محمد ٣٢
کپی متن آیه |
---|
إِنَ الَّذِينَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ |
ترجمه
محمد ٣١ | آیه ٣٢ | محمد ٣٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«شَآقُّوا»: دشمنانگی کردند. به مخالفت پرداختند. «سَیُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ»: کارهای نیکشان را باطل میگرداند و فایدهای در آخرت عائدشان نمینماید. کارهائی را که در راه جلوگیری از اسلام میکنند، خدا آنها را بیاثر میگرداند، و موانع ایشان را از سر راه اسلام برمیدارد.
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۳۳ سوره محمّد
- اثر متفاوت استماع قرآن بر دل كفار و در مؤمنان هدايت يافته
- مقصود از اين كه فرمود: «علامت هاى قيامت آمده است»
- معناى اين كه: خدا، «مُتقلّب» و «مثواى» شما را مى داند
- معناى آيه: «طَاعَةٌ وَ قَولٌ مَعرُوف...»
- مقصود از كسانى كه مرتدين به آن ها وعدۀ اطاعت مى دادند
- منافقان بيماردل، از سيما و طرز گفتارشان، شناخته مى شوند
- بحث روايتى
- در زمان پيامبر«ص»، دشمنى با على«ع»، نشانۀ نفاق بوده است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدى لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ «32»
همانا كسانى كه كفر ورزيدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند و بعد از آنكه برايشان راه هدايت روشن شد، با پيامبر مخالفت كردند، هرگز به خداوند گزندى نرسانند و زود باشد كه خداوند اعمالشان را تباه سازد.
جلد 9 - صفحه 98
نکته ها
بازداشتن مردم از راه خدا، در قالبهاى متعدّدى مىتواند صورت گيرد از جمله: تحريف قانون الهى، بدعتگذارى در دين، ايجاد شك در باورهاى مردم، (نظير «أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ» «1»، از كجا مىدانيد كه صالح پيامبر است؟)، تضعيف رهبران الهى (نظير گفتن شاعر، كاهن، ساحر و مجنون به پيامبران)، تهديد مردم براى جلوگيرى از ايمان آوردن، سرگرم كردن مردم به مسائل لغو و غير ضرورى، ايجاد جنگ و جدال، وضع قوانين دست و پاگير براى جلوگيرى از كارهاى الهى، در رأس قرار گرفتن نااهلان در امور دينى و ايجاد شايعه براى افراد لايق.
انسان گاهى به جاى حق پذيرى و اقدام در مسير رشد و كمال خود، با حق به ستيز برخاسته و خود را به صورت بدترين عنصر در مىآورد:
- با خدا، دشمنى و لجاجت مىكند. كَفَرُوا ... بَعْدِ ما تَبَيَّنَ
- با پيامبر، مخالفت و سرسختى دارد. «شَاقُّوا الرَّسُولَ»
- با مردم، دشمنى كرده و مانع حق پذيرى آنان مىشود. صَدُّوا عَنْ ...
- با خود دشمنى كرده و باعث نابوى و هلاكت خويش مىشود. «سَيُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ»
پیام ها
1- كفر، سرچشمهى ظلم به خود، جامعه و پيامبران است. كَفَرُوا ... صَدُّوا ... شَاقُّوا الرَّسُولَ
2- خداوند با ارائه راههاى هدايت و كمال، با مردم اتمام حجّت مىكند. «تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدى» (شناخت حقّ، تكليف و مسئوليّت انسان را بيشتر مىكند)
3- كفر و تلاش منحرفان هيچ گونه لطمهاى به خداوند نمىزند. «لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ»
4- عناد و لجاجت بعد از آگاه شدن، سبب تباه شدن اعمال است. «سَيُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ»
«1». اعراف، 75.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 99
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدى لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ (32)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا: بدرستى كه آنانكه كافر شدند به خدا و رسول، وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ: و بازداشتند و منع نمودند مردم را از راه خدا كه دين اسلام است، وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ: و مخالفت كردند و معاندت نمودند با پيغمبر خدا، مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ:
بعد از آنكه روشن گشته بود و ظاهر شده مر ايشان را، الْهُدى: راه راست، يعنى طريق اسلام كه در تورات خوانده بودند و از معجزات بينه و آيات ظاهره آن را دانسته، مراد رؤساى قريش هستند، لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً: هرگز ضرر نتوانند زد خدا را چيزى، يعنى كفر و منع ايشان ضررى به خدا نخواهد رسانيد بلكه شر آن بديشان برگردد، وَ سَيُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ: و زود باشد كه باطل گرداند خدا اعمال آنها را، يعنى ايشان را بر خيرات و مبرات در آخرت ثواب ندهد به جهت نداشتن ايمان؛ يا مكايد ايشان را در باب مخالفت با پيغمبر مندفع سازد و ايشان را به مقاصد و اغراض خود نرساند بلكه ثمره جهل و مكرى كه در اين باب كنند كشتن و جلاى وطن خود باشد.
