الأعراف ٢٠١
کپی متن آیه |
---|
إِنَ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ |
ترجمه
الأعراف ٢٠٠ | آیه ٢٠١ | الأعراف ٢٠٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«طَآئِفٌ»: خیال بد. وسوسه.
تفسیر
- آيات ۱۹۹ - ۲۰۶، سوره اعراف
- معناى عفو در: (( خذالعفو و اءمر بالعرف ((
- معناى (( عرف (( و (( معروف (( و (( نزغ شيطان ((
- پناه بردن به خدا از شر شيطان
- امر به ذكر خداى تعالى با (( تضرع (( و (( خيفه (( و در صبح و شام
- قرب به خدا فقط به وسيله ياد و ذكر او حاصل مى شود
- بحث روايتى : رواياتى درباره : عفو و گذشت ، ذكر خدا، استماع به تلاوت و قرآن و...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ «201»
همانا كسانى كه تقوا پيشه كردهاند، هرگاه وسوسههاى) شيطانى به آنان نزديك شود، متوجّه مىشوند (وخدا را ياد مىكنند)، آنگاه بينا مىگردند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ (201)
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا: بتحقيق آنانكه پرهيز كردهاند از شرك و معاصى يا خائفند از حق تعالى، إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ: چون مس نمايد و برسد ايشان را وسوسه احاطه كننده يا مكرى فرود آينده در خاطر از جانب شيطان.
تَذَكَّرُوا: ياد كنند خدا را به تذكر وعيد و زواجر سبحانى.
فى الكافى و العياشى عن الصّادق عليه السّلام: هو العبد يهمّ بالذّنب ثمّ يتذكّر فيمسك، فى رواية: فيدعه. و فى اخرى فيبصر و يقصّر «1» فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ: پس ايشان در آن هنگام بصير شوند به راه ثواب به سبب ذكر و بينا گردند مواقع خطا و مكايد شيطان غدار را، پس محترز شده پيروى او ننمايند.
در كافى- جميل بن دراج گويد: خدمت حضرت صادق عليه السّلام قلت له انّه يقع فى قلبى امر عظيم. فقال: قل لا اله الّا اللّه. قال جميل: فكلّما وقع شىء فى قلبى قلت لا اله الّا اللّه فيذهب عنّى. «2» و در ارشاد ديلمى- عن النّبىّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: صلاة اللّيل سراج لصاحبها فى ظلمة القبر و قول لا اله الّا اللّه يطرد الشّيطان عن قائلها. «3»
«1» تفسير عياشى، جلد دوّم، صفحه 112، حديث 415 و 416- اصول كافى، جلد دوّم، كتاب الايمان و الكفر، صفحه 434، حديث 7.
«2» اصول كافى، جلد دوّم، صفحه 424، حديث دوّم.
«3» ارشاد القلوب، جزء اوّل، فى احاديث منتخبه، صفحه 190.
جلد 4 صفحه 276
جميل بن دراج روايت كند كه خدمت حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم بدرستى كه واقع شود در قلب من امر عظيمى. حضرت فرمود: بگو لا اله الا اللّه. راوى گويد: هر وقت واقع مىشد در قلب من چيزى، گفتم لا اله الا اللّه، پس برطرف مىشد از من.
ايضا در ارشاد حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: نماز شب چراغ است براى صاحبش در ظلمت قبر، و گفتن لا اله الا اللّه دور كند شيطان را از گوينده آن.
و نيز مصباح كفعمى- از حضرت صادق عليه السّلام براى وسوسه فرمود: سه دفعه دست بر سينه كشى و بگو در هر دفعه: بسم اللّه و باللّه، محمّد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلىّ العظيم اللهمّ امسح عنّى ما احذر. «1» تنبيه: بايد دانست كه به صرف لقلقه لسان بدون توجه قلبى، اذكار و ادعيه فايده عظمى را نخواهد داشت، بلكه بايد ذكر لسانى با قلبى توأم باشد، و اين مقام ميسر نيست مگر تخليه قلب از صفات رذيله و تحليه به ملكات حميده و تجليه به مرضات الهيه.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 201 تا 203
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ (201) وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ (202) وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (203)
ترجمه
همانا آنانكه پرهيزكار شدند چون برسد آنانرا دور زننده از جنس شيطان متذكر شوند پس ناگهان ايشان بينايانند
و برادرانشان ميكشانند آنها را در گمراهى پس كوتاهى نمىكنند
و چون نياورى براى آنها آيتى را گويند چرا اختيار نكردى آنرا بگو جز اين نيست كه پيروى مىكنم آنچه را وحى ميشود بسوى من از پروردگارم اين دليلهاى روشن است از پروردگار شما و هدايت و رحمت است براى گروهى كه ايمان مىآورند.
