الإسراء ٧١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۹ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

(به یاد آورید) روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان می‌خوانیم! کسانی که نامه عملشان به دست راستشان داده شود، آن را (با شادی و سرور) می‌خوانند؛ و بقدر رشته شکاف هسته خرمایی به آنان ستم نمی‌شود!

|روزى كه هر گروهى را با امامشان فرا مى‌خوانيم، پس هر كه نامه او به دست راستش داده شود آنها نامه‌ى خود را مى‌خوانند و ذرّه‌اى به آنها ستم نمى‌رود
[ياد كن‌] روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى‌خوانيم. پس هر كس كارنامه‌اش را به دست راستش دهند، آنان كارنامه خود را مى‌خوانند و به قدر نخك هسته خرمايى به آنها ستم نمى‌شود.
(به یاد آر) روزی که ما هر گروهی از مردم را با پیشوایشان (به پیشگاه حقیقت) می‌خوانیم، پس هر کس نامه عملش را به دست راست دهند آنها نامه خود را قرائت کنند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.
[یاد کن] روزی را که هر گروهی از مردم را با پیشوایشان می خوانیم؛ پس کسانی که نامه اعمالشان را به دست راستشان دهند، پس آنان نامه خود را [با شادی و خوشحالی] می خوانند و به اندازه رشته میان هسته خرما مورد ستم قرار نمی گیرند.
روزى كه هر گروه از مردم را به پيشوايانشان بخوانيم، نامه هر كه به دست راستش داده شود، چون بخواند بيند كه به اندازه رشته باريكى كه درون هسته خرماست، به او ستم نشده است.
روزی که هر گروه از مردم را با امامشان فراخوانیم، کسانی که کارنامه‌شان به دست راستشان داده شود، کارنامه خود را [شادمانه‌] می‌خوانند و به آنان به اندازه ذره ناچیزی هم ستم نرود
[به ياد آر] روزى كه هر گروه از مردم را به پيشوايشان بخوانيم، پس هر كه نامه او را به دست راستش دهند آنان نامه خويش را بخوانند و به اندازه رشته باريك ميان هسته خرما- يعنى اندكى- ستم نبينند.
روزی همه‌ی انسانها را همراه با نامه‌ی اعمالشان فرا می‌خوانیم. آن گاه هرکس نامه‌ی اعمالش به دست راستش داده شود (جزو سعادتمندان است) و آنان نامه‌ی اعمالشان را (شادان و خندان) می‌خوانند و کمترین ستمی بدیشان نخواهد شد.
روزی که هر گروهی (از مکلّفان) را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم، پس هر کس کارنامه‌اش به دست راستش داده شود (نشانه‌ی نجات اوست)، پس اینان کارنامه‌ی خودشان را می‌خوانند. و به اندازة نَخَک هسته‌ی خرمایی (هم) به آنان ستم نمی‌شود.
روزی که بخوانیم هر مردمی را به پیشوای ایشان پس آنکو داده شود کتابش را به دست راستش آنان بخوانند کتاب خود را و ستم نشوند به اندازه تار میان هسته خرما


الإسراء ٧٠ آیه ٧١ الإسراء ٧٢
سوره : سوره الإسراء
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أُنَاسٍ»: گروهی از مردم (نگا: بقره / ، اعراف / و . «بِإِمَامِهِمْ»: مراد از امام، نامه اعمال (نگا: کهف / ، یس / و ، جاثیه / و )، پیغمبران (نگا: انبیاء / )، کتابهای آسمانی (نگا: هود / ، احقاف / ) پیشوایان و رهبران راه یزدان (نگا: فرقان / ، قصص / یا سردستگان و نشان دهندگان راه شیطان (نگا: توبه / ، قصص / ) است. حرف باء به معنی (مَعَ) می‌باشد. «فَتِیلاً»: رشته نازکی که در شکاف هسته خرما قرار دارد و کنایه از چیز بسیار کم و ناچیز است (نگا: نساء / و ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- همه انسانها در قیامت درباره رفتار و اعمالشان مورد بازخواست قرار خواهند گرفت. (یوم ندعوا کلّ أُناس بإممهم) از اینکه خداوند فرموده است: «همه انسانها با پیشوایان خود در قیامت خوانده مى شوند» و نیز فرموده است: «هر کس که کتابش در دست راستش باشد» به دست مى آید که همه، مورد بازخواست قرار مى گیرند.

