يس ٧١
کپی متن آیه |
---|
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَاماً فَهُمْ لَهَا مَالِکُونَ |
ترجمه
يس ٧٠ | آیه ٧١ | يس ٧٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَوَلَمْ یَرَوْا»: (نگا: انعام / رعد / ، نحل / و ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۶ - ۸۳ سوره «يس»
- قدرت خداوند، بر گرفتن چشمان و دگرگون ساختن خلقت کافران
- توضيح اين كه فرمود: ما به پيامبر، شعر نياموختيم و شاعرى، شايسته او نيست
- مقصود از اين كه فرمود: «انسان، مالك چهارپايان است»
- معناى جملۀ: «مشرکان»، در روز قیامت، احضار می شوند
- پاسخ خدای تعالی، به بعید شمردن معاد، توسط مشركان
- اقوال گوناگون، درباره مراد از «خلقت مثل کفار»، در قیامت
- بحثی پیرامون دگرگونی پیوستۀ بدن، و عدم دگرگونی «روح» انسان
- توضيح آيه شريفه: «إنّمَا أمرُهُ إذَا أرَادَ شَيئاً أن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُون»
- رد گفتار بعضى كه «كُن» را از مقولۀ لفظ دانسته اند
- معناى اين كه: «ملكوت هر چيزى به دست خدا است»
- بحث روایتی: (رواياتى پیرامون برخی از آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ «71»
آيا نديدند كه ما از آن چه با قدرت خود به عمل آورديم براى آنان چهارپايانى آفريديم كه آنان مالك آن هستند؟
پیام ها
1- انسان مىتواند براى شناخت قدرت خدا، از توجّه به موجوداتى كه در دسترس اوست كمك بگيرد. أَ وَ لَمْ يَرَوْا ...
2- آفرينش چهارپايان (همچون گاو و گوسفند و شتر و ...) براى انسان است.
«خَلَقْنا لَهُمْ»
3- در توليد گياهان و ميوهها، انسان نقشى داشت، «لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ» «1» ولى در آفرينش چهارپايان انسان نقشى ندارد. «عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً»
4- آفرينش خداوند ابتكارى است نه تقليدى. «عَمِلَتْ أَيْدِينا»
5- از خورشيد و گياه و دريا غير انسان نيز بهرهمند مىشود ولى از چهارپايان تنها
«1». يس، 35.
جلد 7 - صفحه 559
انسان استفاده مىكند. خَلَقْنا لَهُمْ ... فَهُمْ لَها مالِكُونَ
6- از نشانههاى لطف خداوند همين بس كه انسان در پيدايش حيوانات نقشى ندارد، ولى به راحتى مالك آنها مىشود. أَيْدِينا ... فَهُمْ لَها مالِكُونَ
7- اصل مالكيّت، مورد قبول اسلام است. «فَهُمْ لَها مالِكُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ (71)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ: آيا نمىبينند و نمىدانند كه ما آفريديم براى
«1» مجمع البيان (چ 1401 ق) ج 4 ص 432.
جلد 11 - صفحه 95
منافع ايشان، مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً: از آنچه نموده دستهاى قدرت ما از چهار پايان از شتر و گاو و گوسفند و اسب و غيره بدون شريكى و اعانت غيرى، يعنى منفرد و متفرد و يگانه بوديم در آفرينش آن، فَهُمْ لَها مالِكُونَ: پس ايشان مر آنها را به تصرف آرندگان و ضبط نمايندگانند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ (68) وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ (69) لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرِينَ (70) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ (71) وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ (72)
وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ (73) وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ (74) لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ (75) فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ (76)
ترجمه
و كسى كه عمر دراز ميدهيم او را نگونسار ميگردانيمش در آفرينش آيا پس در نمىيابند بعقل
و نياموختيم او را شعر و نسزد مر او را نيست آن مگر پندى و قرآنى واضح
تا بيم دهد كسيرا كه باشد زنده و ثابت شود گفتار عذاب بر كافران
آيا و نديدند كه ما آفريديم براى آنها از آنچه ساخت دستهاى ما چهارپايانى پس آنان انها را مالكانند
و رام گردانيديم آنها را براى آنان پس از آنها است سواريشان و از آنها ميخورند
و براى آنان در آنها بهرهها و
جلد 4 صفحه 417
آشاميدنيها است آيا پس شكر نميكنند
و گرفتند از غير خداوند خدايانى كه شايد آنها يارى كرده شوند
قدرت ندارند بر يارى كردن آنها و آنها براى آنخدايان سپاهى حاضر كرده شدگانند
پس نبايد اندوهگين سازد تو را سخنشان همانا ما ميدانيم آنچه را مخفى ميدارند و آنچه را آشكار ميكنند.