تنبيه: آيه شريفه آگاهى است به آنكه بعد از مبين شدن صراط هدايت و اسلام، كسانى كه مخالفت نموده در مقام طرفيت و دشمنى با فرامين مقدسه قرآن برآيند، به ساحت كبريائى ضررى نرسانند، بلكه نتيجه وبال و نكال به خود آنها برگردد، چنانچه سير تاريخى اين مطلب را محقّق سازد از اول صدر اسلام تا اين زمان چه بسيار اشخاص در مقام مخالفت برآمدند عاقبت به شآمت عمليات خود گرفتار شدند.
جلد 12 - صفحه 132
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرِينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَكُمْ (31) إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدى لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ (32) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ (33) إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ (34) فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ (35)
ترجمه
و هر آينه مىآزمائيم البته شما را تا بدانيم جهاد كنندگانرا از شما و صبر كنندگان را و تا بيازمائيم دعاوى و اظهارات شما را
همانا آنانكه كافر شدند و باز داشتند از راه خدا و معاندت ورزيدند با پيغمبر بعد از آنكه ظاهر شد براى آنها هدايت هرگز زيان نميرسانند بخدا چيزى و بزودى باطل ميگرداند كارهاشانرا
اى كسانيكه ايمان آوردهايد اطاعت كنيد خدا و اطاعت كنيد پيغمبر را و باطل نكنيد كردارهاتانرا
همانا آنانكه كافر شدند و باز داشتند از راه خدا پس مردند با آنكه بودند كافران پس هرگز نميآمرزد خدا آنها را
پس سستى مكنيد و مخوانيد بسوى صلح با آنكه شما برترى و غلبه داريد و خدا با شما است و هرگز كم و جدا نكند شما را از ثمرات كارهاتان.
تفسير
خداوند متعال آزمايش ميفرمايد مسلمانانرا بتكاليف زحمتدارى از قبيل جهاد در راه خدا تا ظاهر شود براى خودشان و سائر خلق حال آنها و مشهود گردد براى حقّ در خارج يعنى از علم غيب بشهود برسد و مجاهد از متقاعد و صبور از جزوع ممتاز گردد و صدق و كذب آنها در ادّعاء ايمان و شجاعت و محبّت اولياء حق ظاهر شود همانا كسانى كه كافر شدند و باز داشتند مردم را از قبول اسلام و تمكين از ولايت مولى و معاندت و ضدّيت نمودند با خاندان نبوّت بعد از وضوح حق و حقيقت براى آنها ضررى بدستگاه الهى از قبل آنها وارد نميشود و خداوند اعمال سابقه و لاحقه آنها را بىثمر خواهد فرمود و ثوابى در قيامت بآنها نخواهد داد و اهل ايمان بايد اوامر خدا و پيغمبر و امام را اطاعت نمايند و اعمال خيريّه مدّت عمر خودشان را بمخالفت و ارتداد و شك و نفاق و هتك حرمت اولياء خدا و معاصى
جلد 5 صفحه 15
كبيره و غيرها باطل و بىثمر ننمايند از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه كسى كه بگويد سبحان اللّه يا الحمد للّه يا لا اله الا اللّه يا اللّه اكبر خداوند براى او در بهشت درختى غرس فرمايد مردى عرض كرد يا رسول اللّه از اين قرار درختان بهشتى ما زياد است فرمود بلى ولى مبادا آتشى بفرستيد كه درختان شما را بسوزاند و باين آيه تمسّك فرمود و البته معلوم است كسيكه با حال كفر و نفاق و شقاق با اولياء خدا باقى باشد و توبه نكند و بميرد مشمول مغفرت الهيّه نخواهد شد و هرگز بسعادت نخواهد رسيد و مسلمانان نبايد در مقابل كفّار ابراز سستى و ضعف نمايند و پيشنهاد صلح و سازش كنند با آنكه خداوند ايشان را برتر و بالاتر از آنها قرار داده و بالاخره غلبه با مسلمانان است چون خدا يار و ياور ايشان است ولى استقامت و ثبات قدم ميخواهد و هيچوقت خدا اعمال اهل ايمان را بىنتيجه نميگذارد و از ثوابش نميكاهد و ايشانرا از آثار خيريّه اعمالشان منفرد و جدا نمينمايد بلكه نتايج آنها را در دنيا و آخرت بايشان خواهد رسانيد و فرمودهاند اين آيه ناسخ قول خداوند است و ان جنحوا للسّلم فاجنح لها و بنظر حقير ظاهرا نباشد چون مفاد