القصص ٥٨
ترجمه
القصص ٥٧ | آیه ٥٨ | القصص ٥٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَمْ أَهْلَکْنا مِن قَرْیَةٍ ...»: (نگا: اعراف / . «بَطِرَتْ»: سرمست و مغرور شده است. طغیان و سرکشی کرده است. کفران کرده و ناسپاس گذاشته است (نگا: انفال / ). «مَعِیشَتَهَا»: مفعول فیه است و حرف جرّ (فی) محذوف است. در اصل چنین است: بَطِرَتْ فِی مَعِیشَتِها. «لَمْ تُسْکَنْ ... إلاّ قَلِیلاً»: جز مدّت کمی، یا جز بخش اندکی، و یا این که جز توسّط افراد معدودی، روی آبادی به خود ندیده است و ساکنانی نداشته است. «الْوَارِثِینَ»: مالکین. صاحبان (نگا: حجر / ، انبیاء / ، قصص / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ کَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَکْنَاهَا... (۲) وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً... (۲) فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ... (۱)
تفسیر
- آيات ۵۷ - ۷۵، سوره قصص
- غرض كلى آيات : بيان بهانه ديگرى از مشركين بر عدم ايمانشان به قرآن
- پاسخ به اين عذر و بهانه مشركين كه اگر ايمان بياوريم از سرزمينمان رانده مىشويم
- جواب ديگرى به آن بهانه : تنعم و بهره مندى مادى درحال كفر و بى ايمانى ، در معرض هلاكت و فنا است
- ترجيح پيروى هدى بر ترك آن با مقايسه حال پيروان هدايت باحال پيروان هوى
- سخن پيشوايان شرك در روز قيامت كه در مقام بيزارى جستن از پيروان خود (مشركين )
- معناى و مراد از جمله ((اءغوينا هم كما غوينا))
- معناى اينكه كورى به اخبار نسبت داده شده ((فعميت عليهم الانباء)) نه به خود مشركين
- پاسخ ديگر به عذر و بهانه مشركين
- بيان اينكه خداوند داراى اختيار تكوينى (يخلق ما يشاء) و تشريعى (ويختار) است
- معناى مختار بودن انسان و بيان اينكه او در برابر اراده تكوينى و تشريعى خدا اختيارىندارد
- مقصود از اينكه فرمود: ((ما كان لهم الخيرة ))
- سه وجه براى اينكه فقط خدا مستحق پرستش است : ((له الحمد فى الاولى و الاخرة و لهالحكم و اليه ترجعون ))
- اثبات توحيد ربوبى خداى تعالى با بيان عجز آلهه مشركين از آوردن نور يا يا آوردنشب
- در قيامت كه روز كشف حقائق است بطلان پندار مشركان آشكار مى گردد (فعلمواان الحق لله...)
- بحث روايتى (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته )
نکات آیه
۱ - تاریخ بشر، شاهد هلاکت جوامع بسیارى با عذاب قهر الهى (عذاب استیصال) است. (و کم أهلکنا من قریة) واژه «کم» (چه بسیار) بیانگر کثرت جوامع هلاک شده است.
۲ - اراده خدا، حاکم بر تحولات تاریخ (و کم أهلکنا من قریة)
۳ - سرمستى و غرور، عامل هلاکت جوامع پیشین (و کم أهلکنا من قریة بطرت معیشتها) «بطر» (مصدر «بطرت») به غرور و طغیان - که آدمى بر اثر فراوانى نعمت دچار آن شود - گفته مى شود. بنابراین «بطرت معیشتها»; یعنى، «طغت فى معیشتها» (در زندگى اش طغیان کرد). گفتنى است که عبارت «بطرت معیشتها» وصف و مفید تعلیل است; یعنى، جوامع گذشته بدان جهت به هلاکت رسیدند که گرفتار سرمستى و غرور بودند.
۴ - نعمت و رفاه فراوان، زمینه ساز غرور و طغیان (و کم أهلکنا من قریة بطرت معیشتها)
۵ - غرور و سرمستى، ریشه بهانه جویى هاى مشرکان عصر بعثت (و کم أهلکنا من قریة بطرت معیشتها) با توجه به ارتباط این آیه با آیات پیشین - که درباره بهانه جویى هاى مشرکان مکه است - برداشت یاد شده استفاده مى شود.
