القصص ٨٦
کپی متن آیه |
---|
وَ مَا کُنْتَ تَرْجُو أَنْ يُلْقَى إِلَيْکَ الْکِتَابُ إِلاَّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ فَلاَ تَکُونَنَ ظَهِيراً لِلْکَافِرِينَ |
ترجمه
القصص ٨٥ | آیه ٨٦ | القصص ٨٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَمْ کُنتَ تَرْجُو»: چشم به راه نبودی. امیدوار نبودی. الف زائدی در رسمالخطّ قرآنی در آخر (تَرْجُو) موجود است. «إِلاّ»: لیکن (نگا: قصص / ). «إِلاّ رَحْمَةً مِّن رَّبِّکَ»: لیکن رحمت پروردگارت ایجاب کرد و شامل تو شد. مگر به خاطر رحم پروردگارت نسبت به تو و امت تو. «إِلاّ رَحْمَةً»: (نگا: اسراء / ). «ظَهِیراً»: پشتیبان (نگا: قصص / ). مسلّماً پیغمبر هرگز از کفّار پشتیبانی نمیکرده است، ولی این دستور در مورد او تأکید است، و در مورد دیگران بیان یک وظیفه مهمّ.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۸۵ - ۸۸، سوره قصص
- معناى آيه و وجوه مختلفى كه درباره مراد از ((معاد)) در آن گفته شده است
- معناى جلمه ((قل ربى احملم من جاء بالهدى ...)) و سخن بعضى مفسران درباره آن
- شرح و توضيح اينكه توحيد خداوند را به ((كل شى ء هالك الا وجهه ))تعليل فرمود
- بيان وجه ديگرى در تغيير ((كل شى ء هالك الا وجهه ))
- جواب به يك شبه و اشاره به اينكه مقصود از هلاكت نابودى نيست
- وجوه مختلف و متعددى كه درباره مراد از هلاكتكل شى ء و استثناى وجه خدا گفته شده است .
- بحث روايتى
- (رواياتى درباره معنى و مفاد جمله : ((كل شى ء هالك الا وجهه ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما كُنْتَ تَرْجُوا أَنْ يُلْقى إِلَيْكَ الْكِتابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ «86»
و تو اميد نداشتى كه (اين) كتاب (آسمانى) به تو القا گردد، (و اين نزول نبود،) مگر رحمتى از سوى پروردگارت، پس (به شكرانهى آن) هرگز پشتيبان كافران مباش.
نکته ها
دو شباهت ميان حضرت موسى عليه السلام و محمّد صلى الله عليه و آله در آيات اين سوره به چشم مىخورد:
1. حضرت موسى به اميد به دست آوردن آتش، به سوى آن رفت و به نور رسيد، فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ ... (آيهى 30)، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز به قصد عبادت به غار حرا رفت كه با وحى آسمانى آشنا شد. ما كُنْتَ تَرْجُوا أَنْ ...
2. در آيه هفده حضرت موسى اظهار داشت: «رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيراً لِلْمُجْرِمِينَ» پروردگارا! به خاطر لطفى كه به من كردى من هرگز ياور تبهكاران نخواهم بود. در اين آيه نيز خداوند به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىفرمايد: يُلْقى إِلَيْكَ الْكِتابُ ... فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ به خاطر كتاب آسمانى كه به تو القا شده، هرگز ياور كافران مباش.
پیام ها
1- حتّى انبيا با آن پاكى روح و كمال عبوديّت، توقّع دريافت وحى نداشتهاند، وحى، رحمت الهى بوده است. ما كُنْتَ تَرْجُوا ... إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ
2- بعثت پيامبران ونزول كتب آسمانى، از شئون ربوبيّت خداوند است. «رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ»
3- برائت و پرهيز از پشتيبانى كافران به قدرى مهم است كه شكرانهى نزول وحى قرار گرفته است. يُلْقى إِلَيْكَ الْكِتابُ ... فَلا تَكُونَنَ ...
