المزمل ٩
کپی متن آیه |
---|
رَبُ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِيلاً |
ترجمه
المزمل ٨ | آیه ٩ | المزمل ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَکِیلاً»: (نگا: آلعمران / نساء / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِيَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاکَ... (۰) وَ قَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِنْ... (۱) وَ تَوَکَّلْ عَلَى الْحَيِ الَّذِي... (۱) رَبُ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُ... (۴) اللَّهُ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ وَ... (۲)
قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبّاً... (۳) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ... (۳) إِيَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاکَ... (۰) وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَ... (۲)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۹ سوره مزمّل
- مفاد خطاب «يَا أيّهَا المُزّمّل»
- چند وجه در معناى آيه: «قُم اللّيلَ إلّا قليلاً»
- بيان جهات مختلف سنگين بودن قرآن
- اقوال ديگر مفسران در بيان سنگينى قرآن
- چند قول در معناى آيه: «إنّ نَاشِئة اللّيل هِیَ أشدّ وَطئاً و أقوَمُ قِيلاً»
- مقصود از «ذكر» در خطاب: «وَ اذكُر اسمَ رَبّك»
- معناى اين كه فرمود: خدا را وكيل بگير
- تهديد تكذيب كنندگان صاحب نعمت
- هلاكت فرعون بر اثر نافرمانى فرستاده خدا، هشداری برای کافران
- نمونه هايى از شدّت عذاب روز قيامت
- بحث روایی: (رواياتى درباره آيات سوره مزّمّل)
- چند روايت درباره مراد از ترتيل قرآن و آداب تلاوت قرآن
- رواياتى راجع به كيفيّت نزول وحى بر رسول خدا «ص»
- مراد از تبتّل به سوى خدا، در آیه: «وَ تَبتّل إليه تبتيلاً»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلًا «6» إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَوِيلًا «7» وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا «8» رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا «9»
همانا برخاستن در شب (براى عبادت) پايدارتر پابرجاتر و گفتار آن استوارتر است. همانا تو در روز حركت و تلاشى طولانى دارى (و كمتر به عبادت مىرسى) و نام پروردگارت را ياد كن و تنها به سوى او منقطع شو. او كه پروردگار مشرق و مغرب است، معبودى جز او نيست، پس او را وكيل خود ساز.
«1». مدّثر، 2.
جلد 10 - صفحه 267
نکته ها
مراد از «ناشِئَةَ اللَّيْلِ» «برخاستن از خواب» است، چنانكه در روايتى از امام باقر و امام صادق عليهما السلام مىخوانيم: مراد از «ناشِئَةَ اللَّيْلِ» قيام براى نماز شب است. «1»
«وَطْئاً» به معناى زير پا گذاشتن و قدم نهادن بر چيزى است و در آيه به معناى قدم گذاشتن در راه عبادت است. امام صادق عليه السلام در تفسير «أَشَدُّ وَطْئاً» فرمود: منظور برخاستن از رختخواب است در حالى كه جز خداوند را اراده نكرده باشد. «2»
«تَبَتَّلْ» به معناى بريدن از هواى نفس و توجه كردن به خداوند است.
امام باقر عليه السلام فرمودند: مراد از «تَبَتَّلْ» بالا بردن دست ها در هنگام تكبير نماز است، و امام صادق عليه السلام فرمود: «تَبَتَّلْ»، حالت خضوع و خشوع به هنگام دعا در درگاه الهى است. «3»
نماز شب در روايات
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: بهترين شما كسى است كه كلامش نيكو باشد، گرسنگان را سير كند و به هنگامى كه مردم در خوابند، نماز شب بخواند. «4»
آن حضرت سه بار به على بن ابيطالب فرمود: بر تو باد به نماز شب. «عليك بصلاة الليل، عليك بصلاة الليل، عليك بصلاة الليل» «5»
امام صادق عليه السلام فرمود: شرافت مؤمن به نماز شب است و در روايتى ديگر فرمود: زينت و افتخار مؤمن به خواندن نماز شب است. «6»
شخصى به حضرت على عليه السلام گفت: من از توفيق خواندن نماز شب محروم شدهام! امام عليه السلام فرمود: «قَيَّدتك ذنوبك» گناهانت تو را بازداشته است. «7»
خداوند به حضرت موسى عليه السلام خطاب كرد: اى موسى، دروغ مىگويد كسى كه خيال مىكند مرا دوست دارد ولى هنگامى كه شب فرا رسد، به جاى گفتگو با من، به خواب مىرود. «8»
«1». تفسير مجمع البيان.
