آل عمران ٤٧
کپی متن آیه |
---|
قَالَتْ رَبِ أَنَّى يَکُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ کَذٰلِکِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ کُنْ فَيَکُونُ |
ترجمه
آل عمران ٤٦ | آیه ٤٧ | آل عمران ٤٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَمْ یَمْسَسْنِی»: با من آمیزش و نزدیکی نکرده است. «قَضَی»: اراده کرد. مقدّر فرمود.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۰ - ۴۲، سوره آل عمران
- منظور از اصطفا (برگزيدن ) و تطهير مريم سلام اللّه عليها
- وجه اينكه قضاياى مربوط به مريم عليها السلام از اخبار غيبى شمرده شده است
- وجه تعبير به ((ملائكه )) در جمله ((اذ قالت الملائكة ...))
- گفتار معصومين در تفسير ((كلمه ))
- معناى ((كلمه خدا)) و مراد از ((كلمه )) در جمله : ((يبشرك بكلمة منه ...))
- وجه تسميه عيسى به مريم (عليهما السلام ) به ((مسيح ))
- يهود و كلمه ((مسيح ))
- معناى كلمه ((عيسى ))
- اقوالى كه درباره سخن گفتن عيسى (ع )با مردم در سن كهولت ، گفته شده است
- مراد از ((تورات )) ((انجيل )) در قرآن كريم
- بعثت حضرت عيسى (ع ) عموميت داشته ، هر چند رسالت او به سوى بنىاسرائيل بوده است
- معجزات عيسى (ع ) مستند به اذن خدا بوده است و عيسى (ع ) در صدور آن آيات استقلالىنداشته است
- معجزات حضرت عيسى (ع ) در خارج ، از آن جناب صادر مى شده است
- جمله ((مصدقا لما بين يدى من التورية ...)) براى اينكه عيسى (ع ) تورات موجود درزندگى خودرا قبول داشته است دلالت نمى كند
- عملى كه عيسى (ع ) براى باز شناختن مؤ منين به خود وتشكل دادن به آنها انجام داد
- قيد ((الى اللّه )) در آيه به چه جهتى آمده است ؟
- مراد از ايمان در جمله ((قال الحواريون نحن انصار اللّه آمنا باللّه ...)) ايمان بعد ازايمان است
- راه عبادت كوتاهترين راه به سوى خداى سبحان است
- معناى ((توفى )) و تفاوت مورد استعمال اين كلمه با كلمه ((موت ))
- توّفى حضرت عيسى به معناى گرفتن آن حضرت از دست يهود است
- منظور از ((رفع عيسى به سوى خدا)) و ((تطهير او از كافران ))
- مراد از تفوق پيروان عيسى (ع ) بر كافران تا روز قيامت
- مقصود از تفّوق حجت تفوق از نظر مقبوليت نيست
- تبعيت از نياكان سبب مى شود كه مراد عموم يهود و مطلق نصارا باشد
- وعده نيكو به پيروان حقيقى (قولى و عملى ) عيسى (ع )
- دو حجت و دليل بر نفى الوهيت عيسى (ع ) در تمثيل او به آدم (ع )
- جمله ((الحق من ربك )) از بديع ترين بيانات قرآنى است
- بحث روايتى (در ذيل آيات كريمه گذشته )
- رواياتى درباره برترين زنان عالم : (فاطمه (س ) مريم ، خديجه و آسيه )
- اثبات سيادت اثبات عالى ترين مراتب اصطفاء است
- اخبار غيب حضرت عيسى (ع ) معجزه قابلقبول براى مردم بود
- روايتى درباره آنچه در شريعت عيسى (ع ) آمده بود
- روايت درباره به دار آويختن حضرت عيسى (ع )
- روايتى در مورد كيفيت بالا بردن عيسى (ع ) به آسمان
- روايتى از امام رضا (ع ) درباره قضيه حضرت عيسى (ع )
- بحث روايتى ديگر در معناى محدث
- فرق ميان نبى ، رسول و محدث
- على (ع ) محدث بود
- مطالبى پيرامون ((وحى )) و واژه ((محدث ))
- تشخيص القائات رحمانى از شيطانى مستند به تاءييد الهى است و خارج از معيارهاىمعمولى تشخيص است
- توضيح اينكه : ((محدث صوت فرشته را مى شنود ولى فرشته را نمى بيند))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«47» قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
(مريم) گفت: پروردگارا! چگونه براى من فرزندى باشد، در حالى كه هيچ انسانى با من تماس نداشته است؟ خداوند فرمود: چنين است (كار) پروردگار، او هر چه را بخواهد مىآفريند. هرگاه اراده كارى كند، فقط به آن مىگويد: باش! پس (همان لحظه) موجود مىشود.
