گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۹۹: خط ۹۹:
<span id='link53'><span>
<span id='link53'><span>


==پاسخ ديگر به عذر و بهانه مشركين ==
==پاسخ ديگر به عذر و بهانه مشركان ==
«'''وَ رَبُّك يخْلُقُ مَا يَشاءُ وَ يخْتَارُ مَا كانَ لهَُمُ الخِْيرَةُ سبْحَانَ اللَّهِ وَ تَعَلى عَمَّا يُشرِكونَ'''»:
«'''وَ رَبُّك يخْلُقُ مَا يَشاءُ وَ يخْتَارُ مَا كانَ لهَُمُ الخِْيرَةُ سبْحَانَ اللَّهِ وَ تَعَالى عَمَّا يُشرِكونَ'''»:


كلمه ((خيره (( به معناى تخير (انتخاب ) است ، همچنان كه كلمه ((طيره (( به معناى تطير است
كلمه «خِيَرَه»، به معناى تخيّر (انتخاب) است، همچنان كه كلمۀ «طيره»، به معناى «تطيّر» است.
اين آيه چهارمين پاسخ از عذر مشركين است ، كه گفتند: ((اگر با تو هدايت را پيروى كنيم عرب ما را از سرزمينمان مى ربايند((، و متضمن حجتى قاطع است
اين آيه، چهارمين پاسخ از عذر مشركان است، كه گفتند: «اگر با تو هدايت را پيروى كنيم، عرب ما را از سرزمينمان مى ربايند»، و متضمن حجتى قاطع است.


توضيح آن ، همانا خلقت يعنى صنع و ايجاد همه چيز به خداى تعالى منتهى مى شود، همچنان كه خودش فرموده ((الله خالق كل شى ء(( در نتيجه در عالم هستى هيچ موثر حقيقى غير از خداى تعالى وجود ندارد، پس هيچ چيزى كه خداى را مجبور به كارى از كارها كند، وجود ندارد، زيرا چنين چيزى كه فرض كرديم موثر است يا مخلوق خدا است ، كه هستى اش به او منتهى مى شود در اين صورت وجود آن و همه آثارش مخلوق او است ، و معنا ندارد كه چيزى و يا اثر آن در خودش اثر كند، و يا مخلوق او نيست ، و هستى اش به او منتهى نمى شود، و با اجبار و قهر در خدا تاثير مى كند يعنى او را به اجبار وادار به كار مى سازد، كه اين فرض باطل است ، چون موثرى در عالم غير از خدا نيست و چيزى هم نيست كه وجودش منتهى به خدا نشود
توضيح آن: همانا خلقت يعنى صنع و ايجاد همه چيز، به خداى تعالى منتهى مى شود، همچنان كه خودش فرموده: «اللهُ خَالِقُ كُلّ شَئ». در نتيجه در عالَم هستى، هيچ مؤثر حقيقى، غير از خداى تعالى وجود ندارد.
 
پس هيچ چيزى كه خداى را مجبور به كارى از كارها كند، وجود ندارد. زيرا چنين چيزى كه فرض كرديم مؤثر است، يا مخلوق خدا است، كه هستى اش به او منتهى مى شود. در اين صورت وجود آن و همه آثارش مخلوق او است، و معنا ندارد كه چيزى و يا اثر آن در خودش اثر كند.
 
و يا مخلوق او نيست، و هستى اش به او منتهى نمى شود، و با اجبار و قهر در خدا تأثير مى كند. يعنى او را به اجبار وادار به كار مى سازد، كه اين فرض باطل است. چون مؤثرى در عالَم، غير از خدا نيست و چيزى هم نيست كه وجودش به خدا منتهی نشود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۹۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۹۶ </center>
پس نه چيزى هست كه در خداى تعالى اثر كند و اثر خدا از او باشد و نه چيزى هست كه از اثر خدا جلوگيرى كند همچنان كه فرموده : ((و الله يحكم لا معقب لحكمه (( و نيز فرموده : ((و الله غالب على امره ((
پس نه چيزى هست كه در خداى تعالى، اثر كند و اثر خدا از او باشد و نه چيزى هست كه از اثر خدا جلوگيرى كند. همچنان كه فرموده: «وَ اللهُ يَحكُمُ لَا مُعَقّبَ لِحُكمِهِ». و نيز فرموده: «وَ اللهُ غَالِبٌ عَلَى أمرِهِ».
 
