يس ٧٢

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ ذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ‌ فَمِنْهَا رَکُوبُهُمْ‌ وَ مِنْهَا يَأْکُلُونَ‌

ترجمه

و آنها را رام ایشان ساختیم، هم مرکب آنان از آن است و هم از آن تغذیه می‌کنند؛

|و آنها را برايشان رام كرديم كه هم سوارشان مى‌شوند و هم از آنها تغذيه مى‌كنند
و آنها را براى ايشان رام گردانيديم. از برخى‌شان سوارى مى‌گيرند و از بعضى مى‌خورند.
و آن حیوانات (با عظمت و قوت) را مطیع و رام آنها ساختیم که هم بر آنها سوار شوند و هم از آنها غذا تناول کنند.
و چهارپایان را برای آنان رام کردیم که برخی از آنها مرکب سواری آنان هستند و از [گوشت] برخی از آنها می خورند،
و آنها را رامشان كرديم. بر بعضى سوار مى‌شوند و از گوشت بعضى مى‌خورند.
و آنها را رام ایشان گردانده‌ایم، لذا هم مرکوبشان از آنهاست و هم از آن می‌خورند
و آنها
و چهارپایان را رام ایشان ساخته‌ایم. برخی از آنها را مرکب خود می‌سازند، و از برخی دیگر تغذیه می‌کنند.
و آنها را برایشان رام گردانیدیم، پس از آنها سواری می‌گیرند و از همان‌ها می‌خورند.
و رام کردیم آنها را برای ایشان پس از آنها است سواری ایشان و از آنها می‌خورند

And We subdued them for them. Some they ride, and some they eat.
ترتیل:
ترجمه:
يس ٧١ آیه ٧٢ يس ٧٣
سوره : سوره يس
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ذَلَّلْنَاهَا»: آنها را منقاد و رام کرده‌ایم. «رَکُوبُهُمْ»: رکوب به معنی مرکب، یعنی وسیله سواری است. فَعول به معنی مفعول، یعنی: رَکوب به معنی مَرکوب است و مانند: حَلوب به معنی محلوب.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ «72»

و چهارپايان را براى آنان رام كرديم، از برخى سوارى مى‌گيرند و از برخى تغذيه مى‌كنند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ (72)

وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ‌: و رام گردانيديم چهار پايان را براى ايشان، فَمِنْها رَكُوبُهُمْ‌:

پس بعضى از آنان را مركوب ايشان كه بر آن سوار شوند مانند اسب و قاطر و شتر، وَ مِنْها يَأْكُلُونَ‌: و برخى از آنها را مى‌خورند گوشتهاى آن را مانند گاو و گوسفند به قدرت خلّاق متعال رام فرموده چهار پايان را به مرتبه‌اى كه مشاهده شود شتر و گاو و گاميش را بچه‌اى مهار او را گرفته تابع شود در راه و هر نوع تصرفات و انتفاع كه انسان بخواهد مى‌برد، اين نيست مگر تسخير قادر متعال كه اگر چنانچه مسخر نفرموده بود هر آينه انسان با قوه و قدرت خود هر آينه نتوانستى تسخير آن، چنانچه ملاحظه شود در حشرات ضعيفى مانند پشه و مگس بلكه در بعضى اوقات انسان را عاجز سازد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ (68) وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ (69) لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرِينَ (70) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ (71) وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ (72)

وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ (73) وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ (74) لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ (75) فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ (76)

ترجمه‌

و كسى كه عمر دراز ميدهيم او را نگونسار ميگردانيمش در آفرينش آيا پس در نمى‌يابند بعقل‌

و نياموختيم او را شعر و نسزد مر او را نيست آن مگر پندى و قرآنى واضح‌

تا بيم دهد كسيرا كه باشد زنده و ثابت شود گفتار عذاب بر كافران‌

آيا و نديدند كه ما آفريديم براى آنها از آنچه ساخت دستهاى ما چهارپايانى پس آنان انها را مالكانند

و رام گردانيديم آنها را براى آنان پس از آنها است سواريشان و از آنها ميخورند

و براى آنان در آنها بهره‌ها و


جلد 4 صفحه 417

آشاميدنيها است آيا پس شكر نميكنند

و گرفتند از غير خداوند خدايانى كه شايد آنها يارى كرده شوند

قدرت ندارند بر يارى كردن آنها و آنها براى آنخدايان سپاهى حاضر كرده شدگانند

پس نبايد اندوهگين سازد تو را سخنشان همانا ما ميدانيم آنچه را مخفى ميدارند و آنچه را آشكار ميكنند.

