التوبة ٧٤
ترجمه
التوبة ٧٣ | آیه ٧٤ | التوبة ٧٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«هَمُّوا»: قصد کردند. «مَا نَقَمُوا»: خشم نگرفتهاند. عیبجوئی نکردهاند (نگا: مائده / ). «مِن فَضْلِهِ»: از مرحمت خدا و اعطای پیغمبر از غنائم بدیشان (نگا: توبه / ). در اینجا سخن از فضل خدا و پیغمبر است ولی ضمیر مفرد به جای ضمیر تثنیه به کار رفته است و بلامانع است (نگا: توبه / ). «یَکُ»: مخفّف (یَکُنْ) است که در اصل (یَکُونُ) و از افعال ناقصه است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۷۴ - ۶۴، سوره توبه
- بيان اين دسته از آيات مربوط به منافقين و توطئه آنها براى قتل پيامبر (ص ) در راه تبوك
- نگرانى منافقين از جهت افشاء توطئه پليدشان توسط رسول الله (ص )
- اشكالاتي كه بر أيه : يحذر المنافقون ... ايراد شده و جواب أنها
- اشكال دوم در ارتباط با آيه (يحذر المنافقون ...) و پاسخ هايى كه به آن داده شده است
- جواب منافقين به سؤ ال از رفتار توطئه گرانه شان
- معناى كلمه (طائفة )
- مراد از ايمان منافقين در جمله : (( لقد كفرتم بعد ايمانكم ))
- اشكالى به آيه در مورد عفو بعضى منافقين و عذاب بعضى ديگر و پاسخ به آن
- اوصاف عمومى و جامع منافقين
- بيان حال عامه مؤ منين
- رضوان خدا، حقيقت رستگارى است و حتى در بهشت رضاى خدا نباشد بهشت هم عذاب خواهد بود
- مراد از جهاد با منافقين مقاومت و خشونت در برابر آنها است
- روايات مختلفى كه در ذيل آيه : (( يحذر المنافقون ... )) و شاءن نزول آن نقل شده اند
- كداميك از روايات با آيات مورد بحث تطبيق مى كند؟
- چند روايت در بيان مقصود از جمله : (( نسواالله فنسيهم ))
- رواياتى در مورد خشنودى و رضاى الهى در ذيل جمله : (( و رضوان من الله اكبر ))
نکات آیه
۱ - روى آوردن منافقان به سوگند دروغ، براى انکار سخنان کفرآمیزى که در نهان گفته بودند. (یحلفون باللّه ما قالوا و لقد قالوا کلمة الکفر)
۲ - سوء استفاده منافقان از ارزشهاى مکتبى و باورهاى جامعه اسلامى (یحلفون باللّه ما قالوا)
۳ - رسمیت یافتن کفر فرد در جامعه اسلامى، با سخنان و اقرارهاى زبانى وى (یحلفون باللّه ما قالوا و لقد قالوا کلمة الکفر و کفروا بعد إسلمهم) برداشت فوق بر این اساس است که منافقان با نفى سخنان کفرآمیز از خویش، مى خواهند خود را مسلمان نشان دهند و خداوند، براى بى اساس نشان دادن اقرار آنان، بر صدور سخنان کفرآمیز از ناحیه آنان، تأکید کرده است.
۴ - ثبوت کفر منافقان صدر اسلام، با اظهار کردن کلمات کفرآمیز (و لقد قالوا کلمة الکفر و کفروا بعد إسلمهم)
۵ - ممنوعیتِ بر زبان راندن کلمات کفرآمیز (و لقد قالوا کلمة الکفر و کفروا)
۶ - بر زبان جارى ساختن کلمات کفرآمیز، موجب کفر مى شود. (یحلفون باللّه ما قالوا و لقد قالوا کلمة الکفر و کفروا)
۷ - تلاش پنهانى منافقان و اهتمام آنان در توطئه علیه پیامبر (ص) و اسلام (و هموا بما لم ینالوا)
۸ - شکست منافقان در توطئه علیه اسلام و پیامبر (ص) و عدم دستیابى آنان به هدفهاى شومشان (و هموا بما لم ینالوا)
۹ - توبیخ منافقان، به خاطر حرکتهاى خیانت آمیز علیه اسلام و پیامبر (ص) با وجود برخوردارى از تفضلات خدا و رسولش (و ما نقموا إلا أن أغنیهم اللّه و رسوله من فضله)
۱۰ - برخوردارى منافقان صدر اسلام از امکانات و رفاه مادى (و ما نقموا إلا أن أغنیهم اللّه و رسوله)
۱۱ - برکتهاى حاکمیت اسلام، شامل همه مردم حتى ناباوران و غیر متعهدان به اسلام (و ما نقموا إلا أن أغنیهم اللّه و رسوله من فضله)
۱۲ - خیانت در برابر خدمت، از خصلتهاى منافقان است. (و ما نقموا إلا أن أغنیهم اللّه و رسوله)
۱۳ - توطئه هاى منافقان علیه اسلام و پیامبر (ص)، انتقام جویى آنان از مسلمانان دست یافته به امکانات مادى، در پرتو تفضلات خدا و رسول (و ما نقموا إلا أن أغنیهم اللّه و رسوله من فضله) برداشت فوق بر این اساس است که ضمیر در «أغناهم» به مسلمانان برگردد.
