النحل ٨٩
ترجمه
النحل ٨٨ | آیه ٨٩ | النحل ٩٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«شَهِیداً»: شاهدی. گواهی. مراد پیغمبر هر ملّتی است که شاهد عملی بوده و وجودش الگو و میزان سنجش حق و باطل کارهای مردمان موجود در دائره زمان نبوّت خود است. «هؤلآءِ»: اینان. مراد مسلمانان و همه مردمان جهان است که پس از بعثت پیغمبر اسلام، دعوت به پذیرش اسلام شدهاند. «الْکِتَابَ»: قرآن. «تِبْیَاناً»: بیان. بیانگر. حال یا مفعولله است. «کُلَّ شَیْءٍ»: مراد همه امور اصولی مربوط به دین است که برای تکامل فرد و جامعه در تمام جنبههای مادی و معنوی لازم و ضروری است؛ نه این که قرآن یک دائرهالمعارف بزرگی از همه جزئیّات علوم و فنون گذشته و حال و آینده جهان باشد. «هُدیً»: هدایت. هادی. رهنمود و راهنمای به راه حق و حقیقت. «رَحْمَةً»: وسیله رحمت برای جمیع مردمان جهان. «بُشْرَی»: مژده. مژدهرسان. مژدهدهنده پیروان خود به سعادت دو جهان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
فَکَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کُلِ... (۶) فَکَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کُلِ... (۶) فَلَنَسْأَلَنَ الَّذِينَ أُرْسِلَ... (۰)
يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ... (۱) فَوَ رَبِّکَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ... (۰) عَمَّا کَانُوا يَعْمَلُونَ (۰) إِنَ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْکَ... (۳)
تفسیر
- آيات ۷۸ - ۸۹،سوره نحل
- در آيه : ((والله اخرجكم من بطون امهاتكم لا تعلمون شيئا)) علم حصولى انسان در بدوتولد نفى شده است
- سبب حقيقى پرواز مرغان در هوا خداى تعالى است
- پرواز مرغان در آسمان يكى از آيات الهى است
- ذكر نعمت خانه ، پوست و پشم و كرك و موى حيوان و...
- وجه اينكه درباره سرابيل فرمود: ((شما را از گرما نگه مى دارد)) و حفظ از سرما راذكر نكرد
- معناى آيه : ((يعرفون نعمة الله ثم ينكرونها و اكثر هم الكافرون ))
- وجوهى كه درباره آيه ((و اكثرهم الكافرون )) مفسرين گفته اند
- استدلال بعضى به آيه بر بطلان عقيده جبريها و نقد آن
- مراد از اينكه در قيامت از هر امتى شهيدى مبعوث مى گردد
- قيامت روز پاداش و كيفر است نه روز عمل و راهى به بازگشت از آن به حيات ذنيوى نيست
- در عذاب ظالمان در آخرت تخفيف و تاءخيرى نيست
- مشركين در روز قيامت تسليم خدا مى شوند
- تسليم اضطرارى مشركين در قيامت در برابر خدا سودى به حالشان ندارد
- كافران مفسد عذابى بيش از ديگر كفار خواهند داشت
- تفصيلى در مورد شهادت (گواهى دادن )، شهيد و شهداء
- برسى و بيان وجه جمع بين مفاد آيات مختلف در مورد شهادت
- معناى اينكه قرآن بيان كننده هر چيزى است (تبيانالكل شى ء)
- روايتى در ذيل آيه : ((يعرفون نعمة الله ثم ينكرونها...)) و جئنابك شهيدا على هؤلاء))
- چند روايت در ذيل جمله : ((تبيانا لكل شى ء))
نکات آیه
۱- انسان، وظیفه دار توجه به نظارت گواهان الهى در هر عصرى بر اعمالش (و یوم نبعث فى کلّ أُمّة شهیدًا) تکرار مضمون «یوم نبعث ...» در ضمن چند آیه و نیز در تقدیر بودن «اذکر» یا «اذکروا» بیانگر اهمیت موضوع نظارت گواهان الهی و تکلیف انسان در برابر آن است.
۲- لزوم توجه انسانها، به حقایقى که ناگزیر در قیامت با آن رو به رو خواهند شد. (و یوم نبعث فى کلّ أُمّة شهیدًا) مقصود از «یوم» روز قیامت است، توصیه خداوند به یادآورى این روز که از امر«اذکر» مقدر به دست مى آید، حاکى از مطلب یاد شده است.