نکته ها
ارادهى خداوند سبب پيدايش وآفرينش موجودات است و مىتواند بدون اسباب و وسيلهى مادّى نيز بيافريند. او سببساز و سببسوز است، گاهى تأثير چيزى را از آن مىگيرد و گاهى به چيزى اثر مىبخشد. پيدايش وبقا و آثار همه چيز بسته به اراده و خواست اوست.
پیام ها
1- ريشه سؤال و تعجّب، اگر انكار و لجاجت نباشد مانعى ندارد. «أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ» اولياى خدا نيز اراده خداوند در امور جهان را بر پايهى اسباب و علل طبيعى مىدانند و لذا اگر بشارت ويژهاى بر خلاف آن آمد، چگونگى آن را از خداوند مىپرسند.
2- آفرينش خداوند از راه غير معمول، كار تازهاى نيست و عوامل طبيعى نيز منحصر در امور شناخته شده نيست. «كَذلِكِ»
3- شرط آفرينش، ارادهى حتمى الهى است. «قَضى أَمْراً ... كُنْ فَيَكُونُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (47)
چون مريم استماع بشارت فرزند را نمود، از روى تعجب و استبعاد در مقام استفهام برآمد:
قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ: گفت: پروردگارا از كجا و به چه وجه مرا فرزندى باشد، وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ: و حال آنكه مس ننموده است مرا هيچ بشرى. و وجود فرزند از زن بدون شوهر، خارق عادت بشر مىباشد. قالَ كَذلِكِ:
گفت جبرئيل بر همين حال كه هستى، بىمساس بشرى، اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ: خدا ايجاد فرمايد آنچه مىخواهد. و قدرت سبحانى بر وجهى است كه، إِذا قَضى أَمْراً: چون حكم فرمايد امرى را و مشيتش به فعلى تعلق يابد، فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ: پس جز اين نيست كه امر فرمايد آن چيز را كه معلوم او است باش، پس مىباشد، يعنى از عدم به وجود آيد.
تنبيه: اراده حق تعالى مر فعلى را، عبارت از همان احداث فعل و ايجاد آن است بنابراين «كن»، صنع حق تعالى؛ و «يكون»، مصنوع او است. و تعبير به اين عبارت، اخبار است از سرعت تكوّن اشياء به تكوين او، بر اسرع زمان بدون سببى و مادهاى، و چون در وهم بندگان هيچ لفظى در نمىآيد كه اسرع از لفظ «كن» باشد، لذا براى درك و فهم امر ذكر شد. و آيه شريفه دال است بر آنكه حق تعالى چنانچه قادر است كه خلق فرمايد اشياء را به تسبيب و مواد بر سبيل تدريج، همچنين قدرت دارد بر آنكه به يكدفعه ايجاد چيزى فرمايد بدون تسبيب و تدريج.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 104
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (47)
ترجمه
پروردگار من كجا باشد مرا ولد با آنكه مس نكرده است مرا بشرى گفت اين چنين خدا مىآفريند هر كه را ميخواهد چون مقرر فرمايد امريرا پس همانا ميگويد مر آنرا بشو پس ميشود..
