التوبة ٩٤
ترجمه
التوبة ٩٣ | آیه ٩٤ | التوبة ٩٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَن نُّؤْمِنَ لَکُمْ»: به شما باور نداریم و تصدیقتان نمیکنیم. «نَبَّأَنَا»: ما را باخبر کرده است. «سَیَرَی اللهُ ...»: مراد این است که آینده صدق یا کذب شما را روشن خواهد ساخت، و کردارتان بر گفتارِ راست یا دروغ شما گواهی خواهد داد.
نزول
ابن عباس گوید: این آیات درباره جد بن قیس و معتب بن قشیر و اصحاب آن دو که از منافقین بوده اند، نازل گردیده که در حدود هشتاد نفر بودند و وقتى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از تبوک به مدینه برگشت گفته بودند با رسول خدا و اصحاب او ننشینید و با آنها تکلم ننمائید.
و نیز مقاتل گوید: درباره عبدالله بن ابى نازل شده زیرا سوگند یاد کرده بود که از دستور پیامبر تخلف ننماید ولى تخلف ورزید و از پیامبر خواست که از او بگذرد و از وى راضى شود.[۱]
تفسیر
- آيات ۹۶ - ۸۱، سوره توبه
- ادامه آيات مربوط به كسانى كه از رفتن به جنگ سرباز زدند و نكوهش و تهديد آنان به عذاب آخرت
- نهى از نمازگزاردن بر جنازه منافقين و ايستادن در كنار گور آنان
- بر خلاف منافقين ، مؤ منين به ماندن در خانه و شهر راضى نشدند بلكه بااموال و انفس خود به جهاد برخاستند
- نكته موجود در جمله : (( اعدّ الله لهم جنات ... )) و اينكه ورود به جنت براى مؤ منين مجاهد مشروط به باقى ماندن آنان به صفاى ايمان و اصلاحاعمال است
- مقايسه بين فقراء و تهيدستان كه آمادگى خود را براى جهاد اعلام نمودند، و دروغگويان منافق
- كسانى كه حكم وجوب جهاد از آنها برداشته شده و معذور مى باشند
- عذرخواهى منافقين از شما بعد از جنگ مسموع و مقبول نيست و نبايد از آنها راضى شويد
- روايتى در ذيل آيه شريفه : (( فرح المخلفون ... ))
- رواياتى در ذيل آيه اى كه از نمازگزاردن بر جنازه ميت منافق و حضور در كنار قبر او نهى مى كند (و لا تصل احد منهم )
- بيان ضعف و جعلى بودن رواياتى كه حاكى از نمازگزاردن پيامبر (ص ) بر جنازه عبدالله بن ابى و حضور او در كنار قبر او و... مى باشد
- چند روايت در مورد خوالف (كسانى كه با پيامبر به قصد تبوك نرفتند)
- چند روايت در مورد بكائين (چند نفرى كه به سبب نداشتن مركب براى حضور يافتن در جنگ بسيار گريستند)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُلْ لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ وَ سَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «94»
جلد 3 - صفحه 487
هنگامى كه از جهاد برگشتيد، (منافقانِ متخلّف از جنگ تبوك،) براى شما عذر مىآوردند. بگو: عذرتراشى نكنيد، ما هرگز حرف شما را باور نمىكنيم، خداوند ما را از اخبار (و احوال) شما آگاه كرده است. خداوند و پيامبرش عملكرد شما را مىبينند، آنگاه نزد خدايى كه داناى پنهان و آشكار است بازگردانده مىشويد و او شما را به آنچه مىكرديد، آگاه خواهد كرد.
نکته ها
حدود هشتاد نفر از منافقان، در جنگ تبوك شركت نكردند، و هنگامى كه پيامبر و مسلمانان از جنگ بازگشتند، براى توجيه كار خود، بهانههاى مختلفى را مطرح كردند. آيه نازل شد كه آنچه را مىگويند باور نكنيد و آنها را به خدا واگذاريد.
