الكهف ١٠٣
کپی متن آیه |
---|
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً |
ترجمه
الكهف ١٠٢ | آیه ١٠٣ | الكهف ١٠٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الأَخْسَرِینَ»: (نگا: هود / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۱.۳ و ۱.۴:
این آیات درباره یهودیان نازل شده و سپس از آنها به طرف خوارج کشانیده شده است.[۱]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا «103»
بگو: آيا شما را خبر دهم كه زيانكارترين مردم كيست؟
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالاً (103)
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ: بگو اى پيغمبر آيا خبر دهم شما را. بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا: بر زيانكارترين مردمان از جهت كردار.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً (99) وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرِينَ عَرْضاً (100) الَّذِينَ كانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَ كانُوا لا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً (101) أَ فَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ نُزُلاً (102) قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالاً (103)
الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً (104) أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً (105) ذلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ رُسُلِي هُزُواً (106)
ترجمه
و واگذاريم بعضى از آنها را در آنروز كه موج زنند در بعضى و دميده شود در صور پس جمع كنيم آنها را جمع كردنى
و آشكار كنيم جهنم را در آنروز براى كفار آشكار نمودنى
آنانكه بود چشمهاشان در پردهاى از آيات من و بودند كه استطاعت نداشتند شنيدن را
آيا پس گمان كردند آنانكه كافر شدند آنكه بگيرند بندگان مرا غير از من صاحب اختياران همانا ما آماده نموديم جهنّم را براى كفّار منزل مهيّا شده
بگو آيا خبر دهيم شما را بزيانكارتران در كارها آنانكه باطل شد سعيشان در زندگى دنيا و آنها گمان ميكنند كه خودشان خوب ميكنند كار را
آنگروه آنانند كه كافر شدند بآيتهاى پروردگارشان و ملاقاتش پس تباه شد كردارهاشان پس بر پا نميداريم براى آنها روز قيامت ميزانى را
اين است كه پاداش آنها جهنّم است براى آنكه كافر شدند و گرفتند آيتها و پيمبران مرا باستهزاء.
تفسير
- چون در ذيل آيات سابقه ذكرى از روز موعود كه قيامت كبرى است بميان آمد خداوند بعضى از احوال آنروز را بيان فرموده كه در آنروز واگذاريم مردم را بحال خود كه مخلوط شوند بيكديگر و از كثرت ازدحام و اضطراب مانند آب دريا موج زنند بعضى در بعضى، و بعضى ضمير در بعضهم را راجع بيأجوج و مأجوج و موج بعضى در بعضى را بملاحظه كثرت و ازدحام آنها در روز انهدام سدّ و ريختن آنها در ميان ساير خلق دانستهاند چون اين از علائم قيامت است ولى عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد روز قيامت است و دميده شود در صور يعنى اسرافيل ميدمد در صور خود براى بر پا شدن قيامت و گفتهاند صور مانند شاخى است كه يك سر آن در دهن اسرافيل و يكسر آن زير عرش است دفعه اوّل ميدمد همه ميميرند دفعه دوم ميدمد همه زنده ميشوند و اينجا مراد نفخه ثانيه است كه همه سر از قبر در آورند و در پيشگاه الهى مجتمع گردند براى حساب و جزاى اعمالشان و بعضى گفتهاند صور بفتح واو جمع صورت است خداوند مصوّر ميفرمايد مردم را در قبور چنانچه مصوّر ميفرمايد در ارحام و ميدمد در آنجا روح را چنانچه ميدمد در ارحام و معناى اوّل اظهر است و خداوند عرضه ميدارد
جلد 3 صفحه 455
