الأعراف ٤
کپی متن آیه |
---|
وَ کَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَکْنَاهَا فَجَاءَهَا بَأْسُنَا بَيَاتاً أَوْ هُمْ قَائِلُونَ |
ترجمه
الأعراف ٣ | آیه ٤ | الأعراف ٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَمْ»: چه بسیار. «قَرْیَةٍ»: شهر. روستا. در اینجا مراد ساکنان شهر یا روستا است. «بَأْس»: عذاب. «بَیَاتاً»: شب هنگام. در حالی که شب را میگذراندند. این واژه میتواند مفعولفیه بوده و یا این که مصدر و به معنی (بائِتینَ) و حال باشد. «قَآئِلُونَ»: خفتگان در نیمروز. استراحتکنندگان در چاشتگاه. از ماده (قَیْل).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ... (۳) أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ... (۲) أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَکَرُوا... (۰) أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ... (۰) أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلَى تَخَوُّفٍ... (۰) فَکَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ... (۲) وَ کَمْ أَهْلَکْنَا مِنْ قَرْيَةٍ... (۲)
تفسیر
- آيات ۱ - ۹، سوره اعراف
- اشاره به عهدى كه خدا از آدميان گرفته ، و ساير معارفى كه در سوره اعراف آورده شده است .
- مكلف بودن مشركين به توحيد خداى تعالى ومسئول بودن آنان نسبت به ايمان و عمل صالح
- مراد از (( وزن (( و (( ميزان (( اعمال
- اشاره به اينكه ممكن است هر يك از اعمال ، واحدى براى سنجش داشته باشد و بيان معناىجمله : (( و الوزن يومئذ الحق ((
- اقوالى كه در مورد معناى جمله : (( و الوزن يومئذ الحق (( گفته شده است .
- مراد از (( موازين (( و معناى (( ثقل موازين (( در جمله : (( فمن ثقلت موازينه ((
- معناى وزن اعمال در روز قيامت ، تطبيق اعمال است بر حق و براى هر كدام ازاعمال انسان ميزانى است .
- نكته دوم : اينكه معلوم شد كه براى هر انسانى ميزان هاى متعددى است كه هر كدام ازعمل هايش با يكى از آنها سنجيده
- بحث روايتى (رواياتى در مورد مكى بودن سوره اعراف ، وزن و ميزان اعمال و ثقل و خفت اعمال و...)
- روايتى در بيان مراد از وزن اعمال كه مى گويدعمل صفت كارى است كه انجام مى شود و قابل توزين (اصطلاحى ) نيست و خداجاهل نيست و احتياج به توزين اشياء ندارد.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها فَجاءَها بَأْسُنا بَياتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ «4»
چه بسيار آبادىهايى كه ما اهل آنجا را (به خاطر فساد و كفرشان) نابود كرديم. پس قهر ما به هنگام شب يا روز، هنگامى كه به استراحت پرداخته بودند، به سراغشان آمد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها فَجاءَها بَأْسُنا بَياتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ «4»
بعد از امر به متابعت اوامر و نواهى ترك آن را تحذير مىفرمايد:
وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها: و چه بسيار از شهرهائى كه كفار و فجار بودند، اراده نموديم يا حكم فرموديم به هلاكت ايشان، فَجاءَها بَأْسُنا بَياتاً:
«1» تفسير عياشى، جلد اوّل صفحه 2، حديث اوّل.
جلد 4 صفحه 12
پس آمد اهل آن شهرها و قريهها را عذاب ما، در حالتى كه بيتوته كرده بودند، مانند: قوم لوط كه هفت يا پنج شهر با اهل آنها را تماما در شب هلاك نموديم، أَوْ هُمْ قائِلُونَ: يا در حالتى كه آنها خفتگان نيمروز و در خواب قيلوله بودند، مانند: قوم شعيب.
تخصيص اين دو وقت به جهت آنست كه زمان آسايش و استراحتند و تصور و توقع وقوع عذاب در آن نيست. پس بليه غير منتظره كه بر طريق فجئه و ناگهانى است، دشوارتر و سخت تر، و رسوائى آن بيشتر؛ چنانچه نعمت غير مترقبه نيكوتر و لذيذتر است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها فَجاءَها بَأْسُنا بَياتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ «4»
ترجمه
و بسا از بلديكه هلاك گردانيديم آنرا پس آمد آنرا عذاب ما در شب يا در حاليكه آنها در خواب قيلوله بودند.
