آل عمران ٤٨
کپی متن آیه |
---|
وَ يُعَلِّمُهُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ |
ترجمه
آل عمران ٤٧ | آیه ٤٨ | آل عمران ٤٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کِتَابَ»: خطّ و کتابت. «یُعَلِّمُهُ الْکِتَابَ»: مراد این است که عیسی باسواد خواهد بود؛ نه بیسواد.
تفسیر
- آيات ۶۰ - ۴۲، سوره آل عمران
- منظور از اصطفا (برگزيدن ) و تطهير مريم سلام اللّه عليها
- وجه اينكه قضاياى مربوط به مريم عليها السلام از اخبار غيبى شمرده شده است
- وجه تعبير به ((ملائكه )) در جمله ((اذ قالت الملائكة ...))
- گفتار معصومين در تفسير ((كلمه ))
- معناى ((كلمه خدا)) و مراد از ((كلمه )) در جمله : ((يبشرك بكلمة منه ...))
- وجه تسميه عيسى به مريم (عليهما السلام ) به ((مسيح ))
- يهود و كلمه ((مسيح ))
- معناى كلمه ((عيسى ))
- اقوالى كه درباره سخن گفتن عيسى (ع )با مردم در سن كهولت ، گفته شده است
- مراد از ((تورات )) ((انجيل )) در قرآن كريم
- بعثت حضرت عيسى (ع ) عموميت داشته ، هر چند رسالت او به سوى بنىاسرائيل بوده است
- معجزات عيسى (ع ) مستند به اذن خدا بوده است و عيسى (ع ) در صدور آن آيات استقلالىنداشته است
- معجزات حضرت عيسى (ع ) در خارج ، از آن جناب صادر مى شده است
- جمله ((مصدقا لما بين يدى من التورية ...)) براى اينكه عيسى (ع ) تورات موجود درزندگى خودرا قبول داشته است دلالت نمى كند
- عملى كه عيسى (ع ) براى باز شناختن مؤ منين به خود وتشكل دادن به آنها انجام داد
- قيد ((الى اللّه )) در آيه به چه جهتى آمده است ؟
- مراد از ايمان در جمله ((قال الحواريون نحن انصار اللّه آمنا باللّه ...)) ايمان بعد ازايمان است
- راه عبادت كوتاهترين راه به سوى خداى سبحان است
- معناى ((توفى )) و تفاوت مورد استعمال اين كلمه با كلمه ((موت ))
- توّفى حضرت عيسى به معناى گرفتن آن حضرت از دست يهود است
- منظور از ((رفع عيسى به سوى خدا)) و ((تطهير او از كافران ))
- مراد از تفوق پيروان عيسى (ع ) بر كافران تا روز قيامت
- مقصود از تفّوق حجت تفوق از نظر مقبوليت نيست
- تبعيت از نياكان سبب مى شود كه مراد عموم يهود و مطلق نصارا باشد
- وعده نيكو به پيروان حقيقى (قولى و عملى ) عيسى (ع )
- دو حجت و دليل بر نفى الوهيت عيسى (ع ) در تمثيل او به آدم (ع )
- جمله ((الحق من ربك )) از بديع ترين بيانات قرآنى است
- بحث روايتى (در ذيل آيات كريمه گذشته )
- رواياتى درباره برترين زنان عالم : (فاطمه (س ) مريم ، خديجه و آسيه )
- اثبات سيادت اثبات عالى ترين مراتب اصطفاء است
- اخبار غيب حضرت عيسى (ع ) معجزه قابلقبول براى مردم بود
- روايتى درباره آنچه در شريعت عيسى (ع ) آمده بود
- روايت درباره به دار آويختن حضرت عيسى (ع )
- روايتى در مورد كيفيت بالا بردن عيسى (ع ) به آسمان
- روايتى از امام رضا (ع ) درباره قضيه حضرت عيسى (ع )
- بحث روايتى ديگر در معناى محدث
- فرق ميان نبى ، رسول و محدث
- على (ع ) محدث بود
- مطالبى پيرامون ((وحى )) و واژه ((محدث ))
- تشخيص القائات رحمانى از شيطانى مستند به تاءييد الهى است و خارج از معيارهاىمعمولى تشخيص است
- توضيح اينكه : ((محدث صوت فرشته را مى شنود ولى فرشته را نمى بيند))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«48» وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ
و خداوند به او كتاب و حكمت و تورات و انجيل را مىآموزد.
