الفرقان ١١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۰۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

(اینها همه بهانه است) بلکه آنان قیامت را تکذیب کرده‌اند؛ و ما برای کسی که قیامت را تکذیب کند، آتشی شعله‌ور و سوزان فراهم کرده‌ایم!

|[اينها بهانه است،] بلكه آنها رستاخيز را تكذيب كردند، و براى هر كه رستاخيز را دروغ خواند، آتش افروخته آماده كرده‌ايم
[نه!] بلكه [آنها] رستاخيز را دروغ خواندند، و براى هر كس كه رستاخيز را دروغ خوانَد آتش سوزان آماده كرده‌ايم.
بلکه این کافران ساعت قیامت را تکذیب کردند و ما آتش سوزان دوزخ را بر آن که قیامت را تکذیب کرد مهیا داشته‌ایم.
[همه این مطالب و خواسته های نامعقول بهانه است] بلکه آنان قیامت را تکذیب کرده اند [و به این سبب نبوّت تو را باور نمی کنند] و ما برای آنان که قیامت را تکذیب کنند، آتشی سوزان آماده کرده ایم.
بلكه اينان قيامت را دروغ انگارند. و ما براى كسانى كه قيامت را دروغ انگارند آتش سوزان آماده كرده‌ايم؛
حق این است که قیامت را انکار کرده‌اند، و برای منکر قیامت آتشی فروزان آماده ساخته‌ایم‌
[اينها نه تنها تو را باور ندارند] بلكه رستاخيز را دروغ انگاشتند و ما براى هر كه رستاخيز را دروغ انگارد آتش سوزان آماده كرده‌ايم،
(این حرفهائی را که می‌زنند همه بهانه است). واقع قضیّه این است که آنان قیامت را دروغ می‌دانند، و ما برای کسی که قیامت را دروغ بداند آتش شعله‌ور و سوزانی را آماده کرده‌ایم.
(نه!) بلکه آنها با ساعت [:قیامت] (همان را) تکذیب کردند و برای هر کس که با ساعت (همان را) تکذیب کند آتشی شعله‌ور و بسی سوزان آماده کرده‌ایم.
بلکه تکذیب کردند به ساعت و آماده کردیم برای آنکه تکذیب کند به ساعت آتش سوزان را


الفرقان ١٠ آیه ١١ الفرقان ١٢
سوره : سوره الفرقان
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بَلْ»: این واژه برای (إضراب) است. یعنی آنان آنچه را در زمینه نفی توحید تو نبوّت می‌گویند، بهانه‌هائی است که در حقیقت از انکار معاد سرچشمه گرفته است. «السَّاعَةُ»: قیامت (نگا: أنعام / و ، اعراف / . «سَعِیراً»: آتش شعله‌ور و ملتهب (نگا: نساء / و ، إسراء / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيراً «11»

(نه تنها تورا باور ندارند) بلكه قيامت را انكار كرده‌اند، و ما براى منكران قيامت آتشى فروزان و سوزان آماده كرده‌ايم.

نکته ها

كلمه‌ى «سعير» به معناى آتش پر التهاب و سوزان است.

پیام ها

1- سرچشمه‌ى بهانه‌هاى كفّار، بى‌اعتقادى به قيامت است. «بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ» (ريشه بهانه‌جويى كفّار كه چرا پيامبر گنج وباغ ندارد، تكذيب قيامت است)

2- تكذيب معاد بسيار خطرناك است. كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ ... كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ

3- بهشت و دوزخ، از قبل آفريده و آماده شده است. «أَعْتَدْنا»

4- گناه بزرگ، عذاب بزرگ به دنبال دارد. «كذب- سَعِيراً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيراً «11»

بعد از آن حق تعالى بيان مى‌فرمايد سوء اعتقاد اهل شرك و ضلال را و آنچه مهياست براى ايشان در آخرت از عقاب بر قبح اعمال و شناعت افعال‌


«1». تفسير ابو الفتوح رازى، ج 8، ص 254 و 255 ناشر: كتابفروشى اسلاميّه.