تفسير
حضرت مريم بعد از شنيدن بشارت الهى تعجب فرمود و خواست بداند كه بچه وسيله خداوند اين چنين پسرى باو كرامت ميفرمايد عرض كرد بار الها از كجا چنين پسرى بمن كرامت ميفرمائى با آنكه تاكنون دست بشرى بمن نرسيده است خداوند فرمود كار خدا اينطور است وقتى قضا و حكم الهى جارى شد بر امرى احتياج بماده و مدت و شرايط عاديه ندارد همين قدر كه بگويد بشو ميشود و اين دلالت بر كمال قدرت و عظمت الهى دارد كه بدون اسباب كارگر است حقير عرض مىكنم ظاهرا احتياج بگفتن كن هم نباشد و اين كنايه باشد از تعلق اراده تكوينيه بچيزى و براى آنكه مطلب بفهم ما نزديك شود كه خيلى سريع است باين بيان فرمودهاند چون ما زودتر از اينكه يك كلمه بشو بگويند و بشود تصور نمىكنيم و الا خداوند
جلد 1 صفحه 418
باراده خلق ميفرمايد چنانچه در علوم عقليه مبرهن است و از ابن عباس روايت شده است كه حضرت مريم در غرفه خود پشت پرده بود ناگاه مرد سفيد پوشى را ديد و پناه برد بخدا كه آنمرد پرهيزگارى باشد پس دميد او در گريبان پيراهنش و رسيد آن نفخه برحمش و آبستن شد و او جبرئيل عليه السلام بود كه براى او به صورت مرد تام الخلقه ممثل شده بود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَت رَبِّ أَنّي يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَم يَمسَسنِي بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللّهُ يَخلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضي أَمراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ (47)
مريم گفت پروردگار من از كجا و چگونه براي من ولدي باشد با اينكه بشري با من تماس نگرفته خداوند فرمود که همين نحو خداوند خلق ميفرمايد آنچه را بخواهد زماني که قضاي الهيّة اقضاء فرمود چيزي موجود گردد بمجرّد اراده او موجود ميشود قالَت رَبِّ أَنّي يَكُونُ لِي وَلَدٌ اشكال كردند مگر مريم قدرت الهي را منكر بود يا بوعده الهي مطمئن نبود.
جواب- نه منكر قدرت بود و نه وعده الهي را متزلزل بود بلكه در دو آيه قبل مجرّد بشارت بولد باو داده بودند و امّا كيفيّت آن که بچه نحوه باو عنايت ميشود با اينكه مقتضاي عادت از صدر خلقت تا دامنه قيامت در انسان و در جميع حيوانات
جلد 3 - صفحه 202
بلكه جميع موجودات دو نحوه بيش نبوده يا خلقت تكويني مثل آدم و حوّا و ملائكه و بسياري از موجودات يا خلقت توليدي مثل اولاد آدم و بسياري از حيوانات و نباتات، اگر اينکه ولد تكوينا خلق شود مساسي بمريم ندارد و اگر توليدي باشد شرطش تماس با بشر است لذا گفت:
وَ لَم يَمسَسنِي بَشَرٌ خداوند خواست بمريم بنمايد که اينکه ولد هم تكويني است و هم توليدي، تكويني از جهت عدم مسّ بشر و توليدي از جهت خروج از رحم لذا فرمود:
كذلك که كاف كذلك خطاب بمريم است لذا بكسره است يعني اينکه نحوه از تو بدون مسّ بشر.
اللّهُ خداوند قادر متعال يَخلُقُ ما يَشاءُ هر نحوي که مشيّة بالغة او اقتضاء كند و اراده حتميّهاش قرار گيرد خلق ميفرمايد.
