يونس ٥٣
کپی متن آیه |
---|
وَ يَسْتَنْبِئُونَکَ أَ حَقٌ هُوَ قُلْ إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌ وَ مَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ |
ترجمه
يونس ٥٢ | آیه ٥٣ | يونس ٥٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَسْتَنْبِئُونَکَ»: از تو خبر را میپرسند. حقیقت خبر را از تو جویا و سراغ میگیرند. «هُوَ»: آن. مراد قیامت و عذاب دنیوی و اخروی است. «إِی»: آری. بلی.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۵۶ - ۴۶، سوره يونس
- سنت الهى مبنى بر فرستادن رسول براى همه امم و قضاء به حق وعدل در بين مصدقين و مكذبين و نجات دادن گروهاول و عذاب و هلاك كردن گروه دوم
- امت ها همچون افراد اجل و پايانى دارند و امم پيشين بعد ازارسال رسل و پيدايش اختلاف در ميان مردم ، با قضاء الهى معذب و منقرض شده اند
- اين پندار غلط و خرافى كه عذاب دنيوى از امت اسلام برداشته شده با منطق اسلامسازگار نيست
- سرزنش آنهايى كه از روى استهزاء شتاب درنزول عذاب را درخواست كردند
- سلطنت و مالكيت خداى تعالى قابلمقايسه با سلطنت هاى اعتبارى ظاهرى افراد انسان نيست و وجود مانع و رادع از تحقق ارادهحق متعال ، معقول نيست
- قول خداى تعالى و وعده او همان فعل محقق او است وقابل تخلف و ترديد نمى باشد (ان وعداللّه حق )
- بحث روايتى
- (دو روايت در ذيل آيات گذشته مربوط به عذاب )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَسْتَنْبِئُونَكَ أَ حَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ «53»
و از تو خبر مىگيرند كه آيا آن (وعدهى مجازات الهى) حقّ است؟ بگو:
آرى، سوگند به پروردگارم كه آن حتمى است و شما نمىتوانيد (خدا را از انجام آن) عاجز كنيد.
نکته ها
اين آيه، نظير آيهى 8 سورهى طور است: «إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ ما لَهُ مِنْ دافِعٍ» قطعاً عذاب الهى واقع خواهد شد و هيچ مانعى جلوگير آن نيست.
پیام ها
1- وعدههاى الهى قطعى و حتمى است. «إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ» (سوگند، كلمهى انّ، حرفِ لام در «لحقّ» نشانهى تأكيد است)
2- رهبر بايد از مردم رفع ترديد و ابهام كند. «قُلْ»
جلد 3 - صفحه 584
3- در برابر ترديدها بايد با قاطعيّت سخن گفت. «إِي وَ رَبِّي»
4- گاهى سوگند براى رفع ترديد و تزلزل مردم لازم است. «إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ»
5- در نظام هستى، هيچ قدرتى مانع ارادهى الهى نيست. «ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يَسْتَنْبِئُونَكَ أَ حَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ (53)
چون حق تعالى اخبار به قبول كفار و جوابشان را فرمود بيان ارجاع آنها را به پيغمبر و سؤال آنها را ثانيا و جوابشان را فرمايد:
وَ يَسْتَنْبِئُونَكَ أَ حَقٌّ هُوَ: و استخبار مىكنند و مىپرسند تو را اى پيغمبر، آيا راست و درست است آنچه آوردى به آن از قرآن و نبوت و شريعت، يا آنچه
«1» سوره آل عمران آيه 21.
ج5، ص 336
وعده مىدهى ما را از بعث و قيامت و عذاب. قُلْ إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌ: بگو اى پيغمبر محترم صلّى اللّه عليه و آله، بلى، قسم به خدا و پروردگار من، بتحقيق كه آن حق است و شكى در آن نباشد، و شما را قوّت ممانعت عذاب قهر سبحانى نيست، و از تحت قدرت قادر متعال بيرون نشويد. وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ: و نيستيد شما عاجز كنندگان خداى متعال تا عذاب را بر شما نازل نفرمايد، يا نيستيد فوتشوندگان عذاب به فرار نمودن، زيرا از حيطه تصرف الهى بدر نرويد.