نکته ها
در تفاسير شيعه و سنّى مىخوانيم كه مراد از تعليم كتاب، آموزش خط و نوشتن است ومراد
جلد 1 - صفحه 516
از حكمت، آگاهى برمصالح و مفاسد اشيا و افعال و اخلاق و عقايد است، خواه آثار دنيوى باشد، خواه اخروى.
پیام ها
1- يكى از اصول و شرايط رهبرى الهى، داشتن آگاهىهاى لازم است. آگاهى براساس علم و حكمت وكتب آسمانى. «يُعَلِّمُهُ الْكِتابَ وَ ...»
2- رهبر بايد به حوادث و قوانين گذشته نيز آگاه باشد. خداوند به عيسى عليه السلام، تورات موسى عليه السلام را آموخت. «وَ التَّوْراةَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ (48)
بعد از آن، اوصاف ديگر حضرت عيسى عليه السّلام را فرمايد:
وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتابَ: و تعليم فرمايد او را كتابهاى نازل شده قبل را مانند صحف شيث و حضرت ابراهيم عليه السّلام را، يا تعليم فرمايد او را نوشتن، وَ الْحِكْمَةَ: و همچنين علم حلال و حرام را كه شريعت است، يا علم سنن و تهذيب اخلاق و آداب و امثال، وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ: و همچنين تعليم فرمايد او را تورات و انجيل آسمانى.
تبصره: علامه مجلسى و ابن بابويه رضوان اللّه عليهما به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام روايت نموده: چون حضرت عيسى عليه السّلام متولد شد، در يك روز آنقدر بزرگ مىشد كه اطفال ديگر در دو ماه، بزرگ شوند. چون هفت ماه از ولادت آن حضرت گذشت، حضرت مريم او را به مكتب خانه برد و در نزد معلم نشاند. پس معلم گفت: بگو بسم اللّه الرحمن الرحيم. حضرت عيسى عليه السّلام گفت. پس معلم گفت: بگو «ابجد» عيسى عليه السّلام سر بلند نمود و گفت: مىدانى چه معنى دارد؟ معلم تازيانه بلند كرد كه بر او بزند فرمود: اى معلم مرا مزن، اگر مىدانى بگو، و اگر نمىدانى از من بپرس. گفت: بگو. فرمود: «ابجد» الف- آلاء و نعمتهاى خدا است. باء- بهجت و صفات كماليه خدا. جيم- جمال الهى است. دال- دين خدا است. «هوّز» هاء- هول جهنم است. واو- اشاره به ويل براى اهل آتش، يعنى واى بر اهل جهنم. زاء- زفير فرياد جهنم و خروش آنست بر عاصيان. «حطّى» يعنى كم مىشود و برطرف ميگردد گناهان از استغفار كنندگان. «كلمن» كلام خدا است و كلمات و وعدههاى خدا را كسى بدل نمىتواند كرد. «سعفص» يعنى در قيامت جزا خواهند داد صاعى
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 105
را به صاعى، و كيلى را به كيلى. «قرشت» يعنى همه را در قبرها از هم مىپاشد و در قيامت زنده فرمايد. پس معلم گفت: اى زن دست پسر خود را بگير و ببر كه او علم ربانى دارد. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره آلعمران «3»: آيات 48 تا 49
وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ (48) وَ رَسُولاً إِلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (49)
ترجمه
و ميآموزد او را كتاب و حكمت و تورية و انجيل و ميفرستد او را به پيغمبرى بسوى بنى اسرائيل كه همانا من بتحقيق آوردم براى شما آيتى از پروردگار شما همانا من ميسازم براى شما از گل شبيه صورت مرغ پس ميدمم در آن پس ميشود مرغى به اذن خدا و شفا ميدهم كور مادرزاد و پيس را و زنده ميكنم مردگانرا بدستور خدا و خبر ميدهم شما را بآنچه ميخوريد و آنچه ذخيره ميكنيد در خانههاى خودتان همانا در اين هر آينه نشانه است از براى شما اگر هستيد گروندگان.
