الرعد ٤
کپی متن آیه |
---|
وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَ غَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِي الْأُکُلِ إِنَ فِي ذٰلِکَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ |
ترجمه
الرعد ٣ | آیه ٤ | الرعد ٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قِطَعٌ»: جمع قِطعة، بخشها و پارهها. «مُتَجَاوِرَاتٌ»: کنار هم. نزدیک به هم. «قِطَعٌ مُتَجَاوِراتٌ»: مراد قطعههای مختلف و متفاوت زمین است. «زَرْعٌ»: کشت. مصدر است و در اینجا به معنی کشتزارها است. «صِنْوانٌ»: جمع صِنْو، همگون. یکپایه. «غَیْرُ صِنْوانٍ»: مختلف. دوپایه. «صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ»: درختانی که بیخ جداگانه دارند و مستقلّ از درختان همنوع خود هستند. یا این که: درختان همگون و همسان، و درختان مختلف و متفاوت. این معانی در صورتی است که واژه (صِنْوان) را تنها صفت (نَخیل) بدانیم. امّا اگر (صِنْوان) را به سبب عطف، صفت (نَخیل) و (زَرْع) و (جنّات) بشمار آوریم، یا این که آن را خبر مبتدای محذوف، مانند (کلّ) بدانیم معنی (صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ) عبارت خواهد بود از: درختان یکپایه و درختان دوپایه مصطلح در گیاهشناسی. بدین معنی که: برخی از درختان و گیاهان، ماده نرینه در یک درخت یا بوته، و ماده مادینه در یک درخت یا بوته دیگری است، و آنها را یکپایه میگویند، مانند درخت خرما. برخی از درختان و گیاهان هم، ماده نرینه و ماده مادینه هر دو بر یک درخت یا بوته است که بیشتر درختان و گیاهان بدین صورت بوده و آنها را دوپایه مینامند. حال ممکن است نرینه و مادینه در یک گل باشند، مانند بوته پنبه، و یا این که هر یک در گل جداگانهای باشند، از قبیل بوته کدو. «یُسْقی»: آبیاری میگردند. نائب فاعل ضمیر (هُوَ) است که به کلّ واحدی از (قِطَعٌ، جنّاتٌ، زَرْعٌ، نَخیلٌ) برمیگردد. «الأُکُلِ»: آنچه خورده میشود. دانه و میوه (انعام / ، سبأ / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ... (۷) أَ لَمْ تَرَ أَنَ اللَّهَ أَنْزَلَ... (۱)
وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِ وَ... (۰) وَ جَنَّاتٍ أَلْفَافاً (۱)
تفسیر
- آيات ۱ - ۴ سوره رعد
- آهنگ كلى سوره رعد
- اقوال در باره مكى بودن سوره رعد
- دلالت جملۀ: «تِلكَ آيَاتُ الكِتَاب»، بر آيات كتاب طبيعت و كتاب وحى
- وجه دلالت آيه: «الَّذِى رَفَعَ السَّمَاوَات بِغَيرِ عَمَدٍ...»، بر وحدانيت ربّ و مدبر عالَم
- آيه شريفه: «الَّذِى رَفَعَ السَّمَاوَات...»، در مقام اثبات وحدت خداى تعالى، در ربوبيت است
- معناى تدبير امر عالَم، در آیه: «يُدَبِّرُ الأمر»
- برخى از نشانه ها و آيات تكوينى: «هُوَ الَّذِى مَدَّ الأرضَ...»
- معناى اين كه خداوند، ميوه ها را «زَوجَين اثنَين» قرار داد
- وجود تنوع و تمايز در خلقت، مستند به اختلاف اراده مسبّب الاسباب است
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «4»
و در زمين قطعاتى است مجاور هم و باغهايى از انواع انگور و كشتزار و درختان خرما (محصولاتى مختلف) همانند و غير همانند كه همه با يك آب آبيارى مىشوند و بعضى ميوهها را در خوردن بر بعضى برترى داديم.
همانا در اين (تنوّع ميوهها و مزهها با آنكه از يك آب و خاك تغذيه مىشوند) براى كسانى كه تعقّل دارند حتماً نشانههايى است.