پیام ها
1- مسلمانان بايد چنان مقتدر باشند كه متخلّفان، خود را موظّف به عذرخواهى كنند. «يَعْتَذِرُونَ»
2- با منافقانِ عذر تراش، قاطعانه برخورد كنيم. «لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ»
3- خداوند از راه غيب، پيامبرش را از اخبار منافقان و اعمال مردم آگاه مىسازد.
«قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ»
4- پس از پايان جنگ، عذر و بهانه تراشىها آغاز مىشود. يَعْتَذِرُونَ ... إِذا رَجَعْتُمْ
5- علم خدا نسبت به غيب و شهود، پيدا و پنهان، يكى است و چيزى از او پنهان نيست. «عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ»
6- يادآورى قيامت، از بهترين عوامل سازندهى انسان است. «تُرَدُّونَ، فَيُنَبِّئُكُمْ»
7- انسان در برابر تمام كارهاى خود مسئول است وقيامت، روز رسوايى است.
فَيُنَبِّئُكُمْ ...
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 488
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُلْ لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ وَ سَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (94)
«1» سوره طارق آيه 9.
«2» سوره زمر آيه 22.
ج5، ص 177
بعد از آن احوال مستقبل اخبار مىفرمايد كه اى مؤمنان، بدانيد متخلفان و بازماندگان كه از جهاد تخلف كردند و به بهانه و تعلل باز ايستادند:
يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ: القاء اعتذار مىكنند بسوى شما، يعنى عذر خواهند خواست از تخلف. إِذا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ: چون باز گرديد از تبوك به سوى ايشان و به مدينه باز گرديد. قُلْ لا تَعْتَذِرُوا: بگو اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله عذر نخواهيد به معاذير كاذبه براى آنكه. لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ: هرگز باور نخواهيم داشت و تصديق نخواهيم نمود شما را براى آنكه. قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ: بتحقيق خبر داده و آگاه فرموده خداوند سبحان از اخبار و احوال شما، يعنى آنچه در نهان و باطن شما است از شر و فساد و نفاق.
وَ سَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ: و مىداند حق تعالى به علم ازلى عملهاى شما را.
وَ رَسُولُهُ: و مىداند پيغمبر او نيز به اطلاع الهى كه آيا شماها از كفر و نفاق توبه مىكنيد يا مستقيم و ثابت هستيد و ابدا بازگشت ننمائيد. يا زود باشيد كه در پيشگاه حق تعالى عرضه خواهد شد اعمال شما و به محضر پيغمبر او عرضه شود.
يا زود باشد كه «علم الهى» مطابق «معلوم» گردد نسبت به اعمال شما از خير و شر، و رسول خود را نيز آگاه فرمايد. به عبارت اخرى خداى تعالى قبل از وقوع عاقبت كار شما، به علم ازلى عالم است به آن، و پس از ظهور و بروز آن در خارج علم مطابق شود با معلوم.
ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ: پس باز گردانيده خواهيد شد در قيامت به سوى ذات احديت داناى پنهان و آشكار، يعنى بعد از موت بازگشت نمائيد به پيشگاه خداوند سبحانى كه مىداند آنچه حاضر و آنچه غائب و آنچه مخفى است بر انسان از سرّ و علانيه. يا بازگشت نمائيد به جزاى حق تعالى از ثواب و عقاب. فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ: پس آگاه فرمايد شما را به آنچه بوديد كه عمل مىكرديد از كتمان نفاق و اظهار وفاق. يا خبر دهد
ج5، ص 178
شما را به تمام افعال از خير و شر، پس جزا مىدهد شما را بر وفق اعمال شما مطابق عدل.