فائده- اين استخبار، محتمل است وقوع آن بر وجه استفهام يا بر وجه استهزاء؛ و ثانى اولى است، زيرا به احتجاجات سابقه و آيات بينه، مدلل فرمود نبوت و رسالت حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را، و به صحت نبوت آن سرور، لازم آيد قطع به صدق تمام خبرهائى كه بفرمايد. بنابراين ثانيا استخبار نمودن از حقانيت، البته استهزاء باشد. و تأكيد جواب به قسم براى اتمّ وجوه تأكيد است حسب شدت انكار و قوه و قدرت ايشان. يا براى استيصال ايشان تكلم فرمود به كلام معتاد، زيرا ظاهر آن است كه مخبر وقتى خبر دهد از چيزى و تأكيد نمايد به قسم، هر آينه البته خارج كرده آن را از هزل و بيهودگى و داخل نموده در باب جدّ و حق گوئى.
تفسير برهان «1»- عياشى از حضرت صادق از پدر بزرگوارش عليهما السلام روايت نموده در اين آيه شريفه كه فرمود: يستنبئونك يا محمّد اهل مكّة عن علىّ بن أبي طالب عليه السلام امام هو؟ قل اى و ربّى انّه لحقّ.
ايضا محمد بن يعقوب «2» و ابن شهر آشوب باسناد خود قريب به آن را روايت نموده.
«1» تفسير برهان ج 2 ص 187.
«2» كافى ج 1 ص 430 حديث 87.
ج5، ص 337
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَسْتَنْبِئُونَكَ أَ حَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ (53) وَ لَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِي الْأَرْضِ لافْتَدَتْ بِهِ وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (54) أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (55) هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (56)
ترجمه
و استخبار ميكنند از تو كه آيا حقّ است آن بگو ارى قسم به پروردگارم كه آن هر آينه حقّ است و نيستيد شما عاجز كنندگان
و اگر آنكه ميبود از براى هر نفسى كه ستم كرده آنچه در زمين است هر آينه فدا دادى بآن و پنهان دارند پشيمانى را چون ديدند عذاب را و حكم كرده شود ميانشان بعدل و آنها ستم كرده نميشوند
آگاه باشيد بدرستيكه مر خدا را است آنچه در آسمانها و زمين است آگاه باشيد همانا وعده خدا حقّ است ولى بيشتر آنها نميدانند
او زنده ميكند و ميميراند و بسوى او بازگشت مينمائيد.
تفسير
كفّار بر سبيل استهزاء يا استفهام حقيقى سؤال مينمودند از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه آيا وعده عذاب و دعاوى تو از قبيل نبوّت خود و امامت على عليه السّلام و غيره حقّ است يا باطل لذا آنحضرت مأمور شد قسم ياد كند بذات احديّت كه حق است و ضمنا اشاره فرمايد كه تدبير شما در برابر تقدير الهى تأثير ندارد و نميتوانيد جلوگيرى از اراده حق و وقوع مراد او نمائيد چون عجز در ساحت ربوبى راه ندارد هر وقت بخواهد عذاب را بر شما نازل و حق را بمن له الحقّ و اصل خواهد فرمود چنانچه در كافى از امام صادق عليه السّلام و در مجالس و عياشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه سؤال از امامت على عليه السّلام شده بود كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قسم به حق بودن آن ياد فرمود و اگر از براى هر كس كه ظلم نموده در باره خود بشرك و كفر يا در باره آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به انكار حقّ ايشان تمام خزائن و اموال و زخارف دنيا باشد فديه خواهد داد براى دفع عذاب از هول و وحشت آن و قبول نخواهد شد در قيامت يا در وقت رجعت چنانچه قمّى ره فرموده در تفسير ظلمت يعنى آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و در تفسير لافتدت يعنى در رحمت و در آنوقت از شدّت خوف و هراس بطورى مبهوت و متحيّر ميشوند كه قادر بر اظهار ندامت و پشيمانى هم نيستند و در مجمع و قمّى و عياشى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه جهت اخفاء آنها ندامت
