طه ١٢٣
کپی متن آیه |
---|
قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعاً بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّکُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلاَ يَضِلُ وَ لاَ يَشْقَى |
ترجمه
طه ١٢٢ | آیه ١٢٣ | طه ١٢٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِهْبِطَا»: مراد آدم و حوّاء و ابلیس است (نگا: بقره / ). «امّا»: (نگا: بقره / ). «لا یَضِلُّ»: در دنیا گمراه و سرگشته نمیشود. «لا یَشْقَی»: در آخرت با درآمدن به دوزخ بدبخت نمیگردد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۱۵ - ۱۲۶ سوره طه
- تمثيل حال نوع آدمى بر حسب طبع زمينى و زندگى مادى اش در داستان آدم (عليه السلام ) و هبوط او
- علت دشمنى ابليس با آدم و همسرش و معناى كلمه ((فتشقى (( در آيه شريفه
- وجه مفرد آوردن آن در آيه : ((فقلنا يا آدم ...((
- وسوسه شيطان حضرت آدم را به چيزى كه عمر جاودان و سلطنت دائم مى بخشد
- بيان عدم منافات آيه (وعطى آدم ربه ) با عصمت انبياء
- معناى قول خداوند درباره آدم (ع ): (فتاب عليه و هدى ) و دلالت آن بر عصمت در امر دنيا ودين آدم (ع )
- توضيحى در مورد اينكه روى گردانان از ياد خدا داراى زندگى تنگ (معيشت ضنك ) هستند
- بررسى گفتار بعضى مفسرين در معناى ((معيشت ضنك ((
- مقصود از نابينا محشور نمودن معرضان از ياد خدا
- پاسخ خداوند: چون آيات ما را در دنيا فراموش كردى ، امروز فراموشت مى كنم !
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيه : ((و لقد عهدنا الى آدم ...(( و برخى ديگر از آيات گذشته )
- استناد ابن عباس در گفتگويش با عمر به ((و لم نجد له عزما(( وحمل آن بر عزم بر معصيت
- روايت خواستگارى اميرالمؤ منين (ع ) از دختر ابوجهل در زمان حيات فاطمه (س ) قطعا جعلىاست !
- روايتى از امام باقر در ذيل (و لقد عهدنا الى آدم ...) كه مى گويد عهد گرفته شدهدرباره درباره محمد(ص ) و اهل بيت علهم السلام بوده است
- روايت فوق بيان باطنى قرآن است نه تفسير قرآن
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى «123»
(خداوند به آدم وحوا) فرمود: از آن (بهشت و مقام والا) فرود آييد (كه) بعضى از شما، دشمن بعض ديگر خواهد بود، پس اگر از جانب من رهنمودى براى شما آمد، پس (بدانيد كه) هر كس از رهنمود من پيروى كند، نه گمراه مىشود و نه تيره بخت.
نکته ها
«اجتباء» از «جبآية» به معناى جمعآورى و انتخاب و برگزيدن است.
«تاب» اگر با حرف «الى» بيايد، توبهى انسان خواهد بود، مثل جمله «تُبْتُ إِلَيْكَ»* ولى اگر
جلد 5 - صفحه 403
در كنار حرف «على» قرار گرفت، توبهى خداوند قلمداد مىگردد، مانند آيهى فوق يعنى خداوند لطف خودش را بر بنده باز گرداند.
در اينكه مخاطب «اهْبِطا» چه كسانى هستند، مىتوان گفت: يا آدم و حوا هستند، يا انسان و شيطان است، و يا آدم و ذريّه او بودهاند.
در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمودند: هيچ پيامبرى به اندازه حضرت آدم عليه السلام گريه نكرد. «1» تا پس از نافرمانى توبه كند.
