الإسراء ١٠٤
کپی متن آیه |
---|
وَ قُلْنَا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْکُنُوا الْأَرْضَ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنَا بِکُمْ لَفِيفاً |
ترجمه
الإسراء ١٠٣ | آیه ١٠٤ | الإسراء ١٠٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الأَرْضَ»: مراد سرزمین شام مابین عریش و فرات است که در قرآن (ارض مقدّس) نامیده شده است (نگا: مائده / ). «لَفِیفاً»: آمیزه یکدیگر. تنگ همدیگر. گروهها و دستههای درهم آمیخته. مصدر است و حال ضمیر (کُمْ) میباشد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
کَذٰلِکَ وَ أَوْرَثْنَاهَا بَنِي... (۱)
وَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ... (۰) وَ قَطَّعْنَاهُمْ فِي الْأَرْضِ... (۱) وَ إِنْ کَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَکَ... (۱) سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱۰۱ - ۱۱۱ سوره إسراء
- مقصود از معجزات نُه گانه موسى «ع»، در آيه: «وَ لَقَد آتَينَا مُوسَى تِسعَ آيَاتٍ بَيِّنَات...»
- معناى اين كه خطاب به بنى اسرائيل فرمود: «أُسكُنُوا الأرضَ فَإذَا جَاءَ وَعدُ الآخِرَة...»
- حكمت نزول تدريجى و تفريق قرآن
- بى نيازی قرآن، براى ثبوت کمال و حقانيت خود، به ایمان مشرکان
- اشاره به اقسام نام های خداوند، و مراد از جملۀ: «فَلَهُ الأسمَاءُ الحُسنَى»
- بيان اين كه اسماء خداوند متعال، مرآت و معرف يك مسمّى هستند
- معناى «جهر» و «إخفات» و امر به اعتدال در قرائت نماز
- بحث روایتی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)
- توضیحی پیرامون «أسماء حقيقى» و «أسماء أسماء» خداوند متعال
- چند روايت در باره جهر و إخفات در نماز
- بحثى روايتى و قرآنى
- تقسيم قرآن به آيات و سور
- عدد سوره ها و آيات قرآن كريم
- ترتيب سوره هاى قرآن كريم
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قُلْنا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنا بِكُمْ لَفِيفاً «104»
و پس از آن (غرق فرعون) به بنىاسرائيل گفتيم: در اين سرزمين مستقرّ شويد، پس چون موعد آخرت فرا رسد، همهى شما را با هم گرد خواهيم آورد.
نکته ها
«استفزاز» به معناى بيرون كردن با زور است. قرآن بارها به اين شيوهى ظالمان نسبت به اولياى الهى و ناكام ماندنشان اشاره كرده است. ابراهيم را در آتش افكندند، خدا آتش را سرد كرد، يوسف را به چاه انداختند، عزيز مصرش كرد. پيامبر را از مكّه بيرون كردند، خداوند حكومتِ جهان اسلام را به او عطا كرد. اين سنّت و قانون الهى است كه در برابر مكر اهل باطل، تدبير مناسب دارد.
«لفيف»، به معناى گروههاى به هم پيوسته و انبوه مىباشد.