۶ - سرمستى و غرور ناشى از نعمت و رفاه فراوان، از عوامل هلاکت جوامع بشرى است. (و کم أهلکنا من قریة بطرت معیشتها)
۷ - ویرانه هاى به جا مانده از شهرهاى جوامع هلاک شده پیشین، در دسترس مردم عصر بعثت قرار داشت. (فتلک مسکنهم) به کارگیرى «تلک» - که براى مشارالیه محسوس وضع شده - بیانگر مطلب یاد شده است.
۸ - توصیه خداوند به مشرکان مکه بر عبرت گرفتن از سرنوشت جوامع هلاک شده پیشین (و قالوا إن نتّبع الهدى ... و کم أهلکنا من قریة بطرت معیشتها)
۹ - غیر مسکونى شدن شهرهاى جوامع هلاک شده پیشین، پس از نابودى آنها (فتلک مسکنهم لم تسکن من بعدهم)
۱۰ - تبدیل دوباره تعداد اندکى از شهرهاى جوامع هلاک شده به مناطق مسکونى، به وسیله اقوام دیگر (فتلک مسکنهم لم تسکن من بعدهم إلاّ قلیلاً) «إلاّ قلیلاً» استثنا از «مساکنهم» و به تقدیر «إلاّ قلیلا ًمنها» مى باشد. گفتنى است که از جمله «و کنّا نحن الورثین» استفاده مى شود که از اقوام پیشین، به هنگام نزول عذاب کسى جان سالم به در نمى برد. بنابراین باید به وسیله اقوام دیگرى مورد بازسازى قرار مى گرفت.
۱۱ - خداوند، مشرکان بهانه جوى مکه را به عذاب استیصال تهدید کرد. (و قالوا إن نتّبع الهدى ... و کم أهلکنا من قریة بطرت معیشتها)
۱۲ - عذاب استیصال، عذابى گسترده و فراگیرنده همگان (زن و مرد و پیرو جوان) (و کم أهلکنا من قریة ... و کنّا نحن الورثین) تعبیر «و کنّا نحن الوارثین» بازگوینده این حقیقت است که عذاب نازل شده بر جامعه هاى پیشین، چنان سخت و مرگبار بوده که احدى از آن جان سالم بدر نمى برد تا وارث دیگران شود.
۱۳ - تنها خدا وارث آثار به جا مانده (زمین، باغ، خانه و...) از جوامع هلاک شده پیشین (و کم أهلکنا من قریة ... و کنّا نحن الورثین)
موضوعات مرتبط
- آثارباستانى: آثارباستانى در صدراسلام ۷; وارث آثارباستانى ۱۳
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۵
- اقوام پیشین: آثار سرمستى اقوام پیشین ۳; آثارباستانى اقوام پیشین ۷; بازسازى شهرهاى اقوام پیشین ۱۰; تاریخ اقوام پیشین ۱، ۹; عبرت از فرجام اقوام پیشین ۸; عذاب اقوام پیشین ۱; عوامل هلاکت اقوام پیشین ۳; ویرانى شهرهاى اقوام پیشین ۹; هلاکت اقوام پیشین ۱
- تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۲
- تکبر: آثار تکبر ۶; زمینه تکبر ۴
- جامعه: آسیب شناسى اجتماعى ۳، ۶; عوامل انقراض جامعه ۶
- خدا: توصیه هاى خدا ۸; تهدیدهاى خدا ۱۱; حاکمیت اراده خدا ۲; وراثت خدا ۱۳
- رفاه: آثار رفاه ۴، ۶
- سرمستى: آثار سرمستى ۶
- طغیان: زمینه طغیان ۴
- عبرت: عوامل عبرت ۸
- عذاب: تهدید به عذاب استیصال ۱۱; عذاب استیصال ۱; وسعت عذاب استیصال ۱۲; ویژگیهاى عذاب استیصال ۱۲
- مشرکان: آثار تکبر مشرکان صدراسلام ۵; آثار سرمستى مشرکان صدراسلام ۵
- مشرکان مکه: توصیه به مشرکان مکه ۸; تهدید مشرکان مکه ۱۱; منشأ بهانه جویى مشرکان مکه ۵
- نعمت: آثار وفور نعمت ۴، ۶