پیام ها
1- در گزينش افراد به سرشت پاك آنها توجّه كنيد و يكى دو لغرش را ملاك ردّ انتخاب قرار ندهيد. «ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ» 2- گناه آدم، قبل از بعثت او به مقام پيامبرى بوده است. «ثُمَّ اجْتَباهُ»
3- زمان، در گزينش نقش دارد. «ثُمَّ اجْتَباهُ» ( «ثُمَّ» نشان گذشت زمان است)
4- پذيرش توبه، از شئون ربوبيت الهى است. «ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ»
5- به جاى طرد نيروهاى خلافكار، آنها را با عفو، جذب و هدايت كنيم. «فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى»
6- توبه، زمينهى هدايت است. «فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى»
7- پذيرش توبه، مانع بروز آثار وضعى گناه نيست. «فَتابَ عَلَيْهِ- اهْبِطا»
8- يك گناه مىتواند نسلى را در هبوط نگه دارد. «اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً»
9- هبوط بشر، سبب بروز دشمنىها مىگردد. اهْبِطا ... بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ
10- اوّلين بشارت به آدم، آمدن رهنمودهاى الهى است كه با پيروى از آنها راه براى سعادت و برگشت به بهشت باز مىشود. اهْبِطا- فَمَنِ اتَّبَعَ ...
11- آمدن انبيا و هدايت الهى قطعى است. ( «يَأْتِيَنَّكُمْ» نون تأكيد دارد)
12- در مديريت و تربيت، حتّى اگر بنا به مصالحى فرمان اخراج داديم باز هم وسيلهى رشد وبازسازى او را فراهم كنيم. اهْبِطا- يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً ...
13- كسى جز خداوند نمىتواند هادى و راهنماى انسان باشد. «يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً»
«1». تفسير كبيرفخررازى.
جلد 5 - صفحه 404
14- در جهان مادّيات، بروز تضاد و تزاحم قطعى است، مهم آن است كه انسان در اين بين خط الهى را گم نكند. بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ... فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ ...
15- انسانها در انتخاب آزادند. «فَمَنِ اتَّبَعَ»
16- خوشبختى و نجات انسان، در سايهى پيروى از اوامر الهى است. «فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى (123)
قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً: فرمود خداى تعالى به آدم و حوا، پائين رويد از بهشت در حالتى كه مجتمع باشيد، يعنى همه با هم به زمين رويد. بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ: در حالتى كه بعض اولاد شما مر بعض ديگر را دشمن باشند. فَإِمَّا
جلد 8 - صفحه 342
يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً: پس اگر بيايد شما را راهنمائى كه رسالت و دلائل حق است. فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ: پس هر كه پيروى كند هدايت مرا. فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى: پس گمراه نشود در دنيا و به رنج نيفتد در آخرت. ابن عباس گويد:
خداوند سبحان ضمانت فرموده كه هر كه قرائت كند قرآن را و عمل به آن نمايد، اينكه در دنيا گمراه نشود و در آخرت به رنج نيفتد؛ بعد اين آيه را تلاوت نمود «1».
تنبيه: بيرون شدن آدم و حوا از بهشت، بر وجه عقوبت نبوده؛ زيرا عقاب عبارت است از زجر و مضرتى كه بالاستحقاق و مقرون به اهانت و استخفاف باشد. بنابراين فوت اجر و بهره و نفع از شخصى، عقاب نخواهد بود، و الّا لازم آيد كه انبياء و اولياء هميشه معاقب باشند؛ زيرا قدرت الهى نسبت به اجر و منافع كه مىتواند به آنها رساند در دنيا و آخرت، غير متناهى است. پس اخراج آدم و حوا از بهشت و اهباط به زمين، بر وجه مصلحت بوده، و آنچه تعلق به مصلحت دارد نسبت به اوقات و اشخاص، مختلف گردد؛ تا از ميوه درخت تناول نكرده بودند، مصلحت ايشان آن بود كه در بهشت باشند؛ و چون تناول كردند، صلاح آن بود كه به زمين آيند، و خداى تعالى، آدم را براى زمين آفريده بود چنانچه فرمايد: (إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً) «2».
