المجادلة ٩
ترجمه
المجادلة ٨ | آیه ٩ | المجادلة ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْبِرِّ»: خوبی و نیکی. هرچه در آن خیر و صلاح باشد. «التَّقْوی»: مراد ترک معصیت است.
نزول
ابوالمفضل بعد از چهار واسطه از ابوسعید الخدرى نقل نماید که رؤساى منافقین نسبت به امیرالمومنین على علیهالسلام کینه داشتند. هنگامى که پیامبر در محفلى از على به خوبى یاد کرده بود. آنها مشغول نجوى و زیرگوشى حرف زدن شدند. پیامبر وقتى نجواى آنان را دید، خشمگین شد به قسمى که صورت وى برافروخته گردید سپس فرمود: سوگند به خدائى که جان من در دست تواناى اوست هیچ بنده مؤمنى داخل بهشت نشود مگر آن که مرا دوست داشته باشد و اگر کسى ادعا کند که مرا دوست میدارد ولى نسبت به على دشمنى بورزد درباره دوستى من دروغ گفته است زیرا دوست داشتن من توام با دوست داشتن على است سپس این آیه درباره رؤساى مزبور نازل گردید.[۱]
تفسیر
- آيات ۷ - ۱۳، سوره مجادله
- مقصود از چهارمى بودن خدا براى سه نجوى كننده و ششمى بودن او براى پنج نجوىكننده
- مذمت و توبيخ منافقان و بيمار دلانى كه با وجود نهى شدن از نجوى ، باز هم نجوى مىكردند
- تحيت مغرضانه منافقين بر پيامبر صلى الله عليه و آله
- بيان يكى از آداب معاشرت خطاب به مؤ منين
- تجليل از علماء امت
- وجوب دادن صدقه بر توانگران قبل از نجوى با پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )،علت و حكمت آن ، و سپس توبيخ شدن اين حكم )
- نسخ حكم وجوب صدقه قبل از نجوى در آيه قبل
- رواياتى در ذيل آيات مربوط به نجوى ، تحيت مغرضانه منافقين بر پيامبر(ص )، ورفع درجات علماء
- چند روايت حاكى از اينكه اميرالمؤ منين (عليه السلام ) تنها كسى بود كه به حكم صدقهدادن قبل از نجوى با پيامبر(ص ) عمل نمود
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَناجَيْتُمْ فَلا تَتَناجَوْا بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ تَناجَوْا بِالْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «9»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هرگاه نجوا مىكنيد، به گناه و ستم و نافرمانىِ پيامبر نجوا نكنيد و نسبت به كار نيك و تقوا نجوا كنيد و از خدا پروا كنيد كه به سويش محشور مىشويد.
نکته ها
«بر» شامل هر كار نيكى مىشود و نمونههايى از آن در آيه 177 سوره بقره آمده است:
وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ ...
نجوا و در گوشى سخن گفتن مىتواند احكام متفاوتى داشته باشد از جمله:
آنجا كه فاش شدن اسرار، به ضرر اسلام و مسلمانان باشد، نجوا واجب است.
آنجا كه سبب ترس و دلهرهى ديگران شود، نجوا حرام است.
و آنجا كه براى كمك به ديگران و سفارش به تقوا باشد، مستحبّ است.
موضوع و محتواى گفتار، ارزش آن را مشخص مىكند. اگر موضوع نجوا، نيكى و تقوا باشد يك ارزش است ولى اگر گناه و ستم و توطئه باشد حرام است. البتّه گاهى محتوى نيز خوب است، امّا موقعيّت خوبى نيست. مثلًا در جمع مؤمنان دو نفر درگوشى سخن بگويند.
پیام ها
1- مؤمن محترم است، حتّى هنگام نهى از منكر احترام او را حفظ كنيد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»
2- در امر به معروف و نهى از منكر و ارشاد و تبليغ، راههاى حق و باطل و مصاديق آن را بايد روشن كرد. فَلا تَتَناجَوْا ... تَناجَوْا
3- همهى سخنان را نبايد آشكار و نهان گفت. گاهى بايد نهى از منكر يا امر به معروف، در خفا و پنهان باشد. «تَناجَوْا بِالْبِرِّ وَ التَّقْوى»
جلد 9 - صفحه 513
4- مبادا نجواى بد را به جاى نجواى خوب قلمداد كنيم. تَناجَوْا ... وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ
5- تقوا و پرهيزكارى و توجّه به معاد، زمينه دورى از سخنان نارواست. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَناجَيْتُمْ فَلا تَتَناجَوْا بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ تَناجَوْا بِالْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «9»
بعد از آن مؤمنان را از آن نهى فرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آوردهايد؟؟؟ به خدا و رسول، إِذا تَناجَيْتُمْ: چون راز گوئيد با يكديگر، فَلا تَتَناجَوْا: پس راز مگوئيد و نجوى مكنيد، بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ: به گناه و تعدى و ظلم، وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ: و به نافرمانى رسول، چنانچه منافقان و جهودان مىگويند. وَ تَناجَوْا بِالْبِرِّ وَ التَّقْوى: و راز گوئيد به نيكوكارى و پرهيزكارى و ترسكارى از آنچه خير مؤمنان در آن نباشد و نافرمانى رسول باشد، وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي: و بترسيد خدا را در هر كارى
«1» اصول كافى، جلد 4، صفحات 464- 465.