تبصره- ذكر وصف «عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ» در محل ضمير دال است بر آن كه حق تعالى مطلع است بر خطرات قلبيه و لمحات عينيه تمام مخلوق از ذره تا دره، و از ثرى تا ثريا، و هيچ چيز از علم ازلى الهى محجوب نخواهد بود و آگاه است به بواطن خبيثه و قلوب مملوه از دروغ و مكر و حيله. آيه شريفه تخويف شديد و زجر عظيمى است نسبت به جزا و سزاى اعمال، بنابراين مؤمن بايد هميشه مواظب و مراقب احوال و افعال و خائف از حضرت ذو الجلال باشد تا سر انجام نيك بختى را دريابد.
در كافى شريف «1» از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه از خطب حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله است كه فرمود: اى مردم، بتحقيق براى شما است معالمى، يعنى آثارى كه دال بر طريق هستند، پس برسيد به معالم خود، و مراد در اينجا آيات قرآنيه خصوصا آيات داله بر امامت ائمه دين و وجوب متابعت آنان. يا مراد آنچه دانسته شود از آن حكمى از احكام دين اصولا و فروعا از كتاب و سنت بلكه براهين قاطعه عقليه ايضا. و بتحقيق براى شما است نهايتى، مراد نهايت هر شخصى است در قرب به كمال به حسب استعدادش، پس برسيد به آن، آگاه باشيد بتحقيق مؤمن عمل مىنمايد در حالى كه بين دو ترس مىباشد: يكى ترس افعال گذشته خود كه نمىداند خداى تعالى با او چه خواهد نمود، و ديگر ترس بقيه عمر، نداند حق سبحانه چه مقدر فرموده براى او از مصائب دينى و دنيوى.
پس بايد بنده مؤمن اخذ نمايد از نفس خود براى نفع خود، يعنى كوشش نمايد در طاعت و عبادت، و نفس را وادار نمايد به كارهاى پسنديده در ايام مشقت فانيه، و لذات موقته براى درك راحت باقيه و نعيم ابديه، و از آنچه حاصل كند از دنيا براى تحصيل آخرت به انفاق و خيرات، و از جوانى خود پيش از پيرى، در حيات خود قبل از ممات. پس قسم به آن ذاتى كه جان من به يد قدرت او است،
«1» كافى ج 2 ص 70 كتاب ايمان و كفر باب خوف و رجا حديث 9.
ج5، ص 179
نيست بعد از دنيا طلب خشنودى و رجوعى، زيرا اعمال باطل و تمام شد زمانش، دنيا مكان عمل بود گذشت. و نيست بعد از دنيا مكانى مگر دار جزاء، و آن يا بهشت و يا جهنم خواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُلْ لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ وَ سَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (94) سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (95) يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ (96)
جلد 2 صفحه 612
ترجمه
عذر مىآورند براى شما چون باز گرديد بسوى آنها بگو عذر نياوريد تصديق نميكنيم شما را بتحقيق خبر داد ما را خدا از خبرهاى شما و زود باشد كه بهبيند خدا كار شما را و پيغمبرش پس باز گردانيده شويد بسوى داناى نهان و آشكار پس آگاه كند شما را بآنچه بوديد كه ميكرديد
زود باشد كه قسم خورند بخدا براى شما چون باز گرديد بسوى آنها تا صرف نظر كنيد از آنها پس صرف نظر كنيد از آنها همانا آنان پليدند و جايگاهشان دوزخ است بپاداش آنچه بودند كه كسب ميكردند
قسم ميخورند بخدا تا راضى شويد از آنها پس اگر راضى شويد از آنها پس بدرستيكه خدا راضى نمى شود از گروه متمردان.