نكته: قوله (فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ) در وجه جمع بودن آن چند وجه ذكر شده: 1- خطاب به آدم و با او ذريه او، و ابليس و با او ذريهاش بوده، و به اعتبار جنسين خطاب «اهبطا» و به اعتبار اشتمال هر يك از جنسين بر كثرت فرمايش «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ» واقع شده. 2- زمخشرى گفته: چون آدم و حوا اصل بشرند، گويا اين دو نفس بشرند، لذا خطاب به جمع فرموده. 3- قاضى گفته: ابليس و شيطان دشمن انسان، و مردم دشمن آنان، وقتى عداوت بعض از اين دو فرقه به بعض ديگر اضافه شود، ممتنع نباشد دخول آن در كلام.
«1» منهج الصادقين، ج 6، ص 36.
«2» سوره بقره، آيه 30.
جلد 8 - صفحه 343
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى (116) فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى (117) إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْرى (118) وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها وَ لا تَضْحى (119) فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى (120)
فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى (121) ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى (122) قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى (123) وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى (124) قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً (125)
قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى (126)
ترجمه
و هنگاميكه گفتيم مر ملائكه را كه سجده كنيد براى آدم پس سجده كردند مگر شيطان كه ابا نمود
پس گفتيم اى آدم همانا اين دشمن است با تو و با جفتت پس بيرون نكند شما را از بهشت پس بزحمت افتى
همانا مر تو را است كه نه گرسنه شوى در آن و نه برهنه مانى
و آنكه تو نه تشنه شوى در آن و نه در آفتاب بمانى
پس وسوسه كرد مر او را شيطان گفت اى آدم آيا دلالت كنم تو را بر درخت جاودانى و پادشاهى بىزوال
پس خوردند از آن پس ظاهر شد مر آن دو را عورتهاشان و شروع نمودند ميچسبانيدند بر آن دو از برگ بهشت و نافرمانى كرد آدم پروردگارش را پس بىبهره ماند
سپس برگزيد او را پروردگارش و پذيرفت توبه او را و هدايت نمود
گفت فرود آئيد از آن همگى بعضى از شما با بعضى دشمنيد پس اگر بيايد براى شما از من هدايتى پس هر كس پيروى نمود هدايت مرا پس نه گمراه ميشود و نه بزحمت مىافتد
و هر كس رو گرداند از
جلد 3 صفحه 531
دستور من پس همانا مر او را است زندگانى تنگ و محشور ميكنيم او را روز قيامت نابينا
گفت پروردگار من چرا محشور نمودى مرا نابينا با آنكه بودم بينا
گفت اين چنين بود كه آمد تو را آيتهاى ما پس وا گذاشتى آنرا و اين چنين امروز واگذاشته شوى.
تفسير
خداوند در آيات سابقه اشاره بقصّه حضرت آدم فرموده بود لذا مناسب شد شمهاى از تفصيل آنهم ذكر شود باين تقريب كه ياد كن وقتى را كه گفتيم بملائكه سجده كنيد براى خداوند در برابر آدم براى تعظيم او چون حامل انوار طيّبه محمد و آل اطهار او بود و آنها اطاعت نمودند مگر ابليس كه اصلا از جن بود و چندى با ملائكه اشتغال بعبادت داشت و او امتناع نمود و مطرود شد پس خداوند بحضرت آدم فرمود اين شيطان دشمن تو و حوّا است مبادا فريب او را بخوريد و اين موجب بيرون رفتن