جلد 13 - صفحه 66
كه كنيد، آن خداى را كه، إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ: به سوى او محشور خواهيد شد و شما را بر افعال و اعمال، جزا خواهد داد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا أَحْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ «6» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «7» أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوى ثُمَّ يَعُودُونَ لِما نُهُوا عَنْهُ وَ يَتَناجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ إِذا جاؤُكَ حَيَّوْكَ بِما لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ وَ يَقُولُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ لَوْ لا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِما نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمَصِيرُ «8» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَناجَيْتُمْ فَلا تَتَناجَوْا بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ تَناجَوْا بِالْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «9» إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيْئاً إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «10»
ترجمه
روز كه برمىانگيزاند خدا آنها را همگى پس خبر ميدهد آنان را بآنچه كردند تعداد و ضبط نمود آنرا خدا و فراموش كردند آنها آنرا و خدا بر همه چيز ناظر و آگاه است
آيا ندانستى كه خدا ميداند آنچه را كه در آسمانها و آنچه در زمين است نمىباشد هيچ گفتگوى نهانى سه نفر مگر آنكه او چهارمى آنها است و نه پنج نفر مگر آنكه او ششمى آنها است و نه كمتر از اين و نه بيشتر مگر آنكه او با آنها است هر جا كه باشند پس خبر ميدهد آنان را بآنچه كردند روز رستخيز همانا خدا بهمه چيز دانا است
آيا نظر ننمودى بآنانكه نهى شدند از گفتگوى نهانى پس باز ميگردند بآنچه نهى شدند از آن و راز گوئى ميكنند بگناه و دشمنى و نافرمانى پيغمبر و چون آيند نزد تو تحيّت گويند بتو بچيزى كه
جلد 5 صفحه 160
تحيّت نگفت ترا بآن خداوند و ميگويند در ميان خودشان چرا عذاب نميكند ما را خدا بآنچه ميگوئيم كافيست براى آنها جهنّم وارد مىشوند در آن پس بد جاى بازگشتى است
اى كسانى كه ايمان آورديد وقتى كه گفتگوى نهانى ميكنيد پس گفتگوى نهانى نكنيد بگناه و نافرمانى پيغمبر و گفتگوى نهانى كنيد به نيكى و پرهيزكارى و بترسيد از خداوندى كه بسوى او محشور خواهيد شد
جز اين نيست كه گفتگوى نهانى از شيطانست تا غمگين شوند آنان كه ايمان آوردند و نيست زيان رساننده بايشان چيزى مگر باذن خدا و بر خدا بايد توكّل كنند مؤمنان.
