گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
<span id='link54'><span>
<span id='link54'><span>


==بيان اينكه خداوند داراى اختيار تكوينى (يخلق ما يشاء) و تشريعى (ويختار) است ==
پس خداى تعالى - كه مختار به تمام معناست - مى تواند در مرحله تشريع احكام و قوانين، هر حكم و قانونى را كه خواست تشريع كند. همچنان كه در مرحله تكوين مى تواند هر قسم كه اختيار كرد، خلق و تدبير نمايد.
پس خداى تعالى كه مختار به تمام معنا است ، مى تواند در مرحله تشريع احكام و قوانين ، هر حكم و قانونى را كه خواست تشريع كند، همچنان كه در مرحله تكوين مى تواند هر قسم كه اختيار كرد خلق و تدبير نمايد، و اين است معناى جمله ((و ربك يخلق ما يشاء و يختار(( كه به طور مطلق خدا را مختار معرفى مى كند
و ظاهرا جمله ((يخلق ما يشاء(( اشاره است به اختيار تكوينى خدا، و مى فهماند كه اختيار او مطلق است به اين معنى كه قدرت او قاصر از خلقت هيچ چيز نيست ، و هيچ چيزى او را از آنچه مى خواهد مانع نمى شود، و به عبارت ديگر: هيچ چيزى از مشيت او سرباز نمى زند، نه به خودى خود و نه به خاطر مانعى ، و اين همان اختيار به معناى حقيقى آن است


و جمله ((و يختار(( اشاره است به اختيار تشريعى ، و اعتبارى ، كه عطف آن به جمله ((يخلق ما يشاء(( از باب عطف مسبب است بر سبب ، براى اينكه تشريع و اعتبار، فرع تكوين و حقيقت است
و اين است معناى جملۀ «وَ رَبُّكَ يَخلُقُ مَا يَشَاءُ وَ يَختَارُ»، كه به طور مطلق، خدا را مختار معرفى مى كند.
و ظاهرا جملۀ «يَخلُقُ مَا يَشَاءُ»، اشاره است به اختيار تكوينى خدا، و مى فهماند كه اختيار او، مطلق است. به اين معنا كه قدرت او، قاصر از خلقت هيچ چيز نيست، و هيچ چيزى او را از آنچه مى خواهد، مانع نمى شود.
 
و به عبارت ديگر: هيچ چيزى از مشيت او، سر باز نمى زند. نه به خودى خود و نه به خاطر مانعى، و اين، همان اختيار به معناى حقيقى آن است.
 
و جملۀ «وَ يَختَارُ»، اشاره است به اختيار تشريعى و اعتبارى، كه عطف آن به جملۀ «یَخلُقُ مَا يَشَاءُ»، از باب عطف مسبب است بر سبب. براى اين كه تشريع و اعتبار، فرع تكوين و حقيقت است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۹۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۹۷ </center>
ممكن هم هست كه جمله ((يخلق ما يشاء(( را بر اختيار تكوينى ، و جمله ((و يختار(( را بر اعم از حقيقت و اعتبار حمل كنيم ، و ليكن وجه سابق موجه تر است ، به دليل اينكه آنچه در جمله بعدى ((ما كان لهم الخيره (( نفى شده ، اختيار تشريعى و اعتبارى است ، و اختيارى كه در جمله ((يختار(( براى خدا اثبات شده ، مقابل آن است ، پس قهرا مراد تنها همان اختيار تشريعى و اعتبارى است
ممكن هم هست كه جملۀ «يَخلُقُ مَا يَشَاءُ» را بر اختيار تكوينى، و جملۀ «وَ يَختَارُ» را، بر اعم از حقيقت و اعتبار حمل كنيم، وليكن وجه سابق، موجه تر است. به دليل اين كه آنچه در جملۀ بعدى «مَا كَانَ لَهُمُ الخِيَرَة» نفى شده، اختيار تشريعى و اعتبارى است، و اختيارى كه در جملۀ «يَختَارُ» براى خدا اثبات شده، مقابل آن است. پس قهرا مراد تنها همان اختيار تشريعى و اعتبارى است.
<span id='link55'><span>
<span id='link55'><span>
==معناى مختار بودن انسان و بيان اينكه او در برابر اراده تكوينى و تشريعى خدا اختيارى ندارد ==
==معناى مختار بودن انسان و بيان اينكه او در برابر اراده تكوينى و تشريعى خدا اختيارى ندارد ==
از سوى ديگر هيچ شكى نيست در اينكه آدمى نسبت به كارهايى كه از روى علم و اراده انجام مى دهد اختيار تكوينى دارد، البته نه اينكه اختيارش مطلق باشد، چون اختيار او يكى از اجزاء سلسله علل است ، اسباب و علل خارجى نيز در محقق شدن افعال اختيارى او دخيلند، مثلا اگر انسان يك لقمه غذا را بخورد كه يكى از كارهاى اختيارى اوست ، هم اختيار او در آن دخيل است ، و هم وجود طعام در خارج ، و هم اينكه طعام مفروض طورى باشد كه قابل خوردن باشد و با طبع آدمى نيز سازگار باشد، و هم اينكه اين طعام در دسترس و نزديك او باشد، و نيز دست او هم به فرمانش باشد، و بتواند لقمه را بگيرد، و دهان او هم باز باشد، و بتواند آن را بجود، و دستگاه بلعيدن او هم سالم باشد و بتواند لقمه را فرو ببرد، و صدها اسباب ديگرى كه همه در اين عمل اختيارى ، يعنى خوردن آدمى دخيلند، فراهم باشند
از سوى ديگر هيچ شكى نيست در اينكه آدمى نسبت به كارهايى كه از روى علم و اراده انجام مى دهد اختيار تكوينى دارد، البته نه اينكه اختيارش مطلق باشد، چون اختيار او يكى از اجزاء سلسله علل است ، اسباب و علل خارجى نيز در محقق شدن افعال اختيارى او دخيلند، مثلا اگر انسان يك لقمه غذا را بخورد كه يكى از كارهاى اختيارى اوست ، هم اختيار او در آن دخيل است ، و هم وجود طعام در خارج ، و هم اينكه طعام مفروض طورى باشد كه قابل خوردن باشد و با طبع آدمى نيز سازگار باشد، و هم اينكه اين طعام در دسترس و نزديك او باشد، و نيز دست او هم به فرمانش باشد، و بتواند لقمه را بگيرد، و دهان او هم باز باشد، و بتواند آن را بجود، و دستگاه بلعيدن او هم سالم باشد و بتواند لقمه را فرو ببرد، و صدها اسباب ديگرى كه همه در اين عمل اختيارى ، يعنى خوردن آدمى دخيلند، فراهم باشند
۱۶٬۳۳۸

ویرایش