شما از بهشت شود پس تو در زحمت و مشقت تهيّه معاش براى خود و عيالت در دنيا افتى و تا اينجا هستى نه گرسنه ميشوى و نه برهنه ميمانى و نه تشنه ميشوى و نه در آفتاب سوزان ميمانى بلكه تمام لوازم معاش و آسايش تو در بهشت فراهم است پس وسوسه نمود باو شيطان و گفت اى آدم آيا ميخواهى دلالت كنم تو را بدرختى كه اگر از آن تناول نمائى مخلّد و جاويد بمانى در بهشت و بپادشاهى و سلطنتى برسى كه فتور و سستى و زوال نداشته باشد و آن درخت همان شجره منهيّه بود و آدم و حوّا باور كردند و خوردند از آن پس لباسهاى بهشتى از تن آن دو ريخت و عورتهاشان براى خودشان ظاهر گرديد و ناچار شروع نمودند بپوشاندن عورتهاشان با برگهاى درختهاى بهشت از قبيل انجير تا چشمهاشان بآن نيفتد و نافرمانى نمود آدم و بمراد خود كه خلود در بهشت بود نرسيد پس از آن خداوند بوسيله توسل او بمحمّد و آل اطهارش او را برگزيد و برحمت خود نزديك فرمود و توفيق توبه داد و او توبه كرد و خداوند قبول فرمود و هدايت كرد او را بدين حقّ و ثبات قدم در اطاعت خداوند و تشبّث بوسائل عصمت و نيل بمقام نبوّت و رسالت و خداوند بآدم و حوّا فرمود كه بزمين هبوط نمائيد از بهشت و اخبار فرمود كه بعد از نزول شما در زمين ذريّه بسيارى از شما بوجود ميآيد و بعضى از شما با بعضى عداوت و دشمنى پيدا ميكنيد و بنابراين
جلد 3 صفحه 532
مراد از جميعا اجتماع آن دو است با يكديگر و خطاب جمع باعتبار آنستكه آن دو اصل ذريّهاند و عداوت محقّق الحصول است بين ذريّه چنانچه بين قابيل و هابيل مشهود شد و تاكنون باقى است ولى در سوره بقره گذشت كه مراد هبوط آدم و حوا بمعيّت شيطان و مار بوده و بنابراين لفظ جمع باعتبار جماعت موجوده و عداوت فعليّه است و معنى ظاهر و تفصيل اين قضايا در سوره بقره و اعراف نقل شده لذا اينجا بنحو اجمال و اختصار ذكر گرديد و در اينمقام خداوند ضمانت فرموده براى بندگان كه اگر كتاب آسمانى از جانب من براى هدايت شما نازل شد و پيروى نموديد در دنيا گمراه نشويد و در آخرت بزحمت و مشقت گرفتار نگرديد و كسيكه رو- گرداند و اعراض كند از كتاب آسمانى كه قرآن است و از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام كه كلام اللّه ناطق است پس از براى او است زندگانى تنگ سخت نهايت آنكه ممكن است خودش متوجّه به تنگى و سختى آن نباشد در دنيا ولى در آخرت متوجّه خواهد شد بسختى و تنگى معيشت خود در دنيا و آخرت چون كسيكه متوجّه بقرآن و مواعيد آن نشود دنيا در نظرش جلوه ميكند و مقام رضا و تسليم و قناعت و توكّل و تحمّل را از دست ميدهد و دنيا هم بكام كسى نميگردد و حرص و آز و طمع و خودبينى و خود خواهى و كبر و غرور و حسد و ساير صفات ناپسنديده زندگى او را تلخ و جهان را بر او تنگ مينمايد و در آخرت هم بعذاب اليم گرفتار خواهد شد و كور وارد صحراى محشر ميشود و عرضه ميدارد خدايا چرا مرا كور محشور نمودى من كه در دنيا بينا بودم جواب ميرسد اينچنين بود كه آيات الهيّه بتو رسيد و آنها را واگذاشتى و نديده پنداشتى همين طور امروز واگذاشته شوى و بكورى و عذاب باقى و برقرار خواهى بود چون جزاى مناسب با آن كردار اين رفتار است و در بعضى از روايات ائمه اطهار معيشت ضنك و كور محشور شدن در اين آيات جزاى انكار ولايت و ابراز عداوت با خانواده عصمت و طهارت قرار داده شده و اللّه اعلم.