پیام ها
1- منطق طاغوت، خشونت وتبعيد است ومردان حقّ را تحمّل نمىكنند. «فَأَرادَ»
2- در برابر ارادهى طاغوت، اراده و قهر خداوند است. فَأَرادَ ... فَأَغْرَقْناهُ
3- هرچند فكر گناه، گناه نيست، امّا ارادهى خطرناكى همچون تبعيد پيامبران، قهر الهى را به دنبال دارد. فَأَرادَ ... فَأَغْرَقْناهُ
4- همهى قدرت نمايى طاغوتها، در زمين ومحدود است. «مِنَ الْأَرْضِ»
5- عذاب الهى، پس از اتمام حجّت است. بعد از آمدن معجزات و ايمان نياوردن مردم، هلاكت حتمى است. «فَأَغْرَقْناهُ»
6- پايان كار طاغوتها و همكارانشان، هلاكت و نابودى است. «فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِيعاً»
7- كمك به ستمگران سبب شريك شدن در هلاكت آنان است. «مَنْ مَعَهُ»
8- رهبران فاسد در هلاكت مردم نقش دارند. «فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ»
جلد 5 - صفحه 128
9- آنان كه چند روزى بر منطقهاى حاكم مىشوند، بايد پاسخگوى خدا در قيامت باشند. اسْكُنُوا الْأَرْضَ ... جِئْنا بِكُمْ لَفِيفاً
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قُلْنا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنا بِكُمْ لَفِيفاً (104)
وَ قُلْنا مِنْ بَعْدِهِ: و گفتيم پس از غرق شدن. لِبَنِي إِسْرائِيلَ: مر فرزندان يعقوب را كه: اسْكُنُوا الْأَرْضَ: ساكن شويد در زمينى كه ايشان مىخواستند شما را از آن بيرون كنند. فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ: پس چون آمد وعده آخرت، يعنى قيامت كه شود. جِئْنا بِكُمْ لَفِيفاً: بياريم شما و ايشان را به محشر در حالتى كه جماعتى آميخته باشيد با هم، پس حكم فرمائيم ميان شما به تميز سعداء از اشقياء. مجاهد گفته «2»: مراد وعده آخرت نزول عيسى عليه السّلام باشد از آسمان، بنابراين آيه شريفه دليل است بر صحت رجعت.
«1» تفسير برهان، جلد 2، صفحه 452 و تفسير قمى جلد 2، صفحه 29.
«2» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 444.
جلد 7 - صفحه 455
تتمّه: حق تعالى قصه موسى و فرعون را در اين مقام براى تسليه خاطر مبارك حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ايراد فرموده و مىفرمايد: اگرچه كفار قريش تو را از مكه اخراج كردند، قبل از اين فرعون در صدد اخراج موسى شد، ما او و قومش را مستأصل گردانيديم و مصر به ايشان داديم؛ پس تو را نيز بر دشمنان ظفر دهيم و نعمت خود را بر تو تمام كنيم، و اين وعده منجر شد به فتح مكه و غلبه بر مشركان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى تِسْعَ آياتٍ بَيِّناتٍ فَسْئَلْ بَنِي إِسْرائِيلَ إِذْ جاءَهُمْ فَقالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا مُوسى مَسْحُوراً (101) قالَ لَقَدْ عَلِمْتَ ما أَنْزَلَ هؤُلاءِ إِلاَّ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ بَصائِرَ وَ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا فِرْعَوْنُ مَثْبُوراً (102) فَأَرادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِيعاً (103) وَ قُلْنا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنا بِكُمْ لَفِيفاً (104) وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً (105)
ترجمه
و همانا بتحقيق داديم موسى را نه نشانه آشكار پس بپرس از بنى
جلد 3 صفحه 397
اسرائيل وقتى كه آمد نزد آنها پس گفت باو فرعون همانا من گمان ميكنم تو را اى موسى جادو كرده شده
گفت بتحقيق دانستى نفرستاده اينها را مگر پروردگار آسمان و زمين كه موجبات بصيرتند و همانا من گمان ميكنم تو را اى فرعون هلاك كرده شده
پس خواست كه پراكنده كند آنها را از زمين پس غرق كرد يمش و هر كه را با او بود تمامى
و گفتيم پس از او مر بنى اسرائيل را كه ساكن شويد در آنزمين و چون بيايد موعد آخرت آوريم شما را آميخته بيكديگر
و بحق فرستاديم آنرا و بحقّ فرود آمد و نفرستاديم تو را مگر آن كه مژده دهنده باشى و بيم دهنده.