تفسير
كسانيكه از خدا ميترسند و اهل تقوى و پرهيزكارى ميباشند چون اثرى از وسوسه شياطين كه در اطراف بنى آدم گردش مىكنند براى فريب آنها در نفس خودشان مشاهده نمودند بياد اوامر و نواهى و مواعيد الهى مىآيند و مكائد شيطان و مواقع خطر خودشان را مىيابند و از آنها احتراز و از معاصى اجتناب مينمايند و در كافى و عياشى از امام صادق (ع) نقل نموده كه آن بنده است كه قصد معصيت مىكند پس متذكر ميشود و خوددارى مينمايد و در روايت ديگر است كه پس بينا ميشود و نميكند و قمى ره فرموده كه آنها كسانى هستند كه وقتى شيطان آنها را بياد معصيت مىاندازد و وادار بآن مىكند نام خداوند را بزبان جارى مينمايند پس بصير ميشوند و برادران شياطين كه اهل تقوى نيستند بلكه در خبث طينت با آنها شريكند لذا برادر آنها خوانده شدهاند ميكشانند شياطين بوسوسه آنها را بوادى ضلالت و كوتاهى نمىكنند در اغواء آنها تا برسانندشان بهلاكت و اينها هم كوتاهى نمىكنند در متابعت آنها بر حسب اقتضاء سنخيّت و چون چندى ميگذرد و آيه نازل نمىشود با آنكه آيات منزله را تكذيب نمودند به پيغمبر (ص) ميگويند چرا از خود آيه انشاء نمينمائى مانند ساير خطباء بگو اى پيغمبر من از پيش خود چيزى نياوردم آنچه بمن وحى شده است ابلاغ نمودم اين قرآن و آيات آن دلائل و موجبات بصيرت است از جانب خدا و وسيله هدايت و رحمت است براى اهل ايمان بدرد شما نمىخورد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوا إِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّيطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُم مُبصِرُونَ (201)
محققا كساني که پرهيزكار هستند زماني که با آنها تماس گرفتند جماعتي از شياطين متذكر ميشوند پس اينها بينا ميشوند إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوا تقوي مراتبي دارد: 1- تقواي از عقائد فاسده و طرق ضلالت و اينکه مرادف با ايمان است. 2- تقواي از معاصي كبار. 3- تقواي از کل معاصي. 4- تقواي از اخلاق فاسده. 5- تقواي از اعمال مكروهه و افعال مذمومه. 6- تقواي از امور لغويه که نه فائده دنيوي و نه اخروي دارد هر كدام بدرجات و مراتب خود.
إِذا مَسَّهُم مسّ القاء شبهه و ضلالت است طائِفٌ مِنَ الشَّيطانِ اعم از شياطين انسي مثل مبلغين سوء از كفار و مشركين و ارباب ضلالت و شياطين جنّي از القاء در قلوب که تعبير بوساوس شياطين و خيالات سوء ميكنند که اولين مقدمه فعل است چون صدور افعال از انسان مقدماتي دارد اولين مقدمه تصور است که همين خطور در قلب سپس تصديق بنفع و فائده آن بعد عزم و جزم و حركت عضلات نحو الفعل که تعبير باراده ميشود و الف و لام الشيطان جنس است که شامل مفرد و تثنيه و جمع ميشود تَذَكَّرُوا تامّل و تأنّي و فكر است که نظر بعواقب فعل كنند مجرد فائده عاجله مثل هواهاي نفساني و شهوات و لذائذ دنيوي وادار نكند آنها را بر اقدام که گفتند
(العجلة من الشيطان
و التأنّي من الرحمن) (مرد آخر بين مبارك بندهئيست) بايد نظرش دوربين باشد که مبادا اينکه فعل لطمه بدنيا و آخرت و دينش نزند فَإِذا هُم مُبصِرُونَ قلب آنها روشن ميشود و بمضار آن برميخورند و از اقدام در صدور فعل خودداري ميكنند و اما اگر بدون تأمل و تروي اقدام كردند
جلد 8 - صفحه 64
كوركورانه در چاه ضلالت ميافتند و دچار هلاكت ميشوند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 201)- در این آیه راه غلبه و پیروزی بر وسوسههای شیطان را، به این صورت بیان میکند که: «پرهیزکاران هنگامی که وسوسههای شیطانی، آنها را احاطه میکند به یاد خدا (و نعمتهای بیپایانش، به یاد عواقب شوم گناه و مجازات دردناک خدا) میافتند، در این هنگام (ابرهای تیره و تار وسوسه از طرف قلب آنها کنار میرود و) راه حق را به روشنی میبینند و انتخاب میکنند» (إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ).