نکته ها
«صِنْوانٌ» بر خلاف ظاهرش كه قالب تثنيه دارد، جمع «صنو» به معناى شاخهاى است كه از اصل درخت خارج مىشود و در اينجا به معناى مشابه و مانند است.
پیام ها
1- زمين، قطعاتى مجاور يكديگر است كه هر قطعهاى استعداد خاص خود را داراست. «قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ»
2- تنوّع ميوهها با رنگ، مزه، بو و شكلهاى مختلف، همه از نشانههاى قدرت الهى است. «لَآياتٍ» 3- تنوع ميوه ها با اراده و خواست خداوند است، و گرنه يك آب، يك نوع مزه
جلد 4 - صفحه 317
بيشتر ندارد. «يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ»
4- همجوارى، دليل يكسانى نيست. ملاك برترى، بهرهدهى بيشتر است.
«مُتَجاوِراتٌ- نُفَضِّلُ .... فِي الْأُكُلِ»
5- انديشمندان از خوردنىها، روح ايمان خود را نيز تقويت و اشباع مىكنند، در حالى كه ديگران، تنها به پركردن شكم خود اكتفا مىنمايند. «لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «4»
«1» مطابق با ماه خرداد شمسى.
«2» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 276.
جلد 6 - صفحه 331
وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ: و در زمين قطعههائى است متصل به هم در جسميت و منفصل از هم در خاصيت. يك قطعه از آن با آنكه سيراب شده به آبى و تأثير شمس هم نسبت به آنها متساوى هر آينه ميوههاى مختلفه و شكوفههاى متفاوته و گلهاى متشتته هويدا گردد، هر يك را طعمى و رنگى و بوئى و خاصيتى. يا با مجاورت و پيوستگى قطعات زمين و اشتراك در ماهيت، قسمتهاى مختلفه را دارا باشد، بعضى سبخه، برخى رخوه، بعضى صلبه، برخى حجريه، بعضى رمليه، قسمتى حاصلخيز، پارهاى خاربيز. يا اختلاف دارد در پستى و بلندى و قرمزى و سياهى. ظهور اين آثار متضاده برهان قاطعى است بر تدبير فاعل مختار.
وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ: و بوستانهائى از انگور و كشتزارى كه در فصل بهار بساط زمردين در زمين گسترده و رياحين معطر مفرح بدر آورده، تاكستان را نگر مانند چوب خشك، به وزيدن باد بهارى زنده شده ساق و برگ و ميوه جلوهگر آمده، خوشههاى ياقوتى هويدا گرديده.
وَ نَخِيلٌ صِنْوانٌ: و درختان خرما كه از يك اصلند. وَ غَيْرُ صِنْوانٍ: و خرماهائى كه از تنه و ريشه متعددند، يعنى درختان خرما بعضى از يك ريشه دو يا سه يا بيشتر درخت حاصل شود، و برخى چنين نباشد يا آنكه گاهى با هم متماثل و گاهى مختلفند. و از عجائب قدرت سبحانى آنكه درخت خرما قسمتى از حالات انسان را دارا باشد، از جمله به بريدن سرش مىميرد و فراگرفتن آب آن را غرق شود. و ايضا او را (تأبير) بايد تا موجب توليد ثمر گردد. و مرسوم است از گرد درخت نر به درخت ماده پاشند و بدون آن نتاج حاصل نيايد، اينجاست داستان علم نبات شناسى كه عقول در آن مبهوت ماند.
يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ: تمام اين اشجار مختلفه و اثمار متميزه و نباتات متشتته، سيراب شوند به يك آب انهار يا آب آسمان.
وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ: و امتياز مىدهيم برخى ميوهجات را بر برخى ديگر در خوردن از جهت طعم و رنگ و طبع و خاصيت.
هر يكى را شكلى و بوئى و منفعتى، يكى غذاى بدن مىشود و ديگرى قوت تن؛
جلد 6 - صفحه 332
يكى از هر جانگزا و ديگرى ترياق فرحافزا، آن جان ستاند اين روح مىبخشد؛ يكى خواب مىآورد ديگرى خواب از چشم مىبرد، يكى مفرح جان ديگرى سبب اندوه بىپايان. يكى سرد است يكى گرم، يكى تر است يكى خشك، و حال آنكه همه از يك زمين روئيده و از يك چشمه آب خورده، هر آينه البته اين اثرات متضاده مختلفه برهانى است بر وجود مدبر حكيم و قادر عليم كه كليّه موجودات در حيطه سلطنت و قدرت او است.