تفسير
پس از مراجعت از جنگ تبوك منافقانيكه تخلّف از جهاد نمودند معتذر بعذرهاى غير موجّه خلاف واقعى ميشدند براى جلب رضاى پيغمبر (ص) و مسلمانان واقعى و آنحضرت مأمور شد كه صريحا بآنها بفرمايد كه بيجهت عذر براى اصلاح كار خودتان نياوريد پذيرفته نميشود و ما تصديق نميكنيم شما را خداوند ما را از باطن شما آگاه فرمود و خبر داد بما از طريق وحى كه عذرهاى شما دروغ است و بعد از اين هم اعمال شما كه كاشف از كفر و نفاق است مشهود خواهد شد و بخانواده نبوّت چه تعدّياتى خواهيد نمود و پس از آن رجوع داده شويد بخداونديكه از باطن و ظاهر شما خبر دارد كه چقدر تفاوت دارد پس متنبّه ميكند شما را بحكم خود بمقتضاى عدل براى اعمال شما و در آيه دوم خطاب به مسلمانان شده ميفرمايد كه قسم ياد ميكنند براى شما بر صدق گفتارشان در بيان عذر بعد از اين براى آنكه شما آنها را ملامت ننمائيد و صرف نظر كنيد از تقصير آنها شما هم بكلى از آنها صرف نظر كنيد و بحال خودشان واگذاريد چون ملامت و نصيحت و عتاب و خطاب بحال آنها فائده ندارد براى آنكه جنس آنان پليد است و قابل تطهير نيست و بايد بمجازات كردار خودشان در جهنم كه مقر ابدى آنها است برسند مقصود اينها از اين اعتذارها و قسمهاى دروغ آنستكه دل شما را بدست بياورند كه سلوك خودتان را با آنها تغيير ندهيد ولى در اين فكر خطا ميكنند چون اگر شما هم از آنها راضى شويد خدا راضى نخواهد شد و رضايت شما با نارضايتى خدا براى آنها مفيد نيست پس شما هم نبايد از آنها راضى شويد و در مجمع از پيغمبر (ص) روايت نموده كه كسى
جلد 2 صفحه 613
كه طلب كند رضاى خدا را بغضب خلق خداوند از او راضى ميشود و مردم را از او راضى مينمايد و كسيكه طلب كند رضاى مردم را بغضب خدا خدا بر او غضب ميفرمايد و مردم را بر او غضبناك ميكند و قمى ره فرموده بعد از مراجعت از جنگ تبوك اصحاب متعرّض منافقان ميشدند و آنها را اذيت مينمودند و آنها قسم ميخوردند كه ما بر خلاف حق اظهارى نكرديم و نميكنيم و واقعا مسلمانيم براى آنكه مسلمانان متعرض آنها نشوند پس آيه سيحلفون باللّه لكم تا آخر نازل شد و كذب آنها ظاهر گرديد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَعتَذِرُونَ إِلَيكُم إِذا رَجَعتُم إِلَيهِم قُل لا تَعتَذِرُوا لَن نُؤمِنَ لَكُم قَد نَبَّأَنَا اللّهُ مِن أَخبارِكُم وَ سَيَرَي اللّهُ عَمَلَكُم وَ رَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلي عالِمِ الغَيبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم تَعمَلُونَ (94)
عذرخواهي ميكنند اينکه منافقين که قعود كردند و با شما براي غزوه تبوك خارج نشدند زماني که شما از غزوه تبوك برگشتيد بمدينه بسوي آنها باباطيل و عذرهاي دروغي بآنها بفرما عذرخواهي نكنيد هرگز ما بشما ايمان نميآوريم و تصديق اكاذيب شما را نميكنيم زيرا محققا خداوند خبر داده باخبار و كلمات شما بما و زود باشد که اعمال شما نزد خداوند و رسول او مكشوف و مشاهد گردد پس از آن شما را ردّ ميكنند و برميگرديد بسوي عالم غيب و شهود پس شما را خبر ميدهند بآنچه که بوديد عمل ميكرديد.
يَعتَذِرُونَ إِلَيكُم كساني که قعود كردند و خارج نشدند براي غزوه تبوك
جلد 8 - صفحه 294
چهار دسته بودند دو دسته از مؤمنين و دو دسته از منافقين.
اما دو دسته از مؤمنين يك دسته معذورين بودند از عجزه و مرضي و فقراء غير قادر، و يك دسته كساني که خدمت حضرت رسيدند و تقاضاي وسائل كردند و محزون و گريان شدند که نتوانستند خارج شوند.