و از كلمه كذلك ممكن است استفاده كنيم که اينکه نحو خلقت از خصيصه مريم است نه قبل از آن سابقه داشته و نه بعد از آن تا قيامت وقوع پيدا ميكند که پس از مريم زني نتواند بگويد من هم مثل مريم بدون شوهر و مسّ بشري فرزند آوردم بلي ممكن است زن جذب نطفه كند در رحم يا باسباب معموله امروزه در حيوانات يا بوسائل ديگر و بچه بزايد لكن بدون نطفه نر ممكن نيست.
إِذا قَضي أَمراً گذشت که لفظ قَضي در قرآن در موارد زيادي استعمال در معاني مختلفه شده لكن در اينجا بمعني اراده است يعني اذا اراد امرا و مراد از امر بمعني فعل است يعني زماني که ارادة فعلي كند.
فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ كلمه انما از ادات حصر است يعني هيچ اسبابي و معدّاتي و مقدّماتي و وسائلي احتياج ندارد حتّي بگفتن كلمه كُن، و اينکه جمله كنايه از ايجاد است چنانچه سابقا متذكّر شديم که در افعال الهي سه چيز بيش
جلد 3 - صفحه 203
نيست. اوّل فعل قابليّت وجود داشته باشد پس مثل محالات که بالذات قابليّت وجود ندارند زيرا اگر قابليّت داشته باشد ممكن الوجود ميشود از فرض محال خارج ميشود و همچنين فعل قبيح و لغو و ظلم نيز قابليّت وجود ندارد زيرا محال است از خداوند صادر شود ثاني بايد مصلحت در وجود فعل بمعني اسم مصدري که عبارت از ما حصل فعل مصدري است و بعبارت ديگر در وجود شيئي باشد تا فعل بمعني مصدري که عبارت از ايجاد باشد صلاح باشد و باصطلاح حكماء که تعبير از ايجاد بوجود منبسط ميكنند و باصطلاح اخبار تعبير بمشيّت ميكنند که گفتند
(خلقت الاشياء بالمشيّة و خلقت المشيّة بنفسها)
يعني (خلقت الموجودات بالايجاد و خلقت الايجاد بنفسه) يعني ايجاد ايجاد ديگري لازم ندارد چون علم بمصلحت فعل که عبارت از حكمت باشد و علم بصلاح در ايجاد که عبارت از اراده باشد، سوم نفس ايجاد که فعل بمعناي مصدري باشد.
و بعبارت ساده اگر فعل قابليّت وجود داشته باشد و داراي مصلحت باشد و صلاح در ايجادش باشد خداوند ايجاد ميفرمايد و بايجاد او موجود ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 47)- باز در این آیه داستان مریم ادامه مییابد، او هنگامی که بشارت تولد عیسی (ع) را شنید، چنین «گفت: پروردگارا! چگونه فرزندی برای من خواهد بود، در حالی که هیچ انسانی با من تماس نگرفته» و هرگز همسری نداشتهام. (قالَتْ رَبِّ أَنَّی یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ).
ولی خداوند به این شگفتی حضرت مریم پایان داد و «فرمود: این گونه خدا هر چه را بخواهد میآفریند» (قالَ کَذلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ ما یَشاءُ).
سپس برای تکمیل این سخن میفرماید: «هنگامی که چیزی را مقرر کند (و فرمان وجود آن را صادر نماید) تنها به آن میگوید: موجود باش، آن نیز فورا موجود میشود» (إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ).
نکات آیه
۱ - شگفتى مریم از بشارت اعطاى عیسى (ع)، به او با اینکه مردى با او تماس نداشته است. (قالت ربّ انّى یکون لى ولد و لم یمسسنى بشر)
۲ - طلب آگاهى مریم از خداوند، در مورد چگونگى اعطاى مسیح به وى (قالت ربّ انّى یکون لى ولد) کلمه «انّى»، علاوه بر اشاره به شگفتى، معناى کیفیّت را نیز دربردارد.