تفسير
خداوند متعال براى تنبّه كفّار بقدرت خود بر آنچه در آيات سابقه ذكر شد از كور نمودن و مسخ كردن آنها ميفرمايد و كسيكه ما عمر طولانى باو ميدهيم برميگردانيمش بتدريج بحال اوّل خود در ضعف جسم و قواء آن بطوريكه ديده آنها از كار مىافتد و شكل آنها تغيير ميكند و قادر بر حركت از جاى خودشان نميشوند و اين نمونهئى است از محو چشم و مسخ و اقعاد و غيرها كه آنها در مردان سالخورده خود مشاهده مينمايند پس چگونه تعقّل نميكنند كه خدا قادر بر اين امور ميباشد و قمّى ره نقل فرموده كه قريش ميگفتند آنچه محمد ميگويد و نسبت بخدا ميدهد شعر است و خدا آنها را ردّ فرموده ميفرمايد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم شعر نگفته هرگز و ظاهرا مراد از شعر كلامى است كه مبنى بر تخيّلات و تمويهات و تشبيهات مرغّبه و منفّره باشد بدون اصل مسلّم معقولى مثلا در تكذيب عسل گفته شود فضله حيوان و مهوّع انسان است و در توصيف شراب گويد ياقوتى رنگ مقوّى و مشهّى و امثال اينها خواه آن كلام منظوم باشد خواه نباشد ولى چون اين قبيل معانى غالبا در كلام منظوم وجود پيدا ميكند كلّيه كلام منظوم را شعر گفتهاند و آن بدنام اكثريّت افراد خود شده ولى اگر شعر مبنى بر معانى محكمه و مواعظ حكيمانه يا مدح و قدح بجا باشد بسيار خوب است و بنابراين مراد از قول خداوند و ما علّمناه الشّعر تا آخر آيه آنستكه ما به پيغمبر خود كلاميكه مبنى بر وهميّات و خياليّات باشد ياد نداديم تا قرآن را مؤلّف از آنها نموده باشد و سزاوار نيست براى او كه مرشد كلّ و هادى سبل است كه چنين كلامى از او صادر شود نيست آنچه ما باو تعليم نموديم مگر موجب تذكّر و موعظه و ارشاد و كتاب آسمانى كه نامش قرآن يعنى لايق خواندن و عمل نمودن و مجموعه معانى حقّه حقيقيّه است و وصفش بيان كننده صلاح دنيا و آخرت بندگان است و اينكه گفتهاند پيغمبر صلى اللّه عليه و اله شعر نميخواند و اگر احيانا بر زبانش جارى ميشد
جلد 4 صفحه 418
صورت آنرا تغيير ميداد كه از شعريّت خارج شود ظاهرا براى رفع توهّم شاعريّت نسبت بآنحضرت باشد و الّا ديوان اشعار امير المؤمنين عليه السّلام معروف و ترغيب پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله حسّان بن ثابت را بشعر كه فرمود هميشه اى حسّان مؤيّد باشى بروح القدس ماداميكه يارى كنى ما را بزبان خود مشهور است و غرض از نازل نمودن قرآن بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم آنستكه بترساند از عذاب خدا و روز جزا كسانيرا كه دلشان زنده است بروح ايمان و واجب شود كلمه عذاب باتمام حجّت بر كفّار كه مصرّند در انكار و در مجمع از امير المؤمنين نقل نموده كه حيّا را به عاقلا تفسير فرموده است و بعدا اشاره فرموده بقدرت و نعمت خود باين بيان كه آيا نديدند مردم كه ما بدست قدرت خود خلق نموديم براى آنها شتر و گاو و گوسفند را كه دست بشر در آفرينش آنها بهيچ وجه بكار نرفته و بحكم ما مالك و مسلّط و متصرّف واقعى در آن حيوانات آنانند كه ميتوانند آنها را بيع و شرى نمايند و ما مسخّر و رام نموديم آنها را براى آنان كه ميتوانند سوارشان شوند و بكشند و گوشت آنها را بخورند و همه قسم بهرهبردارى از آنها نمايند از پوست و پشم و كرك آنها لباس و فرش تهيّه نمايند و از شيرشان بياشامند و نكته قابل توجه آنستكه بيشتر استفاده آنها از انعام در سوارى و باركشى چون از شتر