۳- قیامت، روز برانگیخته شدن گواهانى از میان هر امت براى شهادت دادن بر آنان (و یوم نبعث فى کلّ أُمّة شهیدًا علیهم من أنفسهم)
۴- کسانى که در قیامت بر اعمال امت خویش گواهى مى دهند، جزء نخبگان و بهترینهاى امت خویشند. (و یوم نبعث فى کلّ أُمّة شهیدًا علیهم من أنفسهم) انتخاب شاهد و گواه از میان هر امتى، بیانگر آن است که آنان از نخبگان و خوبان امتند; زیرا اگر آنان هم از افراد گناهکار باشند و بر کار آنان گروه دیگرى شاهد و گواه باشند، انتخاب آنان براى گواهى، لغو و بیهوده خواهد بود.
۵- وجود انسانى صالح و مصون از هر گناه و خطا، در هر عصر و زمان (و یوم نبعث فى کلّ أُمّة شهیدًا علیهم من أنفسهم)
۶- حکم و داورى خداوند میان انسانها در قیامت، بر اساس حجت و گواه شاهدان است. (و یوم نبعث فى کلّ أُمّة شهیدًا علیهم من أنفسهم) برداشت فوق، با توجه به این نکته است که برانگیختن شاهدان در راستاى صدور حکم و داورى است و نیز به منظور اتمام حجت صورت مى گیرد.
۷- وجود انسانهاى شایسته و متعالى در هر عصر و در میان هر گروه، مایه اتمام حجت خداوند بر دیگران است. (و یوم نبعث فى کلّ أُمّة شهیدًا علیهم من أنفسهم) برداشت فوق، بر اساس این احتمال است که منظور از شهادت و گواهى، شهادت و گواهى قولى نبوده; بلکه شهادت عملى باشد; یعنى، وجود صالحان خود وسیله اى قرار گیرد براى اتمام حجت بر دیگران.
۸- پیامبر(ص)، ناظر اعمال امت خویش و گواه آنان در قیامت است. (و جئنابک شهیدًا على هؤلاء) برداشت فوق با توجه به دو نکته در آیه است: الف) بنابر اینکه منظور از امت در «فى کلّ أمة» مردم هر عصرى نباشد; بلکه امت هر پیامبرى باشد. ب) «هؤلاء» اشاره باشد به کل امت پیامبر(ص) تا روز قیامت و نه تنها مردم عصر آن حضرت.
۹- پیامبر(ص)، داراى مقام عصمت (و جئنابک شهیدًا على هؤلاء) گواه بودن پیامبر(ص) نسبت به امت خویش، مستلزم عصمت اوست و گرنه او خود نیازمند شاهد دیگر بود.
۱۰- پیامبراسلام(ص)، شاهد بر همه گواهان طول تاریخ (و جئنابک شهیدًا على هؤلاء) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که «هؤلاء» اشاره به «شهیداً»; یعنى، گواهان هر امت باشد.
۱۱- پیامبراسلام(ص) کامل ترین و متعالى ترین انسان در طول تاریخ بشر (و جئنابک شهیدًا على هؤلاء) برداشت فوق، بر این اساس است که «هؤلاء» اشاره به «شهیداً»; یعنى، گواهان هر امت داشته باشد که در این صورت پیامبراسلام(ص) تنها انسانى است که بر همه انسانهاى طول تاریخ و گواهان آنان شرافت و برترى دارد.
۱۲- نزول قرآن بر پیامبر(ص)، در جهت تبیین همه حقایق مربوط به رشد و سعادت آدمى و نیازهاى هدایتى او (و نزّلنا علیک الکتب تبینًا لکلّ شىء) هر چند «کلّ شىء» افاده عموم مى کند و به ظاهر همه حقایق عالم هستى را مى تواند شامل شود، ولى در این جا قرینه هاى عرفى وجود دارد که دایره آن را محدود مى سازد; از جمله اینکه چون قرآن کتاب هدایت، سعادت و رشد است، حقایقى که بیان مى کند در قلمرو همین سه موضوع خواهد بود.
۱۳- قرآن، حاوى تمامى حقایق هستى که آگاهى از همه آنها در اختیار پیامبر(ص) است. * (و نزّلنا علیک الکتب تبینًا لکلّ شىء و هدًى) برداشت فوق، مبتنى بر این احتمال است که مقصود از «تبیاناً لکلّ شىء» تمامى حقایق هستى باشد، ولى از آن جا که قرآن بر شخص پیامبر(ص) نازل شد (نزّلنا علیک) و آن حضرت نقش تبیین حقایق قرآن را برعهده دارد (و أنزلنا إلیک الذکر لتبین للناس ... «سوره نحل / ۴۴») از این رو مى توان استفاده کرد که تمامى حقایق قرآن - که حاوى حقایق عالم است - نزد پیامبر(ص) موجود است و ایشان بر حسب مصلحت برخى از آن حقایق را براى مردم تبیین مى کنند.