و وقتى نه قاهرى بود كه او را بر عملى مجبور كند، و نه مانعى كه او را از عملى باز بدارد، در نتيجه او مختار حقيقى است. اين از نظر «تكوين». و خلقت از نظر «تشريع» هم، همين طور است. زيرا تشريع تابع تكوين است. چون حقيقت تشريع اين است كه:
 
خداى تعالى، جنس بشر را طورى خلق كرده و بر فطرتى ايجاد فرموده، كه خلقت و فطرتش صحيح، و مثمر ثمر نمى شود، مگر وقتى كه يك عده كارهايى را كه در شرع واجبات و يا به حكم واجبات هستند، انجام دهد، و يك عده كارهايى كه محرمات و يا به حكم محرمات هستند، ترك كند.
 
پس هر كارى كه در به كمال و به سعادت رسيدن انسان ها مؤثر است، خداى تعالى، به آن ها امر كرده، با امر وجوبى و يا ارشادى. و از آنچه كه در اين راه مضرّ و منافى بوده، نهى كرده. با نهى تكليفى و يا ارشادى.


و وقتى نه قاهرى بود كه او را بر عملى مجبور كند، و نه مانعى كه او را از عملى باز بدارد، در نتيجه او مختار حقيقى است ، اين از نظر تكوين و خلقت از نظر تشريع هم همين طور است ، زيرا تشريع تابع تكوين است ، چون حقيقت تشريع اين است كه : خداى تعالى جنس بشر را طورى خلق كرده ، و بر فطرتى ايجاد فرموده ، كه خلقت و فطرتش صحيح ، و مثمر ثمر نمى شود، مگر وقتى كه يك عده كارهايى را كه در شرع واجبات و يا به حكم واجبات هستند، انجام دهد، و يك عده كارهايى كه محرمات و يا به حكم محرمات هستند ترك كند، پس هر كارى كه در به كمال و به سعادت رسيدن انسانها موثر است ، خداى تعالى به آنها امر كرده ، با امر وجوبى و يا ارشادى ، و از آنچه كه در اين راه مضر و منافى بوده نهى كرده ، با نهى تكليفى و يا ارشادى
<span id='link54'><span>
<span id='link54'><span>
==بيان اينكه خداوند داراى اختيار تكوينى (يخلق ما يشاء) و تشريعى (ويختار) است ==
==بيان اينكه خداوند داراى اختيار تكوينى (يخلق ما يشاء) و تشريعى (ويختار) است ==
پس خداى تعالى كه مختار به تمام معنا است ، مى تواند در مرحله تشريع احكام و قوانين ، هر حكم و قانونى را كه خواست تشريع كند، همچنان كه در مرحله تكوين مى تواند هر قسم كه اختيار كرد خلق و تدبير نمايد، و اين است معناى جمله ((و ربك يخلق ما يشاء و يختار(( كه به طور مطلق خدا را مختار معرفى مى كند
پس خداى تعالى كه مختار به تمام معنا است ، مى تواند در مرحله تشريع احكام و قوانين ، هر حكم و قانونى را كه خواست تشريع كند، همچنان كه در مرحله تكوين مى تواند هر قسم كه اختيار كرد خلق و تدبير نمايد، و اين است معناى جمله ((و ربك يخلق ما يشاء و يختار(( كه به طور مطلق خدا را مختار معرفى مى كند
۱۶٬۳۳۸

ویرایش