است آنحيوان با قوّه و عظمت را چنان رام فرموده براى بشر كه طفلى مهار قطار آنها را گرفته و بخاطر خواه خود ميبرد و ميكشد آيا اين نعمتها قابل شكرگزارى و قدردانى نيست و تخصيص اين حيوانات بذكر ظاهرا براى كثرت منافع وجوديّه آنها در عالم خصوصا در عربستان باشد كه مورد نزول آيات الهى است و باو صف همه اينها مردم آن سامان قبل از اسلام غالبا مشرك بودند به اين معنى كه هر قبيلهاى بتى براى خود اتّخاذ نموده بودند و عبادت مينمودند آنرا و مىگفتند اين براى تقرّب بخدا است و اميد داشتند كه آن بتها بتوانند حوائجشان را برآورند و شفاعت از آنها نمايند و عذاب خدا را از آنها دفع كنند و خدا ميفرمايد بتها كه نميتوانند بهيچ وجه يارى از آنها نمايند ولى آنها براى بتها لشگرى حاضر كرده شدهاند كه در برابر آنها بخاك مىافتند و از آنها نگهدارى و دفاع ميكنند در دنيا و در آخرت در دنبال آنها بجهنّم ميروند چون خداوند فرموده آنها با آنچه ميپرستند جز خدا
جلد 4 صفحه 419
آتشگيرانه جهنّم ميباشند و معلوم است هر تابعى پيرو متبوع خود خواهد بود و نبايد پيغمبر اكرم از اقوال و عقايد آنها راجع بخدا و خودش ملول و محزون باشد چون خدا از باطن و ظاهر آنها كاملا آگاه و مطّلع است و آنها را بجزاى كردار و گفتار ناهنجار خودشان در دنيا و آخرت خواهد رسانيد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ وَ لَم يَرَوا أَنّا خَلَقنا لَهُم مِمّا عَمِلَت أَيدِينا أَنعاماً فَهُم لَها مالِكُونَ (71)
آيا نميبينند و درك نميكنند اينكه ما خلق فرموديم براي آنها بيد قدرت خود بدون مشاركت احدي چهار پاياني پس آنها تملك كردند آنها را و مالك آنها شدند.
أَ وَ لَم يَرَوا استفهام تقريريست که اقرار كنند که چرا مشاهده ميكنيم و درك مينمائيم.
أَنّا خَلَقنا گفتيم مخلوقات الهي دو قسم است يك قسم بدون اسباب است متكلم وحده تعبير ميفرمايد و يك قسم باسباب است خلقت آدم بدون اسباب بوده که بابليس فرمود ما مَنَعَكَ أَن تَسجُدَ لِما خَلَقتُ بِيَدَيَّ زمر آيه 75 ولي اولاد آدم چون باسباب بوده ميفرمايد وَ لَقَد جِئتُمُونا فُرادي كَما خَلَقناكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ انعام آيه 94 و چون خلقت انعام باسباب بوده فرمود:
أَنّا خَلَقنا لَهُم تعبير بكلمه لهم براي اينست که حكمت خلقت انعام فقط براي استفاده بشر است غير از خلقت بقيه حيوانات وحشي.
مِمّا عَمِلَت أَيدِينا يعني احدي شركت در خلقت آنها نداشته فقط اسباب و معدات بوده خالق ذات مقدس او است و بس و اطلاق ايدي مراد يد قدرت
جلد 15 - صفحه 106
است نه يد جارحه چون از براي يد اطلاقاتي دارد يد جارحه يد نعمه يد قوه يد قدرت.
أَنعاماً انعام دو قسم انعام داريم يك قسم براي ركوب است مثل فرس و استر و حمار و يك قسم براي اكل است مثل شتر و گاو و گوسفند و بسا مشترك است مثل شتر.
فَهُم لَها مالِكُونَ اينها مسخر انسان هستند و تعبير بحيوانات اهلي ميكنند مقابل حيوانات وحشي.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 71)- منافع سرشار چهار پایان برای شما: بار دیگر قرآن مجید به مسأله توحید و شرک باز میگردد، و ضمن برشمردن قسمتی از نشانههای عظمت خدا در زندگی انسانها، و رفع نیازمندیهای آنها از سوی خدا، به ضعف و ناتوانی و بینوایی بتها اشاره کرده، در یک مقایسه روشن، حقانیت خط توحید، و بطلان خط شرک را آشکار میسازد.