جلد 9 - صفحه 309

آنها:

بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ: نه چنين است كه فقر و احتياج تو مانع كفار است از ايمان آوردن به تو، بلكه تكذيب كردند قيامت را، يعنى داعى آنها به انكار نبوت، تكذيب قيامت و اعتقاد نداشتن به بعث و نشور و ثواب و عقاب، نه به جهت آنكه طعام مى‌خورى و در بازار راه مى‌روى. 2- زمخشرى در كشاف گفته: «بَلْ كَذَّبُوا» عطف است بر آنچه مقول آنهاست، يعنى تعجب مكن در تكذيب ايشان تو را به جهت اقوال مذكوره، بلكه ايشان به عجيب‌تر اين قول اتيان نموده‌اند كه آن تكذيب قيامت باشد. «1» 3- ممكن است كه متصل به ما يلى خود باشد كأنه قال «بل كذّبوا بالسّاعة فكيف يلتفتون لك هذا الجواب» يعنى بلكه ايشان تكذيب قيامت كردند، پس چگونه ملتفت جواب تو شوند و تصديق كنند آنچه را كه حضرت سبحان تو را وعده فرموده در آخرت؛ پس چونكه انظار و افكار ايشان مقصور است به حطام دنيويه، و منصرف از امور دينيه و كرامت را منحصر دانند به مال و جاه، بدين جهت طعن مى‌زنند تو را به فقر و تكذيب مى‌نمايند قيامت را. «2» وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيراً: و آماده كرده‌ايم براى كسى كه تكذيب نموده قيامت را، آتشى افروخته. بنا به قولى «سعير» يكى از طبقات و نامهاى جهنم باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيراً «11» إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً «12» وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَكاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنالِكَ ثُبُوراً «13» لا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً كَثِيراً «14» قُلْ أَ ذلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كانَتْ لَهُمْ جَزاءً وَ مَصِيراً «15»

لَهُمْ فِيها ما يَشاؤُنَ خالِدِينَ كانَ عَلى‌ رَبِّكَ وَعْداً مَسْؤُلاً «16» وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَ أَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبادِي هؤُلاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ «17» قالُوا سُبْحانَكَ ما كانَ يَنْبَغِي لَنا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِياءَ وَ لكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَ آباءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَ كانُوا قَوْماً بُوراً «18» فَقَدْ كَذَّبُوكُمْ بِما تَقُولُونَ فَما تَسْتَطِيعُونَ صَرْفاً وَ لا نَصْراً وَ مَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذاباً كَبِيراً «19» وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً «20»

ترجمه‌

بلكه تكذيب كردند قيامت را و آماده كرديم براى آنانكه تكذيب كردند قيامت را آتش سوزان‌

چون بيند آنها را از جائى دور شنوند براى آن جوشش خشم و خروش را

و چون افكنده شوند از آن جاى تنگى با آنكه بهم بسته شدگانند ميخواهند

در آنجا هلاك را مخواهيد امروز يك هلاك را و بخواهيد هلاك بسيار را

بگو آيا اين بهتر است يا بهشت جاودانى كه وعده كرده شدند پرهيزكاران باشد براى ايشان پاداش و جاى بازگشت‌

مرايشان را است در آن آنچه ميخواهند جاودانيان باشد بر پروردگارت وعده درخواست شده‌

و روزى كه برانگيزاند آنها را و آنچه را كه مى‌پرستند


جلد 4 صفحه 63

غير از خدا پس گويد آيا شما گمراه كرديد بندگان مرا كه اينانند يا ايشان خود گم كردند راه را

گويند منزّهى تو نبود سزاوار براى ما كه بگيريم غير از تو دوستانى ولى تو كامياب كردى آنها را و پدرانشان را تا فراموش كردند ذكر ترا و بودند گروهى تباه گوئيم‌

پس بتحقيق تكذيب كردند شما را بآنچه ميگوئيد پس نتوانيد دفع نمودن و نه يارى كردنى را و هر كه ستم كند از شما ميچشانيم او را عذابى بزرگ‌

و نفرستاديم پيش از تو پيغمبرانى را مگر آنكه ايشان هر آينه ميخوردند خوراكى را و راه ميرفتند در بازارها و قرار داديم بعضيتان را براى بعضى مايه آزمايش كه آيا صبر ميكنيد و باشد پروردگار تو بينا.