جلد 3 صفحه 533
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ اهبِطا مِنها جَمِيعاً بَعضُكُم لِبَعضٍ عَدُوٌّ فَإِمّا يَأتِيَنَّكُم مِنِّي هُديً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشقي (123)
جلد 13 - صفحه 117
فرمود: بآدم و حوّا هبوط كنيد از بهشت پس از هبوط و كثرت نسل جميعا در روي زمين بعض شما با بعضي ديگر عداوت ميورزيد پس زماني که ميآيد شما بني آدم را از جانب من هدايت كننده پس كسي که متابعت كرد هدايت مرا پس گمراه نميشود و بد عاقبت نميگردد.
(قالَ اهبِطا) هبوط تنزّل است از بهشت که هيچگونه عيب و نقصي در او نبود و هيچگونه بلا و مصيبتي نداشت نزول در دنيا که دار محنت و بليّة است و دار فناء و زوال است و دار مجاز است بايد از دروازه رحم وارد شد و از دروازه قبر خارج شد.
(مِنها) از آن بهشتي که فرمود: قبلا (إِنَّ لَكَ أَلّا تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعري وَ أَنَّكَ لا تَظمَؤُا فِيها وَ لا تَضحي).
(جَمِيعاً) جمله در تقدير است يعني پس از هبوط و تناكح و تناسل و كثرت نسل در اولاد آدم جميع شما در زمين و دنيا هستيد حافظ ميگويد:
(من ملك بودم فردوس برين جايم بودبرگزیده تفسیر نمونه
(آیه 123)- با این که توبه آدم پذیرفته شد، اما کاری کرده بود که بازگشت به حال نخستین امکانپذیر نبود و لذا خداوند «به او و حوّا دستور داد: هر دو (و همچنین شیطان همراه شما) از بهشت به زمین فرود آیید» (قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِیعاً).
ج3، ص148
«در حالی که دشمن یکدیگر خواهید بود» (بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ).
اما به شما اخطار میکنم، راه سعادت و نجات به رویتان گشوده است «پس هر گاه هدایت من به سراغ شما بیاید هر یک از شما از این هدایت پیروی کند نه گمراه میشود و نه شقاوتمند» (فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدیً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْقی).
نکات آیه
۱ - آدم(ع) و حوا، در پى تناول از درخت منع شده، صلاحیت سکونت در بهشت را از دست دادند. (فأکلا منها ... قال اهبطا منها ) «إهبطا» ممکن است خطاب به آدم (ع) و حوا و یا خطاب به آدم(ع) و ابلیس باشد در صورت دوم، حوا به خاطر این که در عصیان و پى آمد آن تابع آدم بوده، مورد خطاب قرار نگرفته است. در هر دو صورت برداشت یاد شده، به دست مى آید.
۲ - خداوند، شیطان را به دلیل وسوسه گرى و فریب دادن آدم، از بهشت اخراج کرد و به فرود آمدن به زمین فرمان داد. (فوسوس إلیه الشیطن ... قال اهبطا منها جمیعًا ) برداشت یاد شده بر این مبنا است که مخاطب در «اهبطا» آدم و شیطان باشند.
۳ - آدم و حوا(ع)، در پى عمل به وسوسه شیطان و نادیده گرفتن هشدارهاى خداوند در بهشت، از آن مکان عالى اخراج شدند و به زمین فرود آمدند. (فأکلا منها ... و عصى ءادم ... قال اهبطا منها جمیعًا ) «هبوط»; یعنى، نزول (مصباح). فرمان «اهبطا» فرمانى تکوینى بوده است; زیرا هبوط به زمین براى انسان، عادتاً مقدور نیست.
۴ - شیطان با وسوسه و اغواگرى خود، زمینه ساز اخراج آدم و حوا از بهشت و هبوط آنان به زمین گردید. (فوسوس إلیه الشیطن ... قال اهبطا منها )
۵ - تخلف و عصیان از فرمان هاى پروردگار، موجب سقوط انسان و تنزل مقام او است. (و عصى ءادم ... قال اهبطا منها ) جمله «ثمّ اجتباه...» گرچه قبل از ماجراى هبوط ذکر شده است; ولى براساس آیاتى که در سوره بقره گذشت، توبه آدم پس از هبوط بوده است. بنابراین جمله «قال اهبطا...» بیان مجازات عصیان آدم است و «ثمّ اجتباه...» جمله معترضه مى باشد.