نخست میگوید: «آیا آنها ندیدند که از آنچه با قدرت خود به عمل آوردهایم چهار پایانی برای آنها آفریدیم که آنان مالک آن هستند» (أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِکُونَ).
نکات آیه
۱ - شتر، گاو و گوسفند، مخلوق خدا و جلوه هایى از قدرت او (أوَلم یروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أیدینا أنعمًا) «أنعام» به معناى شتر، گاو و گوسفند است و جمله «ممّا علمت أیدینا» کنایه از قدرت خدا مى باشد. گفتنى است که آیه شریفه در مقام بیان جلوه هاى آن در طبیعت است.
۲ - تشویق خداوند به تأمل و اندیشه در جلوه هاى قدرت الهى در طبیعت (مانند شتر، گاو و گوسفند) (أوَلم یروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أیدینا أنعمًا)
۳ - خداوند، کافران را به جهت اندیشه نکردن در جلوه هاى قدرت الهى در طبیعت سرزنش کرده است. (أوَلم یروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أیدینا أنعمًا) برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه درباره کافران و درصدد سرزنش آنان است.
۴ - بهره مندى انسان ها، فلسفه و حکمت آفرینش شتر، گاو و گوسفندان (أوَلم یروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أیدینا أنعمًا) گفتنى است از «لام» «لهم» (به کار رفته در معناى تعلیل) و نیز از این که آیه شریفه در مقام امتنان است، برداشت یاد شده به دست مى آید.
۵ - آفرینش، مخصوص خدا است و او در آفرینش جهان هیچ شریکى ندارد. (أوَلم یروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أیدینا أنعمًا) تأکید خداوند بر آفریدگارى خویش (أنّا خلقنا) و نیز جلوه قدرت خود دانستن پدیده هاى جهان (ممّا عملت أیدینا أنعاماً) گویاى برداشت یاد شده است.
۶ - شتر، گاو و گوسفند، از نعمت هاى بزرگ الهى براى بشر و داراى نقش مفید و مؤثر در بهبود زندگى وى (أوَلم یروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أیدینا أنعمًا) از اختصاص به ذکر یافتن «أنعام» از میان دیگر نعمت هاى الهى براى بشر، مى توان برداشت یاد شده را به دست آورد.
۷ - مالکیت انسان بر دام ها (شتر، گاو و گوسفند)، جلوه لطف خدا به انسان ها است. (أوَلم یروا ... أنعمًا فهم لها ملکون) از آمدن جمله «فهم لها مالکون» (با فاء تفریع) مى توان برداشت بالا را استفاده کرد; زیرا خداوند علاوه بر آن که انعام را براى بهره مندى انسان ها آفریده، مالکیت را نیز به انسان ها بخشیده است.
۸ - مشروعیت مالکیت انسان ها بر دام ها (شتر، گاو و گوسفند) (أنعمًا فهم لها ملکون)
موضوعات مرتبط
- آفرینش: خالق آفرینش ۵
- احکام :۸
- انسان: مالکیت انسان ها ۷، ۸
- تعقل: تشویق به تعقل ۲; تعقل در آیات خدا ۲، ۳; تعقل در خلقت چهارپایان ۲; تعقل در خلقت شتر ۲; تعقل در خلقت گاو ۲; تعقل در خلقت گوسفند ۲; تعقل در طبیعت ۲; سرزنش عدم تعقل ۳
- توحید: توحید در خالقیت ۵
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۵
- چهارپایان: استفاده از چهارپایان ۴; حکمت خلقت چهارپایان ۴; خلقت چهارپایان ۱; فلسفه خلقت چهارپایان ۴; فواید چهارپایان ۶; مالکیت بر چهارپایان ۷، ۸
- خدا: اختصاصات خدا ۵; تشویقهاى خدا ۲; خالقیت خدا۵; سرزنشهاى خدا ۳; نشانه هاى قدرت خدا ۱، ۳; نشانه هاى لطف خدا ۷; نعمتهاى خدا ۶
- شتر: استفاده از شتر ۴; خلقت شتر ۱; فواید شتر ۶
- کافران: سرزنش کافران ۳; عدم تعقل کافران ۳
- گاو: استفاده از گاو ۴; خلقت گاو ۱; فواید گاو ۶
- گوسفند: استفاده از گوسفند ۴; فواید گوسفند ۶
- مالکیت: احکام مالکیت ۸
- نعمت: مراتب نعمت ۶; نعمت چهارپایان ۶; نعمت شتر ۶; نعمت گاو ۶; نعمت گوسفند ۶
منابع