4- هرگونه حمايت از كفر وپشتيبانى از جرم ممنوع است. «فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج7، ص: 104
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما كُنْتَ تَرْجُوا أَنْ يُلْقى إِلَيْكَ الْكِتابُ إِلاَّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ (86)
وَ ما كُنْتَ تَرْجُوا: و نبودى تو كه اميد داشتى، يعنى هرگز اميد نداشتى و در خاطر تو خطور نمىكرد، أَنْ يُلْقى إِلَيْكَ الْكِتابُ: اينكه القا كرده شود و نازل گردد به تو اين كتاب كه قرآن است، إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ: لكن القا فرموديم به تو به جهت بخششى و نعمتى از جانب پروردگار تو تا قصص و احوال امتهاى سابقه كه از كسى نشنيده و نديده و در هيچ كتابى نخوانده، بر اهل مكه بخوانى تا اعجاز تو باشد در باب ادعاى نبوت؛ پس چنانكه القاى اين كتاب نموديم به تو در حالتى كه اميد به آن نداشتى و در خاطر تو نمىگذشت كه بر تو نازل شود، همچنين زود باشد كه تو را بازگردانيم به معاد كه فتح و نصرت مكه است. يا ثواب عظيم در نشأه آخرت، و ممكن است «الّا» استثناء متصل باشد محمول بر معنى، يعنى نفرستاديم به تو اين كتاب را مگر به جهت رحمت و نعمت از جانب پروردگار تو. و چون چنين است، فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ: پس مباش هم پشت و يارى كننده مر كافران را كه مدارا و مداهنه كنى با ايشان و تحمل نمائى از قول و فعل شنيع آنها و اجابت كنى ملتمسات ايشان را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (83) مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ إِلاَّ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (84) إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى مَعادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى وَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (85) وَ ما كُنْتَ تَرْجُوا أَنْ يُلْقى إِلَيْكَ الْكِتابُ إِلاَّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ (86) وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَ ادْعُ إِلى رَبِّكَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (87)
وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (88)
ترجمه
اين سراى آخرت قرار ميدهيم آنرا از براى آنانكه نميخواهند برترى را در زمين و نه فسادى را و انجام نيك براى پرهيزكارانست
هر كه بجا آورد خوبى را پس براى او است بهتر از آن و هر كه بجا آورد بدى را پس پاداش داده نميشوند آنها كه بدى كردند مگر آنچه بودند ميكردند
همانا آنكه واجب ساخت بر تو قرآن را هر آينه بازگرداننده تو است بجاى بازگشت بگو پروردگار من بهتر ميداند آنرا كه آورد هدايت را و آنكه او است در گمراهى آشكار
و نبودى كه اميد داشته باشى كه داده شود بتو كتاب ولى بود رحمتى از پروردگارت پس مباش البته پشتيبان كافران
و نبايد بازدارند تو را از آيتهاى خدا پس از آنكه فرستاده شد بسوى تو و بخوان بسوى پروردگارت و مباش البته از شرك آورندگان
و مخوان با خداوند خداى ديگرى را نيست خدائى مگر او همه چيز فانى است مگر ذات او براى او است فرمان و بسوى او بازگرديده خواهيد شد.