و اما دو دسته از منافقين يك دسته كساني بودند که آمدند و استيذان كنند باعذار دروغي که خارج نشوند و اينکه سه دسته در آيات قبل ذكر شده و اينکه آيه راجع بدسته چهارم است که دسته دوم منافقين هستند که عذري نداشتند و نيامدند استيذان كنند و پيش خود گفتند ما قعود ميكنيم اگر در اينکه غزوه فتح با كفار شد که بر ما بهتر است و اگر فتح با مسلمين شد پس از مراجعه مسلمين بمدينه ميرويم و بيك اعذار باطله و اكاذيب اعتذار ميجوئيم و پس از مراجعه آمدند و اعتذار جستند إِذا رَجَعتُم إِلَيهِم غافل از اينكه پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بوحي الهي از بواطن آنها خبر دارد چون اينها اعتقاد برسالت نداشتند و منكر وحي بودند.
قُل لا تَعتَذِرُوا عذرتراشي نكنيد لَن نُؤمِنَ لَكُم هرگز قبول نميكنيم دروغها و عذرتراشيهاي شما را زيرا قَد نَبَّأَنَا اللّهُ خداوند بما خبر داده مِن أَخبارِكُم که چه مقصود داشتيد و دروغهايي بافتهايد وَ سَيَرَي اللّهُ عَمَلَكُم خداوند عالم السرّ و الخفيات است، مراد شايد اينکه باشد که در محضر الهي نامه اعمال و اقوال شما باز ميشود و رسوله و حضرت رسالت مشاهده ميكند ثُمَّ تُرَدُّونَ رجوع ميكنيد از دنيا بآخرت که برميگرديد پس از مردن زنده ميشويد و رجوع بخدا ميكنيد که مفاد إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيهِ راجِعُونَ است خداوندي که عالم بغيب و شهود است از ظاهر و باطن و سرّ و علن شما خبر ميدهد إِلي عالِمِ الغَيبِ وَ الشَّهادَةِ و تمام جزئيات كارهاي شما را بشما خبر ميدهد فَيُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم تَعمَلُونَ و نامه عمل شما بدست شما ميرسد و ميگوييد
جلد 8 - صفحه 295
يا وَيلَتَنا ما لِهذَا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلّا أَحصاها الاية كهف آيه
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 94)
شأن نزول:
بعضی از مفسران میگویند این آیه و دو آیه بعد در باره گروهی از منافقان که تعدادشان بالغ بر هشتاد نفر میشد نازل گردید زیرا به هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از تبوک بازگشت دستور داد هیچ کس با آنها مجالست نکند و سخن نگوید و آنها که خود را در فشار شدید اجتماعی دیدند در مقام عذرخواهی برآمدند، آیه نازل شد و وضع آنها را مشخص ساخت.
تفسیر:
به عذرها و سوگندهای دروغینشان اعتنا نکنید! این سلسله از آیات همچنان پیرامون اعمال شیطانی منافقان سخن میگوید، نخست میفرماید:
«هنگامی که شما (از جنگ تبوک) به مدینه باز میگردید، منافقان به سراغ شما میآیند و عذرخواهی میکنند» (یَعْتَذِرُونَ إِلَیْکُمْ إِذا رَجَعْتُمْ إِلَیْهِمْ).
در اینجا روی سخن را به پیامبرش به عنوان رهبر مسلمین کرده، میگوید: «به منافقان بگو: عذرخواهی مکنید، ما هرگز به سخنان شما ایمان نخواهیم آورد» (قُلْ لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکُمْ).
«چرا که خداوند ما را از اخبار شما آگاه ساخته» بنابراین ما از نقشههای شیطانی شما به خوبی باخبریم! (قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِکُمْ).
ولی در عین حال راه بازگشت و توبه، به سوی شما باز است، «و به زودی خداوند و پیامبرش اعمال شما را میبینند» (وَ سَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ).