تفسير
خداوند بحضرت عيسى تعليم فرمود كتابهاى آسمانيرا كه بر انبياء سلف نازل فرموده بود و گفتهاند نه جزء از صنعت كتابت را مخصوص باو فرمود و يك جزء آنرا بساير خلق عطا كرد و گفتهاند مراد از كتاب جنس كتب سماوى است و اينكه تورية و انجيل اختصاص بذكر يافته براى فضيلت اندو است و تعليم فرمود باو حكمت و دانش علمى و عملى را و فرستاد او را با منصب رسالت بسوى طايفه بنى اسرائيل و در اكمال از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه رسالت او مخصوص ببنى اسرائيل بود و نبوتش مخصوص ببيت المقدس حقير عرض ميكنم شايد مراد آن باشد كه وحى فقط در بيت المقدس بآن حضرت ميرسيد در هر حال فرمود من حجت و دليل بر نبوت خود دارم و آن آنستكه مجسمه مرغ را از گل ميسازم و ميدمم در آن مرغى ميشود زنده و پرواز ميكند ولى دميدن از من است و جان گرفتن او از خدا است و كور اصلى و مرض پيسى را شفا ميدهم و مرده را زنده ميكنم ولى همه اينكارها از من به اذن خدا صادر ميشود چون اينكارها از قدرت بشر خارج است خداوند بمن عنايتى
جلد 1 صفحه 419
فرموده كه اين معجزات بايد از دست من ظاهر شود و اگر عنايت او نباشد من به تنهائى هيچ كارى نميتوانم بكنم و علم غيب هم بمن عنايت فرموده و اين معجزات باهرات دليل و حجت است از براى شما بر صدق من اگر شما معاند نباشيد و از گروندگان بدين حق باشيد قمى از حضرت باقر (ع) روايت فرموده كه حضرت عيسى بعد از آنكه اظهار نبوت و ادعاء احياء مرغ گلى و شفا كور و مرض پيسى را فرمود بنى اسرائيل گفتند همه اينها سحر است يك معجزى بكن كه ما بدانيم تو راست ميگوئى حضرت عيسى فرمود اگر بگويم شب چه خورديد و چه آشاميديد و چه براى فردا ذخيره نموديد پيش از آنكه از خانه بيرون آمده باشيد قبول ميكنيد كه راستگو هستم گفتند بلى حضرت تمامى حالات آنها را در خانه خودشان كه چه خوردند و چه كردند و چه آشاميدند و چه برداشتند و چه گذاردند ميفرمود باز بعضى ايمان ميآوردند و بعضى منكر ميشدند با آنكه اگر ميخواستند ايمان بياورند حجت كافى داشتند و نعلمه بصيغه متكلم و انى اخلق بكسر همزه و طائرا بجاى طيرا نيز قرائت شده است و از جمله كسانى را كه حضرت عيسى زنده نمود سام بن نوح بود كه حضرت او را مختار در بقاء و عود نمود و او گفت هنوز سختى جانكندن را فراموش نكردم و عود را اختيار كرد و ديگر يكى از دوستان آن حضرت بود كه بخواهش مادرش او را زنده كرد و بيست سال بعد از آن در دنيا بود و زن گرفت و اولاد پيدا كرد چنانچه در كافى و عياشى از حضرت صادق (ع) نقل نموده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يُعَلِّمُهُ الكِتابَ وَ الحِكمَةَ وَ التَّوراةَ وَ الإِنجِيلَ (48)
و خداوند تعليم ميفرمايد عيسي را كتاب و حكمت و تورية و انجيل و او را رسول قرار ميدهد بر بني اسرائيل.
وَ يُعَلِّمُهُ الكِتابَ بعض مفسّرين گفتند مراد از كتاب علم كتابت است و بعضي گفتند مراد كتب انبياء سلف است قبل از موسي عليه السّلام مثل صحف آدم، شيث، نوح، ابراهيم عليه السّلام و اينکه دو تفسير قطع نظر از اينكه تفسير برأي است خلاف ظاهر آيه است زيرا اطلاق كتاب بر كتابة خلاف ظاهر است و بر صحف انبياء اطلاق مفرد خلاف
جلد 3 - صفحه 204
ظاهر است نيز.
و ممكن است گفته شود که الف و لام الكِتابَ جنس است بقرينه الحكمة که آنهم جنس است و مراد جنس كتاب است يعني خواندن و اينکه يكي از معجزات انبياء است که بدون معلّم ميخوانند و مينويسند چنانچه قبلا هم متذكّر شديم که رسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم هم ميخواند و هم مينوشت و اينكه او را امّي گفتند چون از امّ القراء که مكّه است بوده نه اينكه بيسواد بوده باشد که نه بخواند و نه بنويسد چنانچه توهّم كرده بودند.