تفسير
خداوند بحضرت موسى عليه السّلام معجزات عليه السّلام معجزات بسيارى عنايت فرمود كه در كتب تواريخ و سير انبيا ذكر شده و احكام زيادى آنحضرت آورد كه در تورية و غيره مذكور است و از ميان آنها نه معجزه و حكم ممتاز بوضوح تامّ و مصلحت تامّه بوده كه در اين آيه اشاره بآن شده است و در خصال و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آن معجزات عصا و يد بيضاء و طوفان و بحر و حجر و جراد و قمّل و ضفادع و دم است و اينها در روايت قمّى و عيّاشى رحمهما اللّه از امام باقر عليه السّلام نيز نامبرده شده و در قرب الاسناد از امام كاظم عليه السّلام بجاى طوفان و حجر رفع طور و منّ و سلوى كه آن دو يك آيه است ذكر گرديده و هر يك از اين معجزات بنحو تفصيل در سوره بقره و اعراف و غيره بيان شده است و در مجمع نقل نموده كه مردى يهودى از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال نمود از اين آيات حضرت فرمود آن آيات اين بود كه بخدا شرك نياورند و اسراف نكنند و زنا ننمايند و قتل نفس ننمايند مگر بحقّ و سعايت نكنند از بىگناهى نزد سلطان كه كشته شود و سحر ننمايند و ربا نخورند و زن عفيفه را متّهم بزنا نكنند و در جنگ پشت بلشكر براى فرار ننمايند و مخصوص به بنى اسرائيل آن بود كه در روز شنبه تجاوز از احكام آنروز ننمايند آن يهودى بعد از شنيدن جواب دست حضرت را بوسيد و اسلام آورد و بنابراين مراد از آيات احكام است باعتبار دلالت احكام متقنه مفيده بحال بشر بر وجود شارع عالم حكيم و سعادت كسانى كه بآنها عمل ميكنند و منافى با روايات سابقه نيست چون هر كدام از جهتى آيتند و تفاوت در ظاهر و باطن و محسوس و معقول است و خداوند به پيغمبر خود بعد از اخبار از اين امر فرموده پس سؤال كن از بنى اسرائيل كه در زمان تو
جلد 3 صفحه 398
وجود دارند و ميدانند احوال حضرت موسى را وقتى كه آورد آن آيات را و اظهار فرمود آن معجزات را براى آنها تا بيان كنند وقايع را در حضور اهل شرك و معلوم شود كه چنانچه فرعونيان آن معجزات را ديدند و حمل بر سحر نمودند اگر تو هم هر چه اهل شرك بخواهند بكنى باز حمل بر سحر و شعبده خواهند نمود و پس از اينجمله كه معترضه است نقل فرموده جواب فرعون را كه گفت بحضرت موسى من گمان ميكنم تو را اى موسى مرديكه سحر نمودهاند او را و ديوانه و مخبّط شده و مخالف با افكار عامّه سخن ميگويد و بعضى مسحور را بمعناى ساحر دانستهاند مانند مشئوم و ميمون كه بمعناى شائم و يا من است و بنابراين آيات حمل بر سحر شده صريحا و بمعناى اوّل ضمنا چون نوعا كسانى كه در سحر كار مىكنند سحر زده و مخبّط ميشوند لذا حضرت موسى در جواب فرمود تحقيقا تو ميدانى اين آيات را نفرستاده است مگر خدا كه موجب بصيرت تو باشد و تصديق نمائى نبوّت مرا ولى تو از باب عناد حمل بر سحر مينمائى و من گمان ميكنم تو را محروم از هر خير و مشرف بهلاك و اينكه تعبير بگمان فرمود با آن كه ميدانست براى مقابله با كلام او بود و بعضى علمت بصيغه متكلّم قرائت نمودهاند و مؤيّد آن روايتى است كه در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه در اين كلمه فرمود و اللّه آن دشمن خدا ندانست ولى موسى عليه السّلام دانست پس فرمود لقد علمت چنانچه مؤيّد قرائت مشهور روايت قمّى ره از امام باقر عليه السّلام است كه فرمود فرعون اراده كرد كه بنى اسرائيل را بيرون كند با آن كه او و قومش ميدانستند كه آن آيات را خدا فرستاده پس فرعون خواست كه بخوارى موسى عليه السّلام و قومش را از زمين مصر بيرون كند و مستأصل نمايد