۶ - هبوط آدم و حوا(ع) به زمین، ملازم با ابقاى تمامى نسل انسانى در آن است. (قال اهبطا ... بعضکم لبعض عدوّ فإمّا یأتینّکم ) ضمیر جمع در «بعضکم» و «یأتینّکم» گویاى این نکته است که هنگام صدور فرمان هبوط، ادامه یافتن زندگى بشر در زمین، قطعى بوده است.
۷ - زندگى انسان در زمین، همواره قرین دشمنى و ستیز آدمیان با یکدیگر بوده است. (اهبطا منها جمیعًا بعضکم لبعض عدوّ ) در باره مراد از «بعضکم لبعض عدوّ» دو دیدگاه وجود دارد: ۱- مراد دشمنى شیاطین با انسان ها است. دراین نظر «اهبطا» خطاب به ابلیس و آدم خواهد بود. ۲- مراد دشمنى انسان ها با یکدیگر است. مبناى این نظر، مخاطب بودن آدم(ع) و حوا است. در هر دو مبنا، خطاب به آدم و حوا(ع) و ابلیس به اعتبار ذریه آنان خواهد بود. در برداشت یاد شده، دومین دیدگاه پذیرفته شده است.
۸ - انسان و شیطان دشمنانى آشتى ناپذیراند. (اهبطا ... بعضکم لبعض عدوّ ) در برداشت یاد شده، «اهبطا» خطاب به آدم و ابلیس است.
۹ - بهشت آدم، محیط صفا و صلح و تأمین کامل نیازها و عارى از بروز دشمنى در میان ساکنان آن بود. (إنّ لک ألاّتجوع ... اهبطا ... بعضکم لبعض عدوّ ) چون موضوع دشمن به عنوان مجازات و اقتضاى هبوط مطرح گردیده است. چنین برمى آید که در مسکن قبلى آدم(ع) (بهشت) چنین عارضه اى در کار نبوده و به خاطر فراهم بودن نیازمندى ها، زمینه هاى عداوت منتفى بوده است.
۱۰ - خداوند، از آغاز هبوط بشر بر زمین براى زندگى او، هدایت و برنامه هایى را قرار داد. (اهبطا منها ... فإمّا یأتینّکم منّى هدًى ) خطاب در «إمّا یأتینّکم» تنها متوجه انسان ها است (هر چند «اهبطا» خطاب به ابلیس و آدم باشد); زیرا پس از حتمى شدن گمراهى بر شیاطین، ارائه هدایت به آنان لغو است.
۱۱ - بهره مند ساختن بشر از رهنمودهاى هدایت آفرین، بشارت خداوند به نخستین افراد بشر بود. (اهبطا ... فإمّا یأتینّکم منّى هدًى ) «إمّا یأتینّکم» حاوى دو تأکید است: ۱- «ما»ى زاید در «إمّا» (إنْ ما) ۲- نون تأکید. از این رو معناى عبارت چنین است: اگر هدایتى از سوى من براى شما آمد - که البته خواهد آمد -....