تفسير
چه بسيار از اهالى بلاد كه بعذاب الهى براى مخالفت با انبياء و اوامر ايشان گرفتار شدند در وقت غير مترقب مانند قوم لوط كه در شب عذاب بر آنها نازل شد و مانند قوم شعيب كه نيمه روز وقتى كه در خواب قيلوله بودند بعذاب الهى گرفتار شدند با آنكه انتظار نداشتند و باستراحت مشغول بودند و بيا تا مصدر است در موضع حال و بمعنى بائتين استعمال شده يعنى در حاليكه بيتوته كنندگان يا قيلوله كنندگان بودند و معلوم است كه عذاب غير مترقب ناگوارتر چنانچه نعمت غير مترقبه گواراتر است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ كَم مِن قَريَةٍ أَهلَكناها فَجاءَها بَأسُنا بَياتاً أَو هُم قائِلُونَ «4»
و چه بسيار از شهرستانهايي که ما آنها را هلاك كرديم بعذاب خود پس عذاب ما آمد آنها را شبانه يا آنها در موقع اشتغال بكارها که قبل از ظهر بوده.
اينکه آيه شريفه تهديد ميكند كفار و اهل معاصي را که ايمن از نزول عذاب نباشيد که بسا در حال غفلت بغتة عذاب نازل ميشود يا در نيمه شب موقعي که در خواب راحت خوابيده باشيد يا در موقعي که در بازار مشغول كار يا خواب قيلوله رفته باشيد چنانچه سابقين شما گرفتار شدند.
وَ كَم مِن قَريَةٍ كم در اينجا بمعني كثرت است يعني چه بسيار، و من تبعيضيه يعني بعض، و قرية مراد اهل قريه است يعني چه بسيار از اهالي شهرستانها را و ممكن است مراد خود شهرستانها باشد مثل نقاطي که بسيل يا بزلزله و خسف يا بطوفان بكلي منهدم شده و اهل آنها نابود شدهاند مثل زمان نوح که بغرق تمام عمارات دنيا خراب شد يا زمان هود که بباد منهدم گرديد يا زمان لوط که عاليها سافلها شد.
أَهلَكناها آن قريهها را يا اهل آنها را نابود كرديم، اگر مراد هلاكت
جلد 7 - صفحه 271
دنيوي باشد و اما اگر مراد هلاكت اخروي باشد يعني گرفتار عذاب ابدي شدند و بعيد نيست که هر دو باشد هم در دنيا بعذابهاي الهي معذب شدند و هم در آخرت فَجاءَها بَأسُنا بَياتاً فاء فاء تفريع است و معني اينکه نيست که بعد از هلاكت بأس الهي آمده باشد بلكه قضيه عكس است بأس که آمد آنها هلاك شدند و لكن اينکه جمله بيان كيفيت هلاكت است يعني هلاكت آنها دو نحوه بود يا نزول بأس بوده که همه خواب بودند مثل قوم لوط، و كلمه بيات از بيتوته يعني در مكاني شب را بصبح آوردن و بيت را هم بيت گفتند چون محل بيتوته است.
أَو هُم قائِلُونَ از ماده قيلوله است كنايه از قبل الزوال است اشاره به اينكه بأس الهي در نهار بوده، و ممكن است از ماده قول باشد يعني مشغول گفتگو و مقاوله در بازار خريد و فروش بودند که بأس آمد مثل صيحه و صاعقه براي ثمود و قوم شعيب و اينکه دو مورد از باب مثال است و الّا عذاب قوم نوح بغرق و همچنين فرعونيان و عذاب عاد بباد و قوم ابرهه بسنگريزه و خسف قارون و اموالش و غير اينها بسيار بوده يا روز يا شب.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 4)- اقوامی که نابود شدند! این آیه و آیه بعد در واقع «فهرستی» است، اجمالی از سرگذشت اقوام متعددی همچون قوم نوح و فرعون و عاد و ثمود و لوط که بعدا خواهد آمد.
قرآن در اینجا به آنهایی که از تعلیمات انبیاء سرپیچی میکنند و به جای اصلاح خویش و دیگران بذر فساد میپاشند، شدیدا اخطار میکند که نگاهی به زندگانی اقوام پیشین بیفکنید و ببینید «چقدر از شهرها و آبادیها را ویران کردیم» و مردم فاسد آنها را به نابودی کشانیدیم! (وَ کَمْ مِنْ قَرْیَةٍ أَهْلَکْناها).
