الأنعام ٩٩
ترجمه
الأنعام ٩٨ | آیه ٩٩ | الأنعام ١٠٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«السَّمَآءِ»: آسمان. بالای سر. مراد ابر است (نگا: نور / ، واقعه / ). «فَأَخْرَجْنَا»: عطف متکلّم بر غائب برای التفات است. «نَبَاتَ کُلِّ شَیْءٍ»: گیاهان و رُستنیهای گوناگون. گیاهان و رُستنیهای مورد نیاز همهچیز، اعم از انسان و حیوان و اشیاء. «خَضِراً»: سبز و تازه. سبزینه یا کلروفیل که منشأ اصلی دانهها و میوهها است (نگا: قصّةالایمان، صفحه . «مُتَرَاکِباً»: تنگاتنگ یکدیگر. متراکم. «طَلْع»: شکوفه خرما. میوه کال خرما. «مِن طَلْعِهَا»: این عبارت بدل جزء از کلّ (مِنَ الْنَّخْلِ) است و در آن عامل تکرار شده است. «قِنْوَانٌ»: جمع قِنْو، خوشههای خرما. «دَانِیَةٌ»: در دسترس. نزدیک. «یَنْع»: رسیده. «أُنظُروا إِلَی ثَمَرِهِ ...»: نگریستن به معنی دقّت و وارسی است و چه بسا خداوند بزرگوار خواسته باشد مؤمنان را متوجّه این نکته فرماید که گیاهان نیز دارای نر و ماده هستند. ضمیر (ه) به جمیع درختان و همچنین یکایک آنها برمیگردد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ... (۷) وَ مِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَ... (۶) وَ جَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِنْ... (۳)
تفسیر
- آيات ۱۰۵ - ۹۱، سوره انعام
- موارد استعمال كلمه (( قدر )) و معناى جمله : (( و ما قدروا الله حق قدره )) .
- وجود كتب آسمانى و وجود معارف و احكام الهى در بين مردم ، دو شاهد بر لزوم هدايت مردم ازجانب خدا است .
- بيان اينكه در آيه : (( قل من انزل الكتاب )) كه در آن به نزول تورات بر موسى احتجاج شده ، رسول خدا(ص ) ماءمور به سؤال از يهود شده نه از مشركين .
- اشكالاتى كه بر بيان فوق وارد نموده و گفته اند مسؤل در آيه شريفه مشركين هستند نه يهود، و جواب آن اشكالات .
- اشكال سوم و پاسخ آن .
- آنچه از معارف الهى و ارزشهاى معنوى كه در گوشه و كنار جهان وجود دارد، ميراثانبياء(ع ) و از آثار وحى است .
- داشتن بركت و خير كثير و هدايت انسان به سعادت ، نشانه نزول قرآن از سوى خدا است .
- بيان اينكه سببيت خدا و بركت او در طول ساير اسباب است ، ونزول بركت ، با عمل ساير عوامل منافات ندارد.
- مراد از افتراء زدن به دروغ بر خدا در: (( فمن اظلم ممن افترى على الله كذبا )) .
- سختى مرگ ظالمان (مرتكبين افتراء بر خدا، ادعاى نبوت به دروغ و استهزاء به آيات خدا).
- حقيقت زندگى انسان پس از مرگ .
- مراد از انشاء و پديده آوردن بنى آدم از (( نفس واحدة )) و تقسيم آنان به (( مستقر )) و (( مستودع )) .
- وصف (( بديع السموات والارض )) متضمن حجت بر استحاله فرزند داشتن خدا است .
- دقائق و لطائفى كه از جمله : (( لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار )) استفاده مىشود.
- در قرآن كريم افعال انسان به خود او نسبت داده شده و قانون (( عليت )) مسلم دانسته شدهاست .
- از نظر قرآن ذوات تمامى اشياء مخلوق خدا است ولىاعمال و رفتار آنان منسوب به (( تقدير و هدايت )) مى باشد.
- دو اشكال بى اساس بر عموميت خلقت .
- خلقت و حسن ، متلازمند و هر چيزى ذاتا و به لحاظ اينكه آفريننده خدا است ، نيكو است .
- حسن و قبح ، از امور اعتباريه مى باشند و قابل خلق و ايجاد نيستند.
- پاسخ به اشكالى ديگر و بيان اينكه انحصار خلقت و عليت ايجاد در خدا، مستلزم نفىقانون عليت نيست .
