المائدة ٥٩
کپی متن آیه |
---|
قُلْ يَا أَهْلَ الْکِتَابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَ أَنَ أَکْثَرَکُمْ فَاسِقُونَ |
ترجمه
المائدة ٥٨ | آیه ٥٩ | المائدة ٦٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«هَلْ تَنقِمُونَ مِنَّا»: آیا این را بر ما خرده میگیرید و زشت میدانید؟. «وَ أَنَّ أَکْثَرَکُمْ فَاسِقُونَ»: بیگمان بیشتر شما شاهراه خداشناسی را ترک گفتهاند و از حدود آئین خدا بدر رفتهاند. این جمله میتواند عطف بر ماقبل بوده و معنی چنین باشد: ما بر این باوریم که بیشتر شما فاسق هستید. یا مستأنفه بوده و بیانگر بیانصافی ایشان باشد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس گويد: عده اى از يهوديان نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمدند كه در ميان آنها ابوياسر بن اخطب و رافع بن ابىرافع و سايرين بودند از پيامبر سؤال كردند كه به كداميك از پيامبران بايد ایمان بياورند. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من به خدا ايمان مى آورم و آنچه كه بر ما نازل گرديده و نيز آنچه كه به حضرت ابراهیم|ابراهيم و حضرت اسماعیل|اسماعيل و حضرت یعقوب|يعقوب و اسباط و همچنين به حضرت موسی|موسى و حضرت عیسی|عيسى و سايرين از پيامبران از جانب خداوند نازل گرديده است و ما فرقى بين آنها نمى گذاريم. وقتى كه پيامبر اسم عيسى را به زبان آورد، نبوت او را منكر شدند و گفتند: ما به او ایمان نمى آوريم سپس اين آيه نازل شد.[۳]
تفسیر
- آيات ۶۶ - ۵۷، سوره مائده
- علت نهى از محبت كفار
- اگر ايمان به خدا قابل استهزاء باشد، عدم ايمان به خدا و پرستش طاغوت بدتر ورسواتر است
- سرزنش علماء اهل كتاب به جه گنهكارى اهل كتاب و سكوت آنان درمقابل آن معاصى
- وجوهى كه در معناى سخن يهود كه گفتند: (يدالله مغلولة )، گفته شده است
- معناى جمله : (بل يداه مبسوطتان ) و معانى ((يد)) در موارد اضافه به خداى سبحان
- معناى اينكه فرموده : ((آنچه بر تو نازل شده قرآن بر طغيان و كفر يهود مى افزايد))
- مراد از: ((ما انزل اليهم )) در آيه : ((ولو انهم اقامواالتوريةوالانجيل و ما انزل اليهم ...))
- مؤ ثر بودن اعمال بشر در نظام كون و طبيعت
- (رواياتى در ذيل آيات گذشته درباره وظيفه علماء، دست خدا، امت مقتصده و...)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَ أَنَّ أَكْثَرَكُمْ فاسِقُونَ «59»
بگو: اى اهل كتاب! آيا جز اين بر ما خورده و عيب مىگيريد كه به خداوند و به آنچه بر ما نازل شده و بهآنچه از پيش (بر پيامبران گذشته) نازل گرديده، ايمان آوردهايم؟ همانا بيشتر شما از مرز حقّ بيرون رفته و فاسقيد.
نکته ها
«تَنْقِمُونَ» از ماده «نقمت»، به معناى انكار چيزى است؛ با زبان باشد يا به وسيلهى قهر و كيفر و برخورد. «1»
پیام ها
1- با مخالفان هم بايد جدالى نيكو داشت. استدلال آميخته با سؤالهاى عاطفى.
«هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا»
2- دشمنى دشمنان با مؤمنان، فقط به خاطر ايمان آنهاست. «هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ»
3- ايمان مسلمانان به تمامى كتب آسمانى، از عوامل كينه و عداوت اهلكتاب با آنان است. «هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ»
4- دشمنى اهل كتاب با مسلمانان، تاريخى وبا سابقه است. «هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا»
5- در برابر سختگيرىهاى دشمن، عدالت و انصاف را از كف ندهيم و همه را يكسان و فاسق مپنداريم. «أَكْثَرَكُمْ فاسِقُونَ»
«1». مفردات راغب.