۱۴- پیامبر(ص)، شایسته ترین انسان و قرآن کامل ترین برنامه براى رشد و هدایت آدمیان است. (و جئنابک شهیدًا على هؤلاء و نزّلنا علیک الکتب تبینًا لکلّ شىء و هدًى) با توجه به ارتباط دو بخش آیه; یعنى، «و جئنا بک شهیدا ...» با «و نزّلنا علیک ...» و نیز بنابر اینکه «شهیداً» را به معناى الگو بدانیم و شهادت را شهادت عملى به شمار آوریم، برداشت فوق را مى توان به دست آورد.
۱۵- لزوم مراجعه به قرآن، براى شناخت عوامل واقعى رشد و هدایت انسان (و نزّلنا علیک الکتب تبینًا لکلّ شىء و هدًى)
۱۶- ارائه بهترین برنامه به انسان (قرآن)، اتمام حجت خداوند بر آدمیان (و یوم نبعث فى کلّ أُمّة شهیدًا ... و نزّلنا علیک الکتب تبینًا لکلّ شىء و هدًى)
۱۷- قرآن، مایه هدایت، رحمت و بشارت براى تسلیم شوندگان در برابر حق است. (و نزّلنا علیک الکتب ... و هدًى و رحمة و بشرى للمسلمین)
۱۸- روحیه حق پذیرى، شرط بهره ورى از هدایت، رحمت و بشارت قرآنى (و نزلنا علیک الکتب ... و هدى و رحمة و بشرى للمسلمین)
۱۹- علم، مقدمه هدایت و هدایت، زمینه ساز جلب رحمت الهى و رحمت، موجب بشارت و سرور مسلمانان حقیقى است. (و نزّلنا علیک الکتب تبینًا لکلّ شىء و هدًى و رحمة و بشرى للمسلمین) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که ترتیب در آیه، ترتیب رتبى باشد; یعنى، هر یک از آنها مقدمه دیگرى باشد.
موضوعات مرتبط
- امتها: برگزیدگان امتها ۴; صالحان امتها ۵; گواهان امتها ۳، ۴، ۸، ۱۰; معصوم امتها ۵; نقش صالحان امتها ۷; نقش گواهان امتها ۷
- انسان: انسان کامل ۱۱، ۱۴; زمینه سعادت انسان ۱۲; مسؤولیت انسان ۱; نیازهاى معنوى انسان ۱۲
- بشارت: عوامل بشارت ۱۹
- تکامل: زمینه تکامل ۱۲، ۱۴
- حق: آثار حق پذیرى ۱۸; عوامل بشارت به حق پذیران ۱۷; عوامل رحمت بر حق پذیران ۱۷; عوامل هدایت حق پذیران ۱۷
- خدا: آثار رحمت خدا ۱۹; اتمام حجت خدا ۷، ۱۶; زمینه رحمت خدا ۱۹; ملاک قضاوت اخروى خدا ۶
- ذکر: ذکر گواهان عمل ۱
- رحمت: زمینه رحمت ۱۹; شرایط استفاده از رحمت ۱۸
- رشد: عوامل رشد ۱۵
- زندگى: بهترین برنامه زندگى ۱۴، ۱۶
- سرور: عوامل سرور ۱۹
- عصمت: مقام عصمت ۹
- علم: آثار علم ۱۹
- عمل: برگزیدگى گواهان عمل ۴
- قرآن: اهمیت قرآن ۱۵; بشارتهاى قرآن ۱۷; تعالیم قرآن ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶; رحمت قرآن ۱۷; شرایط تأثیر بشارتهاى قرآن ۱۸; شرایط تأثیر هدایتهاى قرآن ۱۸; فضیلت قرآن ۱۴; فلسفه نزول قرآن ۱۲; کمال قرآن ۱۴; نقش قرآن ۱۲; ویژگیهاى قرآن ۱۳، ۱۴; هدایتگرى قرآن ۱۲، ۱۵، ۱۷
- قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۲; گواهان در قیامت ۴، ۸; گواهى در قیامت ۳; نقش گواهان در قیامت ۶; ویژگیهاى قیامت ۳
- محمد(ص): عصمت محمد(ص) ۹; علم لدنى محمد(ص) ۱۳; فضایل محمد(ص) ۱۱، ۱۴; کمال محمد(ص) ۱۱، ۱۴; گواهى محمد(ص) ۸، ۱۰; محمد(ص) در قیامت ۸; مقامات محمد(ص) ۹; نزول قرآن بر محمد(ص) ۱۲; نقش محمد(ص) ۱۰
- مسلمانان: بشارت به مسلمانان ۱۹; سرور مسلمانان ۱۹
- معصومان ۵، ۹:
- هدایت: آثار هدایت ۱۹; زمینه هدایت ۱۲، ۱۴، ۱۹; عوامل هدایت ۱۵