وَ الحِكمَةَ آيات راجعه بحكمت مثل همين آيه و آيه شريفه ذلِكَ مِمّا أَوحي إِلَيكَ رَبُّكَ مِنَ الحِكمَةِ بني اسرائيل آيه 41، و آيه شريفه ادعُ إِلي سَبِيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَةِ نحل آيه 126، وَ اذكُرنَ ما يُتلي فِي بُيُوتِكُنَّ مِن آياتِ اللّهِ وَ الحِكمَةِ احزاب آيه 34، و يُؤتِي الحِكمَةَ مَن يَشاءُ وَ مَن يُؤتَ الحِكمَةَ فَقَد أُوتِيَ خَيراً كَثِيراً بقره آيه 272 وَ لَقَد آتَينا لُقمانَ الحِكمَةَ لقمان آيه 11، وَ شَدَدنا مُلكَهُ وَ آتَيناهُ الحِكمَةَ ص آيه 19، وَ يُعَلِّمُكُمُ الكِتابَ وَ الحِكمَةَ بقره آيه 123، فَقَد آتَينا آلَ إِبراهِيمَ الكِتابَ وَ الحِكمَةَ نساء آيه 57 وَ أَنزَلَ اللّهُ عَلَيكَ الكِتابَ وَ الحِكمَةَ نساء آيه 113، وَ إِذ عَلَّمتُكَ الكِتابَ وَ الحِكمَةَ مائده آيه 110، فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكماً وَ جَعَلَنِي مِنَ المُرسَلِينَ شعراء آيه 20، الي غير ذلک از آيات.
و امّا اخبار كثيره در ابواب مواعظ رسول اللّه و حكمه صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و ابواب حكم امير المؤمنين و ساير ائمّه طاهرين عليه و عليهم السلام که در بحار در كتاب روضه مبوّب فرموده.
و در تفسير حكمت در اخبار و كلمات مفسّرين بمعاني زيادي تفسير شده:
بمعرفة الامام و باطاعة و باجتناب از كبائر و مطلق المعرفة و تفقّه در دين و غير اينها
جلد 3 - صفحه 205
و در اصطلاح حكماء معرفة حقايق الاشياء بقدر الطاعة البشريّة، و در اخلاق بحكمت نظريّه و عمليّه تفسير شده و نظريّه شامل جميع علوم ميشود: حكمت الهي، طبيعي رياضي، هندسي، فيزيك، شيمي و غير اينها.
و آنچه بنظر ميرسد و مستفاد از مجموع آيات و اخبار و كلمات اكابر است اينست که حكمت بمعني معرفت فوائد و نتايج و خواص و مصالح و مفاسد و مضارّ اشياء و امور و افعال و اخلاق و عقائد چه اخروي و چه دنيوي است و اينکه يك معناي جامعي است و با همه آيات و اخبار و تفاسير و كلمات اكابر و اصطلاحات سازش دارد و البته هر كس بمقدار قابليّت از اينکه بهره برداري كرده و فرد اتمّ آن مقداري که ممكن است ببشر افاضه شود انبياء عليهم السّلام دارا بودند ويژه اولوا العزم من الرسل و اتمّ از همه آنها افاضه بپيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و اوصياء طيّبين او عليهم السلام شده و از شئون علم و از صفات ذاتيّه حق است.
وَ التَّوراةَ مكرّر تذكّر دادهايم که اينکه تورات رائج در دست يهود و نصاري مشتمل بر بسياري از كفريّات و مزخرفات و مجعولات دست معاندين است و تورات اصلي ابدا در دست رس يهود نبوده و سه مرتبه تواتر آن قطع شده و فقط در نزد انبياء بوده آنهم نه بطريق عادي بلكه از راه معجزه و خارق عادت تا نزد پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و اوصياء آن سرور و فعلا در دست حضرت بقيّة اللّه است و اينکه هم يكي از معجزات حضرت عيسي بوده که در اينکه آيه بيان شده که خداوند باو تعليم فرموده وَ الإِنجِيلَ مسلّما يك انجيل بيشتر بر حضرت عيسي نازل نشده و اينکه اناجيل اربعه که در دست نصاري است علاوه بر كفريّاتي که در آنها است و تناقضاتي که با يك ديگر دارند و انتسابش بحضرت عيسي بيك نفر مثل مرقس، يوحنّا، متي، لوقي است و علاوه بر اينكه مشتمل است بر مذمّت خود اصحاب عيسي و عدم ايمان آنها هيچ مدركي بر صحت آنها نداريم چه رسد بتواتر بلكه مدارك بطلان آنها بسيار است و انجيل اصلي
جلد 3 - صفحه 206
مثل تورات اصلي است حرفا بحرف خدمت حضرت حجّة (عج) است.