۲- قیامت و احضار مردم و پیشوایانشان در آن هنگام، روزى شایسته یاد و یادآورى و به خاطرسپارى است. (یوم ندعوا کلّ أُناس بإممهم) برداشت فوق، مبتنى بر این است که نصب «یوم» به جهت مفعول فعل محذوف «اذکر» باشد و «با»ى در «بإمامهم » مصاحبت باشد.

۳- قیامت، روز فراخوانى همه نسلها و گروههاى مردم، همراه با پیشوایانشان (یوم ندعوا کلّ أناس بإممهم)

۴- دسته بندى انسانها در قیامت، بر اساس رهبران آنان خواهد بود. (یوم ندعوا کلّ أُناس بإممهم) برداشت فوق مبتنى بر این احتمال در آیه است که مراد از «ندعوا کل أناس بإمامهم» فراخوانى مردم به نام رهبرانشان باشد.

۵- نقش مهم رهبران و پیشوایان در سرنوشت امتها (یوم ندعوا کلّ أُناس بإممهم) تشخص یافتن پیشوایان در میان مجموعه هاى بشرى براى پاسخ گویى و ارزشیابى اعمال امتها، مى تواند بیانگر معناى فوق باشد.

۶- همه انسانها (خوبان و بدان) در دنیا به ناگزیر امام و پیشواى مخصوص به خود داشته و از او پیروى خواهند کرد. (یوم ندعوا کلّ أُناس بإممهم) از اینکه خداوند مى فرماید: «همه انسانها به امام خود فرا خوانده مى شوند» معلوم مى شود که در دنیا، همه داراى امام و پیشوا هستند.

۷- انسانها، براى وصول به فرجام نیک، باید با هوشیارى کامل در پى رهبرانى صالح و شایسته باشند. (یوم ندعوا کلّ أُناس بإممهم) از اینکه خداوند قیامت را با این وصف ذکر مى کند: «همه انسانها به نام رهبرانشان فرا خوانده مى شوند» احتمالاً هشدارى است به آنان که متوجه باشند به دنبال چه کسى حرکت مى کنند.

۸- انسانها در گزینش پیشوایان و پیروى کردن از آنان مسؤولند. (یوم ندعوا کلّ أُناس بإممهم)

۹- انسانها، عملکرد دنیوى خویش را در قیامت، به صورت مجموعه اى ثبت شده و مکتوب دریافت مى کنند. (فمن أُوتى کتبه بیمینه)

۱۰- محاکمه انسانها در قیامت، بر اساس دلایل و اسناد مکتوب است. (ندعوا ... فمن أُوتى کتبه بیمینه)

۱۱- برخى از انسانها پس از حضور در قیامت، نامه اعمال خود را با دست راست خویش دریافت مى کنند. (یوم ندعوا ... فمن أُوتى کتبه بیمینه)

۱۲- در دست راست داشتن نامه عمل در قیامت، نشانه سعادت و نیک فرجامى است. (فمن أوتى کتبه بیمینه فأُولئک یقرءون کتبهم و لایظلمون فتیلاً)

۱۳- سعادتمندان، نامه اعمال خویش را در قیامت، خود مورد مطالعه قرار مى دهند. (فمن أوتى کتبه بیمینه فأُولئک یقرءون کتبهم)

۱۴- کمترین ظلم و بى عدالتى در محاسبه اعمال و نیز در پاداش اخروى سعادتمندان وجود ندارد. (فمن أوتى کتبه بیمینه ... و لایظلمون فتیلاً)

۱۵- توجه به حاکمیت عدل بر نظام کیفر و پاداش اخروى، گرایش دهنده انسانها به انجام اعمال و رفتار خوب و داراى پاداش (فمن أوتى کتبه بیمینه ... و لایظلمون فتیلاً) از اینکه خداوند، نظام پاداش دهى خود را در قیامت، براى مردم تشریح مى کند، مى تواند به منظور تشویق انسانها به انجام اعمالى باشد که پاداش الهى را در پى دارد.