جلد 3 صفحه 27
خودشان را كراهت از شماتت دشمنان است و در آنروز بين ظالمان و مظلومان بعدالت حكم شود و حاكم خداوند است كه بكسى ظلم نميكند خواه ظالم باشد خواه مظلوم چون هر چه در آسمانها و زمين است مملوك او است پس احتياج ندارد كه ظلم كند و خلف وعده فرمايد ولى بيشتر مردم بمعارف حقّه جاهل و از براهين عقليّه غافلند و نميدانند كه فعل قبيح از مصدر حسن و خير صادر نميشود و اختيار احياء و اماته با او است كسى نميتواند از مملكت او خارج و از تحت قدرت او بيرون رود و همه بايد در يكروز به اصل خود و حكم او و حساب و ثواب و عقابش رجوع نمايند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يَستَنبِئُونَكَ أَ حَقٌّ هُوَ قُل إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ ما أَنتُم بِمُعجِزِينَ (53)
و از تو خبر ميگيرند و سؤال ميكنند که آيا او حقّ است بگو آري قسم بپروردگارم محققا او حق است و نيستيد شما به عاجزكنندگان.
وَ يَستَنبِئُونَكَ أَ حَقٌّ هُوَ در مرجع ضمير هو بعضي گفتند قرآن است، بعضي گفتند نبوت خود حضرت است، بعضي گفتند اسلام و شريعت است و در اخبار ائمه عليهم السلام است چنانچه كليني در كافي از حضرت صادق [ع] روايت كرده که ميگويند (ما تقول في عليّ) و از إبن شهر آشوب از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده
(قال يستنبئونك يا محمّد اهل مكّة عن علي بن ابي طالب عليه السّلام امام)
و از إبن شهر آشوب از حضرت باقر [ع] روايت كرده فرمود
(يستنبئونك عن وصيك)
و ما مكرر گفتهايم که اخبار وارده در تفسير نوعا بيان مصداق است بناء علي هذا بعيد نيست که مرجع ضمير گفتار پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم باشد که شامل قرآن، نبوت خود شريعت اسلام، احكام دين، نصب امير المؤمنين [ع] بخلافت و آنچه از جانب خدا آورده آيا حق است و راست ميگويي و از جانب خدا است.
قُل إِي وَ رَبِّي بگو بلي قسم بحق پروردگارم إِنَّهُ لَحَقٌّ چنانچه در آيات بسياري باين موضوع تصريح فرموده بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ وَ النَّجمِ إِذا هَوي ما ضَلَّ صاحِبُكُم وَ ما غَوي وَ ما يَنطِقُ عَنِ الهَوي إِن هُوَ إِلّا وَحيٌ يُوحي عَلَّمَهُ شَدِيدُ القُوي الي قوله تعالي لَقَد رَأي مِن آياتِ رَبِّهِ الكُبري 18 آيه و مواضع ديگر
جلد 9 - صفحه 405
نكتة لطيفة- متفطن شدم که اينکه آيه شريفه طبق اخبار مذكوره راجع بنصب امير المؤمنين [ع] است زيرا كفار و مشركين نميآيند از حضرت رسالت [ص] حقيّت دين اسلام يا قرآن يا نبوت را سؤال كنند و آن حضرت قسمهاي زيادي ياد كند او را كذّاب و مفتري ميدانند اينکه سؤال از مسلمين است که او را بنبوت شناخته و قرآن را كلام الهي ميدانند و دين اسلام را قبول كردهاند در موضوع نصب امير المؤمنين عليه السّلام ترديدي پيدا كردند که براي دامادي و پسر عمي و محبت شخصي او را نصب كرده يا مأموريت از جانب حق است حتي بعضي باور نكردند و سؤال عذاب كردند بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ معارج آيه 1 وَ ما أَنتُم بِمُعجِزِينَ شما هر چه كنيد و دشمني با او نمائيد و ظلم و اذيت باو روا داريد حقّية آن را از بين نميتوانيد ببريد مثل آفتاب روشن و هويدا است
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 53)- در مجازات الهی تردید نکنید! در آیات گذشته سخن از کیفر و مجازات و عذاب مجرمان در این جهان و جهان دیگر بود. این آیه نیز موضوع را دنبال میکند.