«2». كافى، ج 3، ص 446.
«3». تفسير نورالثقلين.
«4». بحارالانوار، ج 87، ص 142.
«5». وسائلالشيعه، ج 5، ص 268.
«6». بحارالانوار، ج 87، ص 140.
«7». بحارالانوار، ج 80، ص 128.
«8». اعلام الدين ديلمى، ص 263.
جلد 10 - صفحه 268
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: دو ركعت نماز در دل شب، از دنيا و آنچه در آن است نزد من محبوبتر است. «1»
در روايات از نماز شب به عنوان عامل زياد شدن رزق، اداى دين، رفع همّ و غمّ و جلاى چشم ياد شده است. «2»
براساس روايات، نماز شب، سبب بخشش گناهان روز مىشود. «3»
همچنين، نماز شب، سبب سلامتى بدن و دريافت رحمت الهى شمرده شده است. «4»
خداوند در قرآن پاداش بعضى از اعمال را بيان فرموده است ولى در مورد نماز شب مىفرمايد: هيچ كس نمىداند كه خداوند چه چيزى براى او ذخيره كرده است: «فلا تعلم نفس ما اخفى لهم ...» «5»
پیام ها
1- در عبادت، عنصر زمان مؤثر است. «ناشِئَةَ اللَّيْلِ»
2- بعضى از فيوضات و بركات، از شب نشأت و ريشه مىگيرد. «ناشِئَةَ اللَّيْلِ»
3- تاريكى شب، زمينه بهترى براى عبادت بىريا و همراه با خضوع و خشوع فراهم مىكند. «ناشِئَةَ اللَّيْلِ»
4- عبادت شبانه تأثير ماندگارترى در روح دارد. «أَشَدُّ وَطْئاً»
5- نمازشب، عامل ثباتقدم و تقويت عقيده مؤمن مىشود. «أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلًا»
6- حتّى پيامبر، به ياد خدا و نيايش با او محتاج است. «اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ»
7- موفقيّت در روز، نيازمند كسب قوّت در نيايشهاى شبانه است. قُمِ اللَّيْلَ ... إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَوِيلًا
«1». علل الشرايع، ص 363.
«2». سفينةالبحار، ج 2، ص 46.
«3». فروعكافى، ج 3، ص 366.
«4». بحار ج 84، ص 144.
«5». سجده، 17.
جلد 10 - صفحه 269
8- ربوبيّت خداوند اقتضا دارد كه همواره به ياد او باشيم. «وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ»
9- در دستيابى به كمالات، بالاترين درجه را مدّ نظر قرار دهيد. «تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا»
10- عبادت شبانه و ذكر روزانه، مقدّمهاى براى انقطاع كامل به سوى خداوند است. «تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا»
11- ربوبيّت خداوند نسبت به مشرق و مغرب، دليل يكتايى او و لزوم توكّل بر او است. «رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلاً «9»
«1» منهج الصادقين، جلد 10، صفحه 48.