تفسير
خداوند متعال بعد از ذكر هلاك قارون براى سركشى و فتنه انگيزى كه از صفات مذمومه است اشاره بحسن افتادگى و خيرخواهى كه از صفات ممدوحه است فرموده به بيان لطيفى كه فوق آن متصوّر نيست باين تقريب كه آن بهشت عنبر سرشت و سراى آخرتيكه اوصاف آن كرارا ذكر شده قرار داده و ميدهيم آنرا مقرّ و جايگاه كسانيكه اراده و عزم بر تفوّق و برترى از خلق و فتنه و فساد
جلد 4 صفحه 211
در زمين را نداشته باشند چه رسد به آنكه مرتكب اين امور شوند و در بعضى از اخبار ائمه اطهار عزم بر تفوّق بر خلق به اراده بهتر بودن بند كفش خود از رفيقش تحديد شده و فرمودهاند چنين كسى داخل در اين آيه است و آنان را كه اراده فساد ننمودند بكسانيكه بمورى آزار نرسانند تفسير فرمودهاند و آنكه دنيا بمنزله مردار است و از آن بقدر ضرورت بايد استفاده نمود و عاقبت محموده براى كسانى است كه از خلاف رضاى خدا پرهيز نمايند و براى ترغيب و اقبال خلق بكار خوب و اعراض آنها از كار بد فرموده كسيكه بجا آورد كار خوبى را از قبيل احسان بخلق و عبادت و اطاعت خالق خدا پاداشى باو عطا ميفرمايد كه بهتر و برتر باشد از كار او از هر جهت بمراتبى كه در اواخر سوره انعام و سوره نمل بيان شد و كسيكه مرتكب شود عمل بدى را از اسائه بخلق و معصيت خالق خداوند آنشخص بد كار را بمانند عمل بد او كه مستحق است پاداش خواهد داد نه زيادتر از ميزان استحقاقش و بملاحظه تسجيل و تصريح ببدى حال بدكاران عدول از ضمير بظاهر و تكرار در نسبت سيّئه بآنها فرموده و كلمه مثل براى مبالغه در مماثلت حذف شده و اين تفاوت براى آنستكه عذاب زائد از حق ظلم است و منافات با عدل دارد و خداوند عادل است و احسان زائد از حق بمقتضاى فضل او است كه مؤيّد عدل است نه منافى آن و در نفحات نقل فرموده كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم از مكه هجرت فرمود و از ترس كفار در غار مخفى گرديد بعد از بيرون آمدن از بيراهه بسوى مدينه رهسپار شد و چون ايمن از شرّ كفار گرديد در جحفه كه ميان مكه و مدينه است نزول اجلال فرمود و راه مكه را ديد و مشتاق بوطن خود گرديد جبرئيل نازل شد و عرضه داشت مشتاق بمحل ولادت خود شدى فرمود بلى پس او آيه بعد را براى حضرت خواند و خدا فرمود اى محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم بگو بكفار كه سبب اين وعده لطف خدا بمن آنستكه پروردگار من بهتر مىشناسد آنرا كه دين حق را در ميان مردم آورده و آنرا كه دور از حق و منحرف از راه قرب بخدا است و در مجمع نقل نموده كه معاد مرد بلد او است چون او در بلاد گردش ميكند پس بر ميگردد بجاى خود و بنابراين آيه از اخبار غيبيّه قرآن كه شاهد صدق آن و آورنده آنست ميباشد و مفادش آنكه همانا آنخداونديكه بر تو تلاوت
جلد 4 صفحه 212
قرآن و دعوت بحق را واجب فرمود هر آينه تو را بوطن اصلى خود بر ميگرداند با فتح و فيروزى و نميگذارد از اين راه كدورتى در خاطرت باقى بماند و اين امر در خارج بوقوع پيوست ولى در بعضى اخبار از ائمه اطهار معاد در اين مقام برجعت آنحضرت و عترت طاهره تأويل شده و بعضى آنرا بمرگ و قيامت و بهشت تفسير نمودهاند و معناى اول اظهر و اقوى است و معلوم است كه مراد از كسيكه آورنده هدايت است پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم است و مراد از كسانيكه در گمراهى و ضلالتند اهل شرك و نفاقند و بعد از اين خداوند بيان بزرگترين الطاف خود را بآنحضرت فرموده باين تقريب كه تو اميد نداشتى قرآنيكه بهتر و برترين كتب سماوى است براى تو نازل شود و اين نبود مگر براى لطف مخصوصى كه پروردگارت بتو داشت و چنين كتابى بتو داد كه معجزه باقيه تو باشد پس هيچگاه با كفاريكه دشمن خدايند مدارا و همراهى مكن و مبادا باز دارند آنها تو را از تلاوت آيات خدا و ابلاغ احكام او بعد از نزول آن بتو بلطائف الحيل و مكر و مردم را دعوت نما بتوحيد پروردگارت و راه نجات و مباش از كسانيكه غير از داعى الهى چيزى