تفسير

خداوند سبحان بعد از نقل اعتراضات واهيه كفار براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم اشاره فرموده كه ريشه اين اقوال سخيفه و عدم معرفت بشأن پيغمبر بى‌اعتقادى بمبدء و معاد است چون اگر كسى خدا را شناخته باشد ميداند فقر و غنى دخلى در نبوت ندارد و نظرش معطوف بمال دنيا نميشود و ميداند ثواب آخرت بر زخارف دنيوى ترجيح دارد و كسى را بفقر سرزنش نميكند و ميداند معاد حق است و بايد روز پاداشى باشد تا خدا داد مظلوم را از ظالم بستاند لذا فرموده اين كفار تنها تكذيب ننمودند تو را بلكه تكذيب نمودند روز قيامت را و ما براى كسانيكه تكذيب نمودند قيامت را مهيا نموديم آتش سوزان جهنم را كه چون در مرئى و منظر آنها واقع شود و بشعله‌اش متوجه آنها گردد مانند آنكه مى‌بيند از يك سال راه چنانچه قمى ره فرموده و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده ميشنوند صداى جوش و خروش آنرا مانند كسيكه با كمال غيظ و خشم حمله بر آنها نموده و عربده ميكشد و چون انداخته شوند در جاى تنگى از آن مانند جاى ميخ در ديوار در حاليكه مقيّد و بربند كشيده شده‌اند با يكديگر ميخواهند و طلب مينمايند از خدا هلاك خودشان را و خطاب ميرسد امروز يك نوع و يكمرتبه هلاك را نخواهيد چون به اجابت نميرسد امروز انواع عذاب و هلاك و دفعات بيشمار مرگ را بايد بخواهيد چون بأعمال خودتان در دنيا براى شما مقدّر


جلد 4 صفحه 64

شده و به اجابت خواهد رسيد يا مراد آنست كه براى عذابى كه در پيش داريد يكمرتبه طلب مرگ كم است بايد هزار مرتبه مرگ خودتان را بخواهيد بگو اى پيغمبر بآنها اين جهنم خوب است يا بهشت جاويد كه وعده داده شده باهل تقوى و پرهيزكارى بعنوان پاداش اعمالشان باستحقاق كه بازگشت ايشان بآن باشد و هر چه بخواهند برايشان حاضر باشد در آن و هميشه مستغرق در نعمت باشند و بر خدا لازم باشد بر حسب وعده‌ئى كه بايشان داده چنين مقاميرا بآنان عنايت فرمايد و اين وعده منجّز حق است كه حق دارند اهل ايمان مطالبه كنند آنرا و بگويند ربّنا و آتنا ما وعدتنا على رسلك و ملائكه بگويند ربّنا و أدخلهم جنّات عدن الّتى وعدتهم و چه قدر فرق است ميان اين منزلت و آن عاقبت و نيز اين كفار قرار دادند براى خدا شريكهائى را از جنس بشر و اصنام و ملائكه و غيرها و روز قيامت خداوند محشور ميفرمايد آنها را با تمام معبودهاشان و نحشرهم فنقول بصيغه متكلم مع الغير نيز قرائت شده يعنى و ياد كن روزى را كه محشور نمائيم آنها و معبودهاشانرا پس بگوئيم و بقرائت مشهور پس ميفرمايد بمعبودهاشان آيا شما اين بندگان مرا گمراه كرديد يا خودشان گمراه شدند براى كوتاهى در نظر و فكر و اعراض از علما و حكما و انبيا و اوليا براى سرزنش و ملامت پرستش كنندگان و اقرار پرستش شدگان و آنها از روى تعجب عرضه ميدارند بار الها تو منزهى از شريك چون معبودها يا انبيا و ملائكه هستند كه منزه از معصيتند يا اصنام و كواكب كه در دنيا گويا نبودند تا بتوانند كسيرا گمراه نمايند و خدا آنها را در آخرت گويا نموده لذا اولا خود را بتسبيح تبرئه و ثانيا اقرار نمايند كه سزاوار نبوده و نيست براى ما كه بگيريم براى خودمان غير از تو صاحب اختياران يا دوستانى چه رسد بآنكه بندگان تو را وادار بعبادت خود نمائيم و در مقابل تو دعوى الوهيّت كنيم يا دشمنان تو را براى خودمان دوست بگيريم آنچه مسلّم است آنستكه تو در دنيا بآنها و پدرانشان سلامتى و نعمت و رفاهيت و ثروت دادى تا مستغرق در شهوات و لذات دنيا شدند و از ياد تو و خوض در آيات و تذكر از علامات غفلت نمودند و فراموش كردند مواعظ و نصايح انبيا و اوليا