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ: بتحقيق در اين مذكورات هر آينه نشانهها و علائم قدرت سبحانى است براى گروهى كه تأمل و تدبر و تفكر نمايند در آن تا خالق و صانع عالم را بشناسند.
تبصره: هر شخص عاقلى كه تصور نمايد طبايع اجسام را، هر آينه ادراك كند كه تمامى آنها مجبورند در تأثير اثرات خود. و اين اجبار، عجز و اضطرار عالم طبيعت را مبرهن سازد كه طبيعت مغلوب و مقهور است، زيرا عادت طبيعى را قدرتى نيست كه برخلاف طبيعت خود اقتضائى كند و بر ضد اثر خود تأثيرى بخشد؛ چنانچه دانه را چاره نيست كه نرويد، و خاك را اختيارى نيست كه نپروراند، و هوا را هويتى نيست كه نروياند، و آتش را قدرتى نيست كه نسوزاند مگر به اراده مؤثرى، و او جز ذات احديت الهى نباشد. و ظهور خلاف مقتضيات طبيعى در اعصار و ازمان متعدده، برهان اين مطلب را به عالميان نشان دهد كه طبيعت مقهور و البته هر مقهورى قاهرى لازم دارد، و بنابراين حجت تمام، و باقى نماند مجال تفكر در مقام، و لذا فرمود «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» زيرا دافعى براى اين دليل نيست مگر آنكه گويند: حوادثات سفليه و علويه بدون مؤثر حادث گردد. اين هم منافات دارد با كمال عقل، زيرا احتياج حادث به محدث و موجود به موجد، ضرورى و با حاصل نشدن اين علم، هر آينه نقصان در كمال عقل وارد شود؛ فهذه من لطائف اسرار القرانيه.
در تفسير برهان و رازى «1» جابر بن عبد اله انصارى روايت نموده كه شنيدم از
«1» تفسير برهان ج 2 ص 278، و تفسير ابو الفتوح ج 6 ص 460.
جلد 6 - صفحه 333
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود به امير المؤمنين على عليه السّلام: النّاس من شجر شتّى و انا و انت من شجرة واحدة. بعد قرائت نمود «و فى الارض قطع متجاورات و جنّات من اعناب و زرع و نخيل صنوان ...»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ وَ أَنْهاراً وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِيها زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «3» وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «4»
ترجمه
و او است آنكه گسترد زمين را و قرار داد در آن كوههاى پا برجا و نهرها را و از تمامى ميوجات قرار داد در آن دو صنف دو تا، ميپوشاند لباس شب را بروز همانا در اين هر آينه آيتها است براى گروهى كه تفكّر ميكنند
و در زمين قطعههائى است متصل بيكديگر و بوستانها از انگورها و زراعت و درختهاى خرما چند شاخ رسته از يك بيخ و غير آن كه آب داده ميشود بيك آب و مزيّت ميدهيم برخى از آنها را بر برخى در ميوه همانا در اين هر آينه نشانهها است براى گروهى كه تعقّل مينمايند.
