الفرقان ٦٣
ترجمه
الفرقان ٦٢ | آیه ٦٣ | الفرقان ٦٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«هَوْناً»: آهسته و آرام. مراد با وقار و فروتنانه راه رفتن، و ترک خودخواهی کردن است. مصدر است و در معنی اسم فاعل برای تأکید به کار رفته است. «الْجَاهِلُونَ»: سفهاء. نادانان. «سَلاماً»: درود. مراد سلام متارکه و دوری گزیدن و رویگردانی است؛ نه سلام احوالپرسی و خوش و بش کردن (نگا: قصص / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ إِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا... (۳)
قَالَ سَلاَمٌ عَلَيْکَ... (۲) وَ لاَ تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً... (۲)
تفسیر
- آيات ۶۳ - ۷۷، سوره فرقان
- صفات مؤ منين : تواضع و فروتنى ، و برخورد سالم درمقابل برخورد زشت و لغو جاهلان با ايشان
- رعايت اعتدال در انفاق : يكى از صفات مؤ منين
- معناى اينكه در وصف مؤ منان فرمود: ((لا يدعون مع الله الها آخر)) با توجه به عقيدهمشركان درباره عبادت خدا
- توجيه مخلد مرتكبين قتل ، زنا و ربا در عذاب
- وجوهى كه در معناى تبديل سيئات به حسنات (فاولئكيبدل الله سيئاتهم حسنات ) گفته شد.
- حسنه يا سيئه بودن عمل منوط به آثار عمل است وتبديل سيئات به حسنات نيز به معناى تبديل آثار است
- مراد از اينكه درباره مؤ منين فرمود: ((لا يشهدون الزورو اذا مروا باللغو مروا كراما))
- وصف ديگر عباد الرحمن : آيات خدا را كوركورانه و بدون معرفت و بصيرت نمى پذيرند
- معناى اينكه ايشان از خداوند مى خواهند: ((ما را براى متقين امام قرار بده ))
- معناى آيه شريفه : ((قل ما يعبوا بكم ربى لولا دعاوكم ...))
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات گذشته مربوط به اوصاف مؤ منين ، اسراف و اقتار،تبديل سيئات به حسنات و...)
نکات آیه
۱ - بندگان خالص خدا، مظهر تواضع و فروتنى و به دور از تکبر و خود بزرگ بینى (و عباد الرحمن الذین یمشون على الأرض هونًا) برداشت یاد شده با توجه به چند نکته است: ۱- «عباد» (جمع «عبد») به معناى بندگان است و اوصافى که خداوند براى آنان در ضمن چند آیه بیان مى فرماید، حاکى است که آنان از بندگان خالص او هستند. ۲- «هون» به دو معنا آمده است: الف) سکینه و وقار (قاموس المحیط); که در این صورت این واژه در آیه شریفه یا در همان معناى لغوى استعمال شده است و یا در معناى کنایى آن; یعنى، تواضع و فروتنى. برداشت فوق مبتنى بر همین معناى کنایى است. ب) رفق و لین (مدارا و نرمى)، در مقابل خشونت و درشتى (نهایه ابن اثیر). ۳- «هوناً» مصدر و صفت براى «مشى» بوده و آمدن مصدر به جاى صفت، بیانگر مبالغه است.
۲ - مشى و راه رفتن بندگان خالص خدا، در کمال وقار و آرامى، و به دور از سرعت و شتابزدگى است. (و عباد الرحمن الذین یمشون على الأرض هونًا)
۳ - بندگان خالص خدا، مظهر مدارا و نرمى و منزه از روح خشونت و درشتى (و عباد الرحمن الذین یمشون على الأرض هونًا)
۴ - بندگان خالص خداى رحمان، مردمى پندپذیر و سپاس گزار در برابر نعمت هاى الهى ( لمن أراد أن یذکّر أو أراد شکورًا . و عباد الرحمن الذین یمشون على الأرض هونًا) برداشت فوق بر این اساس است که آیه شریفه مرتبط با آیه قبل و درصدد بیان اوصاف کسانى باشد که در جمله «لمن أراد أن یذکر أو أراد شکوراً» از آنان یاد شده است.
۵ - تواضع و فروتنى و رفق و مدارا، از آثار بندگى خداى رحمان و ایمان به او (و عباد الرحمن الذین یمشون على الأرض هونًا) آغاز شدن آیه شریفه با عنوان «عباد» (بندگان) و سپس طرح مسأله فروتنى و مدارا، مى تواند گویاى این نکته باشد که فروتنى و مداراى بندگان خدا، ناشى از ناتوانى و یا ترس آنان نیست; بلکه برخاسته از ایمان آنان به خداى رحمان است.
۶ - بندگان خالص خدا، مشمول رحمت ویژه خدا هستند. (و عباد الرحمن) آمدن صفت «رحمن» به جاى دیگر اوصاف خداوند و اضافه شدن «عباد» به آن، مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.
۷ - رحمان، از اوصاف خداوند (و عباد الرحمن)
۸ - جایگاه ویژه صفت تواضع و فروتنى و رفق و مدارا، در مقایسه با دیگر اوصاف پسندیده و ارزشمند، در نگاه وحى (و عباد الرحمن الذین یمشون على الأرض هونًا) آمدن صفت تواضع و فروتنى به عنوان نخستین صفت از سلسله اوصاف «عباد الرحمان» - که در چند آیه از آنها یاد شده است - مى تواند گویاى برداشت فوق باشد.