جلد 4 صفحه 65

و علما و صلحا را و بودند گروهى فاسد و تباه و هلاك شده و از كار افتاده و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت نتّخذ بضمّ نون و فتح خاء قرائت فرموده و بنابراين معنى واضح‌تر است كه ما حق نداشتيم معبود شويم و پس از اين اقرار خداوند خطاب باهل شرك ميفرمايد كه ديديد معبودهاى شما هم تكذيب نمودند شما را در گفتارتان كه براى خدا شريك قرار داديد و شما بهيچ وجه نميتوانيد عذاب خدا را از خود بگردانيد و دفع نمائيد و نه با يكديگر كمك و يارى كنيد و بعضى يقولون و يستطيعون در هر دو بياء قرائت نموده‌اند و بنابراين معنى آنستكه ديديد خدايان شما تكذيب نمودند شما را بگفتار خودشان كه اقرار كردند و نميتوانند از شما دفاع و با شما يارى كنند و در هر حال ما عذاب بزرگ خودمان را كه آتش جهنم است به بندگان ستمكار خودمان در آخرت خواهيم چشانيد و اى پيغمبر اين غذا خوردن و راه رفتن در بازارها اختصاص بتو نداشته تمام انبيا و مرسلين سابق هم مانند تو ميخوردند و در كوچه و بازار راه ميرفتند و كسى نميتوانست بايشان اعتراض نمايد و اين عمل را مخالف با نبوت و رسالت قرار دهد و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت يمشّون بضم ياء و فتح شين مشدده قرائت فرموده و بنابراين مراد آنستكه حوائج خودشان يا مردم ايشانرا وادار بمشى مينمود، نه آنكه خودشان بى جهت گردش ميكردند و اين آيه يكى از جوابهاى اين اعتراض كفار است كه در آيات سابقه گذشت و در خاتمه خطاب بعموم بندگان فرموده كه ما بعضى از شما را مايه امتحان و آزمايش بعضى ديگر قرار داديم مثلا فقير را مايه آزمايش غنىّ و غنى را مايه آزمايش فقير براى معلوم شدن مقام شكر و صبرشان و همچنين است حال سالم و مريض و عالم و جاهل و شاه و رعيت و پيغمبر و امّت كه آيا صبر ميكنند هر يك از آنها بر انجام وظيفه خودشان در حالى كه دارند و بر عدم تجاوز از حدودشان و بر تحمّل مصائب و آزارهاى طرف مقابل يا خير و خداوند بصير و بينا و مطّلع از حال همه آنها است و البته پاداش صابران را در دنيا و آخرت بنحو اكمل خواهد داد و اين موجب تسليت خاطر مبارك پيغمبر اكرم‌


جلد 4 صفحه 66

است كه صبر فرمايد در مقابل اقوال و افعال ناشايسته كفار تا مستحق اجر بى‌شمار گردد و نيز موجب قوت قلب اهل ايمان است كه صبر كنند در مقابل آزار اهل شرك و دست از وظيفه خود بر ندارند و بدانند كه خدا ناملائمات آنها را مى‌بيند و تلافى ميفرمايد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بَل‌ كَذَّبُوا بِالسّاعَةِ وَ أَعتَدنا لِمَن‌ كَذَّب‌َ بِالسّاعَةِ سَعِيراً «11»

بلكه‌ ‌اينکه‌ كفار تكذيب‌ كردند و دروغ‌ پنداشتند ساعت‌ قيامت‌ و ‌ما مهيا كرده‌ايم‌ ‌از‌ ‌براي‌ كساني‌ ‌که‌ تكذيب‌ ساعة كردند سعير ‌را‌، نار افروخته‌.

