الأعراف ٣٠
ترجمه
الأعراف ٢٩ | آیه ٣٠ | الأعراف ٣١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَرِیقاً»: گروه. دسته. واژه نخست، مفعولٌبه مقدّم فعل (هَدی) است، و واژه دوم مفعول به فعل محذوفی چون (أَضَلَّ) است. «مِن دُونِ اللهِ»: به جای خدا.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۶ - ۳۶، سوره اعراف
- جميع موجودات و آثار و اعمال طبيعى و اختيارى آنها منتهى به ذات پروردگارند.
- مراد از (( لباس تقوى (( و بهتر بودن لباس تقوى از لباس ظاهر.
- بيان ولايت شيطان بر غيرمؤ من و اشاره به اينكه بيرون آوردن لباس آدم و حوا در بهشتتمثيلى است از درآوردن لباس تقوى از اندام همه آدميان توسط شيطان .
- آنچه در مورد مراد از (( فاحشه (( در: (( اذا فعلوا فاحشة قالوا...(( گفته شده است .
- معناى (( قسط((
- وجوهى كه در معناى جمله : (( اقيموا وجوهكم عندكل مسجد(( گفته شده است .
- معناى جمله : (( كما بداكم تعودون ((
- وجوه ديگرى كه در معناى جمله فوق محتمل است .
- اگر انسان به جايى برسد كه باطل را حق بپندارد، اميدى به رستگارى و هدايت يافتن اونيست .
- اختلاف مفسرين در بيان ارتباط جمله : (( كما بداءكم تعودون ...(( با آياتقبل از آن
- معناى اخراج زينت در طيبات رزق (در ذيل آيه :قل من حرم زينة الله ...)
- چرا خداوند به ضروريات زندگى از قبيل لباس پوشيدن و خود را آراستن امر نموده است؟
- معناى عبارت : (( خالصة يوم القيمة (( در آيه شريفه و اشكالى كه بر بيان صاحبالمنار در اين مورد وارد است .
- معناى (( فواحش ))، (( اثم (( و (( بغى (( و اشاره به اينكه امم و جوامع بشرى هم مانندافراد عمر و اجل معينى دارند.
- بحث روايتى رواياتى در مورد شاءن نزول آيه : (( قد انزلنا عليكم لباسا...(( و((خذوا زينتكم عند كل مسجد((
- چند روايت درباره : (( لباس التّقوى (( در آيه شريفه
- روايتى كه مى گويد فاحشه اى كه مى گفتند خدا به آن امر كرده است ، ادعاى لزوم اطاعتاز زمامداران جائر است .
- چند روايت در مورد دروغ بستن به خدا تعالى
- رواياتى در ذيل جمله : (( و اقيموا وجوهكم عندكل مسجد((
- رواياتى در ذيل جمله : (( خذوا زينتكم ...(( و(( قل من حرم زينة الله ...(( پيرامون استفاده از نعمتهاى الهى
- روايتى در معناى : (( اسراف (( و (( اقتار(( چند روايت در بيان مراد از فواحش ظاهر وباطن .
- بحث و بررسى پيرامون چند روايت بررسى آيات و رواياتى كه ذاتى بودن سعادت وشقاوت را مى رسانند.
- آنچه از قرآن درباره ماهيت انسان و سعادت و شقاوت او استفاده مى شود.
- بررسى رواياتى كه به خلقت انسانها از طبيعتهاى مختلف دلالت دارند و بيان مراد آنروايات .
- سعادت و شقاوت آدمى ، به نحو اقتضا نه عليت ، ارتباط مستقيمى با آب وگل (مواد اصلى ) او دارد.
- وجه دقيق ترى در بيان روايات گذشته
- بررسى رواياتى كه مى گويند خلقت انسان منتهى به آب گوارا و آب تلخ و شور است.
- بررسى رواياتى كه برگشت اختلاف در خلقت را به نور و ظلمت مى داند
- بررسى روايات كه به انتقال حسنات اشقياء به نامهاعمال سعداء و انتقال سيئات سعداء به نامه عمل اشقياء دلالت دارند.
- توضيح بخش ديگرى از كلام امام (ع )
- وجه استشهاد در روايت به آيه : (( لائسئل عمّايفعل و هم يسئلون (( براى اينكه نقل حسنات سعداء به اشقياء و به عكس ، ظلم و خلافعدل نيست .
- وجه اختصاص حسنات به ذوات طيبه و اختصاص سيئات به ذوات خبثيه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَرِيقاً هَدى وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ «30»
(خداوند) گروهى را هدايت فرمود، و (لى) گروهى، گمراهى بر آنان سزاوار است، زيرا آنان به جاى خداوند، شيطانها را سرپرست خويش گرفتهاند و مىپندارند كه آنان راه يافتهگانند.
پیام ها
1- هدايت كار خداست، «فَرِيقاً هَدى» ولى گمراهى، به خاطر سوء انتخاب خود ماست. «اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ»
2- تا زمانى كه از خدا نبريدهايم، وسوسههاى شيطان با ياد او و توبه قابل جبران است، «مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا» «1» ولى بريدن از خدا سبب افتادن در دام شيطان و سلطهى او مىشود كه قابل جبران نيست. «حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ»
3- انسان آزاد است و مىتواند ولايت الهى را انتخاب كند يا ولايت شيطان را.
«إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ»
4- ديدگاه منحرفان، واقعبينانه نيست، بلكه خيالپردازانه است. «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»
5- انحراف فكرى و جهل مركّب، (گمراه بودن ولى خود را در راه حقّ ديدن،) از بدترين انحرافات است. «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ» چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا. الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» «2»
«1». اعراف، 201.
