الإسراء ٧٦
کپی متن آیه |
---|
وَ إِنْ کَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَکَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوکَ مِنْهَا وَ إِذاً لاَ يَلْبَثُونَ خِلاَفَکَ إِلاَّ قَلِيلاً |
ترجمه
الإسراء ٧٥ | آیه ٧٦ | الإسراء ٧٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَیَسْتَفِزُّوَنَکَ»: (نگا: إسراء / ). «إِذاً لا یَلْبَثُونَ»: در این صورت باقی و برجای نمیماندند. البتّه قریشیان عاقبت چنین کردند و سران ایشان هیجده ماه بعد از هجرت پیغمبر به مدینه در جنگ بدر کشته شدند و سرانجام با فتح مکّه بساط کفّار مکّه برچیده شد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
«شیخ طوسى» گوید: ابو على گوید: مشرکین قصد داشتند رسول خدا صلى الله علیه و آله را نه فقط از مکه بلکه از سرزمین عرب بیرون کنند زیرا قبلاً فقط از مکه بیرون کرده بودند.
معتمر بن سلیمان از پدرش نقل نماید که زمینى را که کفار قصد داشتند پیامبر را بدان جا تبعید نمایند. زمین مدینه بود زیرا یهودیان به پیامبر گفته بودند این زمین (مکه) ارض پیامبران و انبیاء نیست بلکه ارض انبیاء در شام است.
قتاده و مجاهد گویند: مراد زمین مکه است زیرا قریش کوشش داشتند پیامبر را از مکه بیرون کنند و این آیه نازل گردید و فرمود: اگر تو را از زمین مکه بیرون نمایند چیزى نخواهد گذشت که خودشان از آن زمین رانده خواهند شد، ابن عباس و ضحاک گویند: مدتى را که مشرکین و کفار بعد از بیرون کردن رسول خدا صلى الله علیه و آله در آن مکث نمودند مابین خروج پیامبر از مکه تا جنگ بدر بوده است.
تفسیر
- آيات ۷۳ - ۸۱ سوره إسراء
- جلوه اى ديگر از آثار عصمت و حفظ الهى
- معناى «دُلُوك شَمس» و «غَسَقِ اللّيل»، در آيه شریفه
- مأموریت رسول خدا«ص» به تهجّد نيمه شب و دعا و استمداد از خداوند
- مقصود از «دخول و خروج به صدق»، در آیه شریفه
- بحث روايتى
- رواياتى درباره واجب شدن نمازهاى پنجگانه، در ذيل آيه: «أقِمِ الصَّلَوة...»
- رواياتى درباره شفاعت نمودن پيغمبر «ص»، در قيامت
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنْ كادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْها وَ إِذاً لا يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلَّا قَلِيلًا «76»
وبسا نزديك بود كافران (با نيرنگ يا غلبه) تو را از اين سرزمين بلغزانند تا از آن بيرونت كنند، ودر آن هنگام، جز مدّت كمى پس از تو پايدار نمىماندند (و به خاطر اين ظلم گرفتار قهر الهى مىشدند).
«1». تفسير مجمعالبيان.
جلد 5 - صفحه 102
نکته ها
اين آيه، اشاره به آيهى 30 سورهى انفال است كه مىفرمايد: «وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ» يادآور زمانى را كه كفّار نقشه مىكشيدند تا تو را حبس كنند يا بكشند يا بيرونت كنند، آنان نيرنگ مىزنند و خدا هم تدبير مىكند و خداوند بهترين تدبير كنندگان است.
پیام ها
1- پيامبر در معرض هرگونه خطر، توطئه، ترور، آوارگى وتبعيد بود. كادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ ...
2- دشمنان مكتب، هدفشان قلع و قمع كردن اساس دين است و در اين راه، به احدى حتى پيامبر رحم نمىكنند. «لَيَسْتَفِزُّونَكَ»
3- طرح كافران در مرحله اوّل، ايجاد رخنه در فكر واعتقاد رهبر است، لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي ... ودر مرحله بعد، شدّت عمل وتبعيد واخراج اوست. لِيُخْرِجُوكَ ...