(بَل‌ كَذَّبُوا بِالسّاعَةِ) الف‌ و لام‌ الساعة عهد ‌است‌ ساعة مخصوص‌ ‌که‌ قيامت‌ ‌باشد‌ و يكي‌ ‌از‌ اسماي‌ ‌او‌ ساعت‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد:

(وَ أَن‌َّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيب‌َ فِيها وَ أَن‌َّ اللّه‌َ يَبعَث‌ُ مَن‌ فِي‌ القُبُورِ) حج‌ آيه 7.

(إِن‌َّ السّاعَةَ آتِيَةٌ أَكادُ أُخفِيها) طه‌ آيه 15.

و تكذيب‌ ساعة انحايي‌ دارد.

1‌-‌ ‌به‌ كلّي‌ منكر بعث‌ و قيامت‌ ‌باشد‌.

2‌-‌ معاد روحاني‌ قائل‌ ‌باشد‌ و منكر جسماني‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ حكماء و عرفاء گفتند.

3‌-‌ ‌با‌ بدن‌ حور قليايي‌ ‌که‌ صورت‌ بي‌ماده‌ ‌باشد‌.

4‌-‌ بعض‌ خصوصيات‌ معاد ‌را‌ منكر شود مثل‌ صراط، ميزان‌، تطاير كتب‌.

5‌-‌ حساب‌، خلود، شفاعت‌ و ساير ضروريات‌ معاد و ‌از‌ ‌براي‌ همه اين‌ها.

(وَ أَعتَدنا لِمَن‌ كَذَّب‌َ بِالسّاعَةِ سَعِيراً).

‌اينکه‌ جمله‌ دلالت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ جهنم‌ الآن‌ موجود ‌است‌ چنانچه‌ بهشت‌ ‌هم‌ خلق‌ ‌شده‌ چون‌ ‌به‌ صيغه ماضي‌ بيان‌ فرموده‌ «اعتدنا» و «سعير» آتش‌ ‌است‌ ‌که‌ شعله‌ مي‌زند ‌به‌ زبان‌ عجم‌ الو.

اشكال‌ ‌در‌ آيه شريفه‌ دارد (فَاتَّقُوا النّارَ الَّتِي‌ وَقُودُهَا النّاس‌ُ وَ الحِجارَةُ) بقره‌ آيه 22.

جلد 13 - صفحه 585

(يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُم‌ وَ أَهلِيكُم‌ ناراً وَقُودُهَا النّاس‌ُ وَ الحِجارَةُ) تحريم‌ آيه 6 «وقود» هيزم‌ و گيرانه‌ آتش‌ ‌است‌ و هنوز ‌که‌ ناس‌ جهنم‌ نرفته‌اند.

جواب‌ هيزم‌ و گيرانه‌ ‌تا‌ آتش‌ نباشد افروخته‌ نمي‌شود ‌پس‌ آتش‌ ‌است‌ و شعله‌ ‌هم‌ دارد ‌که‌ هيزم‌ ‌در‌ ‌آن‌ ريخته‌ شود روشن‌ مي‌شود ‌يعني‌ مي‌سوزد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 11)- در اینجا- به دنبال بحثی که از انحراف کفار در مسأله توحید و نبوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در آیات قبل بود- سخن از بخش دیگری از انحرافات آنها در زمینه معاد می‌گوید، و در حقیقت با بیان این بخش روشن می‌شود که آنها در تمام اصول دین گرفتار تزلزل و انحراف بودند، هم در توحید و هم در نبوت و هم در معاد، که دو قسمت آن در آیات گذشته آمده، و اکنون سومین بخش را می‌خوانیم.