آن آيه قبول پيشنهاد صلح از آنها است كه ناشى از مسالمت و عزّت نفس است بخلاف تقاضاى صلح كه ناشى از ضعف نفس و ابراز مذلّت و خوارى در برابر دشمن است و اللّه تعالى اعلم بمراده و افعال ثلاثه در آيه اولى بصيغه مغايب براى موافقت با ما قبل نيز قرائت شده و در مجمع آنرا بامام باقر عليه السّلام نسبت داده و بعضى و نبلو بسكون واو خواندهاند و بنابراين خبر مبتداء محذوف است و تقدير نحن نبلو ميباشد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَن سَبِيلِ اللّهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِن بَعدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الهُدي لَن يَضُرُّوا اللّهَ شَيئاً وَ سَيُحبِطُ أَعمالَهُم (32)
بدرستي که كساني که كافر شدند و جلوگيري كردند ديگران را از سبيل الهي و راه حق و عناد و عداوت و مخالفت ورزيدند با رسول محترم از بعد از آنكه بر آنها مبين شده بود راه هدايت، و اينها هر چه بكنند هرگز نميتوانند ضرري بدستگاه الهي وارد كنند، و زود باشد که حبط شود تمام اعمال آنها بكلي.
تنبيه: از جملات اينکه آيه شريفه استفاده ميشود که اينها منافقين بودند که اظهار اسلام كردند بطمع آنكه در دستگاه او مقامي پيدا كنند و چون ديدند که مقامي بآنها عنايت نشد تصميم داشتند که پس از رحلت آن حضرت يك مقامي بر خود تحصيل كنند، و چون ديدند در غدير خم علي را بر خلافت نصب فرموده و از همه مؤمنين براي علي بيعت گرفت و آنها كمال عداوت را با علي داشتند چون بسياري از آنها را كشته بود لذا تصميم قطعي گرفتند بر مخالفت و نگذارند که اينکه امر مستقر شود که شرح آن در ذيل تفسير بيان ميشود.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا که كافر شدند بعد از تبين که بيان ميفرمايد: وَ صَدُّوا عَن سَبِيلِ اللّهِ که جلوگيري كردند ديگران را که بطريق حقه که پيغمبر نشان داده و بيان فرموده که صريح فرمايش او است در حديث ثقلين که:
«ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا ابدا»
و در غدير خم:
«من كنت مولاه فعلي مولاه»
و غير اينها نروند.
وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ شق بمعني جدايي است که مخالفت و معاندت و عداوت باشد با پيغمبر اكرم.
مِن بَعدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الهُدي که اينکه جمله صريح است که مراد همين منافقين
جلد 16 - صفحه 190
هستند که براي آنها واضح و روشن شد طريق هدايت و اينها مرتد شدند که گفتند
«ارتد النّاس بعد رسول اللّه الا اربعة او خمسة»
لَن يَضُرُّوا اللّهَ شَيئاً آنچه كردند بضرر خود كردند در دستگاه الهي ضرري متوجه نميشود.
لَن يَضُرُّوا اللّهَ شَيئاً وَ سَيُحبِطُ أَعمالَهُم وَ سَيُحبِطُ أَعمالَهُم اينکه جمله اشاره بكساني است که متابعت اينکه منافقين را كردند زيرا خود منافقين که ايمان نداشتند و عملي نداشتند چون ايمان شرط صحت کل اعمال است و اشاره بكساني است که ايمان آورده بودند و پس از رحلت آن حضرت از امير المؤمنين اعراض كردند و متابعت منافقين نمودند که شرحش بسيار مفصل است و جاي ديگر بايد بيان شود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 32)- بعد از بحثهای گوناگونی که پیرامون وضع منافقان در آیات گذشته بیان شد، در اینجا پیرامون جمع دیگری از کفار بحث میکند، و میفرماید:
«کسانی که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا باز داشتند و بعد از روشن شدن هدایت برای آنان (باز) به مخالفت با رسول (خدا) برخاستند، هرگز زیانی به خدا نمیرسانند، و (خداوند) اعمالشان را نابود میکند» حتی اگر کار خیری هم انجام
ج4، ص460
دادهاند چون با ایمان قرین نبوده حبط میشود (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدی لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ).