و ظاهر ميفرمايد در روز قيامت جهنّم را براى كفّار بطوريكه همه آنرا مشاهده مينمايند بپاداش آنكه در دنيا نميديدند آيات و علائم وجود و توحيد حقّ را از باب تعصّب و عناد گويا پردهاى بر چشمهاشان كشيده شده بود كه عالم را در نظر آنها تيره و تار نموده بود والا بهر چه نظر ميكردند آيهاى از آيات حقّ را مشاهده ميكردند چه رسد بقرآن كه مجمع آيات الهى بود و عجبتر از اين آنكه استطاعت و تمكّن و توانائى شنيدن آنرا هم نداشتند مانند اشخاص كر كه قدرت بر استماع ندارند و اين از فرط عناد و وفور لجاج آنها بود با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ولى نهايت غيظ و غضب و حسد و عداوت آنها با امير المؤمنين عليه السّلام بظهور و بروز ميرسيد لذا در روايت عيون از امام رضا عليه السّلام و در روايت قمّى ره از امام صادق عليه السّلام از ذكر بولايت آنحضرت تفسير شده كه از شدّت بغض و عداوت با او و اهل بيت اطهارش نميتوانستند عزّت او را به بينند و فضائلش را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بشنوند آيا گمان كردند كفّار با آنكه نبايد چنين گمانى بكنند كه گرفتن ملائكه و مسيح عليه السّلام و امثال او از بندگان خدا را اولياء و صاحب اختياران نجات دهنده است آنها را از عذاب خدا نه چنين است نجات در اطاعت خدا و هلاك در معصيت او است و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت أ فحسب برفع باء و سكون سين قرائت فرموده است و بنابراين معنى آنستكه آيا كافى است آنها را در نجات نه چنين است و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد آن دو و شيعيان آن دو هستند كه آن دور اولى خودشان قرار دادند و از ولايت خدا بيرون رفتند و گمان كردند كه دوستى آن دو موجب نجات آنها است از عذاب خدا با آنكه بدوستى آن دو كافر شدند و ظاهرا مراد بيان شمول آيه است آن دو و اتباعشان را در هر حال خداوند مانند تشريفاتى كه شخص براى مهمان تازه وارد تهيّه ميكند قبلا جهنم را براى آنها آماده و مهيّا نموده است و زيانكارترين مردم در دنيا كسانى هستند كه اعمال خودشان را باطل و فاسد نمودند براى كفر و ضلالت چون ميتوانستند كار خوب كنند و نتيجه خوب بگيرند و نكردند و نگرفتند و بر فرض كار خوبى هم كردند چون شرط صحّت و قبول آن كه اسلام و ايمان باشد موجود نبود فاسد و بىنتيجه شد و عجب در آنستكه از فرط جهالت و عجب و خود پسندى گمان ميكنند كه كار خوبى كردند و در اخبار
جلد 3 صفحه 456
ائمه اطهار بيهود و نصارى و قسّيسين و رهبان و اهل شبهات و اهواء از اهل قبله و اهل بدع و خوارج نهروان و اهل حرورا كه دهى است نزديك كوفه و خوارج حروريّه منسوب بآنند تفسير شده است آنگروه كسانى هستند كه كافر شدند بآيات خدا از قرآن و پيغمبر و امام و بمعاد كه وقت ملاقات و نيل بثواب و عقاب و حضور در پيشگاه الهى است و باطل و فاسد و ضايع شده است اعمال آنها براى كفرشان و ثوابى بآنها داده نميشود براى فقدان شرط آن و لذا ميزانى براى سنجيدن اعمال آنها وضع نميشود چون پوچ است و وزنى ندارد يا قرار نميدهد خدا پيش خود وزن و مقدار و سنگينى و اعتبارى براى آنها بلكه بنظر حقارت و ناچيزى در آنروز بآنها نظر ميفرمايد و بنابراين وزن بمعناى مقدار و اقامه ننمودن بمعناى قرار ندادن است و بنابر اول وزن بمعناى ميزان و اقامه ننمودن بمعناى بپا نداشتن است و ترجيح هر يك از دو معنى بر ديگرى از جهتى بر اهل ادب پوشيده نيست و در روايات ائمه اطهار بهر دو معنى اشاره شده است و محتمل است هر دو مراد باشد چنانچه مكرر اشاره شده اين است حال آنها در قيامت كه قدر و قيمتى و ثوابى ندارند و جزاء آنها جهنّم است براى كفرشان و گرفتن آنها آيات الهى و پيغمبران را بسخريه و استهزاء و بنابراين كلمه ذالك مربوط بآيه سابقه و جمله جزائهم جهنّم ابتداء كلام است و در روايات ائمه اطهار آيات بامير المؤمنين عليه السّلام و اوصياء كبار آن بزرگوار و استهزاء كنندگان بتخلّف كنندگان از ايشان تطبيق شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل هَل نُنَبِّئُكُم بِالأَخسَرِينَ أَعمالاً (103)
بگو بجميع اهل عالم آيا شما را خبر دهم که كيانند که خسران و زيان آنها از همه طوائف جنّ و انس بيشتر است و اعمال آنها كلّا هباء منثورا است در باب تجارت اگر سرمايه نفع پيدا كرد او را ربح ميگويند و اگر كسر پيدا كرد خسران ميگويند و اگر بكلّي سرمايه از دست رفت خسرانش زيادتر ميشود و اگر ورشكست شد که علاوه از رفتن سرمايه مديون خلق شد اينکه اخسر از كلّ است و چون ايمان شرط صحت كلّ عباداتست و كساني که ايمان نداشته باشد كليه عباداتش هباء منثورا ميشود بدتر از اينکه اينكه قبايح و معاصي را عمل خوب بداند و اعمال حسنه و عبادات را بد بشمارد لذا ميفرمايد قُل هَل نُنَبِّئُكُم بِالأَخسَرِينَ أَعمالًا که اينها كيانند!