اصولا هر کس در هر مرحلهای از ایمان و در هر سن و سال گهگاه گرفتار وسوسههای شیطانی میگردد، و گاه در خود احساس میکند که نیروی محرک شدیدی در درون جانش آشکار شده و او را به سوی گناه دعوت میکند، این وسوسهها و تحریکها، مسلما در سنین جوانی بیشتر است.
تنها راه نجات از آلودگی، نخست فراهم ساختن سرمایه «تقوا» است که در آیه فوق به آن اشاره شده، و سپس «مراقبت» و سر انجام توجه به خویشتن و پناه بردن به خدا، یاد الطاف و نعمتهای او، و مجازاتهای دردناک خطاکاران است.
ج2، ص125
نکات آیه
۱- شیطان با گردش در پیرامون آدمى در صدد نفوذ در افکار او و القاى وسوسه هاى خویش است. (إذ امسهم طئف من الشیطن) «طائف» به کسى یا چیزى گفته مى شود که پیرامون محورى در چرخش است. «من» در «من الشیطان» مى تواند بیانیه باشد. بر این مبنا «طائف» همان شیطان است ; یعنى شیطان در پیرامون قلبها مى چرخد. همچنین «من» مى تواند نشویه باشد که در این صورت مراد از «طائف» وسوسه هاى شیطانى است که براى جایگیر شدن گرداگرد قلبها مى چرخد تا راه نفوذ بیابد.
۲- تقواپیشگان به هنگام مواجه شدن با شیطان و وسوسه هاى او، فرمانهاى خدا را به یاد آورده و به راهى که مسیر تقواست، واقف مى شوند. (إن الذین اتقوا إذ امسهم طئف من الشیطن تذکروا فإذا هم مبصرون) تذکر در اینجا به معناى توجه کردن و به خاطر آوردن دانسته هاست و مراد از دانسته ها، به قرینه آیه ۱۹۹، اوامر الهى است. «ابصار» (مصدر مبصرون) به معناى بینا شدن و آگاهى یافتن است و مراد از آن به دلیل «الذین اتقوا» قرار گرفتن در مسیر تقواپیشگى و در نتیجه رهیدن از دام شیطان است.
۳- تقواپیشگان به هنگام احساس وسوسه گریهاى شیطان با یادآورى فرمان خدا (استعاذه) به وى پناه مى برند و با بصیرت و آگاهى از دام شیطان مى رهند. (إذ امسهم طئف من الشیطن تذکروا فإذا هم مبصرون) در برداشت فوق، به قرینه «فاستعذ باللّه» در آیه قبل، متعلق «تذکروا» لزوم استعاذه گرفته شده است.
۴- باور به شنوایى و آگاهى خدا، زمینه ساز دور ماندن از وسوسه هاى شیطان و رهیدن از دام اوست. (تذکروا فإذا هم مبصرون) برداشت فوق مبتنى بر این است که متعلق «تذکروا»، به قرینه فراز قبل (إنه سمیع علیم)، شنوایى و آگاهى خداوند باشد.
۵- اهل تقوا توانا بر تشخیص وسوسه هاى شیطان به هنگام مواجه شدن با آن وسوسه ها هستند. (إن الذین اتقوا إذ امسهم طئف من الشیطن تذکروا)
۶- تقوا عامل توجه آدمى به خداوند و فرمانهاى او به هنگام وسوسه انگیزیهاى شیطان (إن الذین اتقوا إذ امسهم طئف من الشیطن تذکروا)
روایات و احادیث
۷- عن على بن حمزة عن أبى عبداللّه(ع) قال: سألته عن قول اللّه: «إن الذین اتقوا إذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فإذا هم مبصرون» ما ذلک الطائف؟ فقال: هو السیّىء یهمّ به العبد ثم یذکر اللّه فیبصر و یقصر.[۱] على بن حمزه گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم مراد از «طائف» در آیه «إن الذین اتقوا ... » چیست؟ فرمود: وسوسه گناه است. بنده خدا آن را قصد مى کند، سپس به یاد خدا مى افتد و بیدار مى شود و آن را انجام نمى دهد.
موضوعات مرتبط
- استعاذه: به خدا ۳، ۶ ; عوامل استعاذه ۶
- ایمان: آثار ایمان ۴
- تقوا: آثار تقوا ۶
- خدا: شنوایى خدا ۴ ; علم خدا ۴
- شیطان: استعاذه از شیطان ۳ ; تشخیص وسوسه شیطان ۵ ; روش نفوذ شیطان ۱ ; شیطان و متقین ۳ ; عوامل نجات از شیطان ۲، ۳، ۴، ۶ ; نقش شیطان ۱ ; وسوسه شیطان ۱، ۲، ۳، ۴، ۶
- متقین: آگاهى متقین ۲ ; ادراک متقین ۵ ; استعاذه متقین ۳ ; متقین و شیطان ۲، ۵
منابع
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۴۴، ح ۱۲۹ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۱۲، ح ۴۱۶.