الصف ٢
کپی متن آیه |
---|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ |
ترجمه
الصف ١ | آیه ٢ | الصف ٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لِمَ»: چرا؟ مرکب از (ل) جرّ و (ما) استفهامیه است که الف آن برای تخفیف حذف شده است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
«شیخ طوسى» گویند: حسن بصرى گوید: این آیه درباره منافقین نازل گردید که با زبان خود چیزى مى گفتند که به آن عمل نمیکردند و نیز گویند: درباره قومى نازل شده که مى گفتند هر وقت دشمنى را ببینیم، فرار نمى کنیم و روى برنمى گردانیم ولى وقتى که دشمن را دیدند، فرار کردند.
قتاده گوید: درباره قومى نازل شده که گفته بودند قتال و پیکار مینمائیم ولى دروغ مى گفتند. ابن عباس و مجاهد گویند: درباره عده اى نازل شده که گفته بودند ما اگر بدانیم محبوبترین اعمال در نزد پروردگار جهاد است درباره آن کوشش و شتاب به عمل خواهیم آورد ولى وقتى که جهاد واجب گردید شانه خالى کردند.[۱][۲]
تفسیر
- آيات ۱ ۹، سوره صف
- اشاره به مطالب اين سوره مباركه
- مقصود از خطاب توبيخى : ((چرا مى گوييد آنچه را كهعمل نمى كنيد)) با توجه به سياق و زمينه كلام
- اشاره به نهى مسلمانان از ايذاى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم
- معناى جمله ((فلما زاغلوا ازاغ الله قلوبهم ...)) و بيان اينكه مقصود از ازاغه واضلال خداوند چيست
- دو بخش دعوت و رسالت عيسى (عليه السلام ) تصديق پيامبر پيش از خود، و بشارت بهآمدن پيامبر بعد از خود
- توضيح اينكه مفهوم بشارت دادن عيسى (عليه السلام ) به آمدن پيامبر اسلام (صلى اللهعليه و آله و سلم ) اين است كه دين اسلام اتم واكمل است
- معروف بودن پيامبر(ص ) به نام احمد
- وجه اينكه رد كننده دعوت به اسلام ((ظالمترين )) است
- معناى اظهار دين حق بر همه اديان
- (رواياتى درباره نام هاى پيامبر اكرم (ص )، بشارت عيسى ،
- فاصله بين عيسى و پيامبر اسلام (ص )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ «2»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چرا چيزى مىگوييد كه عمل نمىكنيد؟
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ «2»
شأن نزول: مروى است كه صحابه خدمت حضرت عرض كردند: اگر ما بدانيم دوستترين عمل نزد خداى تعالى كدام است، ما نفس و مال را به آن بذل كنيم؟ حق تعالى آيه نازل فرمود: إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ: چون روز احد رسيد، به قول خود عمل ننموده، فرار كردند، حضرت را با معدودى ميان كفار گذاشتند، و لذا سر مبارك حضرت و دندان رباعيه آن سرور به سنگ جفاى مشركين شكسته شد؛ حق تعالى به جهت توبيخ ايشان اين آيه نازل فرمود:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آوردهايد به خدا و رسول، لِمَ تَقُولُونَ: چرا مىگوئيد، ما لا تَفْعَلُونَ: آنچه را كه به جا نمىآوريد و نخواهيد كرد.
نكته: [ «لم» مركب است از حرف جر و ماى استفهام، و حذف الف آن با حرف جر در كلام عرب بسيار است، به جهت كثرت استعمال. «1»]
«1» نكته از تفسير منهج الصادقين جلد 9، صفحه 261 نقل گرديد.
جلد 13 - صفحه 144
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «1» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ «2» كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ «3» إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ «4»
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ «5»
ترجمه
تسبيح گويند مر خدايرا آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و او است تواناى درست كردار
اى كسانيكه ايمان آورديد چرا ميگوئيد آنچه را نميكنيد
بزرگ است از جهت مبغوض بودن نزد خدا كه بگوئيد آنچه را نميكنيد
همانا خدا دوست ميدارد آنانرا كه كارزار ميكنند در راهش صف زده گويا ايشانند بنائى پيوسته و محكم
و هنگاميكه گفت موسى بقومش اى قوم من چرا مىآزاريد مرا با آنكه ميدانيد كه من پيغمبر خدايم بسوى شما پس چون رو گردان شدند برگرداند خدا دلهاشان را و خدا هدايت نميكند گروه متمرّدان را.