تفسير
خداوند متعال در آيات سابقه اخيرا وعده عذاب بكفّار داد و در اين آيات وقت آن را بيان فرموده كه روز قيامت است و آن روزى است كه خداوند تمام مردم را زنده و از قبور بيرون ميآورد و در صحراى محشر جمع ميفرمايد پس خبر ميدهد بآنها از اعمال خوب و بدشان كه خدا آنها را بشمار درآورده باحاطه علميّه خود بعدد آنها و ثبت و ضبط فرموده در نامه اعمال بندگان و آنها براى زيادى اعمال يا بىاعتنائى بآن فراموش نمودند آنها را ولى خدا بر هر چيز ناظر و حاضر و گواه و آگاه است آيا نمىبينى و نميدانى تو اى پيغمبر و يا اى انسان خردمند و اقرار نميكنى كه خدا ميداند آنچه را در آسمانها و زمين است چون خطاب ظاهرا به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و باطنا بعموم خلق و استفهام براى اخذ اقرار از آنها است و براى توضيح احاطه علميّه خود بجزئيات اعمال و احوال بندگان ميفرمايد هيچ رازگوئى و گفتگوى محرمانه سه نفرى نيست مگر آن كه خدا چهارم آنها است در علم و اطّلاع بخصوصيّات آن گفتگو چون با او اهل آن راز چهار نفر مىشوند و بعضى گفتهاند نجوى آنست كه ميان سه نفر باشد و سرّ آنست كه ميان دو نفر باشد ولى ظاهرا كليّت ندارد بلكه غالبا آن بر سه نفر ببالا اطلاق مىشود و همچنين هيچ نجواى چهار نفرى نيست مگر آنكه خداوند بهمان معنى پنجم آنها است و همچنين هيچ نجواى كمتر از عدد مذكور و بيشتر از آن نيست مگر آنكه خداوند با آنها است بهمان معنى هر جا كه باشند و اين شاهد است بر آن كه اختصاص بسه نفر ندارد پس روز قيامت خبر ميدهد اصحاب نجوى را
جلد 5 صفحه 161
بصحبتهاى محرمانه آنها براى جزا دادن بر آن و در ذيل آيه اشاره شده بجهت بودن خدا با آنها كه آن عالم بودن او است بتمام اشياء و اقوال و احوال آشكار و پنهان و در روايات ائمه اطهار باين معنى تصريح شده كه جهت بودن خداوند يكى از اهل نجوى و با آنها هر جا باشند احاطه علمى و شهود خارجى است نه بودن او در عداد آنها و يكى از آنان بذات مقدّس خود چون اگر چنين باشد محدوديّت ذاتى و احتواء خارجى كه از لوازم و خواص جسم است براى خداوند لازم ميآيد كه منزّه است ذات اقدسش از آن و هر چه موجب فقر و احتياج باشد بمكان و زمان و علّت و امثال آن در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه نازل شد اين آيه در حق فلان و فلان و ابو عبيده جرّاح و عبد الرّحمن بن عوف و سالم مولى ابو حذيفه و مغيرة ابن شعبه وقتى كه نوشتند نوشتهئى بين خودشان و معاهده نمودند كه بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نگذارند خلافت در بنى هاشم باشد و قمّى ره نيز اين معنى را نقل نموده و راجع بآيه بعد در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه يهود و منافقين با هم نجوى مىكردند و باهل ايمان نظر مينمودند و بهم چشمك ميزدند و ايشان تصوّر مىكردند خبر قتل يا مصيبت وارده بر كسانشان كه بجنگ رفتهاند بآنها رسيده و محزون مىشدند و پس از چندى از اين معنى به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شكايت نمودند و حضرت آنها را منع فرمود و ممتنع نشدند و اين عمل را تكرار كردند لذا خداوند ميفرمايد به پيغمبر خود آيا نديدى كسانى را كه نهى شدند از گفتگوى نهانى و منتهى نشدند و عود مىكنند بآن عمل نهى شده و گفتگو ميكنند سرّا بگناه كه آزار اهل ايمان باشد و بدشمنى با ايشان كه ميخواستند مشوّش و محزون كنند آنان را و بنافرمانى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در ارتكاب و عود بعملى كه آن حضرت نهى فرموده از آن يا توصيهاى كه بيكديگر مىكردند در ترك اطاعت او و بدتر از همه آن كه وقتى ميآمدند خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مىگفتند السّام عليك يا ميگفتند انعم صباحا و انعم مساء كه تحيّت زمان جاهليّت است بجاى السّلام عليك كه تحيّت اسلام است و خداوند فرموده و سلام على عباده الّذين اصطفى چون سام در لغت آنها بمعناى مرگ بود يا از آن باد سام را اراده مىكردند و پيغمبر (ص) جواب ميفرمود و عليك يا و عليكم
جلد 5 صفحه 162