تفسير
و او است آنچنان خداوندى كه گسترد و ممتدّ و پهن نمود سفره عام خود
جلد 3 صفحه 188
را كه زمين است از جوانب اربعه از زير كعبه روى آب تا بندگان خود بر آن جاىگير و پاىگير شوند و در آن تفرّج و تنزّه و تفكّه و تفريح نمايند و شكر نعمت خداى را بجا آورند و قرار داد در آن كوههاى مستحكم پا برجا را براى نگهدارى آن از تزلزل بموج آب چون رواسى جمع راسيه بمعناى ثابت است و صفت جبال مقدّر كه آنها بمنزله ميخها هستند براى ميدان زمين پهناور و قرار داد در آن نهرهائيكه جارى ميشود در زمين از بركت كوهها براى حبس آب باران و برف در باطن آنها و خروج آن بتدريج از شكافهاشان باذن خدا براى انتفاع بندگان و از تمام انواع ميوهها خلق فرمود در زمين دو صنف كه دوئيّت و اختلافشان محقّق و محسوس است مانند خرماى درشت و ريز و انگور سياه و سفيد و انار شيرين و ترش و توت سرد و گرم و امثال اينها كه هر كدام يك نوع ميوه و داراى دو صنف يا بيشتر است منظور دوئيّت و اختلاف آنها است و بيان اقل مراتب اختلاف كه بدو صنف داشتن محقق ميشود لذا زوجين با آنكه دلالت بر دوئيّت دارد مؤكّد به اثنين شده و بعضى گفتهاند ميوجات هم مانند حيوانات نر و ماده دارند و بايد بهم پيوند شوند تا ميوه خوب بعمل آيد چنانچه در درخت خرما مسلّم شده و مراد از زوجين نر و ماده آنها است و چون گاهى زوج گفته ميشود و نر و ماده با هم اراده ميشود چنانچه بدو گوسفند نر و ماده ميگويند يك جفت گوسفند و گاهى زوج گفته ميشود و اراده ميشود يك فرد از زوج چنانچه هر يك از گوسفند نر و ماده را جفت ديگرى ميخوانند خداوند مؤكّد فرموده است زوجين را به اثنين يعنى دو فرد از يك زوج تا تصوّر چهار فرد نشود علاوه بر آنكه اين تأكيد در كلام عرب متعارف است و شايد براى همين نكته معمول شده باشد. ميپوشاند لباس يا ميكشد پردهاى از جنس شب تاريك بروز روشن تا هوا تاريك گردد و مردم از فوائد شب بهرهمند گردند از قبيل آرامش و استراحت و برودت هوا و بروز ثمرات و منافع ماه و ستارگان در موجودات خصوصا نباتات و ميوجات و در اين تشكيلات منظم و اين اختلافات مسلّم و تغييرات مفيد آيات و دلائل واضحهاى است بر وجود صانع عالم قادر حكيم از براى كسانيكه تفكّر ميكنند و مىيابند كه اينها كار طبيعت بىشعور نيست و در زمين قطعاتى است متصل و مجاور با يكديگر بعضى شوره زار و بعضى خوب و قابل زراعت و بعضى ريگ زار و بعضى پاك و
جلد 3 صفحه 189
پاكيزه از موانع كشت و زرع و بعضى علفزار و بعضى منزّه از هر مزاحم و معارض محصول با آنكه تمام اراضى در جسميّت و لوازم آن شريكند و اين دليل است بر آنكه اختلاف باراده خدا است اين بيان مفسّرين است و بنظر حقير آن قطعات مساويند در خوبى و قابليّت زرع و نيز بوستانهائى است از انگورها و كشتنيها و درختان خرما كه ريشه آنها يكى است يا متعدد خلاصه آنكه چند درخت از يك اصل بعمل آمده يا نه هر درختى اصلى جداگانه دارد و تمام آن بوستانها و زرع از يك چاه يا از يك قنات يا باران آب داده ميشود و بنظر حقير آن بوستانها در اين اراضى مساوى در خوبى و صلاحيّت واقع شده كه مركّب از قطعات است بفرز خارجى و بنابراين و جنّات بيان قطع متجاورات است و نتيجه يكجا ذكر شده و نائب فاعل يسقى كلّ مقدّر است و در مجمع زرع تعيين شده و در هر حال بعضى درختها بلكه بعضى شاخها كه از يك اصل بعمل آمدهاند مزيّت و برترى دارد ميوه آن بر بعضى از جهت شكل و رنگ و طعم و بو و وزن و قدر و خواص ديگر و اين دليل روشنى است بر آنكه عامل در آنها فقط قواء طبيعيّه نيست كه اينجا اختلاف ندارد و متحد است بلكه فوق آن اراده الهيّه است كه هر فرد را متخصّص بخصوصيّت بلكه خصوصيّاتى نموده كه ممتاز از فرد ديگر است ولى اين امور توجّه و تأمّل و تعقّل ميخواهد تا معلوم شود كه چه علم و حكمت و قدرتى در صنع خود صانع عالم بكار زده تا هر مصنوعى را بكمال لايق خود رسانده است در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود كه مردم از درختهاى مختلفند و من و تو از يك درختيم و اين آيه را تلاوت فرمود و از ابو سعيد خدرى روايت شده كه علاوه فرمود من اصل آن درختم و على شاخه آن پس خوشا بحال كسيكه تمسّك نمايد باصل آن و تناول كند از شاخه آن و معلوم است كه مراد قبول ولايت و اخذ معارف و احكام اسلام است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ فِي الأَرضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنّاتٌ مِن أَعنابٍ وَ زَرعٌ وَ نَخِيلٌ صِنوانٌ وَ غَيرُ صِنوانٍ يُسقي بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعضَها عَلي بَعضٍ فِي الأُكُلِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَومٍ يَعقِلُونَ «4»
و قرار داد در زمين قطعاتي پهلوي يك ديگر و باغاتي از انگورستانها و نخلستانها شبيه بيك ديگر و غير متشابه سيراب ميشوند بآب واحد و تفضيل داديم بعض آنها را بر بعض ديگر در اكل و خوراك بدرستي که در اينکه قرار داد هر آينه آياتيست براي قومي که تعقل كنند و عقل خود را بكار بيندازند.