سپس چگونگی هلاکت آنها را چنین تشریح میکند: «عذاب دردناک ما، در دل شب (در ساعاتی که در آرامش فرو رفته بودند) یا در وسط روز، به هنگامی که پس از فعالیتهای روزانه به استراحت پرداخته بودند به سراغ آنها آمد» (فَجاءَها بَأْسُنا بَیاتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ).
نکات آیه
۱- خداوند بسیارى از امتهاى مختلف پیشین را با عذابى سهمگین و ناگهانى به هلاکت رساند. (و کم من قریة أهلکنها فجاءها) «فاء» در جمله «فجاءها ...» مى تواند تفسیریه باشد. بر این مبنا جمله «جاءها ...» توضیح و تفسیر جمله «أهلکناها» است. اسناد هلاکت به قریه براى رساندن شدت عذاب است.
۲- عذاب سهمگین خداوند در انتظار جوامع مختلف از قوانین دین و پذیرنده ولایتهاى غیر خداوند (و لاتتبعوا من دونه ... و کم من قریة أهلکنها) بیان هلاکت جوامع پیشین پس از فرمان به رعایت قوانین دین و سرپیچى از ولایت غیر خدا «اتبعوا ما أنزل الیکم ...»، بیانگر آن است که عذاب امتهاى پیشین به سبب تخلف آنان از این فرمان بوده است.
۳- گروهى از امتهاى متخلف پیشین شب هنگام و گروهى دیگر در حال خواب نیمروز، گرفتار عذاب الهى شدند. (فجاءها بأسنا بیتا أو هم قائلون) «أو» در جمله «أو هم قائلون» براى تنویع است. «قائلة» به معناى نیمروز است و «قائل» به کسى گفته مى شود که آن هنگام در خواب باشد.
۴- به هلاکت رساندن امتهاى بى اعتنا به تعالیم دین، از سنتهاى خداوند است.* (و کم من قریة أهلکنها)
۵- اراده الهى داراى نقشى مؤثر در تحولات تاریخ (و کم من قریة أهلکنها)
۶- عذابهاى الهى متناسب با گناه متخلفان است. (قلیلا ما تذکرون. و کم من قریة أهلکنها فجاءها بأسنا بیتا أو هم قائلون) بیان زمان عذاب، یعنى شبانگاه و خواب نیمروز، که هنگام غفلت مردم است، پس از بیان غفلت مردم از تذکارهاى الهى (قلیلا ما تذکرون) اشاره به تناسب عذاب با گناه دارد.
۷- تخلف جوامع از فرامین خدا، موجب سقوط معنوى آن جوامع و زمینه ساز گرفتارى آنان به عذاب دنیوى (عذاب استیصال). (و لاتتبعوا ... و کم من قریة أهلکنها) برداشت فوق بر این اساس است که «فاء» در «فجاءها» بیانگر ترتیب باشد. بر این مبنا مراد از هلاکت، هلاکت معنوى خواهد بود. یعنى جوامعى در گذشته منحرف شدند و پس از آن گرفتار عذاب الهى گشتند.
موضوعات مرتبط
- امتها: عذاب امتهاى پیشین ۱، ۳; فرجام امتها ى متخلف ۱، ۳; هلاکت امتها متخلف ۱، ۴
- تاریخ: محرک تاریخ ۵; منشأ تحولات تاریخ ۵
- جامعه: انحطاط معنوى جامعه ۷; عذاب جامعه گناهکار ۲; عوامل انحطاط جامعه ۷
- خدا: اراده خدا ۵; سنتهاى خدا ۴; عذابهاى خدا ۱، ۲، ۳; قانونمندى عذابهاى خدا ۶
- دین: کیفر اعراض از دین ۴
- عذاب: اهل عذاب ۲; عذاب استیصال ۷; عذاب در خواب ۳; عذاب دنیوى ۲، ۳; عذاب شبانگاهى ۳; مراتب عذاب ۱، ۲، ۷; موجبات عذاب ۲; موجبات عذاب دنیوى ۷
- عصیان: آثار عصیان اجتماعى ۷; عصیان از خدا ۷
- کیفر: تناسب کیفر با گناه ۶
- ولایت: قبول ولایت غیر خدا ۲
منابع