جلد 13 - صفحه 362
رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ: پروردگار تو، خداوند مشرق و مغرب است. مراد آنكه او آفريدگار عالم است، چه آن ميان مشرق و مغرب است. يا مراد، اول روز و آخر آن. لا إِلهَ إِلَّا هُوَ: نيست هيچ معبودى سزاوار عبادت مگر او، يا سوگند به پروردگار مشرق و مغرب، كه نيست خدائى سزاوار پرستش و ستايش مگر ذات يگانه او، فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا: پس فراگير او را كارساز، يعنى مهمات را به او واگذار؛ چه الوهيت، مقتضى توكيل امور است به او.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ «1» قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَلِيلاً «2» نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً «3» أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً «4»
إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقِيلاً «5» إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلاً «6» إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَوِيلاً «7» وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلاً «8» رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلاً «9»
وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلاً «10»
ترجمه
اى جامه بر خود پيچيده
برخيز در شب مگر اندكى
كه نصفش باشد يا كم كن از آن اندكى
يا بيفزا بر آن و شمرده بخوان قرآن را شمرده خواندنى
همانا ما زود است كه نازل سازيم بر تو سخنى گران را
همانا عبادت ناشى از بيدارى شب آن زحمتش زيادتر و راست و درستتر است در گفتار
همانا براى تو در روز فراغتى طولانى است
و ياد كن نام پروردگارت را و منقطع شو از خلق بسوى او منقطع شدنى
پروردگار مشرق و مغرب نيست معبودى جز او پس بگير او را كار ساز
و صبر كن بر آنچه ميگويند و دورى گزين از آنها دورى گزيدنى نيكو.
تفسير
قمّى ره نقل نموده كه خطاب به پيغمبر اكرم است كه جامه خود را بخود مىپيچيد و ميخوابيد و اصل مزّمّل متزمّل است تاء قلب بزاء و در زاء ادغام شده و گفته شده اين در ابتداء بعثت بوده كه هنوز آنحضرت ابلاغ وحى نفرموده بود و بعدا مخاطب بيا ايّها النّبى و الرّسول گرديد و بعد از خطاب خداوند او را امر فرموده به برخاستن از خواب براى تهجّد و نماز شب و قرائت قرآن و عبادت خدا و مناجات با قاضى الحاجات و امثال آن مگر در مقدار كمى از شب بر حسب آنچه
جلد 5 صفحه 293
معتاد است در ميان مردم كه شب را بيشتر بخواب ميگذرانند و آن نيمى از شب است يا قدرى از نيم كمتر يا قدرى از آن زيادتر كه حق دارد بخوابد چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از قليل نصف است كه ميتواند كم كند از قليل قليل را يا زياد كند بر قليل قليل را و قمّى ره هم قريب به اين معنى را نقل نموده و بنابر اين نصف بدل قليل است نه ليل كه بعضى از مفسّرين گفتهاند و نيز امر فرموده كه آنحضرت قرآن را ملايم و شمرده و خوب و دلنشين با صوت حزين و مراعات تزيين و تحسين قرائت فرمايد چنانچه در تفسير اين جمله از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه مراد آنستكه واضح و مبيّن كن آنرا و شتاب منما در آن مانند شتاب نمودن در خواندن شعر و جدا از يكديگر ادا ننما كلمات را كه نتوان جمع آورى نمود مانند شنى كه پراكنده شده و نيز از آنحضرت نقل شده كه مراد از ترتيل حفظ وقوف و اداء حروف است و بقيّه خصوصيّات كه اجمالا بآن اشاره شد مستفاد از روايات متعدّده از ائمه اطهار است و فرموده ما در آتيه نزديكى القاء ميكنيم بتو سخن سنگين متين و محكم رزينى را كه وحى الهى باشد چون آنحضرت در حين نزول وحى حالش تغيير ميكرد بطوريكه عرق ميفرمود و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه وقتى سوره مائده بر حضرت نازل شد سوار بر استرى بود و بدن