تفسير

خداوند متعال براى تنبّه كفّار بقدرت خود بر آنچه در آيات سابقه ذكر شد از كور نمودن و مسخ كردن آنها ميفرمايد و كسيكه ما عمر طولانى باو ميدهيم برميگردانيمش بتدريج بحال اوّل خود در ضعف جسم و قواء آن بطوريكه ديده آنها از كار مى‌افتد و شكل آنها تغيير ميكند و قادر بر حركت از جاى خودشان نميشوند و اين نمونه‌ئى است از محو چشم و مسخ و اقعاد و غيرها كه آنها در مردان سالخورده خود مشاهده مينمايند پس چگونه تعقّل نميكنند كه خدا قادر بر اين امور ميباشد و قمّى ره نقل فرموده كه قريش ميگفتند آنچه محمد ميگويد و نسبت بخدا ميدهد شعر است و خدا آنها را ردّ فرموده ميفرمايد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم شعر نگفته هرگز و ظاهرا مراد از شعر كلامى است كه مبنى بر تخيّلات و تمويهات و تشبيهات مرغّبه و منفّره باشد بدون اصل مسلّم معقولى مثلا در تكذيب عسل گفته شود فضله حيوان و مهوّع انسان است و در توصيف شراب گويد ياقوتى رنگ مقوّى و مشهّى و امثال اينها خواه آن كلام منظوم باشد خواه نباشد ولى چون اين قبيل معانى غالبا در كلام منظوم وجود پيدا ميكند كلّيه كلام منظوم را شعر گفته‌اند و آن بدنام اكثريّت افراد خود شده ولى اگر شعر مبنى بر معانى محكمه و مواعظ حكيمانه يا مدح و قدح بجا باشد بسيار خوب است و بنابراين مراد از قول خداوند و ما علّمناه الشّعر تا آخر آيه آنستكه ما به پيغمبر خود كلاميكه مبنى بر وهميّات و خياليّات باشد ياد نداديم تا قرآن را مؤلّف از آنها نموده باشد و سزاوار نيست براى او كه مرشد كلّ و هادى سبل است كه چنين كلامى از او صادر شود نيست آنچه ما باو تعليم نموديم مگر موجب تذكّر و موعظه و ارشاد و كتاب آسمانى كه نامش قرآن يعنى لايق خواندن و عمل نمودن و مجموعه معانى حقّه حقيقيّه است و وصفش بيان كننده صلاح دنيا و آخرت بندگان است و اينكه گفته‌اند پيغمبر صلى اللّه عليه و اله شعر نميخواند و اگر احيانا بر زبانش جارى ميشد


جلد 4 صفحه 418

صورت آنرا تغيير ميداد كه از شعريّت خارج شود ظاهرا براى رفع توهّم شاعريّت نسبت بآنحضرت باشد و الّا ديوان اشعار امير المؤمنين عليه السّلام معروف و ترغيب پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله حسّان بن ثابت را بشعر كه فرمود هميشه اى حسّان مؤيّد باشى بروح القدس ماداميكه يارى كنى ما را بزبان خود مشهور است و غرض از نازل نمودن قرآن بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم آنستكه بترساند از عذاب خدا و روز جزا كسانيرا كه دلشان زنده است بروح ايمان و واجب شود كلمه عذاب باتمام حجّت بر كفّار كه مصرّند در انكار و در مجمع از امير المؤمنين نقل نموده كه حيّا را به عاقلا تفسير فرموده است و بعدا اشاره فرموده بقدرت و نعمت خود باين بيان كه آيا نديدند مردم كه ما بدست قدرت خود خلق نموديم براى آنها شتر و گاو و گوسفند را كه دست بشر در آفرينش آنها بهيچ وجه بكار نرفته و بحكم ما مالك و مسلّط و متصرّف واقعى در آن حيوانات آنانند كه ميتوانند آنها را بيع و شرى نمايند و ما مسخّر و رام نموديم آنها را براى آنان كه ميتوانند سوارشان شوند و بكشند و گوشت آنها را بخورند و همه قسم بهره‌بردارى از آنها نمايند از پوست و پشم و كرك آنها لباس و فرش تهيّه نمايند و از شيرشان بياشامند و نكته قابل توجه آنستكه بيشتر استفاده آنها از انعام در سوارى و باركشى چون از شتر است آنحيوان با قوّه و عظمت را چنان رام فرموده براى بشر كه طفلى مهار قطار آنها را گرفته و بخاطر خواه خود ميبرد و ميكشد آيا اين نعمتها قابل شكرگزارى و قدردانى نيست و تخصيص اين حيوانات بذكر ظاهرا براى كثرت منافع وجوديّه آنها در عالم خصوصا در عربستان باشد كه مورد نزول آيات الهى است و باو صف همه اينها مردم آن سامان قبل از اسلام غالبا مشرك بودند به اين معنى كه هر قبيله‌اى بتى براى خود اتّخاذ نموده بودند و عبادت مينمودند آنرا و مى‌گفتند اين براى تقرّب بخدا است و اميد داشتند كه آن بتها بتوانند حوائجشان را برآورند و شفاعت از آنها نمايند و عذاب خدا را از آنها دفع كنند و خدا ميفرمايد بتها كه نميتوانند بهيچ وجه يارى از آنها نمايند ولى آنها براى بتها لشگرى حاضر كرده شده‌اند كه در برابر آنها بخاك مى‌افتند و از آنها نگهدارى و دفاع ميكنند در دنيا و در آخرت در دنبال آنها بجهنّم ميروند چون خداوند فرموده آنها با آنچه ميپرستند جز خدا