چنانچه قمّى ره و غيره نقل نمودهاند و پيش خودشان با يكديگر ميگفتند اگر محمّد پيغمبر است چرا ما را براى اين كارها عذاب نميكند لذا خدا فرموده عذاب آخرت كافى است براى آنها و بد است آن مرجع و مصير و مئال و عقوبت و نكال آن بمراتب اشدّ از عقوبات دنيوى است و بعد از اين خداوند اهل ايمان را از اين قبيل نجوى نهى فرموده و مقرّر داشته كه نجوى بايد بخير و صلاح اهل ايمان و پرهيز از مخالفت خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد با اشاره بآن كه روز حشر خداوند اهل نفاق و نجواى ممنوع را مجازات خواهد فرمود و در آيه اخيره گوشزد فرموده كه نجواى كفّار و منافقين از وساوس شيطان و باغواء آن ملعون است براى آن كه اهل ايمان محزون و پريشان خاطر گردند و تا خدا نخواهد آن عمل شيطان يا آن نجواى پيروان او ضررى باهل ايمان وارد نميسازد و تكليف ايشان توكّل و اعتماد بحفظ الهى است در اين امر و ساير امور و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از شيطان دوّمى است و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه اگر شما سه نفر مصاحب و با يكديگر باشيد نبايد دو نفرى نجوى كنيد چون اين موجب حزن آن يك نفر مىشود و بعضى گفتهاند مراد از نجوى در اين آيه خوابهاى شيطانى است كه موجب حزن و پريشانى خاطر گردد و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام در سبب نزول اين آيه خواب مفصّلى از اين قبيل از حضرت زهرا (ع) نقل نموده با تأديب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن شيطان خاص را كه موجب اين خواب شده بود و دستور علاج آن بآنكه خواب بيننده بگويد اعوذ بما عاذت به ملائكة اللّه المقرّبون و انبياء اللّه المرسلون و عباده الصّالحون من شرّ ما رأيت في رؤياى و بخواند سوره حمد و معوّذتين و قل هو اللّه احد را و آب دهان افكند سه مرتبه بجانب چپ خود كه مأمون از ضرر آن خواهد بود و در كافى از آن حضرت نقل نموده در علاج اين قبيل خوابها كه بعد از ديدن چنين خوابى از آن پهلو كه خوابيده بپهلوى ديگر شود و اين آيه را تلاوت نمايد تا باذن اللّه و بگويد عذت بما عاذت به ملائكة اللّه المقرّبون و انبيائه المرسلون و عباده الصّالحون من شرّ ما رأيت و من شرّ الشّيطان الرّجيم و بنظر حقير اين معنى از بطون است كه با ظواهر منافاتى ندارد و اللّه اعلم.
جلد 5 صفحه 163
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَناجَيتُم فَلا تَتَناجَوا بِالإِثمِ وَ العُدوانِ وَ مَعصِيَةِ الرَّسُولِ وَ تَناجَوا بِالبِرِّ وَ التَّقوي وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذِي إِلَيهِ تُحشَرُونَ «9»
اي كساني که ايمان آوردهايد اگر با يكديگر نجوي ميكنيد پس نجوي نكنيد به معصيت الهي و دشمني با مسلمين و مخالفت فرمايشات پيغمبر مثل منافقين و نجوي كنيد به برّ و احسان و تقوي و بپرهيزيد از محرمات الهي آن خداوندي که بسوي او است بازگشت شما.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا چون منافقين چنين كردند شما مؤمنين نكنيد.
إِذا تَناجَيتُم فَلا تَتَناجَوا بِالإِثمِ وَ العُدوانِ وَ مَعصِيَةِ الرَّسُولِ يكي از شاهكارهاي منافقين همين نجوي که با اهل كتاب نجوي داشتند و به جان مؤمنين هم افتادند که اينها را اضلال كنند و از دور پيغمبر دور كنند و به جهاد نروند و با وصيّ پيغمبر امير المؤمنين موافقت نكنند و القاء شبهات در اذهان آنها ميكردند خداوند ميفرمايد:
هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلي مَن عِندَ رَسُولِ اللّهِ حَتّي يَنفَضُّوا منافقين آيه 8 و امروز از اينکه نمره اشخاص زياد پيدا شده که مؤمنين را ميخواهند از اطراف علماء دور كنند و آنها را در ضلالت اندازند و اينکه رشته از زمان پيغمبر الي كنون در تمام ادوار جريان داشته.
وَ تَناجَوا بِالبِرِّ وَ التَّقوي بر اعمال صالحه و تقوي و ترك معاصي است که مفاد امر به معروف و نهي از منكر باشد که دو ركن واجب اسلامي است عكس منافقين که ميفرمايد: المُنافِقُونَ وَ المُنافِقاتُ بَعضُهُم مِن بَعضٍ يَأمُرُونَ بِالمُنكَرِ وَ يَنهَونَ عَنِ المَعرُوفِ وَ يَقبِضُونَ أَيدِيَهُم توبه آيه 68.
وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذِي إِلَيهِ تُحشَرُونَ که از جزئيات اعمال شما سؤال ميكند و جزاء ميدهد النّاس مجزيون باعمالهم ان خيرا فخير و ان شرّا فشرّ.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 9)- و از آنجا که مؤمنان نیز گهگاه به خاطر ضرورتها یا تمایلاتی به نجوا میپرداختند در این آیه روی سخن را به آنها کرده، و برای این که در این کار آلوده به گناهان منافقان و یهود نشوند میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید!