این گروه ممکن است همان مشرکان مکّه باشند، و یا کفار یهود مدینه، و یا هر دو.
نکات آیه
۱- کافران، با کفر و حق ستیزى و مخالفتشان با پیامبر(ص)، ناتوان از رسانیدن کمترین زیان به خداوند (إنّ الذین کفروا و ... لن یضرّوا اللّه شیئًا)
۲- حق پوشى، کارشکنى در طریق دین و پیامبرستیزى، ویژگى مشرکان عصر نزول (إنّ الذین کفروا و صدّوا عن سبیل اللّه و شاقّوا الرسول)
۳- عداوت و مبارزه با پیامبراکرم(ص)، مصداق کفر و پیشگیرى از راه خداوند (کفروا و صدّوا عن سبیل اللّه و شاقّوا الرسول) عطف «شاقّوا الرسول» بر «الذین کفروا و صدّوا...» ممکن است عطف تفسیرى باشد.
۴- اِخبار خداوند از ستیز برخى کافران با دین و پیامبر(ص)، به رغم وضوح حق براى آنان (إنّ الذین کفروا و صدّوا ... و شاقّوا ... من بعد ما تبیّن لهم الهدى)
۵- مخالفت اهل کتاب با اسلام و پیامبر(ص)، مخالفتى خائنانه و نه از روى جهل و بى خبرى* (إنّ الذین کفروا و ... من بعد ما تبیّن لهم الهدى) مى توان گفت: مراد از «الذین کفروا...» به قرینه «تبیّن لهم الهدى» اهل کتاب است.
۶- شناخت حق، درپى دارنده تکلیف و مسؤولیت فزون تر، براى انسان (إنّ الذین کفروا و ... من بعد ما تبیّن لهم الهدى لن یضرّوا اللّه شیئًا) تصریح به «من بعد ما تبیّن لهم الهدى»، مى رساند که آشکار شدن حق بر انسان، تأثیر عمده اى در برطرف کردن کفر، داشته باشد.
۷- ایمان و کفر و طاعت و معصیتِ خلق، بى تأثیر در ساحت خداوندى * (إنّ الذین کفروا و ... لن یضرّوا اللّه شیئًا) جمله «لن یضرّوا اللّه شیئاً» مى رساند که کفر و عصیان خلق در برابر خدا و رسول او، زیانى به خداوند نمى رساند. به قرینه مقابله مى توان استفاده کرد که ایمان و طاعت آنان نیز، نفعى براى خداوند ندارد.
۸- کفر و ستیزه جویى با دین و پیامبر(ص)، از عوامل حبط عمل و نابودى اعمال نیک انسان (إنّ الذین کفروا و ... و سیحبط أعملهم)
۹- ترفندها و توطئه هاى کافران علیه راه خدا و پیامبر(ص)، محکوم به شکست و بى فرجامى (إنّ الذین کفروا و صدّوا ... و سیحبط أعملهم) به قرینه صدر آیه، مى توان گفت: مراد از «أعمالهم» همان حرکت هاى کفرآمیز، مانع تراشى در طریق حق و ستیزه جویى با پیامبر(ص) است. در این صورت «حبط»، به معناى خنثى سازى و عقیم نمودن تلاش هاى آنان خواهد بود.
۱۰- مهلت الهى به کافران ستیزه جوى، مهلتى محدود و زودگذر (إنّ الذین کفروا و ... سیحبط أعملهم) در صورتى که حبط عمل به معناى خنثى سازى توطئه ها باشد; سین در «سیحبط» زودرسى این وعده را افاده مى کند.
۱۱- اعمال به ظاهر نیک کافران دین ستیز، پوچ و بى بها در نزد خداوند (إنّ الذین کفروا و ... و سیحبط أعملهم) مراد از اعمال، کردار به ظاهر نیکى است که مشرکان یا اهل کتاب، انجام داده و مى دهند.