و خداوند عكس العمل آن را در باره فرعون و اتباعش اجرا فرمود و تمامى غرق شدند بتفصيلى كه در اوائل سوره بقره ذكر شد و حكم شد كه بنى- اسرائيل در همان زمين كه جايگاه آنها بود بعد از هلاك فرعون و اتباعش سكونت نمايند و فرمود چون روز قيامت برسد همه مخلوط بيكديگر محشور شويد و خداوند ميان شما و دشمنانتان بعدالت حكم خواهد فرمود و نيز خداوند قرآن را براستى و درستى و غرض صحيح بر وفق حكمت و مصلحت عامّه تامّه نازل فرموده و احكام آن راست و درست و صحيح و متين و بر طبق حكمت و مصلحت است
جلد 3 صفحه 399
و با وجود چنين كتابى كه خود شاهد صدق خود است آورنده آن احتياجى باعجاز ندارد علاوه بر آنكه وظيفه پيغمبر فقط بشارت اهل ايمان بثواب و اهل طغيان بعقاب است و هدايت و ضلالت و سعادت و شقاوت بتقدير الهى است چنانچه در آيات سابقه بيان شد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قُلنا مِن بَعدِهِ لِبَنِي إِسرائِيلَ اسكُنُوا الأَرضَ فَإِذا جاءَ وَعدُ الآخِرَةِ جِئنا بِكُم لَفِيفاً (104)
و گفتيم از بعد از هلاكت فرعون و قوم او از براي بني اسرائيل که ساكن شويد و تصرف كنيد تمام اراضي فرعون را و مملكت مصر را زماني که وعده آخرت آمد تمام شما و آنها زنده ميشويد و در محشر شما را مياوريم وَ قُلنا مِن بَعدِهِ ممكن است مرجع ضمير فرعون باشد يعني بعد از هلاكت فرعون و ممكن است غرق باشد
جلد 12 - صفحه 318
و اينکه اقرب است زيرا بنا بر احتمال اوّل انسب بنظر ميايد ضمير جمع من بعدهم (لبني اسرائيل) بتوسط وحي الهي بحضرت موسي و الّا بلا واسطه بني اسرائيل قابليّت خطاب ندارند و ممكن است مراد از قول اراده باشد که چنين اراده كرديم چنانچه ميفرمايد إِذا أَرادَ شَيئاً أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ يس آيه 80.
و در مقام خود گفتهايم که بمجرّد اراده ايجاد ميفرمايد و احتياج بكلمه كن هم ندارد و مراد از اراده علم بصلاح است چنانچه حكمت علم بمصلحت است اسكُنُوا الأَرضَ با كمال اطمينان که از چنگال فرعونيان نجات پيدا كرديد چنانچه ميفرمايد وَ إِذ أَنجَيناكُم مِن آلِ فِرعَونَ يَسُومُونَكُم سُوءَ العَذابِ يُقَتِّلُونَ أَبناءَكُم وَ يَستَحيُونَ نِساءَكُم اعراف آيه 141.
و ميفرمايد يا بَنِي إِسرائِيلَ قَد أَنجَيناكُم مِن عَدُوِّكُم طه آيه 82 فَإِذا جاءَ وَعدُ الآخِرَةِ دنيا فاني شود و آخرت برپا گردد روز رستخيز جِئنا بِكُم لَفِيفاً لفّ بمعني پيچيده شده است و جمع متفرق که تمام جنّ و انس و ملك در يك صحرا جمع ميشوند و هر يك بجزاء خود ميرسند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 104)- «و بعد از آن به بنی اسرائیل گفتیم: در این سرزمین [مصر و شام] ساکن شوید» (وَ قُلْنا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِی إِسْرائِیلَ اسْکُنُوا الْأَرْضَ).
«اما هنگامی که وعده آخرت فرا رسد همه شما را دسته جمعی (به آن دادگاه عدل) میآوریم» (فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنا بِکُمْ لَفِیفاً).
نکات آیه
۱- دستور خداوند به بنى اسرائیل، پس از هلاک فرعونیان مبنى بر انتخاب سرزمین مورد نظرشان (شام یا مصر) براى سکنى گزیدن (و قلنا من بعده لبنى إسرءیل اسکنوا الأرض)
۲- زندگى بدون آرامش بنى اسرائیل تا قبل از رهایى از حکومت فرعون * (فأراد أن یستفزّهم من الأرض ... و قلنا من بعده لبنى إسرءیل اسکنوا الأرض) احتمال دارد که «اسکنوا الأرض» به معناى آرام گرفتن در زمین و بیرون آمدن از اضطرابى باشد که قبلاً گریبانگیر آنان بود.