۳ - آفرینش عیسى (ع)، امرى خارق العاده (ربّ انّى یکون لى ولد و لم یمسسنى بشر)
۴ - انتظار برگزیدگان خداوند به تحقق اراده الهى در جریان امور دنیا، از طریق اسباب و علل طبیعى (یا مریم انّ اللّه اصطفیک ... قالت ربّ انّى یکون لى) مسلّماً حضرت مریم (ع) منکر امور خارق العاده نبود و خداوند را قادر بر انجام هر کارى مى دانست، از این رو چنانکه در آیات سابق آمده، به زکریا فرمود: هو من عنداللّه، بنابراین جمله «انّى ...» مى رساند که او و همه اولیاء خدا، اصل در تحقق اراده الهى در امور جهان را، بر پایه اسباب و علل طبیعى مى دانستند، نه اینکه همواره چشم انتظار معجزه باشند.
۵ - احساس حضور و قرب مریم (س)، نسبت به خداوند (قالت الملئکة ... قالت ربّ) از اینکه مریم در جواب بشارت ملائکه نفرمود که از جانب من به خداوند بگویید، بلکه مستقیماً با خداوند سخن گفت (رب انّى ... )، معلوم مى شود که خود را در حضور پروردگار مى دانست.
۶ - عدم منافات مقام بلند برگزیدگان الهى با پرسش آنان از افعال خداوند و شگفتى از آن (یا مریم انّ اللّه اصطفیک ... قالت ربّ انّى یکون لى ولد)
۷ - گفتگوى مریم و خداوند (قالت ربّ ... قال)
۸ - ادب حضرت مریم (ع)، در مقابل تکلّم با خداوند (قالت ربّ ... و لم یمسسنى بشر) از آمیزش، تعبیر به ملاقات و مسّ شده است.
۹ - خداوند بدون اتکاى به اسباب مادى و نیاز به آنها، آنچه را بخواهد، خلق مى کند. (کذلک اللّه یخلق ما یشاء)
۱۰ - عوامل طبیعى، علّت منحصر در حوادث عالم نیست. (کذلک اللّه یخلق ما یشاء)
۱۱ - نفوذ مشیّت خدا در جهان، نشانگر تحقق بى چون و چراى خواسته هاى او (کذلک اللّه یخلق ما یشاء)
۱۲ - اراده قطعى خدا در مورد اعطاى عیسى (ع) به مریم، بدون تماس بشرى با او (کذلک اللّه یخلق ما یشاء)
۱۳ - حاکمیّت مشیّت خداوند بر علل و عوامل طبیعى (کذلک اللّه یخلق ما یشاء)
۱۴ - اراده خداوند به هر چه تعلق گیرد، چون بگوید باش، خواهد بود. (اذا قضى امراً فانّما یقول له کن فیکون)
۱۵ - تکوّن (پیدایش) موجودات، در گرو دو مرحله متوالىِ قضاى الهى و فرمان الهى (اذا قضى امراً فانّما یقول له کن فیکون)
موضوعات مرتبط
- آفرینش: مراتب آفرینش ۱۵ ; نظام آفرینش ۱۰
- اسباب طبیعى: ۴، ۹، ۱۰، ۱۳
- برگزیدگان: ۴، ۶
- پرسش و پاسخ: ۶
- توحید: توحید افعالى ۱۱
- خدا: آفرینش خدا ۹، ۱۴، ۱۵ ; اراده خدا ۴، ۱۲، ۱۴ ; افعال خدا ۶ ; بشارت خدا ۱ ; حاکمیت خدا ۱۳ ; قدرت خدا ۹، ۱۴ ; گفتگو با خدا ۷، ۸ ; مشیّت خدا ۱۱، ۱۳
- سخن: ۸
- عیسى (ع): ۱، ۲، ۱۲ تولد عیسى (ع) ۳
- قضا و قدر: ۱۵
- مریم (س): ۱۲ ادب مریم (س) ۸ ; باردارى مریم (س) ۱ ; بشارت به مریم (س) ۱ ; دعاى مریم (س) ۲ ; مقام مریم (س) ۵، ۷، ۸
- معجزه: ۳
- مقربان: ۵
منابع