جلد 2 - صفحه 325
6- انكار حقّ و آزار پيروان حقّ، فسق است. «فاسِقُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَ أَنَّ أَكْثَرَكُمْ فاسِقُونَ (59)
شأن نزول- ابو ياسر بن اخطب و رافع بن ابى، با نفرى از يهود از حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله پرسيدند: تو به كدام پيغمبران ايمان دارى. فرمود:
«نؤمن باللّه و ما انزل الينا و ما انزل الى ابراهيم و اسمعيل و اسحق» تا آخر، چون نام عيسى مذكور شد انكار نبوت او نموده گفتند: به خداى كه نمىدانيم بدتر از دين شما دينى و نه اهل دينى كم بهرهتر در دنيا و آخرت از شما؛ آيه شريفه نازل شد: «2» قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا: بگو اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله اهل كتاب يعنى يهود را، آيا عيب مىگيرد از ما و انكار مىكنيد (استفهام انكارى است) يعنى عيب و انكار نمىكنيد إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ: مگر به جهت اينكه ايمان آوردهايم به خداى تعالى وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا: و آنچه نازل شده براى ما يعنى قرآن وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ: و آنچه قبل از ما نازل شده مانند تورات و انجيل و
«1» مدرك پيشين، صفحه 628، حديث 16 (راوى حديث جابر بن عبد اللّه است)
«2» مجمع البيان، جلد 2، صفحه 214.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 122
ساير كتب. وَ أَنَّ أَكْثَرَكُمْ فاسِقُونَ: و بدرستى كه بيشتر شما خارج شدهايد از اقامه دين خود بسبب محبت رياست و كسب اموال، چه اگر دين خود را اقامه نمائيد متابعت دين اسلام را ملزم مىباشيد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَ أَنَّ أَكْثَرَكُمْ فاسِقُونَ (59)
ترجمه
بگو اى اهل كتاب آيا ناپسند ميآيد شما را از ما چيزى جز آنكه ايمان آورديم بخدا و آنچه فرستاده شد بما و آنچه فرستاده شد از پيش و آنكه بيشتر شما فاسقانند.
تفسير
استفهام براى انكار است و نقم بمعنى بد آمدن است و باين جهت عذاب را نقمت خواندهاند كه بر اعماليكه منكر است لازم ميشود و حاصل مفاد آيه شريفه بر حسب ظاهر آنستكه آنچه را اهل كتاب از مسلمانان عيب جوئى نموده و ناپسند دانستهاند و باين جهت در مقام استهزاء مقدسات دينى آنها برآمدهاند دو چيز است يكى آنكه مسلمانان ايمان بخدا و قرآن و ساير كتب سماوى آوردند ديگر آنكه مؤمن و معتقد شدند كه جز عدّه قليلى از اهل كتاب كه اسلام اختيار نمودند باقى آنها فاسق و متمردند از اوامر انبيا و كتب خودشان چون انبيا و كتب آنها بيان نمودهاند كه دين اسلام و پيغمبرش بر حق است و مسلمانان از اين باب ايمان آوردند آيا مناسب است كه عمل نمودن بامر پيغمبر و كتاب امّتى و تميز دادن متمردين آنها را از مطيعين موجب عداوت يا عيب جوئى و بد آمدن آنها شود انصافا خيلى بىانصافى است و بنابر اين جمله ان اكثركم معطوف به كلمه اللّه است يعنى آمنا باللّه و بانّ اكثركم فاسقون و پس از بيان اين معنى جامع لطيف ما از ذكر محتملات ديگر خوددارى مينمائيم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل يا أَهلَ الكِتابِ هَل تَنقِمُونَ مِنّا إِلاّ أَن آمَنّا بِاللّهِ وَ ما أُنزِلَ إِلَينا وَ ما أُنزِلَ مِن قَبلُ وَ أَنَّ أَكثَرَكُم فاسِقُونَ (59)
بگو اي پيغمبر اكرم که اي اهل كتاب آيا عيب ميپنداريد و بد ميدانيد از ما مسلمانان جز اينكه ما ايمان بخدا آوردهايم و بآنچه بر ما نازل شده از قرآن
جلد 6 - صفحه 409
و آنچه بر انبياء سلف نازل شده و حال آنكه اكثر شما متمرد هستيد.
