الأعراف ٣٧
ترجمه
الأعراف ٣٦ | آیه ٣٧ | الأعراف ٣٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نَصِیبَهُمْ مِنَ الْکِتَابِ»: قسمت مقدّر روزی. مدّت معیّن عمر. «الْکِتَابِ»: مقدّر. نوشته شده. مصدر است و به معنی اسم مفعول یعنی مکتوب است. «یَتَوَفَّوْنَهُمْ»: آنان را میمیرانند. جان آنان را میگیرند. «کُنتُمْ تَدْعُونَ»: عبادت میکردید. به فریاد میخواندید و استمداد می طلبیدید. «ضَلُّوا عَنَّا»: از ما نهان و ناپیدا شدهاند و به ترک ما گفتهاند. (ضَلُّوا) در اینجا به معنی (غابُوا) است. «شَهِدُوا»: گواهی دادند. اعتراف نمودند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
قُلْ إِنَ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ... (۵)
مَتَاعٌ فِي الدُّنْيَا ثُمَ إِلَيْنَا... (۳) وَ مَنْ کَفَرَ فَلاَ يَحْزُنْکَ... (۱) نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۳۷ - ۵۴، سوره اعراف
- مراد از افترا بر خدا به كذب در آيه (( فمن اظلم ممن افترى ...(( شرك ورزيدن به خداو انكار توحيد است .
- مشاجره و گفتگوى دوزخيان با يكديگر
- جمله : (( لاتكلّف نفسا الّا وسعها(( مفيد رفع نگرانى از عدم قدرت بر انجام دادن جميعاعمال صالح است .
- معناى (( غل (( و اشاره به اينكه غل از بزرگترين ناملايمات است .
- توضيحى در مورد تعبير به اينكه مؤ منين بهشت را به ارث مى برند.
- وجه اختلاف تعبير در (( وعدنا ربنا(( و (( وعد ربكم (( در آيه شريفه
- اشاره به نفوذ حكم و امر انسان در قيامت
- معناى (( اعراف (( و مراد از آن در آيه شريفه
- رجال اعراف از طايفه جن يا ملك نيستند
- مراد از رجال اعراف ، مستضعفين نيستند
- اصحاب اعراف از جنس بشر هستند و خصوصياتى كه براى آنان ذكر شده با جمله : (( والامر يومئذ للّه (( منافات ندارد
- اشاره به اقوال متعددى كه درباره معناى اعراف و مراد از اصحاب اعراف گفته شده است .
- روايتى از آلوسى درباره مراد از رجال اعرافنقل كرده و صاحب المنار آن را بى اعتبار دانسته است .
- سخن ما با صاحب المنار كه با مقايسه مسائل قيامت با نظام جارى در دنيا روايت مذكور رامردود دانسته است .
- دو قول ديگر در معناى اعراف و بيان اصول اقوال در مسئله اعراف
- معناى اعراف در قرآن
- دلالت جمله : (( الذين اتّخذوا دينهم لهوا و لعبا(( بر اينكه انسان ناچار از تدين به ديناست .
- بحث روايتى (در ذيل آيات شريفه )
- روايتى از پيغمبر اكرم (ص ) درباره كيفيت مرگ مؤ من و كافر
- چند روايت ديگر درباره جهنم كافر و اهل دوزخ
- رواياتى در اين باره كه مراد از (( مؤ ذن (( در (( و اذّن مؤ ذن بينهم ...(( على (ع ) مىباشد
- مؤ ذن بودن على عليه السلام و اعلام حكم خداوند توسط او در آخرت ازفضائل آن حضرت به حساب مى آيد.
- رواياتى درباره اصحاب اعراف
- اشكال وارد بر رواياتى كه اصحاب اعراف را به كسانى كه داراى حسنات و سيئاتمساوى هستند تفسير مى كنند.
- چند روايت در مورد اينكه ائمه اهل بيت عليهم السلام اصحاب اعراف هستند.
نکات آیه
۱- افترازنندگان بر خدا و تکذیب کنندگان آیات الهى، ستمکارترین مردمند. (فمن أظلم ممن افترى على الله کذبا أو کذب بأیته)
۲- بدعت در دین الهى، همانند تکذیب آیات خداوند، بزرگترین ستم است. (فمن أظلم ممن افترى على الله کذبا أو کذب بأیته)
۳- هر انسانى داراى نصیب و بهره اى ثبت شده و حتمى در دنیاست. (أولئک ینالهم نصیبهم من الکتب)
۴- همه مردم، حتى افترا زنندگان بر خدا و تکذیب کنندگان آیات او، تا فرا رسیدن مرگشان به بهره مقدر خویش در دنیا خواهند رسید. (فمن أظلم ... أولئک ینالهم نصیبهم من الکتب حتى إذا جاءتهم رسلنا) «الکتاب» مصدر و به معناى اسم مفعول است، یعنى مکتوب و مقدر. «من» براى ابتداى غایت است. یعنى آنچه از مقدرات الهى سهم کافران است، به آنان خواهد رسید.
۵- گفتگوى فرشتگان مرگ با مشرکان به هنگام گرفتن جان آنان (قالوا أین ما کنتم ... قالوا ضلوا عنا)
۶- گروهى از فرشتگان عهده دار رسالتها و مأموریتهایى از جانب خداوند هستند. (إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم)
۷- فرشتگانى از جانب خداوند مأمور گرفتن جان آدمیان هستند. (حتى إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم)
۸- کارگزاران الهى در قبض روح انسانها، فرشتگانى متعدد هستند. (إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم)
۹- مرگ، سپردن جان به فرشتگان است، نه فنا و نابودى (إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم) به کارگیرى «توفى»، که به معناى گرفتن کامل است، براى میراندن، و نه استفاده از کلمه هلاکت و امثال آن، براى رساندن این حقیقت است که آدمى با مردن از بین نخواهد رفت.