- جواب اين شبهه كه عليت خدا در بقاء اشياء مستلزم توارد و اجتماع دو علت مستقل در معلول واحد است .
- موجودات در بقاء خود نيز همچون حدوث محتاج خدا هستند.
- نظام جارى در عالم دلالت بر وجود صانع مى كند.
- رواياتى در ذيل (و ما قدروا الله حق قدره ).
- رواياتى در مورد نزول آيه : (( و من اظلم ممن افترى على الله ... )) درباره عبدالله بن سعد بن ابى سرح .
- روايتى راجع به (( طينت )) آدمى .
- رواياتى درباره (( مستقر )) و (( مستودع )) در آيه شريفه .
- چند روايت در مورد ديده نشدن خداى تعالى به چشم (لا تدركه الابصار).
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ فِي ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «99»
و او كسى است كه از آسمان، آبى نازل كرد، پس به وسيلهى آن، هر گونه گياه برآورديم و از آن سبزهها خارج ساختيم. از آن (سبزهها) دانههاى برهم نشسته و چيده شده بيرون آوريم. و از شكوفهى خرما خوشههايى نزديك بهم (پديد آوريم) و نيز باغهايى از (انواع) انگورها و زيتون و انار (پرورش دهيم) كه برخى شبيه به هم و برخى غير متشابهند. به ميوهى آن، آنگاه كه بار دهد و آنگاه كه ميوه مىرسد بنگريد. همانا در آن، نشانههايى براى گروه با ايمان است.
جلد 2 - صفحه 519
نکته ها
در آيهى قبل فرمود: همهى انسانها از نفْسِ واحدند، در اين آيه مىفرمايد: همهى گياهان و درختان و ميوهها نيز از يك سرچشمهاند وآن آب باران است.
«متراكب» از ريشهى «ركوب»، ميوههاى سوار بر هم و دانههاى درهم فشرده است.
«طلع» خوشهى سربسته خرماست و «قِنْوانٌ»، رشتههاى باريك كه بعداً خوشههاى خرما را تشكيل مىدهد. «دانِيَةٌ»، خوشههاى به هم نزديك و يا نزديك به زمين، به خاطر سنگينى بار آن است. مراد از «مُتَشابِهٍ»، يا درختانى است كه شباهت ظاهرى به هم دارند مثل زيتون و انار و يا ميوههايى است كه شبيه به يكديگرند.
در اين آيه و دو آيهى قبل سه تعبير پىدرپى آمده است: «لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»، «لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ» و «لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» كه رمز آن در پيام 4، بيان گرديده است.
پیام ها
1- مايهى رويش همهى گياهان ونباتات، آب باران است. «مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ»
2- هم نزول باران، هم روياندن گياه و ميوه، كار خداست. أَنْزَلَ ... نُخْرِجُ
3- رابطهى انسان با ميوهها فقط رابطهى مادّى و غذايى نباشد، بلكه رابطهى فكرى و توحيدى هم باشد. انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ ... فِي ذلِكُمْ لَآياتٍ
4- بهرهگيرى از ستارگان، علم و كارشناسى لازم دارد. «لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»، درك اينكه كاروان بشرى همه از يك نفس است و اين كاروان، به صورت پايدار و ناپايدار در جريان است درك عميق مىطلبد. «لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ»، درك اينكه از گياه و باران و ميوه بايد بهرهى معنوى برد و از انتساب همهى هستى به خدا نبايد غافل بود، ايمان مىطلبد. «لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 520
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ فِي ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (99)
و نيز در تذكر نعمت مىفرمايد:
وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً: و ذات پاك سبحانه آن كه نازل فرمود از ابر يا از جانب آسمان، باران را براى انتفاع انواع حيوانات و نباتات. بعد از آن بر سبيل التفات از غيبت به تكلم عدول فرمايد فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ:
پس خارج نموديم ما بسبب آن باران، نبات هر چيز را، يعنى هر صنفى از نبات را؛ غرض اظهار قدرت است در انبات، انواع مختلفه را به يك آب.
فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً: خارج نموديم از آن گياه سبز، دانه بر يكديگر متراكب و چيده شده، يعنى خوشهاى. وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ: و بيرون آورديم از درخت خرما از شكوفهاى، غنچه وى، خوشههاى به يكديگر نزديك و قريب التناول. و اقتصار بر ذكر نخل در مقابل حب متراكم، به جهت زيادتى نعمت در آن و بسيارى نفع آن و كثرت دلالت قدرت؛ زيرا از
«1» تفسير عياشى، جلد اوّل، صفحه 371، حديث 69 و 72.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 341
عجائب خلقت نبات، و قدر مشترك، بين نبات و حيوان است، و اختصاصات حيوان را دارا باشد چنانچه اگر غرق در آب شود مىميرد. يا گلوله و زخمى به او برسد هلاك گردد، و اگر سرش را قطع كنند كشته شود و بايد تعبير شود به اين معنى كه از درخت نر و مذكر، به ماده و مؤنث برسانند تا توالد ثمر حاصل آيد و الّا ابدا نتيجهاى نخواهد داشت وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ: و بيرون آورديم به آن ياران بوستانهاى از انگور وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ: و درخت زيتون و درخت انار مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ: در حالتى كه درخت انار يا همه اشجار مذكوره مشابه همند در ساقه و برگ، و غير مماثلند در طعم، چه بعضى به غايت ترش، و برخى شيرين، و بعضى متوسط. يا تشابه در هيئت و قدر و لون، و مشتبه در خلق، مختلف الطعم، و يا مشابه هرگاه از يك جنس باشند مثل انار به انار، و زيتون به زيتون، و غير متشابه وقتى مختلف الاجناس باشند مانند انار و زيتون و غير آن مثل انگور ياقوتى به انار انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ: نظر كنيد به تأمل به ميوه هر يك از درختان وقتى بيرون آرد ثمره خود را به غايت خرد و بىمزه؛ فايده ندارد ملاحظه نمائيد زمان رسيدگى و بزرگى و پستگى او كه چگونه شكلى و مزهاى و رنگى و نفعى و لذتى در او پديد آيد. حاصل در ميان اين دو حالت تفكر و تدبر كنيد و ببينيد حق تعالى به قدرت كامله چه نحو بر سبيل تدريج آن را از حالت اولى به حالت ثانيه مىرساند إِنَّ فِي ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ:
بدرستى كه در اين مذكورات هر آينه نشانه و علامات است بر وجود قادر حكيم و وحدانيت او براى گروهى كه ايمان آورند، چه حدوث اجناس مختلفه و انواع معينه از اصل واحد، و نقل آن از حالى به حالى، نمىباشد مگر به احداث قادرى كه عالم است به تفاصيل آن و ترجيح مىنهد آنچه حكم او تقاضا نمايد از احوال ممكنه. و ايضا دال است به موجد مقتدرى كه ضدّ و ندى ندارد تا معارضه و معانده كند با او در منع از افعال مذكوره و تعويق از تغيّر حالات.
برهان- اين عجائب نباتات و اشجار، برهان عقلى است بر وجود خالق قادر حكيم، زيرا زمانى تأمل نما در انواع گياهان كه از حد و حصر خارجند، هر يك را شكلى و رنگى و طعمى و بوئى و منفعتى و خاصيتى؛ يكى غذاى بدن
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 342
مىشود، ديگرى قوت تن، يكى زهر جانگزا، ديگرى ترياق فرحافزا. آن جان ستاند، اين روح مىبخشد، يكى خواب مىآورد، ديگرى خواب از چشم مىبرد، يكى مفرح جان، ديگرى سبب اندوه بىپايان، يكى سرد است، يكى گرم، يكى تر است، يكى خشك؛ و حال آنكه همه از يك زمين روئيده و از يك چشمه آب خورده. اگر گوئى اين اختلاف از جهت تخم آنها است، اى نادان، در هسته خرما نخل بلند با خوشههاى خرما كى بوده، و در دانه گندمى چندين خوشه و در هر خوشهاى زياده از صد دانه كه ديده؟ و ايضا ساعتى به نظر عبرت ملاحظه نما و ساعتى تفكر كن در اقسام آنها. و به قدرت الهى چون آب به آن رسيد تمام اجزاى آنها خرم و با طراوت مىگردد و به جميع ريشه و ساقه و برگ و شاخه و ميوه مىرسد و بالسويه ميان آنها قسمت شود، زهى حكمت بالغه سبحانى چه نوع حكمتها در بىشعورى تعبيه فرموده كه موجب حيرت است. بعلاوه ثمرات آنها با هم مختلف. يكى ترش است يكى شيرين، يكى تلخ است يكى گس، و هر يك ضد ديگرى اثر بخشد. اگر چشم بصيرت بگشائى، هر گياهى در حقيقت وحدانيت الهى را گويا باشد:
هر گياهى كه از زمين رويد
«وحده لا شريك له» گويد
جاهلند كسانى كه اين حكمتهاى ظاهره و مصالح بيّنه را نسبت به چيزى كه، نه از وجود خود اثرى دارد نه از ذات، نه افعال خود را شناسد نه صفات.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ فِي ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (99)
ترجمه
و او است آنكه نازل نمود از آسمان آب را پس بيرون آورديم بآن روئيدنى همه چيز را پس بيرون آورديم از آن سبزه را كه بيرون ميآوريم از آن دانه را كه بر يكديگر چيده شدهاند و از درخت خرما از شكوفهاش خوشههاى نزديك و بوستانها از انگورها و زيتون و انار شبيه بيكديگر و غير شبيه بهم بنگريد بميوهاش وقتى كه ميوه ميآورد و برسيدنش همانا در اين هر آينه نشانهها است براى گروهى كه ميگروند.