مدخليت در غرض آنها دارد و مخوان با معبود بحق معبود ديگرى را چون جز ذات واجب الوجود كسى شايسته پرستش و ستايش و خواندن بخدائى نيست و تمام موجودات بالاخره نيست و نابود خواهند شد و جز ذات احديّت باقى و بر قرار نماند و همه در يكروز باو بازگشت خواهند نمود و در آنروز حكم فرمائى مخصوص باو خواهد بود و كسى را قدرت تخلف از فرمان او نيست و تحقيق در معناى رجوع و فناء موجودات و بقاء وجه اللّه كه اصل وجود است در ذيل آيه الّذين اذا اصابتهم مصيبة از سوره بقره گذشت و در اينمقام از ائمه اطهار وجه اللّه به پيغمبر و امام و عقل كامل كه جهات هدايت خلقند بحق و بدين خدا و پيروان آن تفسير شده است و در روايتى ضمير وجهه را بشىء راجع فرمودهاند و اين مؤيّد همان معناى محقّق است كه مراد از وجه جهت نورانيّت و اصل وجود و روح اشياء است كه از آن بوجود منبسط تعبير ميشود و خطابات الهيه در آيات اخيره اگر چه ظاهرا به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است ولى در واقع بمردم است از قبيل در بتو ميگويم ديوار تو گوش كن و محتمل است مقصود قطع طمع اهل شرك از موافقت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله با آنها باشد
جلد 4 صفحه 213
در هر حال معلوم است كه ساحت مقدس نبوى اجلّ از اين قبيل تكاليف است كه جدّا مكلف بآن شود و ثواب قرائت اين سوره مباركه در ذيل سوره شعراء گذشت و الحمد للّه رب العالمين و صلى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 4 صفحه 214
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما كُنتَ تَرجُوا أَن يُلقي إِلَيكَ الكِتابُ إِلاّ رَحمَةً مِن رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلكافِرِينَ (86)
و نبودي تو اميدوار اينكه القاء بشود بسوي تو اينکه كتاب قرآن مجيد مگر رحمتي بود از پروردگار تو پس نبوده باش پشتيبان از براي كافرين.
مسئله مشكله: و آن اينست که مكررا مخصوصا در مقدمه مراتب نزول قرآن را بيان كردهايم که اولين مرتبه نزول بر نور مقدس نبي اكرم بود و اخباري در اينکه باب داشتيم و، شواهدي هم از قرآن بر او اقامه كرديم مثل وَ لا تَعجَل بِالقُرآنِ مِن قَبلِ أَن يُقضي إِلَيكَ وَحيُهُ (طه آيه 113) و دارد امير المؤمنين حين ولادت سوره مؤمنون را تلاوت فرمود
جلد 14 - صفحه 286
قَد أَفلَحَ المُؤمِنُونَ الايه و پيغمبر فرمود
«قد افلحوا بك يا علي».
و اينکه با اينکه جمله وَ ما كُنتَ تَرجُوا أَن يُلقي إِلَيكَ الكِتابُ سازش ندارد و مطابق عقيده عامه است که پيغمبر قبل البعثت جاهل بود و العياذ بدين اسلام نبود.
جواب: بعضي گفتند که خطاب و لو بآن حضرت است و لكن مقصود ديگرانند چنانچه از إبن عباس نقل كردند که گفت «القران كله اياك اعني و اسمعي يا جاره» است و از تفسير علي إبن ابراهيم که گفت «المخاطبة للنبي (ص) و المعني للناس» لكن اينکه اشكال و اينکه جواب مبتني بر اينست که:
إِلّا رَحمَةً مِن رَبِّكَ مستثناي منقطع بگيريم يعني تو اميد نداشتي و لكن رحمت الهي مقتضي نزول شد و ما مكرر گفتهايم که مستثناء منقطع در قرآن نداريم بنا بر اينکه معني اينکه ميشود که تو اميدت برحمت پروردگار بود در القاء كتاب بجاي ديگري اميدوار نبودي.
فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلكافِرِينَ بايد با كفار و معاندين و اهل ضلالت كمال معاندت و بغضاء را داشت هيچگونه محبتي بآنها نبايد كرد که معني تبري است، و يكي از فروع دين است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 86)- این آیه به یکی دیگر از بزرگترین نعمتهای پروردگار به پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله پرداخته، و میگوید: «تو هرگز این امید را نداشتی که این کتاب (بزرگ آسمانی) به تو القاء گردد، لکن رحمت پروردگار تو چنین ایجاب کرد» (وَ ما کُنْتَ تَرْجُوا أَنْ یُلْقی إِلَیْکَ الْکِتابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ).