بعد میفرماید: همه اعمال و نیات شما امروز ثبت و بایگانی میشود، «سپس به سوی کسی که اسرار پنهان و آشکار را میداند باز میگردید، و او شما را به
ج2، ص243
اعمالتان آگاه میکند» و جزای آن را به شما خواهد داد (ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلی عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
نکات آیه
۱ - إخبار خداوند از اقدام توانمندان متخلف از جهاد، به عذرتراشى پس از بازگشت مؤمنان از جنگ تبوک (یعتذرون إلیکم إذا رجعتم إلیهم)
۲ - مؤمنان صدر اسلام، مأمور دست رد زدن بر سینه توانمندان متخلف از جنگ تبوک و بى اثر شمردن عذرتراشى آنان (قل لا تعتذروا لن نؤمن لکم)
۳ - خداوند، خواهان اعتماد نکردن رهبر و مؤمنان بر عذرتراشیهاى توانمندان متخلف از جهاد (قل لا تعتذروا لن نؤمن لکم)
۴ - اطلاع یافتن پیامبر(ص) از آینده و امور غیبى، توسط وحى (یعتذرون إلیکم إذا رجعتم)
۵ - توجّه به گوشه اى از خیانتها و تزویرهاى منافقان، مستلزم عدم اعتمادبه آنان براى همیشه (لن نؤمن لکم قد نبأنا اللّه من أخبارکم) برداشت فوق مبتنى بر این است که «من» در «أخبارکم» براى تبعیض و «لن» در «لن نؤمن» براى نفى ابدى باشد.
۶ - موضع گیرى در برابر متخلفانِ از وظایف اجتماعى (چون جهاد و ... ) از وظایف پیامبر(ص) و رهبر جامعه اسلامى (یعتذرون إلیکم ... قل لا تعتذروا) از اینکه نخست همه مؤمنان مورد خطاب قرار گرفته اند، ولى وظیفه اعلام موضع تنها بر عهده پیامبر(ص) قرار داده شده، مى توان برداشت فوق را استفاده کرد.
۷ - باز بودن راه توبه براى متخلفان از جهاد، با وجود مأموریت مؤمنان به نپذیرفتن عذرتراشى آنان* (لن نؤمن لکم ... و سیرى اللّه عملکم و رسوله) جمله «سیرى اللّه ... » مى تواند بیانگر این جهت باشد که اگر چه مؤمنان نباید بر عذرخواهى متخلفان از جهاد وقعى بنهند، ولى این بدان معنا نیست که آنان راهى به سوى توبه نداشته باشند ; بلکه توبه آنان منوط به عملکرد آینده شان است که خدا و پیامبر(ص) بر آن ناظر خواهند بود.
۸ - عملکرد انسان، نمایانگر باطن وى و ماهیت ایمان اوست. (سیرى اللّه عملکم و رسوله) از این آیه شریفه چنین استفاده مى شود که اظهارات زبانى افراد ثمرى ندارد و آنچه ملاک داورى قرار خواهد گرفت، عملکرد آینده آنهاست که خدا و رسولش بر آن نظارت دارند.
۹ - إخبار خداوند به بى اساس بودن عذرتراشى متخلفان از جنگ تبوک به دلیل ادامه داشتن کجرویها و تخلفات آنان در آینده (قل لا تعتذروا لن نؤمن لکم ... و سیرى اللّه عملکم) جمله «سیرى اللّه ... » مى تواند بیانگر علت عدم پذیرش عذر متخلفان باشد ; یعنى، عملکرد خلاف اینان در آینده، خود بهترین گواه بر نادرستى معذرت جویى آنان خواهد بود.
۱۰ - خداوند، توانمندان متخلف از جهاد را به امکان رسوایى بیشتر در صورت ادامه دادن به تخلفها تهدید کرد. (و سیرى اللّه عملکم و رسوله) جمله «سیرى اللّه عملکم و رسوله» مى تواند هشدارى باشد به متخلفان جنگ در جهت بازداشتن ایشان از کجرویها در آینده.