تفسير
باران رحمت الهى آبى است كه كليّه نباتات بامر حق از آن ميرويد از زمين در صورتى كه آب و هوا و زمين يك و خدا يك است ولى تفاوت آنها در رنگ و بو و طعم و شكل و اثر بقدرى زياد است كه قابل احصا و قياس نيست و اين اقوى دليل بر عظمت و قدرت خالق است و در ابتدا سبزه است و از آن بامر خداوند بيرون ميآيد دانههائى كه مرتب بر يكديگر چيده شده است بطرز خوشى كه قابل توصيف نيست و از شكوفه خرما بيرون ميآيد خوشههائى كه نزديك بتناول و در دسترس است يا نزديك بيكديگرند و نيز بيرون ميآورد خداوند از آب بوستانهائى را بنابر قرائت نصب جنات يا بيرون مى آيد بامر خدا بوستانهائى بنابر قرائت رفع آن و بنابر اين عطف بر قنوان است چنانچه بنابر قرائت نصب عطف بر نبات است در هر حال درختهاى باغها از انگورها و زيتون و انارند و انگورها با آنكه جنسشان مختلف است بعضى از آنها شبيهند بيكديگر در شكل و رنگ و بو و طعم و مقدار و بعضى غير شبيه و شايد باين مناسبت از آن تعبير با عناب كه جمع است شده و زيتون و انار با آنكه جنسشان متّحد است اين اختلاف در افراد
جلد 2 صفحه 360
آنها موجود است با آنكه آب و زمين و هوا و خالق همه يكى است و خصوصيت ذكر اين ميوهها آنستكه منافع آنها زياد است و باغهاى عربستان كه طليعه اسلام از آنجا آشكار و عالم گير شده است نوعا مشتمل بر اين ميوهها است حال نظر كنيد بميوه هر يك از اين درختها در موقعيكه بثمر ميرسد ولى هنوز كال است و قابل خوردن نيست و در موقع رسيدنش كه پخته ميشود و به بينيد چقدر تفاوت در رنگ و طعم و بو و كيفيّت و مزه و خاصيت آنها پيدا ميشود و بدانيد كه در اين اختلاف احوال و آثار دلالتهاى واضحه است بر وجود خداوند قادر عالم حكيم مريد كه باراده و حسن تدبير خود از جمادات متّحده نباتات مختلفه بيرون ميآورد و اگر فاعل طبيعت بود يك اثر بيشتر نداشت و اين نكته را نمىيابند مگر اهل ايمان كه خداوند قلب آنها را بنور معرفت منوّر فرموده است پس در واقع اين آيات براى آنها آيات است و بعضى ثمره بضمتين قرائت نمودهاند تا جمع باشد و ينع مصدر است و محتمل است جمع يانع باشد يعنى رسيده ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ هُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخرَجنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيءٍ فَأَخرَجنا مِنهُ خَضِراً نُخرِجُ مِنهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخلِ مِن طَلعِها قِنوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنّاتٍ مِن أَعنابٍ وَ الزَّيتُونَ وَ الرُّمّانَ مُشتَبِهاً وَ غَيرَ مُتَشابِهٍ انظُرُوا إِلي ثَمَرِهِ إِذا أَثمَرَ وَ يَنعِهِ إِنَّ فِي ذلِكُم لَآياتٍ لِقَومٍ يُؤمِنُونَ (99)
و او است خداوندي که نازل نمود از طرف بالا آب را که باران باشد پس بيرون آورديم رستن هر چيزي را پس خارج كرديم از او سبزيها که از آن سبزه خارج ميكنيم دانهها که روي يكديگر سوار شدهاند که خوشههاي گندم و جو و ساير
جلد 7 - صفحه 151
حبوبات باشد که تعبير بسنبل ميكنند و از نخل خرما از شكوفه او خوشه که سرازير است که تعبير بقنوان ميكنند و باغستانها از انگورها و زيتون و انار بعضي شبيه بعضي و بعضي غير متشابه بعض ديگر نگاه كنيد بميوه و ثمره آن موقعي که ميوه ميدهد و موقعي که ميرسد بدرستي که در اينکه قدرتنمايي براي شما هرآينه آياتيست که كساني که ايمان دارند از آنها استفاده ميكنند.