تفسير
تسبيح و تنزيه و تقديس تمام موجودات آسمانى و زمينى ذات اقدس احديّت را از تمام عيوب و نقائص بلسان حال و مقال هميشه بوده و هست و خواهد بود لذا به صيغ مختلفه از ماضى و مضارع و مصدر در اوائل سور از آن تعبير ميشود و چون مانند بسمله مناسب با افتتاح امور است تكرار آن مستحسن است و عزت و حكمت خداوند انسب اوصاف است باستحقاق حمد و ثنا و تسبيح و تقديس گفتهاند مسلمانان صدر اسلام گفتند ما اگر ميدانستيم محبوبترين اعمال نزد خدا چيست
جلد 5 صفحه 194
بجا ميآورديم آنرا پس آيه چهارم نازل شد و در جنگ احد فرار نمودند و آيه دوم و سوم نازل شد و قمّى ره فرموده خطاب باصحاب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه وعده كرده بودند يارى كنند آنحضرت را و مخالفت ننمايند امر او را و نقض ننمايند عهد او را نسبت بامير المؤمنين عليه السّلام و چون خداوند ميدانست كه آنها بوعده خودشان وفا نميكنند مخاطب فرموده و اينكه آنها را اهل ايمان خوانده براى اقرارشان است بزبان اگر چه تصديق نداشتند و ظاهرا مراد ايشان از اصحاب اهل نفاق آنانند چون معمولا آنها وعده ميدهند و وفا نميكنند و سخنى ميگويند و بر طبق آن عمل نمينمايند و مستحق ملامت هر كس است كه بگويد عملى انجام ميدهم و قصد انجام آنرا نداشته باشد نه كسيكه قصد انجام آنرا داشته باشد و موفق نشود و مقت بغض شديد است و در نهج البلاغه مولى فرموده كه خلف موجب مقت است نزد خدا و خلق خدا فرموده كبر مقتا عند اللّه أن تقولوا ما لا تفعلون و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه وعده مؤمن ببرادر دينى خود نذرى است كه كفّاره ندارد پس كسيكه خلف كند با خدا خلف نموده و در معرض بغض شديد الهى خود را قرار داده و باين دو آيه استشهاد فرموده است و بنظر حقير بعيد نيست شامل شود وعاظى را كه در واجبات و محرّمات هم عمل بگفته خودشان نميكنند چون مشاهده آن موجب تزلزل مردم ميشود در قبول نصايح علماء و صلحاء و قبح آن ظاهر است و رص استحكام و اتّصال اجزاء بنا است بيكديگر كه فرجهاى نداشته باشد خداوند دوست دارد مسلمانان در معركه جهاد مانند ديوار محكم بىرخنه و فتورى در مقابل كفّار صف بندى نمايند و هيچ گاه از حمله آنها متفرّق و پراكنده نشوند و از امير المؤمنين عليه السّلام در خطبه روز غدير سبيل در اين آيه با وجود مبارك آنحضرت كه منصوب براى متابعت بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشد تطبيق شده است چون سبيل اعظم الهى اين خانوادهاند و ظاهرا براى تسليت خاطر مبارك پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آزار اهل نفاق باز خداوند اشارهاى بقصّه حضرت موسى فرموده كه به بنى اسرائيل گفت چرا اينقدر مرا اذيّت و آزار مينمائيد با آنكه ميدانيد من پيغمبر خدايم بسوى شما و احترام پيغمبر
جلد 5 صفحه 195
واجب و آزار او اقبح قبائح است و آزارهاى آنها در ضمن سور سابقه از قبيل تقاضاهاى بيجا و نسبتهاى ناروا و تخلّفات از فرامين و غيرها گذشت و انحراف از حقّ و اعراض از حقيقت بعد از وضوح آن موجب اعراض الهى است و منع الطاف خود از اعراض كنندگان و واگذاردن آنها را بحال خودشان و آن موجب انصراف قلب است از قبول حق و سقوط از قابليّت هدايت يا ابتلاء بشك و شبهه چنانچه قمّى ره فرموده و در هر حال هدايت الهيّه شامل حال متمرّدين از فرامين انبيا و آزار كنندگان ايشان نخواهد شد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفعَلُونَ «2»
اي كساني که ايمان آوردهايد براي چه ميگوئيد آنچه را که عمل نميكنيد و بجا نميآوريد، بدترين صفات خبيثه اينکه است که انسان قولي بدهد و وعده كند و عهد نمايد سپس بقولش عمل نكند و بوعدهاش خلف كند و بعهدش وفا نكند و اينکه موضوع در جميع مراحل جريان دارد در باب دين اظهار اسلام كند و تسليم او امر الهي نشود اظهار ايمان كند و بوظائف ايمان عمل نكند با خدا عهد كند که واجب ميشود سپس خلف كند که كفّاره دارد، با پيغمبر (ص) بيعت كند سپس نقض كند در امر جهاد و دشمني با كفّار قول دهد و تخلّف كند بمؤمن وعده دهد و وفاء نكند اظهار محبت كند و عداوت داشته باشد و با مؤمنين نفاق داشته باشد و فريب دهد و غير اينها اينکه صفات صفات كفار و منافقين است مؤمن نبايد متصف باين صفات شود لذا ميفرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خطاب بمؤمنين ميفرمايد:
جلد 16 - صفحه 510
لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفعَلُونَ سببش چيست! چه منشأ دارد! براي چه ميگوئيد و عمل نميكنيد ميخواهيد شما هم مثل كفار و منافقين شويد! و در حزب آنها داخل شويد نميدانيد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 2)
شأن نزول:
جمعی از مؤمنان پیش از آنکه حکم جهاد نازل شود میگفتند: ای کاش خداوند بهترین اعمال را به ما نشان میداد تا عمل کنیم، چیزی نگذشت که خداوند به آنها خبر داد که «افضل اعمال، ایمان خالص و جهاد است» اما این خبر آنها را ناخوشایند آمد و تعلل ورزیدند، آیه نازل شد و آنها را ملامت کرد.