۱۱ - لزوم توجّه و نظارت خاص رهبر نظام اسلامى، نسبت به عملکرد منافقان و عناصر متخلف از وظایف اجتماعى (و سیرى اللّه عملکم و رسوله) اختصاص یافتن رؤیت به خدا و پیامبر(ص) - با اینکه همه مردم عملکرد متخلفان را شاهد خواهند بود - شاید از آن جهت باشد که نظارت آن دو، نقش اساسى در برخورد با آنان دارد. گفتنى است که برداشت فوق با الغاى خصوصیت از «رسوله» و تعمیم آن به جایگاه اجتماعى پیامبر (ص) است.
۱۲ - آگاهى پیامبر(ص) به اعمال نهانى متخلفان، در پرتو وحى و هدایت الهى (و سیرى اللّه عملکم و رسوله) از اینکه رؤیت تنها به خدا و رسول نسبت داده شده، استفاده مى شود که ممکن است اعمال متخلفان بر دیگران مخفى باشد. گفتنى است که فاصله شدن «عملکم» میان «اللّه» و «رسوله» ممکن است اشاره به این باشد که علم پیامبر(ص) در طول علم خدا و در پرتو آن است.
۱۳ - توجّه انسان به نظارت شدن اعمالش از سوى خدا و رسول خدا (ص)، بازدارنده او از تخلف و کجروى (و سیرى اللّه عملکم و رسوله) تذکر به نظارت خدا و رسول او، ظاهراً در راستاى دور نمودن متخلفان از انحراف و کجروى است.
۱۴ - تحکیم بیشتر پایه هاى حاکمیت دین در جزیرة العرب، در پرتو جهاد و پیروزى مؤمنان در جنگ تبوک (یعتذرون إلیکم إذا رجعتم إلیهم) با توجّه به اینکه این آیات در زمینه جنگ تبوک است که به پیروزى مسلمانان انجامید و از اینکه خداوند مى فرماید پس از بازگشت از این جنگ پیروز، متخلفان به عذرخواهى روى خواهند آورد مى توان گفت که این نبود مگر به خاطر ذلت و ضعفى که در خود احساس مى کردند و قدرتى که در مؤمنان مى دیدند.
۱۵ - بازگشت قهرى همه انسانها به سوى خداوند آگاه به نهان و آشکار (ثم تردون إلى علم الغیب و الشهدة) مجهول آمدن «تردون» ممکن است اشاره به بازگشت قهرى باشد.
۱۶ - تساوى غیب و شهود و نهان و آشکار، در پیشگاه خداوند (علم الغیب و الشهدة)
۱۷ - توجّه انسان به بازگشت قهرى خود به سوى خداوند آگاه، هشدارى است براى او. (ثم تردون إلى ... فینبئکم بما کنتم تعملون)
۱۸ - تهدید متخلفان از جنگ و منافقان، به رسوایى و افشاى اسرارشان در آخرت از سوى خداوند (فینبئکم بما کنتم تعملون)
۱۹ - انسان، در برابر تمامى رفتار و حرکات خویش مسؤول بوده و در قیامت باید پاسخگو باشد. (فینبئکم بما کنتم تعملون)
۲۰ - بازگو شدن تخلفهاى دنیوى انسان در آخرت، امرى دشوار و ناخوشایند براى اوست. (فینبئکم بما کنتم تعملون) تهدید خداوند به این امر، نشان دهنده ناخشنودى انسان از آن است.
۲۱ - قیامت، روز حضور انسان در برابر خدا و آگاه شدن او از تمامى کرده هایش و نیز روز محاکمه و تعیین سرنوشت (ثم تردون إلى علم الغیب و الشهدة فینبئکم بما کنتم تعملون)
روایات و احادیث
۲۲ - «عن ابى عبداللّه (ع) فى قوله عزّ و جلّ: «عالم الغیب و الشّهادة»: الغیب ما لم یکن و الشّهادة ما قد کان ;[۲] از امام صادق (ع) در معناى غیب و شهادت در آیه شریفه روایت شده: غیب آن است که به وجود نیامده و شهادت آن است که به وجود آمده باشد».