۱۴ - رفاه و امکانات مادى مسلمانان، غیر قابل تحمل براى منافقان صدر اسلام و برانگیزنده آنان به ستیزه جویى و کینه ورزى (و ما نقموا إلا أن أغنیهم اللّه و رسوله من فضله)
۱۵ - بى نیازى و رفاه، زمینه ساز طغیان و ستیزه جویى با حق (و ما نقموا إلا أن أغنیهم اللّه و رسوله من فضله)
۱۶ - پیامبر اکرم (ص) واسطه رسیدن فیض الهى به جامعه اسلامى (أن أغنیهم اللّه و رسوله من فضله) ذکر «رسوله» بعد از «اللّه» و ارجاع ضمیر «من فضله» تنها به خدا، بیانگر این نکته مى تواند باشد که: فضل و فیض از آن خداست و رسولش، واسطه رساندن فیض خدا به خلق اوست.
۱۷ - خداوند، یگانه منبع و منشأ فیض، رحمت و غنا (أن أغنیهم اللّه و رسوله من فضله) گرچه خداوند نام پیامبر (ص) را در کنار نام خود آورده است، اما فضل را تنها به خود نسبت داده است.
۱۸ - باز بودن راه توبه و بازگشت حتى براى منافقان توطئه گر (فإن یتوبوا یک خیراً لهم)
۱۹ - خداوند، فراخوان منافقان مرتد و توطئه گر، به توبه و بازگشت به دامن اسلام (فإن یتوبوا یک خیراً لهم)
۲۰ - اهتمام اسلام به هدایت و رهنمون ساختن هر چه بیشتر انسانها به حق (فإن یتوبوا یک خیراً لهم)
۲۱ - توبه مرتدان، مورد پذیرش خداوند (و کفروا بعد إسلمهم ... فإن یتوبوا یک خیراً لهم)
۲۲ - دعوت به توبه و رهنمودهاى خداوند به انسانها، در جهت مصالح و منافع خود آنان است. (فإن یتوبوا یک خیراً لهم)
۲۳ - تهدید أکید خداوند بر کیفر سخت دنیوى و اخروى منافقان صدر اسلام، در صورت امتناع آنان از توبه و پافشارى بر مواضع کفرآمیز توطئه گرانه خود (فإن یتوبوا ... و إن یتولوا یعذبهم اللّه عذاباً ألیماً فى الدنیا و الأخرة)
۲۴ - توبه مرتد و اهانت کننده به ارزشهاى الهى، مایه رفع عذاب الهى از اوست. (فإن یتوبوا یک خیراً لهم و إن یتولوا یعذبهم اللّه)
۲۵ - روى گردانى از حق و اصرار بر کفر و ارتداد، مستلزم کیفر شدید دنیوى و اخروى است. (و إن یتولوا یعذبهم اللّه عذاباً ألیماً فى الدنیا و الأخرة)
۲۶ - لزوم برخورد شدید با مرتد و گوینده کلمات کفرآمیز (و إن یتولوا یعذبهم اللّه عذاباً ألیماً فى الدنیا)
۲۷ - سبقت رحمت الهى بر کیفر و غضبش (فإن یتوبوا یک خیراً لهم و إن یتولوا یعذبهم اللّه)
۲۸ - هیچ کس توانایى ندارد که به منافقان، هنگام گرفتار آمدنشان به عذاب دنیوى و اخروى، یارى رساند. (یعذبهم اللّه ... و ما لهم فى الأرض من ولىّ و لانصیر)
۲۹ - اتکا و دلبستگى منافقان به حامیان و هواداران خود، در مواضع کفرآمیز و توطئه علیه اسلام و مسلمانان (و ما لهم فى الأرض من ولىّ و لانصیر) تهدید خداوند به اینکه منافقان، هیچ یاور و حامیى نخواهند داشت، نشانگر ذهنیت غلط آنان در اتکا به حامیان خویش است که خداوند این ذهنیت را مردود شمرده است.
۳۰ - إخبار خداوند، از رسوایى و فضاحت نهایى منافقان صدر اسلام در جامعه و منزوى شدن آنان (و ما لهم فى الأرض من ولىّ و لانصیر) با توجّه به اینکه آیه، إخبار از آینده است و نیز واژه «فى الأرض» مى تواند به همین زندگى دنیوى اشاره داشته باشد، این برداشت به دست مى آید.