سپس میافزاید: اکنون به شکرانه این نعمت بزرگ «هرگز از کافران پشتیبانی مکن» (فَلا تَکُونَنَّ ظَهِیراً لِلْکافِرِینَ).
نکات آیه
۱ - دریافت کتاب آسمانى و برعهده گرفتن رسالت الهى، خارج از گمان پیامبر(ص)بود. (و ما کنت ترجوا أن یلقى إلیک الکتب)
۲ - پیامبران الهى، بى خبر از نبوت خویش پیش از مبعوث شدن. (و ما کنت ترجوا أن یلقى إلیک الکتب) جایى که پیامبراسلام(ص) پیش از بعثت خویش، از آن هیچ گونه اطلاعى نداشته باشد و حتى گمان آن نیز در ذهنش جوانه نزند; به طریق اولى پیامبران دیگر نیز چنین خواهند بود. بنابراین با القاى خصوصیت از پیامبر(ص)، مطلب یاد شده را مى توان درباره همه پیامبران تعمیم داد.
۳ - قرآن، کتابى القا شده از سوى خداوند به پیامبر(ص) (و ما کنت ترجوا أن یلقى إلیک الکتب)
۴ - کتابت و تدوین آیات قرآن، پس از نزول آن بر پیامبر(ص) (و ما کنت ترجوا أن یلقى إلیک الکتب) اطلاق کتاب (نوشته و نگارش یافته) بر قرآن، یا بدان جهت بوده که آیه هاى آن پس از نزول نوشته مى شده است و یا توصیه اى است از جانب خداوند که باید به صورت نوشته درآید.
۵ - نزول کتاب از سوى خدا براى مردم، نمود رحمت الهى بر آنان است. (و ما کنت ترجوا أن یلقى إلیک الکتب إلاّ رحمة من ربّک)
۶ - بعثت پیامبران، مقتضاى ربوبیت خداوند بر خلق (و ما کنت ترجوا أن یلقى إلیک الکتب إلاّ رحمة من ربّک)
۷ - پیامبر(ص)، از لطف و عنایت ویژه خداوند برخوردار بوده است. (إلاّ رحمة من ربّک) تعبیر «ربّک» به صورت اضافه تشریفى «ربّ» به «کاف»، بیانگر مطلب یاد شده است.
۸ - پرهیز از حمایت و پشتیبانى کافران توصیه أکید خدا به پیامبر(ص) (فلاتکوننّ ظهیرًا للکفرین)
۹ - پرهیز از حمایت و پشتیبانى کافران، امرى لازم و از اصول راهبردى در مناسبات اجتماعى و بین المللى (فلاتکوننّ ظهیرًا للکفرین)
۱۰ - دشمنى با کفرپیشگان حق ستیز و پرهیز از تقویت آنان، نشانه پیامبرى و لازم جدایى ناپذیر آن (و ما کنت ترجوا أن یلقى إلیک الکتب ...فلاتکوننّ ظهیرًا للکفرین) برداشت یاد شده با توجه به تفریع «لاتکوننّ...» بر صدر آیه به دست مى آید.
موضوعات مرتبط
- انبیا: منشأ بعثت انبیا ۶
- حق: دشمنى با حق ستیزان ۱۰
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۶; توصیه هاى خدا ۸; نشانه هاى رحمت خدا ۵
- روابط: اصول روابط اجتماعى ۹; اصول روابط بین المللى ۹
- قرآن: تاریخ قرآن ۴; جمع قرآن ۴; کتابت قرآن ۴; وحیانیت قرآن۳
- کافران: اجتناب از حمایت کافران ۸، ۹; دشمنى با کافران ۱۰
- کتب آسمانى: نزول کتب آسمانى ۵
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۷
- محمد(ص): تعجب محمد(ص) ۱; توصیه به محمد(ص) ۸; علم غیب محمد(ص) ۲; فضایل محمد(ص) ۷; محمد(ص) قبل از بعثت ۲; نزول قرآن بر محمد(ص) ۱، ۳
- نبوت: نشانه هاى نبوت ۱۰
منابع