قل خطاب بپيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم يا أَهلَ الكِتابِ مخاطب ساز و بآنها بگو سبب و علت اينكه شما نسبت بمسلمين اينکه اندازه بد بين هستيد و كراهت داريد هَل تَنقِمُونَ مِنّا و غضبناك هستيد چيست چه عيبي در ما مشاهده كردهايد جز اينكه ما اقرار و اعتراف و اعتقاد بخداوند متعال داريم بوحدانيت او و صفات كمال و جمال و جلال او منزّه از جميع عيوب و نواقص بودن او که معناي إِلّا أَن آمَنّا بِاللّهِ است بلكه بعدل او و اينكه فاعل قبيح و لغو و ظلم نيست آيا كسي که خدا را باين نحو بشناسد عيب و نقص است بايد او را مكروه داشت و بدبين شد باو يا او را ممدوح شمرد و تحسين كرد.
وَ ما أُنزِلَ إِلَينا که قرآن مجيد باشد که ببهترين راهها هدايت ميفرمايد احكامش در كمال اتقان، اخلاقيات حميده و اعمال پسنديده و عقائد حقّه را ببهترين بيان تزريق ميكند و امر ميفرمايد و از قبائح و منكرات و فحشاء نهي مينمايد آيا كتابي بهتر از اينکه سراغ داريد يا دستوري خوبتر از اينکه در دست داريد وَ ما أُنزِلَ مِن قَبلُ که بتمام انبياء و دستورات آنها و كتابهاي نازله بر آنها ما ايمان داريم، اينکه سه موضوع که هيچ عيبي در او نيست چيز ديگري هم که در ما نيست اينها که موجب اينکه بد بيني و كراهت نميشود پس البته اينکه دشمني و كراهت يك منشأ و سببي ميخواهد منشأ و سبب آن اينست که وَ أَنَّ أَكثَرَكُم فاسِقُونَ جهتش آن قساوت قلب و عصبيت و حبّ رياست و مال و اينكه چرا اينکه پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم از بني اسرائيل نشد، سرپيچي و دشمني ميكنيد با اينكه حقايق بر شما مكشوف و حجت بر شما تمام شده.
410
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- انتقاد نابجاى اهل کتاب و ناخرسندى بى دلیل آنان از مسلمانان (قل یأهل الکتب هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه)
۲- نکوهش خداوند از اهل کتاب به خاطر انتقاد آنان از ایمان مؤمنان به خدا، قرآن و کتب آسمانى (قل یأهل الکتب هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه ... و ما أنزل من قبل)
۳- ایمان مسلمانان به خدا، قرآن و تمامى کتب آسمانى، برانگیزنده اهل کتاب بر تمسخر نماز و دیگر شعایر اسلام (قل یأهل الکتب هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه ... و ما أنزل من قبل) برداشت فوق بر این مبناست که «ان ءامنا» به تقدیر «لام»، بیانگر کراهت و ناخرسندى اهل کتاب نسبت به مسلمانان باشد، یعنى «ما تنقمون منا دیننا و صلاتنا لشىء الا ایماننا باللّه ... ».
۴- پیامبر (ص)، مأمور مقابله با موضعگیرى هاى مغرضانه اهل کتاب نسبت به مسلمانان (قل یأهل الکتب هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه)
۵- لزوم رویارویى و برخورد صحیح، با تهاجم تبلیغاتى دشمنان علیه اسلام و مسلمانان (قل یأهل الکتب هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه)
۶- مؤمنان به خدا و قرآن، وظیفه دار ایمان به تمامى کتب آسمانى (هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه و ما أنزل الینا و ما أنزل من قبل)
۷- شرافت و برترى قرآن، بر دیگر کتب آسمانى* (ءامنا باللّه و ما أنزل الینا و ما أنزل من قبل) تقدیم «ما انزل الینا» بر «ما انزل من قبل» على رغم تقدم زمانى کتب آسمانى گذشته مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.
۸- اهل کتاب زمان رسول خدا، ناشایست براى انتساب تورات و انجیل به آنان* (و ما أنزل من قبل) سیاق عبارت اقتضا مى کرد که گفته شود «ما انزل الیکم» نه «ما انزل من قبل»، به نظر مى رسد این تغییر براى رساندن این حقیقت است که اهل کتاب به مضامین و احکام تورات و انجیل وفادار نماندند، لذا شایستگى آن را ندارند که کتب آسمانى به آنان انتسابى داشته باشد.
۹- باور و اعتقاد مسلمانان به فسق اکثریت اهل کتاب، عامل انتقاد نابجا و ناخرسندى بى دلیل آنان از اهل ایمان (هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه ... و إن اکثرکم فسقون) بدان احتمال که «ان اکثرکم» عطف بر «اللّه» باشد، یعنى «امنا بان اکثرکم فاسقون».