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱۴
- افشاگرى: سختى افشاگرى اخروى ۲۰ ; ناخوشایندى افشاگرى اخروى ۲۰
- انحراف: موانع انحراف ۱۳
- انسان: بازجویى اخروى انسان ها ۲۱ ; فرجام انسان ها ۱۵ ; مسؤولیت انسان ۱۹ ; هشدار به انسان ۱۷
- ایمان: نشانه هاى ایمان ۸
- بازگشت به خدا: حتمیت بازگشت به خدا ۱۵
- ثروتمندان: تهدید ثروتمندان متخلف ۱۰ ; رسوایى ثروتمندان متخلف ۱۰ ; عذرخواهى ثروتمندان متخلف ۱، ۳
- جزیرة العرب: تاریخ جزیرة خالعرب ۱۴ ; حاکمیت دین در جزیرة خالعرب ۱۴
- جهاد: افشاى راز متخلفان از جهاد ۱۸ ; تهدید متخلفان از جهاد ۱۰، ۱۸ ; رد عذر متخلفان از جهاد ۷ ; رسوایى اخروى متخلفان از جهاد ۱۸ ; رسوایى متخلفان از جهاد ۱۰ ; عذرخواهى متخلفان از جهاد ۳ ; قبول توبه متخلفان از جهاد ۷
- خدا: آثار هدایتهاى خدا ۱۲ ; تهدیدهاى خدا ۱۰، ۱۸ ; علم خدا ۱۷ ; علم غیب خدا ۱۶ ; نظارت خدا ۱۳ ; نواهى خدا ۳ ; ویژگیهاى علم خدا ۱۶
- ذکر: آثار ذکر توطئه منافقان ۵ ; آثار ذکر خیانت منافقان ۵ ; آثار ذکر ناظران عمل ۱۳ ; اهمیّت ذکر عمل متخلفان ۱۱ ; ذکر بازگشت به خدا ۱۷
- رهبران دینى: رهبران دینى و متخلفان ۳، ۶ ; مسؤولیت رهبران دینى ۳، ۶، ۱۱
- شناخت: ابزار شناخت ۸
- شهود: مراد از شهود ۲۲
- عصیان: موانع عصیان ۱۳
- عمل: آثار عمل ۸
- غزوه تبوک: آثار پیروزى در غزوه تبوک ۱۴ ; تداوم تخلف متخلفان غزوه تبوک ۹ ; رد عذر متخلفان غزوه تبوک ۹ ; عذرخواهى متخلفان غزوه تبوک ۱، ۲
- غیب: مراد از غیب ۲۲
- قرآن: پیشگوییهاى قرآن ۱، ۹
- قیامت: پرسش در قیامت ۱۹ ; ظهور حقایق در قیامت ۲۱ ; ویژگیهاى قیامت ۲۱
- کنترل اجتماعى: عوامل کنترل اجتماعى ۱۳ ; مسؤول کنترل اجتماعى ۱۱
- مؤمنان: مؤمنان صدر اسلام و ثروتمندان متخلف ۲ ; مسؤولیت مؤمنان ۳، ۷ ; مسؤولیت مؤمنان صدر اسلام ۲ ; مؤمنان و متخلفان از جهاد ۳
- محمّد(ص): علم غیب محمّد(ص) ۴، ۱۲ ; محمّد(ص) و متخلفان ۱۲ ; محمّد(ص) و متخلفان از جهاد ۶ ; مسؤولیت محمّد(ص) ۶ ; نظارت محمّد(ص) ۱۳ ; هدایت محمّد(ص) ۱۲
- منافقان: افشاى راز منافقان ۱۸ ; تهدید منافقان ۱۸ ; رسوایى اخروى منافقان ۱۸ ; عوامل بىاعتمادى به منافقان ۵
- وحى: نقش وحى ۴، ۱۲