۱۲ - تناول آدم و حوا از میوه ممنوع بهشت، زمینه ساز پیدایش روحیه دشمنى در انسان ها شد. (فأکلا ... بعضکم لبعض عدوّ)
۱۳ - خداوند دشمنى افراد بشر را با یکدیگر را به آدم و حوا(ع) گوشزد کرد و راه رهایى از پى آمدهاى آن را به آنان آموخت. (بعضکم لبعض عدوّ ... فمن اتبع هداى فلایضلّ و لایشقى )
۱۴ - پیروى از رهنمودهاى خداوند، نجات دهنده انسان ها، از عواقب دشمنى ها و کشمکش هاى زمینیان است. (بعضکم لبعض عدوّ فإمّا یأتینّکم منّى هدًى )
۱۵ - انسان، داراى اختیار در انتخاب راه هدایت و یا گمراهى (فإمّا یأتینّکم منّى هدًى فمن اتبع هداى )
۱۶ - پیروى از هدایت الهى، مانع گمراهى و بدبختى است. (فمن اتبع هداى فلایضلّ و لایشقى )
۱۷ - سرپیچى از هدایت هاى الهى، عامل گمراهى انسان و گرفتارآمدن او به رنج و سختى است. (فمن اتبع هداى فلایضلّ و لایشقى ) «شقاوت» به معناى سختى و دشوارى است (قاموس) و به قرینه آیه بعد، مراد تنگناها و فشارهاى زندگى مى باشد.
۱۸ - انسان، براى رهایى از خطاها و رسیدن به خوشبختى، نیازمند رهنمودهاى الهى است. (فمن اتبع هداى فلایضلّ و لایشقى )
موضوعات مرتبط
- آدم(ع): آثار اغواپذیرى آدم(ع) ۳; آدم(ع) و درخت ممنوعه ۱، ۳، ۱۲; اخراج ازبهشت آدم(ع) ۲، ۳; امنیت در بهشت آدم(ع) ۹; بشارت به آدم(ع) ۱۱; تأمین نیازها در بهشت آدم(ع) ۹; زمینه اخراج از بهشت آدم(ع) ۴; زمینه هبوط آدم(ع) ۴; صلح دربهشت آدم(ع) ۹; عوامل محرومیت آدم(ع) ۱; عوامل محرومیت از بهشت آدم(ع) ۱; عوامل هبوط آدم(ع) ۳; فلسفه هبوط آدم(ع) ۶; قصه آدم(ع) ۱، ۲; معلم آدم(ع) ۱۳; ویژگیهاى بهشت آدم(ع) ۹
- اطاعت: آثار اطاعت از خدا ۱۴، ۱۶
- انسان: اختیار انسان ۱۵; بقاى نسل انسان در زمین ۶; دشمنان انسان ۸; دشمنى انسان ها ۷، ۱۳; زمینه دشمنى انسان ها ۱۲; عوامل انحطاط انسان ۵; عوامل نجات انسان ۱۴; نیازهاى معنوى انسان ۱۸; هدایت انسان ها۱۰
- بشارت: بشارت هدایت ۱۱
- جبر: جبر و اختیار ۱۵
- حوا: آثار اغواپذیرى حوا ۳; حوا و درخت ممنوعه ۱، ۳، ۱۲; زمینه هبوط حوا ۴; عوامل محرومیت حوا ۱; عوامل هبوط حوا ۳; فلسفه هبوط حوا ۶; معلم حوا ۱۳
- خدا: بشارتهاى خدا ۱۱; تعالیم خدا ۱۳; هدایتگرى خدا ۱۰ ; هدایتهاى خدا ۱۱، ۱۸
- درخت ممنوعه: آثار تناول از درخت ممنوعه ۱، ۱۲
- دشمنى: عوامل نجات از دشمنى ۱۴; نجات از دشمنى ۱۳
- زمین: دشمنى در زمین ۷
- سختى: عوامل سختى ۱۷
- سعادت: عوامل سعادت ۱۸
- شخصیت: آسیب شناسى شخصیت ۵
- شقاوت: موانع شقاوت ۱۶
- شیطان: آثار اغواگرى شیطان ۲، ۴; آثار وسوسه هاى شیطان ۳، ۴; اخراج شیطان ۲; دشمنى شیطان ۸; نقش شیطان ۴; هبوط شیطان ۲
- عصیان: آثار عصیان از خدا ۵، ۱۷
- گمراهى: زمینه گمراهى ۱۵; عوامل گمراهى ۱۷; موانع گمراهى ۱۶
- نیازها:
- نیاز به هدایتها خدا :۱۸
- هدایت: زمینه هدایت ۱۵
منابع