ج5، ص124
هنگامی که نجوا میکنید به گناه و تعدی و نافرمانی رسول (خدا) نجوا نکنید، (محتوای نجوای شما باید پاک و الهی باشد) به کار نیک و تقوا نجوا کنید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا تَناجَیْتُمْ فَلا تَتَناجَوْا بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِیَةِ الرَّسُولِ وَ تَناجَوْا بِالْبِرِّ وَ التَّقْوی).
«و از خدائی که همگی نزد او جمع میشوید بپرهیزید» (وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ).
از این تعبیر به خوبی استفاده میشود که اصل نجوا اگر در میان مؤمنان باشد، سوء ظنی برنیانگیزد، تولید نگرانی نکند و محتوای آن توصیه به نیکیها و خوبیها باشد مجاز است.
نکات آیه
۱ - نجوا کردن (با هم درگوشى صحبت کردن) امرى جایز است. (یأیّها الذین ءامنوا إذا تنجیتم)
۲ - جواز نجوا کردن مشروط به این است که آلوده به گناه، تعدى و نافرمانى پیامبر(ص) نباشد. (إذا تنجیتم فلاتتنجوا بالإثم و العدون و معصیت الرسول)
۳ - نهى خداوند، از نجواى آلوده به گناه، تعدى به حقوق مسلمین و نافرمانى پیامبر(ص) (فلاتتنجوا بالإثم و العدون و معصیت الرسول)
۴ - حضرت محمد(ص)، رسول خدا و پیام آور از جانب او (و معصیت الرسول)
۵ - نجواى مؤمنان، باید آراسته به سفارش به نیکى و توصیه به تقواى الهى باشد. (و تنجوا بالبرّ و التقوى)
۶ - رعایت تقوا، توصیه خداوند به اهل ایمان (یأیّها الذین ءامنوا ... و اتّقوا اللّه)
۷ - رعایت تقواى الهى، مایه نجات انسان در روز حشر (و اتّقوا اللّه الذى إلیه تحشرون)
۸ - قیامت، روز فراهم آمدن انسان ها براى محاکمه و کیفر و پاداش (و اتّقوا اللّه الذى إلیه تحشرون) «حشر» (مصدر «تحشرون») به معناى جمع کردن و فراهم آوردن است. فراهم آمدن مردم در قیامت، براى محاکمه و تعیین کیفر و پاداش براى آنان است.
۹ - اعتقاد به قیامت و توجه داشتن به کیفر و پاداش الهى در آن، موجب تقویت روح تقواپیشگى در انسان (و اتّقوا اللّه الذى إلیه تحشرون) یادآورى حشر انسان ها در قیامت - پس از توصیه به تقوا - مى تواند بیانگر مطلب یاد شده باشد.
۱۰ - خداوند، فرمانروا و داور روز قیامت است. (و اتّقوا اللّه الذى إلیه تحشرون)
موضوعات مرتبط
- احکام :۱، ۲
- انسان: حشر اخروى انسان ها ۸
- پاداش: وقت پاداش ۸
- تقوا: آثار اخروى تقوا ۷; اهمیت تقوا ۶; عوامل تقوا ۹
- خدا: توصیه هاى خدا ۶; حاکمیت خدا ۱۰; قضاوت اخروى خدا ۱۰; نواهى خدا ۳
- ذکر: آثار ذکر پاداش اخروى ۹; آثار ذکر کیفر اخروى ۹
- رسولان خدا :۴
- عصیان: عصیان از محمد(ص) ۳
- عقیده: آثار عقیده به قیامت ۹
- قیامت: حاکم قیامت ۱۰; حسابرسى در قیامت ۸; حشر در قیامت ۸; عوامل نجات در قیامت ۷; قضاوت در قیامت ۱۰; ویژگیهاى قیامت ۸
- کیفر: وقت کیفر ۸
- گناه: نهى از گناه ۳
- مؤمنان: توصیه به مؤمنان ۶; نجواى مؤمنان ۵
- محمد(ص): مقامات محمد(ص) ۴; نبوت محمد(ص) ۴
- مسلمانان: تجاوز به حقوق مسلمانان ۳
- نجوا: احکام نجوا ۱، ۲; توصیه به تقوا در نجوا ۵; توصیه به خیر در نجوا ۵; شرایط نجوا ۲; گناه در نجوا ۳; نجواى حرام ۳
منابع
- ↑ کتاب مجالس از شیخ طوسى.