4- حضور پيامبر در ميان مردم، مانع قهر الهى است و اگر آن حضرت را از خود دور و تبعيد كنند، در فاصله كمى نابود مىشوند. «لا يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلَّا قَلِيلًا»
5- قرآن كريم، هم از غيب خبر مىدهد و هم با بيان ناكامى توطئههاى دشمن به پيامبراكرم صلى الله عليه و آله تسلّى مىدهد. كادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ ... لا يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلَّا قَلِيلًا
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِنْ كادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْها وَ إِذاً لا يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلاَّ قَلِيلاً (76)
شأن نزول «1»: كاشفى نقل نموده كه: اهل مكه در اخراج پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مشورت كردند و رأى آنها بر اين قرار گرفت كه دشمنى را زياد كنند به حدى كه حضرت مجبور شود به بيرون رفتن؛ آيه شريفه نازل شد.
وَ إِنْ كادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ: و بدرستى كه خواستند اهل مكه تا مضطرب كنند و بلغزانند تو را از زمين مكه به سبب دشمنى و مكرشان.
لِيُخْرِجُوكَ مِنْها: تا بيرون كنند تو را از آن زمين. وَ إِذاً لا يَلْبَثُونَ خِلافَكَ: و آنگاه كه چنان كنند، درنگ ننمايند بعد از رفتن تو. إِلَّا قَلِيلًا: مگر مدت كمى را و آن چنان شد كه بعد از هجرت، به زمانى كم واقعه بدر پيش آمد و هلاك شدند. ابن عباس نقل نموده كه «2»: يهود حسد بردند در اقامت حضرت پيغمبر در مدينه. گفتند: يا ابا القاسم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، مقام انبياء زمين شام بوده، اگر تو پيغمبرى و مىخواهى تصديق تو را كنيم، به شام روى و آنجا ساكن شوى. حضرت پنداشت كه اين سخن را بر وجه خير گويند، عزم مسافرت به شام و چند منزل هم دور شد، براى جمع اصحاب توقف نمود، آيه شريفه نازل شد. بنابر قول اول آيه مكى و بنابراين قول آيه مدنى باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنْ كادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْها وَ إِذاً لا يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلاَّ قَلِيلاً (76) سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنا وَ لا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحْوِيلاً (77)
ترجمه
و بدرستيكه نزديك شدند كه برانند تو را از زمين تا بيرون كنند تو را از آن و آنگاه درنگ نميكنند بعد از تو مگر كمى
بطريقه كسانيكه فرستاديم پيش از تو از پيمبران خودمان و نيابى براى طريقه ما تبديلى.
تفسير
كفّار مكّه بانواع اذيّت و آزار نزديك شد پيغمبر اكرم را از آنزمين مقدّس مجبور بحركت و خروج نمايند و خداوند براى تسليت خاطر محترم بآنحضرت خبر داد كه چيزى طول نميكشد كه بكيفر اعمالشان ميرسند و در جنگ بدر كه در سال اوّل بعد از هجرت روى داد تمام آنها بدست امير المؤمنين عليه السّلام و اهل ايمان كشته شدند و بمجازات رسيدند و اين طريقه الهيّه است كه اختصاص بحضرت ختمى مرتبت نداشته بلكه هر قومى كه پيغمبر خود را اخراج از وطن نمودند خداوند آنها را معذب و مستأصل فرمود و اين دأب و ديدن و طريقه و رويّه الهيّه قابل تغيير و تبديل نبوده و نيست و نخواهد بود و بنابراين مراد از قليل كه مستثنى شده زمان فاصل بين هجرت و جنگ بدر است و بعضى گفتهاند مراد كسانى هستند كه در بدر كشته نشدند و بعدا اسلام آوردند و اين خلاف ظاهر است و بعضى بجاى خلافك خلفك قرائت نمودهاند و بر حسب معنى تفاوتى ندارد.
جلد 3 صفحه 381
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِن كادُوا لَيَستَفِزُّونَكَ مِنَ الأَرضِ لِيُخرِجُوكَ مِنها وَ إِذاً لا يَلبَثُونَ خِلافَكَ إِلاّ قَلِيلاً (76)
و اينكه نزديك بود به اينكه شما را بزحمت بيندازند و ناچار بر خروج از زمين كنند تا اينكه ترا خارج از زمين كنند و در اينکه صورت لبث نميكنند مگر زمان كمي وَ إِن كادُوا لَيَستَفِزُّونَكَ مِنَ الأَرضِ بعضي گفتند ليقتلوك که اصلا روي زمين نباشي.