وَ هُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً سماء از ماده سموّ است بمعني علوّ و بهمين مناسبت سماوات را سماء ناميدند و كيفيت تكوّن باران از ابخره درياها بتوسط اشعه شمس و ادخنه زمين بتوسط افروختگي آتش متصاعد ميشود بطرف بالا و تشكيل ابر ميدهد و باد اينکه ابرها را بهر طرفي که مأمور است حركت ميدهد و مواد مائيه آن بطرف زمين نازل ميشود و فوائد باران بسيار است که يكي از آنها تلطيف هوا است چون ذرات زمين که تعبير بگرد ميكنيم بواسطه وزيدن باد در جوّ هوا پراكنده ميشود و تعبير بمكرب ميكنند انسان و حيوانات بواسطه تنفس اينها داخل در قلب ميشود و توليد امراضي ميكند باران اينکه كثافات را از هوا ميگيرد و بزمين ميريزد لذا آب باران در ابتداء گلآلود است بعد از زماني گلها را فرومينشاند و زلال ميشود، و يكي از فوائد بزرگ باران اينكه يك قسمت از كره زمين که از درياها خارج است و داراي سكنه است از انسان و حيوان و نبات بلكه معادن احتياج شديد بآب دارند و حيات آنها منوط بآب است وَ جَعَلنا مِنَ الماءِ كُلَّ شَيءٍ حَيٍّ انبياء آيه 31، و از دريا ممكن نيست آب بجميع نقاط زمين برسد خداوند بقدرت كامله خود از دريا ميگيرد و بطرف بالا ميبرد و در جميع نقاط زمين ميبارد و در اعماق زمين فروميبرد و تشكيل رودخانهها و چاهها و قناتها ميدهد و تمام سكنه بهره برداري ميكند و يكي از فوائد باران حيوانات دريايي هم بهرهبرداري ميكنند مخصوصا صدف که قطره باران در دل
جلد 7 - صفحه 152
آن مرواريد ميشود و هزارها فوائد ديگر که ببعض آنها در اينکه آيه شريفه اشاره دارد فَأَخرَجنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيءٍ هر چه روئيدني است از حبوب و اشجار و غير اينها بتوسط باران روئيده ميشود از زمين.
فَأَخرَجنا مِنهُ خَضِراً تمام گياهها در ابتداء آن سبز و خرّم است نُخرِجُ مِنهُ حَبًّا مُتَراكِباً مراد حبوب است که از سبزه خوشه گندم که سنبله است بيرون ميآيد که دانهها روي يكديگر سوار شده و از يك قسمت سبزه نخل خرما بيرون ميآيد که وَ مِنَ النَّخلِ مِن طَلعِها از شكوفه نخل قِنوانٌ دانِيَةٌ خوشه سربزير بعكس سنبله حبوب و چه فوائدي در شكوفه خرما است و مراتب سير آن تا رطب و تمر گردد و چيزهايي که از آنها بعمل ميآيد و جنّات عطف بحبّا متراكبا يعني نخرج منه جنّات يعني از آن خضر باغستانهايي مِن أَعنابٍ وَ الزَّيتُونَ وَ الرُّمّانَ باغستان انگور و زيتون و انار و اينها از باب مثال است و ساير فواكه و ميوهها هم مثل اينها است که از آن خضر خارج ميشود، و مثل تمام اينها است اقسام سبزيها و كشتها مثل بطيخ، هندوانه و چيزهايي که در داخل زمين بعمل ميآيد مثل بصل و سيبزميني و غير آنها هر چه بتوسط باران از زمين خارج ميشود حتي اقسام رياحين و الفها.