۳- دستیابى انسانها به زندگى آرام و امن و به دور از سلطه جبّاران، امرى بس مهم و ارزشمند (فأغرقنه و من معه ... اسکنوا الأرض)
۴- تسلط و حاکمیت بنى اسرائیل با اذن الهى بر سرزمین مصر (یا شام) پس از هلاکت فرعون * (اسکنوا الأرض) برداشت فوق بدان احتمال است که مراد از «اسکنوا» استقرار و حاکمیت یافتن باشد که تا آن روز بنى اسرائیل فاقد آن بودند و مراد از «الأرض» سرزمین شام [و یا مصر] باشد.
۵- هشدار خداوند به بنى اسرائیل، در غافل نشدن از آخرت پس از دستیابى به آرامش و حاکمیت (اسکنوا الأرض فإذا جاء وعد الأخرة جئنا بکم لفیفًا)
۶- دستیابى به آرامش و قدرت اجتماعى، زمینه غفلت انسان از جهان آخرت (اسکنوا الأرض فإذا جاء وعد الأخرة جئنا بکم لفیفًا) برداشت فوق بر این اساس است که خداوند پس از «اسکنوا الأرض» - که کنایه حاکمیت و قدرت است - مسأله قیامت و احضار انسانها را مطرح کرده است.
۷- احضار دسته جمعى بنى اسرائیل در قیامت، براى بازجویى از آنان درباره نعمتهاى خدادادى (اسکنوا الأرض فإذا جاء وعد الأخرة جئنا بکم لفیفًا) برداشت فوق بدان احتمال است که احضار و حشر جمعى بنى اسرائیل در قیامت - به قرینه فراز پیش (اسکنوا الأرض) - از آن جهت باشد که آنان پاسخگوى نعمت بزرگ خدادادى (اسکنوا الأرض) باشند.
۸- احضار دسته جمعى بنى اسرائیل همراه با فرعونیان در قیامت براى مؤاخذه (جئنا بکم لفیفًا) بنابر اینکه مراد از «کم» بنى اسرائیل و نیز فرعونیان هلاک شده باشند، این برداشت به دست مى آید.
۹- وعده خداوند به بنى اسرائیل جهت گردآورى آنان در سرزمین فلسطین، پس از فرا رسیدن دومین موعد فساد آنان در آن سرزمین (جئنا بکم لفیفًا) برداشت فوق بدان احتمال است که «وعد الأخرة» اشاره اى باشد به آن دو موعدى که خداوند در آغاز این سوره (آیه ۴) براى بنى اسرائیل پیش بینى کرده و به آنان هشدار داده است.
موضوعات مرتبط
- آرامش: آثار آرامش ۶
- بنى اسرائیل: آثار آرامش بنى اسرائیل ۵; آثار حاکمیت بنى اسرائیل ۵; اسکان بنى اسرائیل ۱; اضطراب بنى اسرائیل ۲; افساد بنى اسرائیل ۹; انذار بنى اسرائیل ۵; بنى اسرائیل در سرزمین شامات ۱، ۴، ۹; بنى اسرائیل در سرزمین مصر ۱، ۴; بنى اسرائیل در قیامت ۷، ۸; تاریخ بنى اسرائیل ۱، ۲; حشر اخروى بنى اسرائیل ۷، ۸; زمینه غفلت بنى اسرائیل ۵; مؤاخذه اخروى بنى اسرائیل ۷ ، ۸; منشأ حاکمیت بنى اسرائیل ۴; نعمتهاى بنى اسرائیل ۷; وعده به بنى اسرائیل ۹
- خدا: انذارهاى خدا ۵; اوامر خدا ۱; نقش اذن خدا ۴; وعده هاى خدا ۹
- زندگى: ارزش امنیت در زندگى ۳; اهمیت امنیت در زندگى ۳
- ظالمان: ارزش دورى از ظالمان ۳; اهمیت دورى از ظالمان ۳
- غفلت: زمینه غفلت از آخرت ۵، ۶
- فرعون: نجات از حکومت فرعون ۲
- فرعونیان: حشر اخروى فرعونیان ۸; فرعونیان در قیامت ۸; مؤاخذه اخروى فرعونیان ۸; هلاکت فرعونیان ۱
- قدرت: آثار قدرت ۶
منابع