۱۰- روح، تمام حقیقت انسان است. (إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم) قرآن از مرگ به گرفتن کامل (توفى) تعبیر کرده، در حالى که جسم آدمى گرفته نمى شود; بنابراین روح و جان آدمى تمام حقیقت اوست.
۱۱- مشرکان، معتقد به کارایى و توانمندى معبودان خویش در رهاسازى آنان از مشکلات (أین ما کنتم تدعون من دون الله)
۱۲- عدم دستیابى مشرکان به معبودان دروغین خویش به هنگام مرگ (قالوا أین ما کنتم تدعون من دون الله قالوا ضلوا عنا)
۱۳- مشرکان به هنگام مرگ، به سبب اعتقاد به توان و کارایى معبودان خویش، مورد ملامت فرشتگان قرار خواهند گرفت. (قالوا أین ما کنتم تدعون من دون الله) استفهام در جمله «أین ما کنتم ...»، استفهام توبیخى است.
۱۴- مشرکان به هنگام مرگ به پوچى معبودان خویش پى خواهند برد و به کارساز نبودن آنان اعتراف خواهند کرد (قالوا ضلوا عنا)
۱۵- پندار شریک براى خدا، افترا بر وى و تکذیب آیات اوست. (فمن أظلم ممن افترى على الله کذبا ... أین ما کنتم تدعون من دون الله)
۱۶- بدعتگزاران و تکذیب کنندگان، در بند معبودهایى دروغین هستند. (فمن أظلم ممن افترى ... أین ما کنتم تدعون من دون الله)
۱۷- مرگ، آغاز گرفتارى مشرکان و تکذیب کنندگان آیات الهى است. (حتى إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم قالوا)
۱۸- لحظه مرگ هنگام احساس نیاز همه آدمیان به فریادرسى تواناست. (أین ما کنتم تدعون من دون الله)
۱۹- تنها خداوند، توانا به یارى انسان به هنگام مرگ است. (أین ما کنتم تدعون من دون الله)
۲۰- مشرکان به هنگام مرگ به کفر و واهى بودن باورهاى خویش (پذیرش خدایان پوچ به جاى خداى یگانه) شهادت خواهند داد. (و شهدوا على أنفسهم أنهم کانوا کفرین)
۲۱- شرک در پندار مشرکان، ایمان و باورى راستین; و توحید و یکتا پرستى، کفرورزى و انکار حقیقت است. (و شهدوا على أنفسهم أنهم کانوا کفرین)
۲۲- کفر و شرک از بزرگترین ستمهاست. (فمن أظلم ممن افترى على الله کذبا أو کذب ... أنهم کانوا کفرین) جمله «أین ما کنتم ...» که بیان شرک مشرکان است، توضیح مصداقى براى «فمن أظلم ...» مى باشد. بنابراین شرک از ستمهاى بزرگ است و چون مشرکان در ذیل آیه کافر نامیده شده اند، کفر نیز از ستمهاى بزرگ است.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: ابتلاى مکذّبان آیات خدا ۱۷; تکذیب آیات خدا ۱۵; روزى مکذّبان آیات خدا ۴; سرنوشت مکذّبان آیات خدا ۴; ظلم تکذیب آیات خدا ۲; ظلم مکذّبان آیات خدا ۱; مرگ مکذّبان آیات خدا ۱۷
- احتضار: آثار احتضار ۱۴، ۱۸، ۲۰; نیاز به هنگام احتضار ۱۸، ۱۹
- افترا: به خدا ۱۵; ظلم افترا به خدا ۱
- انسان: بهره دنیوى انسان ۳، ۴; حقیقت انسان ۱۰; روح انسان ۱۰; روزى مقدر انسان ۳، ۴; نیازهاى انسان ۱۸، ۱۹
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۸
- بدعت: ظلم بدعت ۲
- بدعتگزاران: معبودان دروغین بدعتگزاران ۱۶
- خدا: اختصاصات خدا ۱۹; قدرت خدا ۱۹
- شرک: ظلم شرک ۲۲
- ظالمان:۱
- ظلم: بزرگترین ظلم ۲، ۲۲; مراتب ظلم ۲; موارد ظلم ۲، ۲۲
- عزرائیل: تعدد عزرائیل ۸; سرزنشهاى عزرائیل ۱۳; عزرائیل و مشرکان ۱۳; گفتگوى عزرائیل با مشرکان ۵
- عقیده: به شرک ۱۵
- کفر: ظلم کفر ۲۲
- مرگ: حقیقت مرگ ۹
- مشرکان: ابتلاى مشرکان ۱۷; اقرار مشرکان به توحید ۲۰; پوچى عقیده مشرکان ۲۰; پوچى معبودان مشرکان ۱۴; عجز معبودان مشرکان ۱۴; عقیده مشرکان ۱۱، ۲۱; قبض روح مشرکان ۵; قدرت معبودان مشرکان ۱۱; مرگ مشرکان ۱۷; مشرکان به هنگام احتضار ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۲۰; مشرکان و توحید ۲۱; مشرکان و شرک ۲۱; مشرکان و کفر ۲۱; مشرکان و معبودان مشرکان ۱۲، ۱۳
- مفتریان به خدا:۱ روزى مفتریان به خدا ۱ ۴
- ملائکه: تعدد ملائکه مرگ ۸; گروههاى ملایک ۶، ۷; مسؤولیت ملائکه ۶; ملائکه مرگ ۷
- نیازها: نیاز به امدادگر ۱۸