وَ فِي الأَرضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ عطف بآيه قبل و هو الذي مد الارض و قدرت نمايي حق اينكه قطعات زمين با اينكه وصل بيك ديگر است و مجاور يك ديگر يك قطعه صلب است يك قطعه رخوه، يك قطعه شوره زار است يك قطعه حاصل در او عمل ميآيد، يك قطعه فاسد ميشود يك قطعه براي رياحين است، يك قطعه براي اشجار يك قطعه براي حبوب، يك قطعه برنج عمل ميآورد يك قطعه چغندر قند، يك قطعه براي بطيخ خربوزه يك قطعه هندوانه و هكذا هر قطعه يك حاصلي بعمل ميآورد.
وَ جَنّاتٌ مِن أَعنابٍ وَ زَرعٌ وَ نَخِيلٌ باغستانها و كشت زارها و اشجار هر كدام يك نوع عمل دارد مثلا در گرمسيرها خرما عمل ميآيد يك نوع ميوههايي که حتي نسبت بفصول تفاوت ميكند بعضي صيفي است بعضي شتوي، موقع كشت هر يك موقع مخصوصي است و موقع زرعش و برداشت حاصلش معين است شهرستانها قريهها تفاوت بسياري دارد.
صِنوانٌ وَ غَيرُ صِنوانٍ مشابه يك ديگر و غير مشابه مثل دو نخله خرما لكن رنگ و طعم و كوچكي و بزرگي مختلف و مخصوصا توت و انگور اينکه همه
جلد 11 - صفحه 305
اختلاف دليل بر قدرت خالق آنها است با اينكه يك زمين است و يك هوا و يك فصل يُسقي بِماءٍ واحِدٍ يك آب تمام آنها را مشروب ميكند.
وَ نُفَضِّلُ بَعضَها عَلي بَعضٍ فِي الأُكُلِ يكي شيرين است، يكي ميخوش يكي تلخ، يكي خوش بو است يكي بدبو، يكي ثقالت دارد يكي تليين ميكند مخصوصا در مركبات چقدر تفاوت هست.
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَومٍ يَعقِلُونَ از امير المؤمنين از معناي عقل سؤال كردند فرمود
العقل ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان
پرسيدند پس اينكه در معاويه بود چه بود فرمود نكري و شيطنت در قرآن هم ميفرمايد أَ فَلَم يَسِيرُوا فِي الأَرضِ فَتَكُونَ لَهُم قُلُوبٌ يَعقِلُونَ بِها أَو آذانٌ يَسمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعمَي الأَبصارُ وَ لكِن تَعمَي القُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ حج آيه 45.