مباركش سنگين شد بطوريكه آنحيوان از رفتار باز ماند و نزديك شد شكمش بزمين برسد و قمّى ره قولا ثقيلا را بقيام در شب و آيه بعد تفسير فرموده و بعضى گفتهاند مراد قرآن است و سنگينى آن باعتبار اشتمالش بر تكاليف است كه بر مكلّفين سنگين است و در هر حال فرموده همانا نفسى كه قائم و ناشى ميشود از خوابگاه خود در نيمه شب براى عبادت خدا بيشتر در فشار و سختى است يا ثابت قدمتر است و قولش راست و درستتر است يا عبادت ناشى از عابد در نيمه شب زحمتش زيادتر است يا موافقت چنين عابد و چنين عبادتى از جهت توافق قلب با لسان بيشتر است چون وطاء بكسر واو و مدّ نيز قرائت شده كه بمعناى موافقت است چون حضور قلب و خلوص نيّت و فراغت بال و آرامش خيال در آنوقت بيشتر است و باين معانى در روايات اشاره شده است و نيز ميفرمايد همانا براى تو اى
جلد 5 صفحه 294
پيغمبر در روز فراغت زياد بقدريكه بخوابى و بحوائج خود قيام نمائى هست چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و بعضى بعكس اينمعنى گفتهاند مراد آنستكه مشاغل تو در روز زياد است بقدريكه بعبادت نميرسى چون سبح در هر دو معنى استعمال ميشود و از لغات اضداد است ولى در همان معناى فراغ شايعتر است و اهل بيت ادرى بما في البيت ميباشند و نيز فرموده نام خدا را بر زبان جارى كن و منقطع شو از هر چه جز او است و با او پيوند نما و در بعضى از آثار تبتّل بتضرّع و بلند نمودن دو دست در نماز و دعا و حركت دادن دو انگشت سبّابه تفسير شده چون پروردگار و مدبّر امور از مشرق تا مغرب او است و جز او خداوندى نيست و بايد در امور به او توكّل نمود و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بايد صبر نمايد بر سخنان بيهوده قوم و نسبتهاى ناروائى كه باو ميدهند و دورى كند از آنها بخوبى بآنكه با آنان مدارا نمايد و آميزش ننمايد و دست از دعوت بر ندارد و انتقام از آنها را بخدا واگذار فرمايد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
رَبُّ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ فَاتَّخِذهُ وَكِيلاً «9»
خداوند متعال پروردگار مشرق و مغرب است نيست الهي مگر او بگير او را وكيل در كليه امور.
رَبُّ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ الف و لام المشرق و المغرب جنس است شامل جميع مشارق و مغارب ميشود لذا در بعض آيات تعبير بجمع فرموده مثل قوله تعالي: فَلا أُقسِمُ بِرَبِّ المَشارِقِ وَ المَغارِبِ إِنّا لَقادِرُونَ معارج آيه 40، و گذشت که اينکه كره زمين بحركت وضعي دور خود در مدت بيست و چهار ساعت تقريبا ميچرخد هر دقيقه و ثانيه يك نقطه زمين مشرق است شمس طلوع ميكند و نقطه مقابلش غروب ميكند و همچنين جميع اينکه كرات جويه در اثر اينکه حركت طلوع و غروب دارند که اگر از حركت بازداشته شود در يك قسمت الي يوم القيامة روز است و در يك قسمت شب است و باعث هلاكت تمام اهل زمين ميشود لذا ميفرمايد: قُل أَ رَأَيتُم إِن جَعَلَ اللّهُ عَلَيكُمُ اللَّيلَ سَرمَداً إِلي يَومِ القِيامَةِ مَن إِلهٌ غَيرُ اللّهِ يَأتِيكُم بِضِياءٍ أَ فَلا تَسمَعُونَ قُل أَ رَأَيتُم إِن جَعَلَ اللّهُ عَلَيكُمُ النَّهارَ سَرمَداً إِلي يَومِ القِيامَةِ مَن إِلهٌ غَيرُ اللّهِ يَأتِيكُم بِلَيلٍ تَسكُنُونَ فِيهِ أَ فَلا تُبصِرُونَ وَ مِن رَحمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيلَ وَ النَّهارَ لِتَسكُنُوا فِيهِ وَ لِتَبتَغُوا مِن فَضلِهِ وَ لَعَلَّكُم تَشكُرُونَ قصص آيه 71 الي 73.
اقول: قطع نظر از تفسير ميگوييم: سر تا سر ممكنات طلوع و غروبي دارند طلوع آنها ايجاد آنها است که لباس وجود بقامت ماهيات پوشيده ميشود مشرق آنها
جلد 17 - صفحه 252
است، و غروب آنها موقعي است که اينکه لباس از قامت آنها كنده ميشود که مفاد محيي و مميت و مبدء و معيد است رب تمام آنها ذات اقدس پروردگار است.