مشتبه و غير متشابه تشابه يا از جهت طعم است يا از جهت رنگ يا از جهت شكل يا از جهت خاصيت است حتي ادويهجات بلكه يك ميوه مثل زردالو انگور در مقام رشد اطوار مختلفه دارد از جهت رنگ و طعم و خاصيت جلّ الخالق که هر يك آنها دليل بارزي است بر وجود حق و وحدانيت و علم و قدرت و حكمت و ساير صفات او.
انظُرُوا بنظر تفكر و تدبّر و تامل الي ثمره که مقصود اصلي آنها است إِذا أَثمَرَ از ابتداء ظهور ثمره وَ يَنعِهِ تا زماني که بحدّ كمال ميرسد
جلد 7 - صفحه 153
بعين مثل: نطفه، علقه، مضغه، عظام، لحم، صورتبندي تا زمان ولادت از طفوليت تا شيخوخيت چه اندازه اطوار مختلفه و حالات متفاوته و آثار متشتته دارد لكن اشخاصي که ايمان بخدا داشته باشند اينکه آيات باعث ازدياد معرفت آنها ميشود لذا ميفرمايد إِنَّ فِي ذلِكُم لَآياتٍ لِقَومٍ يُؤمِنُونَ و اما كفار مثل اينكه كور و كر و لال هستند ابدا برخورد باين آثار نميكنند صُمٌّ بُكمٌ عُميٌ فَهُم لا يَعقِلُونَ بقره آيه 166.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- فروفرستنده باران از آسمان خداوند است. (و هو الذى أنزل من السماء ماء)
۲- خداوند با آب باران گیاهان را از زمین مى رویاند. (أنزل من السماء ماء فأخرجنا به نبات کل شىء)
۳- آب مایه اصلى روییدن گیاهان و هر موجود رشدکننده است. (فأخرجنا به نبات کل شىء)
۴- سرسبزى زمین و رشد نباتات مرهون ریزش باران است. (أنزل من السماء ماء ... فأخرجنا منه خضرا)
۵- خداوند در اداره امور عالم طبیعت و چرخش حیات آن از طریق اسباب عمل مى کند. (أنزل من السماء ماء فأخرجنا به نبات کل شىء) حرف جرّ در «به» معناى وسیله و ابزار دارد، یعنى ما به وسیله آب روییدنیها را از دانه و هسته بیرون مى آوریم.
۶- خداوند از گیاهان سبز سنبله هایى با دانه هاى چیده شده بر روى هم بیرون مى آورد. (فأخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراکبا)
۷- خداوند با باران از شکوفه هاى نخل، خوشه هایى سر فروهشته و در دسترس را مى رویاند. (فأخرجنا ... و من النخل من طلعها قنوان دانیة) «طلع» به معناى شکوفه خرما و «قنوان» نیز به معناى خوشه است و «قنوان دانیة» یعنى خوشه هاى نزدیک که در دسترش باشد.
۸- خداوند با آب باران تاکستانهاى انگور و باغهاى زیتون و انار را پدیدار مى سازد. (و جنت من أعناب و الزیتون و الرمان)
۹- درختان و میوه هاى زیتون و انار، در عین تشابه، با یکدیگر متفاوت هستند. (و الزیتون و الرمان مشتبها و غیر متشبه)
۱۰- تنوع میوه ها و درختان زیتون و انار از آیات خداشناسى و توحید است. (و الزیتون و الرمان مشتبها و غیر متشبه)
۱۱- گوناگونى درختان یک میوه و تفاوت ثمره هاى آن، در عین شباهت با یکدیگر، از آیات خداشناسى و توحید است. (و هو الذى ... و الزیتون و الرمان مشتبها و غیر متشبه)
۱۲- زمان به ثمر نشستن درخت انار تا مرحله رسیدن میوه آن، شایان نگریستن و اندیشیدن است. (أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ینعه)
۱۳- دوران ثمردهى تا رسیدن میوه اصله نخل و تاک انگور و درخت زیتون و انار، شایان مطالعه و تأمل و راهى براى خداشناسى است. (و من النخل ... من أعناب و الزیتون و الرمان ... أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ینعه إن فى ذلکم لأیت) مرجع ضمیر «ثمره» مى تواند «الرمان» باشد و نیز مى تواند «النخل» «اعناب» «الزیتون» به صورت بدل باشد. برداشت فوق بر این مبنا صورت گرفته است. لذا فرمان «انظروا» شامل تمامى موارد مذکور در آیه است.