تفسیر:
این آیه به عنوان ملامت و سرزنش از کسانی که به گفتههای خود عمل نمیکنند، میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا سخنی میگوئید که عمل نمیکنید»؟! (یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون).
نکات آیه
۱ - مجاهدان راه خداوند، محبوبان او هستند. (إنّ اللّه یحبّ الذین یقتلون فى سبیله)
۲ - جهاد و پیکار در راه خداوند، مایه جلب محبت و مهر او (إنّ اللّه یحبّ الذین یقتلون فى سبیله)
۳ - لزوم تلاش انسان مؤمن، براى جلب رضا و محبت خداوند (إنّ اللّه یحبّ الذین یقتلون فى سبیله)
۴ - محبت خداوند (دوست داشتن او، انسان را) برترین ارزش ها است. (إنّ اللّه یحبّ الذین یقتلون فى سبیله)
۵ - تشویق و ترغیب مؤمنان صدراسلام از سوى خداوند، به جهاد و پیکار در راه او (إنّ اللّه یحبّ الذین یقتلون فى سبیله)
۶ - ارزش جهاد به این است که در راه خدا و جلب رضاى او باشد و نه دستیابى به منافع مادى. (الذین یقتلون فى سبیله) قید «فى سبیله» مى رساند که انگیزه کسى که در جهاد شرکت مى کند، تنها باید براى اعتلا بخشیدن به دین خدا بوده و از انگیزه هاى مادى (مانند غنیمت و...) مبرّا باشد.
۷ - مؤمنان در نبرد با دشمنان، باید منظم، سازمان یافته و همچون بنایى ریخته شده از سرب، استوار و نفوذناپذیر باشند. (یقتلون ... صفّ-ًا کأنّهم بنین مرصوص) «مرصوص» از ریشه «رصاص» (سرب) مشتق است. «بنیان مرصوص»; یعنى، بنایى که با سرب استوار و محکم شده است.
۸ - کسانى که شعار جهاد سر مى دهند ولى در عرصه پیکار یا شرکت نمى کنند و یا در صورت شرکت کردن از خود سستى نشان مى دهند و استقامت نمى کنند، مورد خشم شدید خداوند هستند. (لِمَ تقولون ... کبر مقتًا عند اللّه ... إنّ اللّه یحبّ ... کأنّهم بنین موصوص) آیات پیشین - که در مقام سرزنش مدعیان بدون عمل بود - تمهیدى براى بیان موضوع جهاد است; چرا که صحنه جنگ، محل لغزش قدم ها و آشکار شدن مدعیان از مؤمنان حقیقى است.
۹ - لزوم پرهیز از ضعف و سستى، در میدان مبارزه و جهاد (یقتلون فى سبیله صفّ-ًا کأنّهم بنین مرصوص)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۳
- ایمان: آثار ایمان ۴
- تکلیف: عمل به تکلیف ۱
- خدا: سرزنشهاى خدا ۲، ۵
- سخن: سرزنش سخن بى عمل ۵، ۶; موانع سخن بى عمل ۴
- عمل: سرزنش مدعیان بى عمل ۲; مدعیان بى عمل در صدراسلام ۳
- مؤمنان: تکلیف مؤمنان ۱
- مردم: روش برخورد با مردم ۶
- مسلمانان: ادعاهاى مسلمانان صدر اسلام ۳; سرزنش مسلمانان صدر اسلام ۵
منابع
- ↑ صاحب مجمع البیان از مقاتل و کلبى روایت کند که این آیه درباره قومى نازل گردیده که مى گفتند: اگر با دشمن روبرو شویم، فرار نمى کنیم و روى برنمى گردانیم ولى به قول خود وفا نمى نمودند و در جنگ احد فرار کردند تا این که به صورت رسول خدا صلی الله علیه و آله در آن جنگ صدمه شدید وارد شد و دندانهاى رباعى وى شکست، محمد بن کعب گوید وقتى که خداوند از ثواب شهداى بدر خبر داد، صحابه گفتند: اگر از این به بعد در جنگى شرکت بکنیم، پیکار شدیدى خواهیم نمود به حدى که کشته شویم سپس در جنگ احد فرار کردند و خداوند آنها را مذمت نمود.
- ↑ ترمذى در صحیح خود و نیز حاکم از طریق عکرمة از ابن عباس و نیز طبرى صاحب جامع البیان از ضحاک روایت کنند که درباره مردى نازل شد که چیزهائى درباره قتال از زبان خود مى گفت که هیچ یک از آنها را عمل نمى کرد و ابن ابى حاتم در تفسیر خود از مقاتل نقل نماید که درباره کسانى نازل شد که در جنگ احد فرار کرده بودند.