حكماء عوالمي قائلند: عالم عقول و عالم نفوس و عالم اجسام و قائل بعقول عشره هستند و ميگويند عقل اول صادر از حضرت اله خداوند متعال و از عقل الاول از جهت وجودش عقل دوم و از جهت ماهيتش عرش و هكذا بترتيب که از جهت وجودش عقل آخر و از جهت ماهيتش فلكي مثل كرسي و افلاك سبعه و عقل عاشر را كدخداي عوالم سفلي ميدانند و از اينکه قبيل خيالات در ذهن آنها رسوخ كرده لكن صادر اول نور مقدس نبوي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بود و همچنين انوار مقدسه ائمه طاهرين و انبياء و اولياء و ارواح جميع بندهگان که فرمود
(الارواح جنود مجندة)
و فرمود
(خلقت الارواح قبل الاجساد بالفي عام)
و عقل موهبت الهي است که بانسان مرحمت فرموده و دائر مدار تكليف است و لذا ديوانه تكليف ندارد لكن اينکه عقل بسا تاريك ميشود در ظلمت جهل يا بكوري قلب از شهوات نفساني و صفات خبيثه يا پرده روي او ميافتد از معاصي و لهويات مثل فاقد عقل ميشود و عقل مدرك كليات است چنانچه نفس مدرك جزئيات است و اينکه جمله
جلد 11 - صفحه 306
بسط بسيط لازم دارد لكن از وضع تفسير خارج است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 4)- در این آیه به یک سلسله نکات جالب زمین شناسی و گیاه شناسی که هر کدام نشانه نظام حساب شده آفرینش است اشاره کرده، نخست میفرماید:
«و در زمین قطعات مختلفی وجود دارد که در کنار هم و در همسایگی یکدیگرند» (وَ فِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ).
دیگر این که: «در همین زمین باغها و درختانی وجود دارد از انواع انگور و زراعتها و نخلها» (وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ).
و عجب این که این درختان و انواع مختلف آنها، «گاهی از یک پایه و ساقه میرویند و گاه از پایههای مختلف» (صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ).
ممکن است این جمله اشاره به مسأله استعداد درختان برای پیوند باشد که گاه بر یک پایه چند پیوند مختلف میزنند و هر کدام از این پیوندها رشد کرده و نوع خاصی از میوه را به ما تحویل میدهد.
و عجیبتر این که: «همه آنها از یک آب سیراب میشوند» (یُسْقی بِماءٍ واحِدٍ).
و با این همه «بعضی از این درختان را بر بعض دیگر از نظر میوه برتری
ج2، ص464
میدهیم» (وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلی بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ).
آیا هر یک از این اسرار، دلیل بر وجود یک مبدأ حکیم و عالم که این نظام را رهبری کند نیست.
اینجاست که در پایان آیه میفرماید: «در این امور نشانههایی است (از عظمت خدا) برای آنها که تعقل و اندیشه میکنند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ).
نکات آیه
۱- زمین متشکل از قطعه ها و سرزمینهاى گوناگون چیده شده کنار یکدیگر (و فى الأرض قطع متجورت) «قطع» (جمع قطعة) به معناى اجزا و قسمتهاست. «تجاور» (مصدر متجاورات) به معناى در جوار و نزدیک یکدیگر بودن است. توصیف سرزمینها به قطعه ها و بخشها مى تواند به اعتبار اختلاف و تفاوت آنها باشد. بنابراین مراد از «قطع متجاورات» این است که: مناطق زمین على رغم نزدیک بودن و متصل بودن به یکدیگر، مختلف و گوناگونند.
۲- زمین جایگاه باغهایى از درختان انگور و دربردارنده کشتزارهاست. (و فى الأرض ... جنّت من أعنب و زرع) «جنة» (مفرد جنات) به معناى بوستان است که به اعتبار پوشش زمینش با درختان این نام بر آن اطلاق شده است و لذا کلمه درختان در برداشت آورده شد. «زرع» به معناى رویانیدن و نیز چیزى است که روییده شده باشد. در آیه شریفه معناى دوم مراد است.
۳- زمین جایگاه درختان خرما ; درختانى که به یک ریشه روییده اند و درختانى که ریشه هاى جدا دارند. (و فى الأرض ... نخیل صنوان و غیر صنوان) «نخیل» (جمع نخل) و به معناى درختان خرماست. «صنوان» (جمع صنو) به چند درخت خرما گفته مى شود که داراى یک ریشه باشند و به هر یک از آن درختان «صنو» مى گویند.
۴- درختان انگور ، نخلهاى خرما و نیز سایر گیاهان على رغم مشروب شدن از آبى با طبیعت واحد ، ثمرات و میوه هاى مختلف و گوناگون به بار مى آورند. (جنّت من أعنب و زرع و نخیل ... یسقى بماء وحد و نفضل بعضها على بعض فى الأُکل)
۵- خداوند ، ایجاد کننده تفاوت در میوه ها و ثمرات به دست آمده از درختان و گیاهان و برترى دهنده برخى از آنها بر برخى دیگر (و نفضل بعضها على بعض فى الأُکل) «اُکُل» به معناى میوه و ثمره است و بر مطلق خوراکیها نیز اطلاق شده است.