۱۴- لزوم مطالعه و تحقیق در چگونگى ثمر دادن و رشد و رسیدن میوه هاى درختان (أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ینعه)
۱۵- مؤمنان داراى زمینه لازم براى درک آیات خداوند در طبیعت هستند. (و هو الذى أنزل ... إن فى ذلکم لأیت لقوم یؤمنون) «ذلکم» اشاره به موارد مذکور در آیه، از قبیل نزول باران، رشد گیاهان، درختان میوه و تشابه و اختلاف آنها و ... است.
۱۶- کسانى که در طلب ایمان بوده و از لجاجت و عناد به دورند، از آیات طبیعت به شناخت خدا و یگانگى او راهى مى یابند. (إن فى ذلکم لأیت لقوم یؤمنون)
۱۷- تحصیل ایمان از راه مطالعه در طبیعت نشانه علم و فهم است.* (الأیت لقوم یعلمون ... لقوم یفقهون ... لقوم یؤمنون) در دو آیه گذشته علم و فهم به عنوان شرط بهره مندى از آیات طبیعت ذکر گردیده و در این آیه ایمان ذکر شده است. شاید ذکر ایمان در پایان این سه آیه براى اشاره به این نکته باشد که دانایان به ایمان مى رسند. لذا ایمان نیز نشانه وجود آن دو زمینه در صاحبان آن است.
۱۸- جریان امور طبیعت و اداره آن در حیطه قدرت و قلمرو اراده خداوند است. (و هو الذى ... فأخرجنا ... نخرج)
موضوعات مرتبط
- آب: نقش آب ۲، ۳
- آفرینش: اسباب تدبیر آفرینش ۵
- آیات خدا:۱۰، ۱۱، ۱۳ درک آیات خدا ۱۰، ۱۱، ۱۳ ۱۵
- انار: باغ انار ۸
- انگور: باغ انگور ۸
- ایمان: زمینه ایمان ۱۷
- باران: فواید باران ۲، ۴، ۷، ۸ ; منشأ بارش باران ۱
- تعقل: اهمیت تعقل ۱۴ ; تعقل در آیات آفاقى ۱۶، ۱۷ ; تعقل در پیدایش میوهها ۱۴ ; تعقل در ثمردهى درختان ۱۴ ; تعقل در درخت انار ۱۲، ۱۳ ; تعقل در درخت انگور ۱۳ ; تعقل در درخت زیتون ۱۳ ; تعقل در درخت نخل ۱۳ ; تعقل در طبیعت ۱۷
- توحید: زمینه توحید ۱۰، ۱۱، ۱۶
- حق طلبى: آثار حق طلبى ۱۶
- حیات: منشأ حیات ۲، ۳، ۷، ۸
- خدا: اراده خدا ۱۸ ; افعال خدا ۱، ۲، ۵، ۶، ۷، ۸ ; دلایل خدا شناسى ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۶ ; قدرت خدا ۱۸
- درختان: آثار تنوّع درختان ۱۰ ; تشابه درختان ۹ ; تفاوت درختان ۹ ; تنوّع درختان ۱۱ ; درختان میوه ۱۱
- زمین: منشأ سرسبزى زمین ۴
- زیتون: باغ زیتون ۸
- علم: نشانه هاى علم ۱۷
- عوامل طبیعى: عمل عوامل طبیعى ۵
- گیاهان: خوشه گیاهان ۶ ; دانه گیاهان ۶ ; عوامل رویش گیاهان ۲، ۳، ۴
- لجاجت: آثار اجتناب از لجاجت ۱۶
- مؤمنان: خداشناسى مؤمنان ۱۵
- موجودات: تدبیر موجودات ۱۸ ; عوامل حیات موجودات ۳
- میوه: آثار تنوّع میوه ها ۱۰ ; تشابه میوه ۹ ; تفاوت میوه ۹ ; تنوّع میوه ها ۱۱ ; عوامل پیدایش میوه ۸
- نخل: خوشههاى نخل ۷ ; رویش نخل ۷