لا إِلهَ إِلّا هُوَ که گفتيم اينکه كلمه شريفه سه دلالت دارد: مطابقي التزامي اقتضايي مطابقي توحيد عبادتي است، التزامي توحيد صفاتي و افعالي است، اقتضايي توحيد نظري است لذا ميفرمايد:
فَاتَّخِذهُ وَكِيلًا مقام توكل از شئون توحيد افعالي و نظري است که بداند:
«لا مؤثر في الوجود الا اللّه»
وَ ما تَشاؤُنَ إِلّا أَن يَشاءَ اللّهُ دهر آيه 30، وَ ما تَشاؤُنَ إِلّا أَن يَشاءَ اللّهُ رَبُّ العالَمِينَ تكوير آيه 25 ما قَطَعتُم مِن لِينَةٍ أَو تَرَكتُمُوها قائِمَةً عَلي أُصُولِها فَبِإِذنِ اللّهِ حشر آيه 5.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 9)- سپس به سومین دستور پرداخته میافزاید: «همان پروردگار شرق و غرب که معبودی جز او نیست، او را نگاهبان و و کیل خود انتخاب کن» (رب المشرق و المغرب لا اله الا هو فاتخذه وکیلا).
در اینجا بعد از مرحله «ذکر اللّه» و «اخلاص» مرحله توکل و واگذاری همه کارها به خدا فرا میرسد، خداوندی که مشرق و مغرب عالم، یعنی، مجموعه جهان هستی در زیر سیطره حکومت و ربوبیت او قرار دارد، و تنها معبود شایسته پرستش، اوست.
این تعبیر در حقیقت به منزله دلیلی است برای موضوع توکل بر خدا، چگونه انسان بر او توکل نکند، و کار خویش را به او نسپارد، در حالی که در پهنه جهان هستی غیر از او حاکم و فرمانروا و منعم و مربّی و معبود نیست.
نکات آیه
۱ - خداوند، پروردگار مشرق و مغرب عالم است. (ربّ المشرق و المغرب)
۲ - ربوبیت خداوند، نسبت به مشرق و مغرب عالم، مقتضى توجه کامل خلق به او و یاد دائمى او در زندگى است. (و اذکر اسم ربّک ... ربّ المشرق و المغرب) توصیف خداوند به «ربّ المشرق...» پس از توصیه به یاد دائمى او و توجه کامل به او در زندگى - مى تواند بیانگر حقیقت یاد شده باشد.
۳ - هیچ معبود حقیقى در جهان هستى جز «اللّه» وجود ندارد و جز او کسى شایسته پرستش نیست. (لا إله إلاّ هو)
۴ - ربوبیت خداوند، نسبت به مشرق و مغرب عالم، دلیل یکتایى و بى بدیلى او (ربّ المشرق و المغرب لا إله إلاّ هو)
۵ - کارساز دانستن و وکیل قرار دادن خدا در زندگى، توصیه او به پیامبر(ص) (فاتّخذه وکیلاً)
۶ - تنها خداى یکتاى جهان، شایسته توکل و واگذارى امور زندگى به او است. (لا إله إلاّ هو فاتّخذه وکیلاً)
۷ - بایستگى توکل بر خدا و واگذارى کارها به او، براى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دینى (فاتّخذه وکیلاً)
موضوعات مرتبط
- توحید: توحید عبادى ۳; دلایل توحید ۴
- توکل: اهمیت توکل بر خدا ۵، ۷; توصیه به توکل ۵; توکل بر خدا ۶
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۳
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۲; اختصاصات خدا ۶; توصیه هاى خدا ۵; ربوبیت خدا ۴; وسعت ربوبیت خدا ۱
- دین: توکل مبلغان دین ۷
- ذکر: زمینه تداوم ذکر خدا ۲
- رهبران دینى: توکل رهبران دینى ۷
- محمد(ص): توصیه به محمد(ص) ۵; توکل محمد(ص) ۵
- مشرق: مربى مشرق ۱، ۲، ۴
- مغرب: مربى مغرب ۱، ۲، ۴
منابع