نخست میگوید: مجرمان و مشرکان از روی تعجب و استفهام «از تو سؤال میکنند که آیا این وعده مجازات الهی در این جهان و جهان دیگر حق است»؟
ج2، ص297
(وَ یَسْتَنْبِئُونَکَ أَ حَقٌّ هُوَ).
خداوند به پیامبرش دستور میدهد که در برابر این سؤال با تأکید هر چه بیشتر «بگو: آری! به پروردگارم سوگند این یک واقعیت است» و هیچ شک و تردیدی در آن نیست (قُلْ إِی وَ رَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ).
و اگر فکر میکنید، میتوانید از چنگال مجازات الهی فرار کنید اشتباه بزرگی کردهاید، زیرا «هرگز شما نمیتوانید (از آن جلوگیری کنید و) او را با قدرت خود ناتوان سازید» (وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ).
نکات آیه
۱ - مشرکان تهدید به عذاب استیصال را باور نکرده، آن را ادعاى بى اساس مى انگاشتند. (و یستنبئونک أحق هو قل إى و ربى إنه لحق) جمله «إى و ربى إنه لحق» - که مرکب از قسم، جواب قسم، جمله اسمیه و تأکید است - بیانگر شدت انکار مشرکان در مورد عذاب مى باشد.
۲ - مشرکان، تهدید به عذاب جاویدان قیامت را باور نکرده، آن را ادعاى بى اساس مى انگاشتند. (ثم قیل ... ذوقوا عذاب الخلد ... و یستنبئونک أحق هو) برداشت فوق مبتنى بر این است که ضمیر «هو» به «عذاب الخلد» (در آیه پیش) عاید باشد.
۳ - پیامبر(ص)، به امر خدا در جواب سؤال استهزاآمیز مشرکان، تهدید خود را تکرار کرده، وقوع عذاب نابودکننده را حتمى اعلام فرمود. (و یستنبئونک أحق هو قل إى و ربى إنه لحق)
۴ - «سوگند به خدا» براى اثبات حقایق سرنوشت ساز جامعه، مشروع است. (قل إى و ربى إنه لحق)
۵ - ربوبیت الهى، مقتضى تحقق قطعى وعده هاى اوست. (قل إى و ربى إنه لحق)
۶ - دفع عذاب استیصال، به هنگام وقوع آن، در توان هیچ کس نیست. (قل إى و ربى إنه لحق و ما أنتم بمعجزین)
موضوعات مرتبط
- احکام: ۴
- انسان: عجز انسان ۶
- حقایق: سوگند در اثبات حقایق ۴
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۵ ; عوامل تحقق وعده هاى خدا ۵
- سوگند: احکام سوگند ۴ ; سوگند به خدا ۴ ; سوگند جایز ۴
- عذاب: تهدید به عذاب استیصال ۳ ; حتمیت عذاب استیصال ۳، ۶ ; مکذبان عذاب اخروى ۲ ; مکذبان عذاب استیصال ۱
- محمّد(ص): عمل به تکلیف محمّد(ص) ۳ ; محمّد(ص) و مشرکان ۳
- مشرکان: تهدید مشرکان ۳ ; مشرکان و عذاب اخروى ۲ ; مشرکان و عذاب استیصال ۱
منابع