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 103)- زیانکارترین مردم: این آیه و آیات آینده تا پایان سوره در عین این که توضیحی است برای صفات افراد بیایمان، یک نوع جمع بندی است برای تمام بحثهایی که در این سوره گذشت مخصوصا بحثهای مربوط به داستان اصحاب کهف و موسی و خضر و ذو القرنین و تلاشهای آنها در برابر مخالفانشان.
نخست به معرفی زیانکارترین انسانها و بد بختترین افراد بشر میپردازد، اما برای تحریک حس کنجکاوی شنوندگان در چنین مسأله مهمی آن را در شکل یک سؤال مطرح میکند و به پیامبر دستور میدهد: «بگو: آیا به شما خبر دهم زیانکارترین مردم کیست»؟! (قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا).
نکات آیه
۱- پیامبر(ص) مأمور توجّه دادن مردم به ضرورت شناخت سود و زیان واقعى شان بود. (قل هل ننبّئکم بالأخسرین أعملاً)
۲- انسان، در معرض غفلت از سود و زیان واقعى خویش و نیازمند هشدار پیامبران(ع) است. (قل هل ننبّئکم بالأخسرین أعملاً)
۳- خداوند به دلیل حاکمیّت بر رستاخیز و نظام کیفرى انسان ها، تنها منبع آگاه از سود و زیان واقعى آنان است. (إنّا أعتدنا جهنّم ... هل ننبّئکم بالأخسرین أعملاً) خداوند پس از این که موضع قیامت و کیفر کافران را در آیات قبل یادآور شده، در مقام اِخبار از سود و زیان واقعى انسان ها برآمده است. این نکته نشانه آن است که در شناخت سود و زیان، تنها، گفته هاى او ملاک است; چرا که فرجام انسان ها را، او رقم مى زند.
۴- کفرپیشگى، عامل زیان آدمى به رغم کار و تلاش بسیار است. (للکفرین نزلاً . قل هل ننبّئکم بالأخسرین أعملاً) «أعمالاً» تمیز براى «أخسرین» است. به گفته اهل ادب، اصل در تمیز، مفرد بودن است، ولى در این آیه، جمع آمده است. جمع آمدن «أعمالاً» مى تواند براى اشاره به تنوع اَعمال کافران باشد; یعنى، کافران، اگر چه عمل هاى متنوع و بسیار داشته باشند، ولى - برخلاف تصوّرشان - سودى نخواهند برد.
۵- اَعمال آدمى، در سراى دنیا، دست مایه و سرمایه اصلى او است. (الأخسرین أعملاً)
۶- طرح کردن پرسش هاى برانگیزاننده و ایجاد زمینه براى ارائه معارف، از روش هاى مورد استفاده در قرآن است. (قل هل ننبّئکم بالأخسرین أعملاً)
۷- پیامبر(ص) - در شناخت فرجام انسان ها - تعلیم دیده از جانب خداوند و بازگوکننده معارف وحى است. (هل ننبّئکم) ضمیر متکلم مع الغیر در «ننبّئکم» گویاى این است که پیامبر(ص) از پیش خود سخن نمى گوید، بلکه آموخته هاى الهى خویش را ارائه مى دهد.
موضوعات مرتبط
- انسان: سرمایه انسان ۵; علم به فرجام انسان ها ۷; نیازهاى معنوى انسان ۲
- انگیزش: عوامل انگیزش ۶
- پرسش: فواید پرسش ۶
- تبلیغ: روش تبلیغ ۶
- خدا: آثار حاکمیت خدا ۳; اختصاصات خدا ۳; علم خدا ۳
- زیان: اهمیت تشخیص زیان ۱; عالم به زیان ۳; عوامل زیان ۴
- سود: اهمیت تشخیص سود ۱; عالم به سود ۳
- عمل: آثار عمل ۵
- غفلت: خطر غفلت ۲
- قیامت: حاکم قیامت ۳
- کفر: آثار کفر ۴
- محمد(ص): رسالت محمد(ص) ۱; علم لدنى محمد(ص) ۷; معلم محمد(ص) ۷
- نیازها: نیاز به هشدارهاى انبیا ۲
منابع
- ↑ تفاسیر على بن ابراهیم و برهان.