۹ - بندگان خالص خدا، به هنگام روبه رو شدن با گفتار جاهلانه و به دور از ادب و منطق افراد جاهل، با گفتار شایسته و عالمانه و به دور از بیهودگى و بى ادبى به آنان پاسخ مى گویند. (و إذا خاطبهم الجهلون قالوا سلمًا) برداشت فوق، بر این مبنا است که «سلاماً» صفت براى مفعولٌ به مقدر باشد; یعنى، «قالوا قولاً سلاماً» در این صورت معناى «سلاماً» - به قرینه جمله قبل که سخن از گفتار جاهلانه و ناشایست افراد جاهل است - سخن عالمانه و شایسته و دور از بیهودگى و بى ادبى مى باشد.
۱۰ - بندگان خالص خداوند، به هنگام رو به رو شدن با گفتار جاهلانه و بدور از ادب و منطق جاهلان، از آنان خواستار سلامت و امنیت و همزیستى مسالمت آمیز مى شوند. (و إذا خاطبهم الجهلون قالوا سلمًا) برداشت فوق، بر این اساس استوار است که «سلاماً» مفعولٌ به براى فعل مقدر باشد; یعنى، «نتسلم منکم تسلیماً». در این صورت «سلام» به جاى «تسلیم» نشسته است.
۱۱ - برخورد کریمانه و بزرگوارانه بندگان خالص خدا در برابر گفتار جاهلانه افراد نادان، برخاسته از روح فروتنى و نرم خویى آنان است. (و إذا خاطبهم الجهلون قالوا سلمًا) عطف جمله «و إذا خاطبهم الجهلون...» بر جمله قبل بدون تکرار شدن اسم موصول (الذین)، نشانگر وجود وحدت و ارتباط نزدیک میان این دو صفت است. از سوى دیگر تقدم بیان صفت تواضع بر صفت برخورد کریمانه با افراد جاهل، حاکى از آن است که این صفت، سبب چنین برخورد پسندیده اى است.
۱۲ - برخورد کریمانه و شایسته با گفتار جاهلانه و به دور از ادب و منطق، از آثار بندگى خداى رحمان و ایمان به او است. (و عباد الرحمن الذین ... و إذا خاطبهم الجهلون قالوا سلمًا) آغاز شدن آیه شریفه با عنوان «عباد» (بندگان) و سپس طرح شدن مسأله برخورد کریمانه و شایسته با گفتار جاهلانه و...، مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.
۱۳ - تشویق خداوند به فروتنى و مدارا با مردم و برخورد کریمانه و شایسته با افراد جاهل و ناسزاگو (و إذا خاطبهم الجهلون قالوا سلمًا) از سیاق و آهنگ آیه شریفه، چنین برمى آید که خداوند در صدد تشویق و تحریص انسان ها به آراسته شدن به چنین اوصاف و خصلت هایى است.
۱۴ - «فى مجمع البیان فى قوله تعالى: «الذین یمشون على الأرض هوناً» ... و قال أبوعبداللّه(ع) هو الرجال یمشى بسجیته التى جبل علیها لایتکلف و لایتبختر; در مجمع البیان درباره قول خداى تعالى «الذین یمشون على الأرض هوناً»... آمده است که امام صادق(ع) فرمود: آن کسى است که بر خلق و خوى فطرى خود - که خدا او را به آن گونه آفریده است - بدون تکلف و تکبر راه میرود.» ۱- مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۷۹; نورالثقلین، ج ۴، ص ۲۶، ح ۸۹.
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: رحمان ۷
- ایمان: آثار ایمان به خدا ۵، ۱۲
- بندگان خدا: آثار تواضع بندگان خدا ۱۱; ادب بندگان خدا ۹; تواضع بندگان خدا ۱، ۱۴; خواسته هاى بندگان خدا ۱۰; خوشرفتارى بندگان خدا ۳; راه رفتن بندگان خدا ۲، ۱۴; رحمت بر بندگان خدا ۶; روش برخورد بندگان خدا ۹، ۱۰، ۱۱;شرح صدر بندگان خدا ۹، ۱۰; شکرگزارى بندگان خدا ۴; صفات بندگان خدا ۱، ۲، ۳; عبرت پذیرى بندگان خدا ۴
- تواضع: اهمیت تواضع ۸; زمینه تواضع ۵
- جاهلان: بى ادبى جاهلان ۹; تواضع با جاهلان ۱۳; خوشرفتارى با جاهلان ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۳; روش برخورد با جاهلان ۹، ۱۱، ۱۳; روش برخورد جاهلان ۹; زندگى مسالمت آمیز با جاهلان ۱۰
- خدا: توصیه هاى خدا ۱۳
- خوشرفتارى: آثار خوشرفتارى ۱۱; اهمیت خوشرفتارى ۸
- راه رفتن: آداب راه رفتن ۲، ۱۴
- رحمت: مشمولان رحمت ۶
- صفات : صفات پسندیده ۸
- عبودیت: آثار عبودیت ۵، ۱۲