روایات و احادیث

۱۶- «عن الأصبغ بن نباتة قال: ... عمروبن حریث فى سبعة نفر ... إذ خرج علیهم ضبّ فصادوه فأخذه عمروبن حریث فنصب کفّه و قال: بایعوا هذا أمیرالمؤمنین فبایعه السبعة و عمرو ثامنهم ... فقدموا المدائن یوم الجمعة و أمیرالمؤمنین(ع) یخطب ... فقال:... «یوم ندعوا کلّ أُناس بإمامهم» و إنى اُقسم لکم بالله لیبعثنّ یوم القیامة ثمانیة نفر یدعون لإمامهم و هو ضبّ...;[۱] از اصبغ بن نباته روایت شده است که گفت:... عمروبن حریث همراه هفت نفر بود ... آن گاه سوسمارى بر آنان ظاهر شد، پس آن را صید کردند. پس عمروبن حریث صید را گرفت و دستش را کشید و گفت: بیایید با اینى که امیر المؤمنین است، بیعت کنید. پس آن هفت نفر بیعت کردند و عمروبن حریث هشتمین آنان بود که بیعت کرد ... پس در روز جمعه وارد مدائن شدند و حضرت على(ع) خطبه مى خواند ... پس فرمود: «یوم ندعوا کلّ أُناس بإمامهم». من به خدا براى شما قسم مى خورم که هر آینه روز قیامت برانگیخته مى شوند هشت نفرى که خوانده مى شوند با امامشان و امامشان سوسمار است».

۱۷- «عن بشیرالدهان عن أبى عبدالله(ع) قال: أنتم والله على دین الله ثمّ تلا «یوم ندعوا کلّ أناس بإمامهم» ثمّ قال: علىّ إمامنا و رسول الله(ص) إمامنا...;[۲] بشیردهان گوید: امام صادق(ع) فرمود: به خدا قسم! شما بر دین خدایید، سپس تلاوت کرد «یوم ندعوا کلّ أُناس بإمامهم»، سپس فرمود: على(ع) و رسول الله(ص) امامان ما هستند...».

۱۸-« [ورد على الحسین بن على] رجل یقال له بشربن غالب فقال یابن رسول الله(ص) أخبرنى عن قول الله عزّوجلّ : «یوم ندعوا کل أناس بإمامهم» قال: إمام دعا إلى هدى فأجابوه إلیه و إمام دعا إلى ضلالة فأجابوه إلیها...;[۳] شخصى[به نام بشربن غالب وارد بر امام حسین(ع) شد و]به حضرت گفت: براى من بگو مقصود از سخن خداوند« یوم یدعوا کلّ أُناس بإمامهم» چیست؟ حضرت فرمود: امامى به سوى هدایت دعوت مى کند، پس عده اى دعوتش را اجابت مى کنند. و امامى که به سوى گمراهى دعوت مى کند، پس گروهى دعوت او را اجابت مى کنند...».

۱۹- «عن أبى عبدالله(ع) قال: لاتترک الأرض بغیر إمام یحلّ حلال الله و یحرّم حرامه و هو قول الله «یوم ندعوا کلّ أُناس بإمامهم»...;[۴] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: زمین بدون امامى که حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام شمارد، رها نمى شود و این سخن خداوند است که مى فرماید: یوم ندعوا کلّ أُناس بإمامهم».

۲۰- «عن أبى عبدالله(ع): ... إذا کان یوم القیامة یدعى کلّ بإمامه الذى مات فى عصره، فإن أثبته أعطى کتابه بیمینه، لقوله «یوم ندعوا کلّ أُناس بإمامهم فمن أُوتى کتابه بیمینه...;[۵] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: ... هر کس در عصر هر امامى بمیرد در روز قیامت با آن امام فرا خوانده مى شود. پس اگر در اطاعت او ثابت قدم بوده، کتابش را به دست راست او مى دهند. از این رو خداوند فرمود: یوم ندعوا کلّ أُناس بإمامهم فمن أُوتى کتابه بیمینه...».