۱۲- حمایت خداوند از پیامبر(ص)، در قبال عداوتورزى کافران (إنّ الذین کفروا ... و شاقّوا الرسول ... و سیحبط أعملهم) تعبیر «و سیحبط أعمالهم»، مى تواند هم به معناى عقیم ساختن توطئه هاى کافران و هم به معناى پوچ ساختن اعمال به ظاهر نیک آنان باشد. در هر دو صورت، از این موضع گیرى شدید، حمایت خداوند از پیامبر(ص) استفاده مى شود.
۱۳- بازتاب نهایى اعمال آدمیان، تنها متوجه خود آنان است. (إنّ الذین کفروا و ... و سیحبط أعملهم) از ارتباط «إنّ الذین کفروا...» با «سیحبط أعمالهم» و تأکید بر «لن یضرّوا اللّه شیئاً» - با توجه به الغاى خصوصیت - استفاده مى شود که اعمال انسان ها، در نهایت به خودشان باز خواهد گشت.
۱۴- برخى اعمال انسان، ازبین برنده و نابودکننده ارزش و اثر سایر اعمال وى (و سیحبط أعملهم) بنابراین که حبط اعمال به معناى پوچ شدن و بى بها گشتن اعمال به ظاهر نیک باشد، از ارتباط «کفروا»، «صدّوا» و «شاقّوا» با «سیحبط أعمالهم» مطلب بالا استفاده مى شود.
۱۵- دخالت هاى الهى، در تاریخ به نفع جبهه حق و علیه جبهه کفر (و سیحبط أعملهم) چنانچه حبط عمل در این آیه، به معناى عقیم ساختن تلاش هاى ستیزه جویانه کافران علیه دین باشد; استفاده مى شود که خداوند، به موقع از جبهه حق حمایت کرده و تلاش کافران را بى ثمر خواهد ساخت.
۱۶- کیفر الهى در مورد کافران، پس از اتمام حجت و تبیین حق براى آنان (إنّ الذین کفروا و ... من بعد ما تبیّن لهم الهدى ... و سیحبط أعملهم) در صورتى که «سیحبط...» عنوان کیفر داشته باشد; تعبیر «من بعد ما تبیّن...» بیانگر اتمام حجّتى است که قبل از اعمال مجازات، صورت گرفته است.
موضوعات مرتبط
- اتمام حجت: آثار اتمام حجت ۱۶
- اسلام: خائنان به اسلام ۵; دشمنى با اسلام ۵
- اهل کتاب: خیانت اهل کتاب ۵; منشأ دشمنى اهل کتاب ۵
- ایمان: آثار ایمان ۷
- تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۱۵
- تکلیف: آثار عمل به تکلیف ۷; زمینه تکلیف ۶
- حق: آثار تشخیص حق ۶; آثار وضوح حق ۴; حمایت از حق ۱۵
- حمایت خدا: مشمولان حمایت خدا ۱۲
- خدا: اتمام حجت خدا ۱۶; امهال خدا ۱۰; بى نیازى خدا ۷; زیان به خدا ۱; قانونمندى کیفرهاى خدا ۱۶; نقش خدا ۱۵
- خود: بازگشت آثار عمل به خود ۱۳
- دین: آثار دین ستیزى ۸
- سبیل الله: ممانعت از سبیل الله ۳
- عمل: آثار عمل ۱۴; آثار فردى عمل ۱۳; عوامل حبط عمل ۸، ۱۴
- قرآن: پیشگوییهاى قرآن ۴
- کافران: آثار حق ستیزى کافران ۱; اتمام حجت با کافران ۱۶; بى ارزشى عمل صالح کافران ۱۱; حق ناپذیرى کافران ۱۶; دشمنى کافران ۱۲; دین ستیزى کافران ۴; زمینه کیفر کافران ۱۶; شکست توطئه هاى کافران ۹; عجز کافران ۱; لجاجت کافران ۴; محدوده مهلت به کافران ۱۰
- کفر: آثار کفر ۱، ۷، ۸; موارد کفر ۳
- گناه: آثار گناه ۷
- محمد(ص): آثار دشمنى با محمد(ص) ۱; آثار مبارزه با محمد(ص) ۸; حامى محمد(ص) ۱۲; خائنان به محمد(ص) ۵; دشمنى با محمد(ص) ۲، ۳، ۵; شکست توطئه علیه محمد(ص) ۹; مبارزه با محمد(ص) ۳، ۴
- مشرکان: دشمنى مشرکان صدراسلام ۲; دین ستیزى مشرکان صدراسلام ۲; کتمان حق مشرکان صدراسلام ۲; ویژگیهاى مشرکان صدراسلام ۲
منابع