۱۰- بیشتر یهودیان و مسیحیان، مردمانى منحرف و بریده از تعالیم آسمانى خویش (و إن اکثرکم فسقون) «فاسق» غالباً به کسى گفته مى شود که به برخى از آیین خویش و یا به تمامى آن پایبند نباشد. (مفردات راغب.)
۱۱- فسق و تبهکارى اهل کتاب، از عوامل وادار کننده آنان به انتقاد از مسلمانان (قل یأهل الکتب هل تنقمون منا الا ... و إن اکثرکم فسقون) برداشت فوق بر این مبناست که «ان اکثرکم ...» به تقدیر لام، مفعول له براى «هل تنقمون» باشد. در این صورت «ان اکثرکم ...» عطف بر محذوف است. یعنى «انما تنقمون ما ایماننا باللّه ... لکذا و کذا و لان اکثرکم فاسقون» و یا عطف گرفته شود بر «ان ءامنا» در صورتى که «ان ءامنا» خود بیانگر علت باشد ; یعنى: ما تنقمون منا دیننا و صلاتنا الا لایماننا و لان اکثرکم فاسقون.
۱۲- فسق (نادیده گرفتن دستورات خداوند)، ریشه استهزاى دین و شعایر الهى (اتخذوا دینکم هزواً و لعباً ... و إن اکثرکم فسقون) مصداق جمله «هل تنقمون ...» همان استهزاى نماز و احکام دین است. بنابراین «فسق» که علت براى «تنقمون» گرفته شده است، در حقیقت علت استهزاى دین نیز مى باشد.
۱۳- اکثریت اهل کتاب مردمى بسیار خودخواه و بى انصاف (هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه ... و إن اکثرکم فسقون) جمله «و ان اکثرکم» مى تواند جمله حالیه و غرض از آن اثبات کمال بى انصافى اهل کتاب باشد، یعنى اى اهل کتاب با وجود اینکه خود فاسق و تبهکار هستید، بر ما بدلیل ایمانمان که برترین ارزشها و معقول ترین باورها است ایراد مى گیرید؟!
۱۴- تعهد اقلیتى از اهل کتاب، به دین و آیین خویش (و إن اکثرکم فسقون)
موضوعات مرتبط
- انتقاد: ناپسند ۱ ; زمینه انتقاد ناپسند ۹، ۱۱
- اهل کتاب: استهزاهاى اهل کتاب ۳ ; اقلیت متعهد اهل کتاب ۱۴ ; اکثریت اهل کتاب ۱۳ ; انتقاد اهل کتاب ۱، ۲، ۹، ۱۱ ; اهل کتاب صدر اسلام ۸ ; اهل کتاب و انجیل ۸ ; اهل کتاب و تورات ۸ ; اهل کتاب و مسلمانان ۱، ۴، ۹، ۱۱ ; اهل کتاب و مومنان ۲ ; بیخانصافى اهل کتاب ۱۳ ; خودخواهى اهل کتاب ۱۳ ; سرزنش اهل کتاب ۲ ; صالحان اهل کتاب ۱۲ ; فسق اکثریت اهل کتاب ۹ ; فسق اهل کتاب ۱۱ ; مبارزه با اهل کتاب ۴ ; موضعگیرى اهل کتاب ۴
- ایمان: به خدا ۲، ۳، ۶ ; ایمان به قرآن ۲، ۳، ۶ ; ایمان به کتب آسمانى ۲، ۳، ۶ ; متعلق ایمان ۲، ۳، ۶
- تهاجم فرهنگى: مقابله با تهاجم فرهنگى ۵
- خدا: سرزنشهاى خدا ۲
- دشمنان: برخورد با دشمنان ۵ ; تبلیغ دشمنان ۵
- دین: منشأ استهزاى دین ۱۲
- شعائر: استهزاى شعائر ۳ ; منشأ استهزاى شعائر ۱۲
- فسق: آثار فسق ۱۱، ۱۲ ; مفهوم فسق ۱۲
- قرآن: فضیلت قرآن ۷ ; قرآن و کتب آسمانى ۷
- محمّد (ص): و اهل کتاب ۴ ; مسؤولیت محمّد (ص) ۴
- مسلمانان: ایمان مسلمانان ۳ ; عقیده مسلمانان ۹
- مسیحیان: انحراف اکثریت مسیحیان ۱۰
- منحرفان:۱۰
- مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۶
- نماز: استهزاى نماز ۳
- یهود: انحراف اکثریت یهود ۱۰
منابع