۶- زمین و بخشهاى متفاوت آن و درختان و کشتزارها ، از نشانه هاى خدا و یکتایى او در تدبیر هستى (إن فى ذلک لأیت لقوم یعقلون)
۷- گوناگون شدن میوه هاى درختان و محصولات کشاورزى ، على رغم بهره ورى آنها از آب با طبیعتى واحد ، از نشانه هاى توحید و یکتایى خدا در تدبیر هستى (یسقى بماء وحد و نفضل بعضها على بعض فى الأُکل إن فى ذلک لأیت لقوم یعقلون)
۸- مشروب شدن گیاهان و درختان گوناگون به وسیله آبى با طبیعت واحد ، از نشانه هاى خدا و یکتایى او در تدبیر هستى است. (یسقى بماء وحد ... إن فى ذلک لأیت لقوم یعقلون)
۹- تنها صاحبان عقل و فهم بر دریافت ربوبیت خدا و یکتایى او در تدبیر هستى توانایند. (إن فى ذلک لأیت لقوم یعقلون)
۱۰- عقل ابزارى براى شناخت ربوبیّت خدا و پدیده هاى طبیعى، منبعى براى شناخت اوست. (إن فى ذلک لأیت لقوم یعقلون)
۱۱- تعقّل در پدیده هاى طبیعى ، آدمى را به شناخت خدا و یکتایى او در تدبیر امور هستى هدایت مى کند. (إن فى ذلک لأیت لقوم یعقلون)
۱۲- خارج پنداشتن تدبیر امور هستى از اختیار خداوند ، نشانه جهل و کور فکرى است. (إن فى ذلک لأیت لقوم یعقلون)
۱۳- تفکر در پدیده هاى هستى ، زمینه ساز باور به لقاى خدا و برپایى قیامت است. (إن فى ذلک لأیت لقوم یعقلون) برداشت فوق بر این اساس است که متعلق «آیات» به قرینه جمله «لعلکم بلقاء ربکم توقنون» در آیات قبل ، لقاى خدا و برپایى قیامت باشد.
موضوعات مرتبط
- آفرینش: تعقل در آفرینش ۱۳
- آیات آفاقى: ۶، ۷، ۸، ۱۰ ، ۱۱
- انگور: باغهاى انگور ۲; درختان انگور ۴
- ایمان: ایمان به قیامت ۱۳; ایمان به لقاءالله ۱۳; زمینه ایمان ۱۳
- بینش: بینش غلط ۱۲
- تعقل: آثار تعقل ۱۱، ۱۳; اهمیت تعقل ۱۳; نشانه هاى عدم تعقل ۱۲
- توحید: دلایل توحید ربوبى ۶; زمینه توحید ربوبى ۱۱; نشانه هاى توحید ربوبى ۷، ۸
- جهل: نشانه هاى جهل ۱۲
- خدا: ابزار خدا شناسى ۱۰; افعال خدا ۵; ربوبیت خدا ۱۲; روش خدا شناسى ۱۱; محدوده اختیارات خدا ۱۲
- خرما: باغهاى خرما ۳; درختان خرما ۴; ویژگیهاى درختان خرما ۳
- درختان: تنوع درختان ۴; منشأ تنوع درختان ۷; نقش درختان ۶
- زمین: باغهاى زمین ۲، ۳; ساختار زمین ۱; کشتزارهاى زمین ۲; نقش زمین ۶; ویژگیهاى زمین ۱
- سرزمینها: تفاوت سرزمینها ۱
- شناخت: ابزار شناخت ۱۰; منابع شناخت ۱۰
- طبیعت: تعقل در طبیعت ۱۱; نقش طبیعت ۱۰
- عاقلان: توحید ربوبى عاقلان ۹; خداشناسى عاقلان ۹; فضایل عاقلان ۹; قدرت عاقلان ۹
- عقل: نقش عقل ۱۰
- گیاهان: تغذیه گیاهان ۴، ۷، ۸
- میوه ها: برترى برخى میوه ها ۵; تنوع میوه ها ۴، ۷; منشأ تنوع میوه ها ۵; نقش میوه ها ۶
منابع