بنا بر اينکه معني كادوا ضميرش راجع بجميع كفار ميشود که در مقام قتل آن حضرت بر آمدند و بعضي گفتند مراد اخراج از مكه است که مرجع ضمير مشركين هستند و بعضي گفتند مراد اخراج از مدينه است و مرجع يهود هستند و بعضي گفتند اخراج از ارض عرب و حجاز است، و لكن ظاهر بنظر ميآيد که مراد اخراج از مكه است بقرينه آيه شريفه در سوره انفال وَ إِذ يَمكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثبِتُوكَ أَو يَقتُلُوكَ أَو يُخرِجُوكَ وَ يَمكُرُونَ وَ يَمكُرُ اللّهُ وَ اللّهُ خَيرُ الماكِرِينَ آيه 30.
و بقرينه كلمه كادوا که اراده داشتند ولي نتوانستند خداوند حفظ فرمود نه آن را حبس كردند و نه كشتند و نه اخراج كردند بلكه پيغمبر صلّي اللّه عليه و اله بامر الهي هجرت فرمود و از مكه خارج شد موقعي که تصميم قتل او را داشتند ليخرجوك که ترا اخراج بلد كنند و اذا يعني بواسطه همين تصميم لا يَلبَثُونَ خِلافَكَ كساني که با تو مخالفت كردند درنگ نميكنند الا قليلا مگر مدت كمي يا اجل آنها زود ميرسد يا ببلاهاي الهي تلف ميشوند يا بقتل بايادي مسلمين هلاك ميشوند و شرح اينکه قضيه چنانچه قبلا هم متعرض شدهايم اينست که در دار الندوة مجتمع
جلد 12 - صفحه 292
شدند رؤساء مشركين و شيطان بصورت پير مرد نجدي وارد شد که مشورت كنند در امر پيغمبر صلّي اللّه عليه و اله بعضي گفتند او را حبس ميكنيم شيطان رد كرد که بني هاشم بهر قيمتي باشد او را از حبس بيرون ميآورند بعضي گفتند يك نفر برود و او را بقتل رساند و ديه او را قسمت ميكنيم شيطان رد كرد که بني هاشم تا قاتل را نكشند دست بردار نيستند بعضي گفتند اخراج بلد ميكنيم اينکه را هم رد كرد که هر جا برود دور او را ميگيرند و برميگردد و شما را منكوب ميكند گفتند رأي تو چيست! گفت از هر قبيله يك نفر معين كنيد يك شبانه در خانه او او را بقتل رسانند بني هاشم باتمام قبائل نميتوانند طرف شوند راضي بديه ميشوند راي او را پسنديدند ليلة المبيت آمدند و حضرت بامر الهي هجرت فرمود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 76)
شأن نزول:
مشهور این است که این آیه و آیه بعد در مورد اهل مکه نازل شده است که نشستند و تصمیم گرفتند پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را از مکه بیرون کنند و بعدا این تصمیم، فسخ و مبدل به تصمیم بر اعدام پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در مکه گردید و به دنبال آن خانه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از هر سو محاصره شد، و همانگونه که میدانیم پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از این حلقه محاصره، به طرز اعجازآمیزی، بیرون آمد و به سوی مدینه حرکت کرد و سر آغاز هجرت گردید.
تفسیر:
توطئه شوم دیگر؟ در آیات گذشته دیدیم که مشرکان میخواستند از طریق وسوسههای گوناگون در پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نفوذ کنند و او را از جاده مستقیم خویش منحرف سازند که لطف الهی به یاری پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمد و نقشههاشان نقش بر آب شد.
به دنبال آن ماجرا طرح دیگری برای خنثی کردن دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله ریختند، و آن این که او را از زادگاهش به نقطهای که احتمالا نقطه خاموش و دور افتادهای بود تبعید کنند که آن هم به لطف پروردگار خنثی شد.
آیه میگوید: «و نزدیک بود آنها تو را از این سرزمین با نقشه و تحریک ماهرانه و حساب شدهای خارج سازند» (وَ إِنْ کادُوا لَیَسْتَفِزُّونَکَ مِنَ الْأَرْضِ لِیُخْرِجُوکَ مِنْها).
سپس قرآن به آنها هشدار میدهد که: «و هرگاه چنین میکردند (گرفتار مجازات سخت الهی شده و) پس از تو، جز مدت کمی باقی نمیماندند» (وَ إِذاً لا یَلْبَثُونَ خِلافَکَ إِلَّا قَلِیلًا). و به زودی نابود میشدند زیرا این گناه بسیار عظیمی است که مردم، رهبر دلسوز و نجات بخششان را، از شهر خود بیرون کنند، و به این ترتیب بزرگترین نعمت الهی را کفران نمایند، چنین جمعیتی دیگر حق حیات نخواهند داشت و مجازات نابود کننده الهی به سراغشان خواهد آمد.