وَ رَسُولًا إِلي بَنِي إِسرائِيلَ مكرّر تذكّر دادهايم که ما دليلي بر رسالت موسي و عيسي عليه السّلام جز قرآن نداريم و آن هم دلالت بر سرتاسر دنيا ندارد بلكه بر خصوص بني اسرائيل و قبطيان و امثال آنها دارد و بني اسمعيل بر همان دين ابراهيم بودند تا زمان نبي اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم.
و نيز گذشت که فرق است بين نبيّ و رسول و حضرت عيسي در گهواره داراي مقام نبوّت بود چنانچه در سوره مريم است قالُوا كَيفَ نُكَلِّمُ مَن كانَ فِي المَهدِ صَبِيًّا قالَ إِنِّي عَبدُ اللّهِ آتانِيَ الكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا آيه 31، لكن در اينکه آيه زمان رسالت او را معين نفرموده و در كلمات مفسّرين هم اختلاف است ولي در كافي مجلّد اول ص 321 از حضرت رضا عليه السّلام حديثي نقل كرده که دارد در او (فقد قام عيسي عليه السّلام بالحجّة و هو إبن ثلاث سنين).
و نيز يك اختلافي است بين قراء که اينکه جمله رَسُولًا إِلي بَنِي إِسرائِيلَ آخر آيه قبل است يا اول آيه بعد و لكن ظاهر اول است و جزو بشارت بمريم است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 48)- به دنبال صفات چهارگانهای که در آیات قبل برای حضرت مسیح (ع) بیان شده بود (آبرومند در دنیا و آخرت بودن، از مقربان بودن، و سخن گفتن در گاهواره و از صالحان بودن) به دو وصف دیگر آن پیامبر بزرگ اشاره میکند.
نخست میفرماید: «خداوند به او کتاب و دانش و تورات و انجیل میآموزد»
ج1، ص285
(وَ یُعَلِّمُهُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ).
جمله فوق نخست به تعلیم کتاب و حکمت بطور کلی اشاره میکند و بعد دو مصداق روشن این کتاب و حکمت، یعنی تورات و انجیل را بیان مینماید.
نکات آیه
۱ - خداوند، معلّم عیسى (ع) (و یعلّمه الکتاب و الحکمة)
۲ - نقش معلّم در ساختار شخصیّت متعلّم (و یعلّمه الکتاب) آیه فوق که در صدد بیان ارزش و مقام عیسى (ع) است; مى فرماید معلّم او، خداست.
۳ - تعلیم و تعلّم کتاب الهى و حکمت، ارزشى والا (و یعلّمه الکتاب و الحکمة)
۴ - خداوند به عیسى (ع)، کتاب (قوانین الهى)، حکمت (معارف الهى)، تورات و انجیل را آموخت. (و یعلّمه الکتاب و الحکمة و التوریة و الانجیل)
۵ - تورات و انجیل (کتب الهى)، دربردارنده قوانین و معارف الهى* (و یعلّمه الکتاب و الحکمة و التوریة و الانجیل) عطف تورات و انجیل بر کتاب و حکمت، از باب عطف فرد بر جنس است.
موضوعات مرتبط
- ارزشها: ۳
- انجیل: ۴، ۵ حکمت در انجیل ۵ ; قوانین انجیل ۵
- تعلیم و تعلّم: ۴
- تورات: حکمت در تورات ۵ ; قوانین تورات ۵
- حکمت: تعلیم حکمت ۴
- خدا: حکمت خدا ۳
- شخصیت: عوامل شکل گیرى شخصیت ۲
- عیسى (ع): تعلیم عیسى (ع) ۴ ; خدا و عیسى (ع) ۱ ; عیسى (ع) و تورات ۴ ; عیسى (ع) و انجیل ۴
- کتب آسمانى: ۳، ۵
- معلّم: ۱ نقش معلّم ۲
منابع