نخست می‌گوید: «بلکه آنها قیامت را تکذیب کردند» (بَلْ کَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ).

چرا که اگر کسی ایمان به چنان دادگاه عظیم و پاداش و کیفر الهی داشته باشد این چنین بی‌پروا حقایق را به باد مسخره نمی‌گیرد و با ذکر بهانه‌های واهی از دعوت پیامبری که دلائل نبوتش آشکار است سر نمی‌پیچد.

اما قرآن در اینجا به پاسخ استدلالی نپرداخته، چرا که این گروه اهل منطق و استدلال نبودند، بلکه آینده شوم و دردناک آنها را در برابر چشمشان مجسم می‌سازد.

نخست می‌گوید: «و ما برای کسی که قیامت را انکار کند آتش سوزانی مهیا کرده‌ایم» (وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ کَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِیراً).

نکات آیه

۱ - تکذیب قیامت، عامل اصلى انکار رسالت پیامبر(ص) و قرآن کریم از سوى کافران و مشرکان (و قال الذین کفروا إن هذا إلاّ إفک ... و قالوا مالِ هذا الرسول ... بل کذّبوا بالساعة) «بل» در «بل کذّبوا» براى اضراب انتقالى است و به قرینه مقام، انتقال از یک امر مهم و بزرگ به امرى بزرگ تر و مهم تر است; یعنى، انکار رسالت پیامبراسلام(ص) به خاطر غذا خوردن و داد و ستد آن حضرت در بازار نیست (اینها همه بهانه بود); بلکه به خاطر قبول نداشتن اصل اعتقادى معاد است; اصلى که پس از توحید، محور دعوت هر پیامبرى بوده است.

۲ - انکار و تکذیب معاد، بزرگ ترین جرم و گناه کافران و مشرکان صدراسلام (قال الذین کفروا إن هذا إلاّ إفک افتریه ... قالوا مالِ هذا الرسول ... بل کذّبوا بالساعة) برداشت یاد شده، به خاطر دو نکته است: ۱- «بل» براى اضراب انتقالى است. ۲- وعده عذاب دوزخ به کافران و مشرکان به خاطر تکذیب قیامت بود; نه دروغ پردازى و بهانه جویى هاى آنان.

۳ - آتش بر افروخته و پرالتهاب دوزخ، کیفر تکذیب قیامت (و أعتدنا لمن کذّب بالساعة سعیرًا) «سعیر»، به معناى آتش پرالتهاب و برافروخته است.

۴ - انکار معاد، گناهى بزرگ و نابخشودنى (و أعتدنا لمن کذّب بالساعة سعیرًا) برداشت فوق، از وعده عذاب دوزخ به تکذیب کنندگان قیامت استفاده شده است.

۵ - ساعت، از نام هاى قیامت است. (کذّب بالساعة)

۶ - آتش جهنم، هم اکنون (پیش از برپایى قیامت) براى تکذیب کنندگان قیامت، آماده و مهیّا است. (و أعتدنا لمن کذّب بالساعة سعیرًا) آمدن فعل «أعتدنا» (آماده کردیم) به صورت فعل ماضى، مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.

موضوعات مرتبط

  • جهنم: آمادگى آتش جهنم ۶; موجبات جهنم ۳; ویژگیهاى آتش جهنم ۳
  • الساعه ۵:
  • قرآن : عوامل تکذیب قرآن ۱
  • قیامت: آثار تکذیب قیامت ۱; کیفر مکذبان قیامت ۳، ۶; گناه تکذیب قیامت ۲، ۴; نامهاى قیامت ۵
  • کافران: گناه کافران صدراسلام ۲
  • گناه: گناهان کبیره ۲، ۴; گناه نابخشودنى ۴
  • محمد(ص): عوامل تکذیب محمد(ص) ۱
  • مشرکان: گناه مشرکان صدراسلام ۲

منابع