۲۱- «عن عبدالأعلى قال: سمعت أباعبدالله(ع) یقول: ... السامع المطیع لا حجّة علیه، و إمام المسلمین تمّت حجّته و إحتجاجه یوم یلقى الله لقول الله «یوم ندعوا کلّ أُناس بإمامهم»;[۶] عبدالاعلى گوید: شنیدم امام صادق(ع) مى فرمود:... روز ملاقات با خداوند علیه انسان شنوا و مطیع ادعایى نیست; [چون] امام مسلمین حجّت و احتجاج او را تکمیل کرده است; زیرا خداوند مى فرماید: یوم ندعوا کلّ أُناس بإمامهم».

۲۲- «عن أبى جعفر(ع): ... أما المؤمن فیعطى کتابه بیمینه قال الله عزّوجلّ:... «من أُوتى کتابه بیمینه فأُولئک یقرؤن کتابهم...»...;[۷] از امام باقر(ع) روایت شده است: ... اما مؤمن کتاب او به دست راستش داده مى شود. خداوند عزّوجلّ مى فرماید:... «من أوتى کتابه بیمینه فأُولئک یقرؤن کتابهم...»...».

موضوعات مرتبط

  • ائمّه(ع): حقانیّت ائمّه(ع) ۱۷
  • اصحاب یمین: اصحاب یمین در قیامت ۱۱; حُسن فرجام اصحاب یمین ۱۲; حشر اخروى اصحاب یمین ۲۰; سعادت اصحاب یمین ۱۲; نامه عمل اصحاب یمین ۱۱
  • اطاعت: اطاعت از رهبرى ۶
  • امّتها: عوامل مؤثر در سرنوشت امّتها ۵
  • انسان: حشر اخروى انسان ها ۳; قانونمندى محاکمه اخروى انسان ها۱۰; مؤاخذه اخروى انسان ها ۱; مسؤولیت انسان ۸
  • پاداش: عدالت در پاداش ۱۴، ۱۵
  • حسابرسى: عدالت در حسابرسى اخروى ۱۴
  • ذکر: آثار ذکر عدالت خدا ۱۵; اهمیت ذکر حشر ۲; اهمیت ذکر قیامت ۲; ذکر حشر رهبران ۲
  • رهبران: اهمیت انتخاب رهبران ۸; اهمیت پیروى از رهبران ۸; اهمیت رهبران صالح ۷; نقش اخروى رهبران ۴; نقش رهبران ۷
  • رهبرى: اتمام حجت رهبرى ۲۱; اهمیت رهبرى ۵، ۶، ۱۹; نقش اخروى رهبرى ۱۶، ۱۷، ۲۰، ۲۱; نقش رهبرى ۵، ۱۸، ۱۹
  • سعادت: نشانه هاى سعادت اخروى ۱۲
  • سعادتمندان: پاداش اخروى سعادتمندان ۱۴; حسابرسى اخروى سعادتمندان ۱۴; سعادتمندان در قیامت ۱۳; نامه عمل سعادتمندان ۱۳
  • عمل: ثبت عمل ۹; زمینه عمل پسندیده ۱۵
  • فرجام: عوامل حُسن فرجام ۷; نشانه هاى حُسن فرجام ۱۲
  • قیامت: حشر در قیامت ۳; مؤاخذه در قیامت ۱; ملاک گروهبندى در قیامت ۴; نظام جزایى در قیامت ۱۵; ویژگیهاى قیامت ۲، ۳، ۹
  • کیفر: عدالت در کیفر ۱۵
  • مؤمنان: نامه عمل مؤمنان ۲۲
  • نامه عمل: مطالعه نامه عمل ۱۳; نامه عمل در دست راست ۱۲; نامه عمل در قیامت ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۲۲

منابع

  1. خصال صدوق، ج ۲، ص ۶۴۴، ح ۲۶; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۹۰، ح ۳۲۷.
  2. تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۳۰۳، ح ۱۲۰; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۹۴، ح ۳۴۴.
  3. أمالى صدوق، ص ۱۳۱، ح ۱، مجلس ۳۰; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۹۲، ح ۳۳۵.
  4. تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۳۰۳، ح ۱۱۹; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۹۴، ح ۳۴۳.
  5. تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۳۰۲، ح ۱۱۵; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۹۳، ح ۳۴۰.
  6. تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۳۰۴، ح ۱۲۲; تفسیربرهان، ج ۲، ص ۴۳۰، ح ۱۶.
  7. کافى، ج ۲، ص ۳۲، ح ۱; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۹۵- ، ح ۳۴۸.