۳۱ - هیچ چیز مانع تحقق اراده الهى نخواهد بود. (یعذبهم اللّه ... و ما لهم فى الأرض من ولىّ و لانصیر)
موضوعات مرتبط
- احکام: ۵، ۲۱
- ارتداد: آثار ارتداد ۲۵; جرم ارتداد ۲۵
- ارزشها: سوء استفاده از ارزشها ۲
- اسلام: آثار حاکمیت اسلام ۱۱; برکات اسلام ۱۱; تاریخ صدر اسلام ۷، ۸، ۱۳; توطئه علیه اسلام ۷، ۸، ۱۳; خائنان به اسلام ۹; دشمنان اسلام ۷
- اقرار: آثار اقرار به کفر ۳; اقرار به کفر ۴
- انسان: اهمیّت مصالح انسان ها ۲۲; اهمیّت هدایت انسان ها ۲۰
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۴
- بىنیازى: آثار بىنیازى ۱۵; منشأ بىنیازى ۱۷
- توبه: دعوت به توبه ۱۹; فلسفه توبه ۲۲; کیفر ترک توبه ۲۳
- توحید: توحید افعالى ۱۷
- حق: آثار اعراض از حق ۲۵; زمینه حق ستیزى ۱۵
- خدا: اختصاصات خدا ۷; تقدم رحمت خدا ۲۷; تهدیدهاى خدا ۲۳; حتمیت اراده خدا ۳۱; دعوتهاى خدا ۱۹; علم غیب خدا ۳۰; غضب خدا ۲۷; فضل خدا ۹، ۱۳; واسطه فیض خدا ۱۶
- دین: توبه اهانت کنندگان به دین ۲۴; سوء استفاده از دین ۲
- رحمت: منشأ رحمت ۱۷
- رفاه: آثار رفاه ۱۵
- طغیان: زمینه طغیان ۱۵
- عذاب: عوامل رفع عذاب ۲۴
- فیض: منشأ فیض ۱۷
- قرآن: پیشگوییهاى قرآن ۳۰
- کافران: سختگیرى بر کافران ۲۶
- کفر: آثار اصرار بر کفر ۲۵; کفر زبانى ۴، ۶; کیفر اخروى اصرار بر کفر ۲۳; کیفر دنیوى اصرار بر کفر ۲۳; ممنوعیت کفر زبانى ۵; موجبات کفر ۶
- کیفر: مراتب کیفر ۲۳، ۲۵; موجبات کیفر ۲۳; موجبات کیفر اخروى ۲۵; موجبات کیفر دنیوى ۲۵
- مجازات: عوامل تشدید مجازات ۲۳، ۲۵
- محمّد (ص): تفضل محمّد (ص) ۱۳; توطئه علیه محمّد (ص) ۷، ۸، ۱۳; خائنان به محمّد (ص) ۹; دشمنان محمّد (ص) ۷; مقامات محمّد (ص) ۱۶; نقش محمّد (ص) ۱۶
- مرتد: آثار توبه مرتد ۲۴; احکام مرتد ۲۱; سختگیرى با مرتد ۲۶; قبول توبه مرتد ۲۱
- مسلمانان: امکانات مادى مسلمانان صدر اسلام ۱۴; تفضل به مسلمانان ۱۳; رفاه مسلمانان صدر اسلام ۱۴
- منافقان: اتکاى منافقان ۲۹; امکانات مادى منافقان صدر اسلام ۱۰; انتقام جویى منافقان ۱۳; انزواى اجتماعى منافقان صدر اسلام ۳۰; بىپناهى منافقان ۲۸; تفضل به منافقان ۹; توبه منافقان ۱۸; توطئه منافقان ۷، ۱۳; تهدید منافقان صدر اسلام ۲۳; حامیان منافقان ۲۹; حسد منافقان ۱۴; خیانت منافقان ۹، ۱۲; دعوت از منافقان توطئه گر ۱۹; دعوت از منافقان مرتد ۱۹; رسوایى منافقان صدر اسلام ۳۰ ; رفاه منافقان صدر اسلام ۱۰; سرزنش منافقان صدر اسلام ۹; سوء استفاده منافقان ۲; سوگند دروغ منافقان ۱; شکست توطئه منافقان ۸; صفات منافقان ۱۲; عذاب اخروى منافقان ۲۸; عذاب دنیوى منافقان ۲۸; فرجام منافقان صدر اسلام ۳۰; فلسفه دروغگویى منافقان ۱; کفر منافقان صدر اسلام ۴; کفر منافقان ۱; منافقان صدر اسلام ۷، ۸; منافقان و مسلمانان ۱۳، ۱۴; منشأ کینه منافقان صدر اسلام ۱۴