جلد 4 صفحه 419

آتش‌گيرانه جهنّم ميباشند و معلوم است هر تابعى پيرو متبوع خود خواهد بود و نبايد پيغمبر اكرم از اقوال و عقايد آنها راجع بخدا و خودش ملول و محزون باشد چون خدا از باطن و ظاهر آنها كاملا آگاه و مطّلع است و آنها را بجزاى كردار و گفتار ناهنجار خودشان در دنيا و آخرت خواهد رسانيد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ذَلَّلناها لَهُم‌ فَمِنها رَكُوبُهُم‌ وَ مِنها يَأكُلُون‌َ (72)

و ذليل‌ كرديم‌ ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ ‌براي‌ بشر ‌پس‌ بعض‌ ‌آنها‌ ‌را‌ سوار ميشوند و بعض‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مأكول‌ ‌خود‌ قرار ميدهند.

اما مركوب‌ ‌آنها‌ فرس‌، استر، حمار ‌حتي‌ گاو و اما ماكول‌ ‌آنها‌ گوسفند، گاو شتر.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 72)- و برای این که به خوبی بتوانند از این چهار پایان بهره گیرند «آنها را رام ایشان ساختیم» (وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ).

این حیوانات زورمند پر قدرت که گاه بطور نادر، به فرمان خدا سر به عصیان و طغیان بر می‌دارند، چنان خطرناک می‌شوند که دهها نفر در مقابل آنان عاجز می‌شود، ولی در حالت عادی گاهی یک قطار شتر را به ریسمانی بسته و به دست کودکی چند ساله می‌سپارند.

«پس هم از آنها مرکب راهوار برای خود فراهم می‌سازند، و هم از آنها تغذیه

ج4، ص109

می‌کنند» (فَمِنْها رَکُوبُهُمْ وَ مِنْها یَأْکُلُونَ).

نکات آیه

۱ - خداوند، دام ها (شتر، گاو و گوسفند) را رام انسان و در خدمت او قرار داده است. (أنّا خلقنا لهم أنعمًا ... و ذلّلنها لهم) «تذلیل» (مصدر «ذلّلنا») به معناى خوار کردن و به خضوع واداشتن چیزى است. و مقصود از آن در آیه شریفه، رام کردن و در اختیار قرار دادن انعام براى بشر است.

۲ - رام و مسخرّ کردن دام ها (شتر، گاو و گوسفند) براى بشر، جلوه قدرت خدا و لطف او بر بندگان است. (و ذلّلنها لهم)

۳ - خداوند برخى از دام ها (چون شتر و گاو) را براى سوار شدن و حمل و نقل آفریده است. (فمنها رکوبهم) «من» در «فمنها» براى تبعیض است; یعنى، برخى از انعام که مقصود از آن شتر و گاو است.

۴ - جواز استفاده از شتر و گاو براى سوار شدن و حمل و نقل (فمنها رکوبهم)

۵ - خداوند، شتر، گاو و گوسفند را براى تغذیه انسان آفرید. (و منها یأکلون)

۶ - بخش زیادى از اجزاى بدن شتر، گاو و گوسفند قابل خوردن است; نه همه آنها. (و منها یأکلون) برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که «من» در «منها» براى تبعیض و ناظر به بعضیت در اجزاء باشد.

موضوعات مرتبط

  • احکام :۶
  • انسان: خدمت به انسان ۱; فضایل انسان ۱
  • تغذیه: منابع تغذیه ۵
  • چهارپایان: استفاده از چهارپایان ۱، ۲، ۴، ۶; بارکشى با چهارپایان ۴; فلسفه تسخیر چهارپایان ۲; فلسفه خلقت چهارپایان ۳، ۵; فواید چهارپایان ۳، ۶; نقش چهارپایان ۱
  • حمل و نقل: وسایل حمل و نقل ۳، ۴
  • خدا: افعال خدا ۱; خالقیت خدا ۵; نشانه هاى قدرت خدا ۲; نشانه هاى لطف خدا ۲
  • خوردنیها: احکام خوردنیها ۶; خوردنیهاى حلال ۶
  • شتر: بارکشى با شتر ۴; تسخیر شتر ۲; فلسفه خلقت شتر ۳، ۵; فواید شتر ۳; منشأ تسخیر شتر ۱
  • گاو: بارکشى با گاو ۴; تسخیر گاو ۲; فلسفه خلقت گاو ۳، ۵; فواید گاو ۳; منشأ تسخیر گاو ۱
  • گوسفند: تسخیر گوسفند ۲; فلسفه خلقت گوسفند ۵; منشأ تسخیر گوسفند۱

منابع