نکات آیه
۱- توطئه و تلاش تحریک آمیز مشرکان علیه پیامبر(ص)، به منظور فراهم آوردن زمینه تبعید آن حضرت از مکه (و إن کادوا لیستفزّونک من الأرض لیخرجوک) برداشت فوق، مبتنى بر این است که مرجع ضمیر «کادوا» و «یستفزّوا» - به قرینه آیات قبل - مشرکان مکه و «ال» در «الأرض» عهد و مراد از آن سرزمین مکه باشد. گفتنى است که «فزّ» ریشه «یستفزّون» به معناى حرکت دادن است.
۲- حضور پیامبر(ص) در مکه، براى مشرکان غیر قابل تحمل بود. (و إن کادوا لیستفزّونک من الأرض لیخرجوک)
۳- روى آورى مشرکان به اعمال خصمانه علیه پیامبر(ص)، در عین تلاش براى عدول دادن آن حضرت از مواضع اصولى و وحیانى خویش (و إن کادوا لیفتنونک ... و إن کادوا لیستفزّونک)
۴- تهدید خداوند به هلاکت حتمى و قریب الوقوع مشرکان، در صورت اخراج پیامبر(ص) از مکه (و إذًا لایلبثون خلفک إلاّ قلیلاً)
۵- پیامبر(ص)، داراى شخصیت و مقامى بس والا و با عظمت در پیشگاه الهى (و إن کادوا لیستفزّونک من الأرض لیخرجوک منها و إذًا لایلبثون خلفک إلاّ قلیلاً) احتمال دارد که ذکر پیامد اخراج پیامبر(ص) از مکه، (هلاکت مشرکان) به دلیل شخصیت آن حضرت باشد و این، نشان مى دهد که چنین اهانتى به پیامبر(ص)، براى خداوند قابل تحمل نبود.
۶- حضور پیامبر(ص) در میان مشرکان، مانع نزول عذاب الهى بر آنان (و إذًا لایلبثون خلفک إلاّ قلیلاً) تهدید خداوند به هلاکت مشرکان در صورت اخراج پیامبر(ص) از مکه، مى تواند اشاره به این حقیقت باشد که حضور پیامبر(ص) در میان آنان، مانع هلاکتشان بوده است.
۷- توطئه مشرکان براى اخراج پیامبر(ص) از مکه، عقیم ماند و به ثمر نرسید. (و إن کادوا لیستفزّونک من الأرض لیخرجوک منها و إذًا لایلبثون خلفک إلاّ قلیلاً) از تعبیر «و إن کادوا لیستفزّونک» (نزدیک بود تو را اخراج کنند) به دست مى آید که آنان، نتوانستند هدف خویش را در اخراج پیامبر(ص) از مکه عملى سازند.
۸- ممانعت از نشر تعالیم الهى و تنگ کردن عرصه تبلیغ براى انبیا، عامل هلاکت و نابودى (لیخرجوک منها و إذًا لایلبثون خلفک) احتمال دارد که اخراج پیامبر(ص) از مکه، از آن جهت امرى بزرگ شمرده شده که اخراج آن حضرت، براى ممانعت از هدایت و تبلیغ او بوده و چنین عملى هلاکت و نابودى قطعى را در پى داشته است.
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲، ۳، ۷
- انبیا: آثار ممانعت از تبلیغ انبیا ۸
- خدا: انذارهاى خدا ۴
- محمد(ص): تاریخ محمد(ص) ۱، ۷; توطئه تبعید محمد(ص) ۱، ۷; توطئه علیه محمد(ص) ۱; دشمنان محمد(ص) ۲، ۳; فضایل محمد(ص) ۶; کیفر تبعید محمد(ص) ۴; محمد(ص) در مکّه ۲; مقامات محمد(ص) ۵; نقش محمد(ص) ۶
- مشرکان: انذار مشرکان ۴; توطئه مشرکان ۱; دشمنى مشرکان ۲، ۳; شکست توطئه مشرکان ۷; موانع عذاب مشرکان ۶; هلاکت مشرکان ۴
- هلاکت: عوامل هلاکت ۸
منابع