلوبهم واتّبعوا أهواءهم) از تعبیر «طبع اللّه على قلوبهم» استفاده مى شود که قلب آدمى در ابتدا، پذیراى سخن حق و قادر به فهم پیام الهى است; ولى در نتیجه عواملى از سوى خود انسان، طبق اراده الهى، قلب کارایى اصلى خود را از دست مى دهد و در برابر حق نفوذناپذیر مى شود.
موضوعات مرتبط
- اخلاق: آثار رذایل اخلاقى ۱۲
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱
- حقایق: موانع درک حقایق ۶، ۹
- حق: فطریت حق پذیرى ۱۲; موانع حق پذیرى ۶
- خدا: آثار اراده خدا ۱۱; افشاگرى خدا ۵
- دین: آسیب شناسى دینى ۸، ۱۱
- صحابه: علماى صحابه ۷
- عمل: آثار عمل ناپسند ۱۲
- قلب: آثار ختم قلب ۸; عوامل ختم قلب ۱۲; عوامل قساوت قلب ۱۱
- کافران: آزادى کافران ۲; استهزاهاى کافران ۳; افشاى کافران ۵; توطئه کافران ۴، ۵; ختم قلب کافران ۸; روش برخورد کافران ۳، ۴; عذاب کافران ۱۰; هواپرستى کافران ۸
- کفر: آثار کفر ۶
- محمد(ص): استماع سخنان محمد(ص) ۱; استهزاى سخنان محمد(ص) ۳; توطئه علیه محمد(ص) ۴، ۵; کافران در حضور محمد(ص) ۱، ۲، ۴; موانع درک سخنان محمد(ص) ۸
- منافقان: افشاى منافقان ۵; توطئه منافقان ۵; عذاب منافقان ۱۰; کفر منافقان ۱۰
- وحى: استماع وحى ۱، ۲; استهزاى وحى ۳; موانع فهم وحى ۸، ۱۱
- هواپرستى: آثار هواپرستى ۸، ۹، ۱۱