«2». كهف، 103- 104.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 51
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَرِيقاً هَدى وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (30)
فريقا هدى: يك جماعت بنى آدم به سبب اختيار و ايثار هدايت و قبول طريقه مستقيمه صلاح و تقوى و سعادت، هدايت يافته ايمان آوردند، وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ: و طايفه ديگر به سوء اختيار اعراض از هدايت و قبول كفر و ضلالت و شقاوت را نموده، گمراه و كافر شدند. يا آنكه گروهى طالب حق و دريافتند، آنها را به راه جنت هدايت مىكند؛ و كسانى كه طريق حق نيافتند به سبب اهمال خود يا دانسته و ديده ترك نمودند، گمراه و به جهنم
«1» مجمع البيان، جلد دوّم، صفحه 411.
جلد 4 صفحه 50
داخل شوند.
بعد بيان تعليل فرقه ضاله را فرمايد: إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ: بدرستى كه اين جماعت گمراهان فرا گرفتند شياطين را اولياى خود غير از خداى تعالى و پيروى آنها نمودند در باطل و خلاف حق، وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ: و گمان مىكنند فرقه دوم كه مهتدى هستند، و حال آنكه ممكن نيست به متابعت اهل بطلان و ضلالت و غوايت، به راه حق و هدايت برسند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 29 تا 30
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ «29» فَرِيقاً هَدى وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (30)
ترجمه
بگو امر كرد پروردگار من بعدالت و راست گردانيد رويهاتان را نزد هر سجدهگاهى و بخوانيد او را در حاليكه خالص كنندگانيد براى او دين را چنانچه بدوا آفريد شما را عود خواهيد نمود
گروهى را هدايت فرمود و گروهى سزاوار شد بر آنها گمراهى بدرستيكه ايشان گرفتند شيطانها را صاحب اختياران از غير خدا و ميپندارند كه ايشانند هدايت شدگان.
تفسير
قسط عدالت و استقامت و ميانه روى در اخلاق و امور است و اقامه وجوه در هر مسجدى عبارت از راست و معتدل ايستادن در حال نماز با توجه بقبله است چنانچه در تهذيب و عياشى ره از امام صادق (ع) نقل نموده و نيز از آنحضرت روايت شده استكه مراد از هر مسجد ائمه اطهارند و مراد از اخلاص دين براى خدا اخلاص در عبادت است كه غير خدا را شريك در آن ننمايند چون بدو و ختم موجودات باراده او است و ناچار بايد روزى در پيشگاه اقدس او حاضر شوند و بجزاى اعمال خود برسند آنوقت خدا ميفرمايد من بهترين شريكم حق خود را بشريك واگذار ميكنم برويد جزاى اعمال خودتان را از شركائى كه براى من قرار داديد بگيريد و در آنروز دادرسى جز او نيست و امر معاد مشكلتر از خلق اول نميباشد و قمى ره از امام باقر (ع) نقل نموده كه خداوند خلق فرمود بندگان را وقتى كه خلق كرد آنها را در حاليكه مؤمن و كافر و سعيد و شقى بودند همچنين عود ميكنند در روز قيامت هدايت شده و گمراه و از پيغمبر (ص) روايت شده است
جلد 2 صفحه 420
كه شقى كسى استكه در شكم مادرش شقى شده و سعيد كسى است كه در شكم مادرش سعيد شده و مراد از هدايت الهى گروهى را توفيق دادن آنها است بايمان و عبادت و سزاوار شدن براى گمراهى بآنستكه قبول هدايت ننمايند و خداوند هم آنها را بحال خودشان واگذارد و كمك نكند چون قابل هدايت نيستند پس مانند آنستكه گمراه كرده باشد آنها را و باين ملاحظه گفتهاند كلمه فريقا دوم در آيه شريفه منصوب است باضلّ مقدّر كه حقّ عليهم الضّلاله دالّ بر آن است و اضلال بمعنى خذلان است و ممكن است مراد از هدايت و ضلالت حكم الهى بر يكى از آندو باشد در روز قيامت براى دخول در بهشت و جهنم چون اطاعت شياطين را نمودند و خود را در تحت اختيار آنها قرار دادند بسوء اختيارشان و از خدا و اولياء او اعراض نمودند و گمان كردند كه بحق و اصل شدند با آنكه خود را مستحق عذاب ابدى نمودند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَرِيقاً هَدي وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَولِياءَ مِن دُونِ اللّهِ وَ يَحسَبُونَ أَنَّهُم مُهتَدُونَ (30)
جمعي را خداوند هدايت فرمود و جمعي ثابت و محقق شد بر آنها گمراهي و آنها كساني هستند که گرفتند شياطين را اولياء خود و لازم الاطاعة از غير خدا و گمان ميكنند که آنها هدايت شدهاند.
بعضي اينکه آيه شريفه را حمل بر اخبار طينت كردهاند مثل
السعيد سعيد في بطن امّه و الشقي شقي في بطن امّه
و مثل خبري که طينة مؤمن را از عليين و از فاضل طينة ائمه عليهم السّلام اخذ كردند و طينة كافر را از سجين و غير اينها لكن آيه هيچ دلالتي بر اينکه ندارد و اينکه اخبار علاوه بر اينكه سند ندارد و معارض با اخبار ديگر است که ميفرمايد
کل مولود يولد علي الفطرة و انما ابواه يهودانه و ينصرانه
و موهم جبر است محمول است بنحو اقتضاء و عليّت تامه ندارد و منافي با اختيار نيست و معناي آيه اينست که اولاد آدم دو دسته هستند يك قسمت اهل ايمان و اعمال صالحه که خداوند بلطف و توفيق خود، آنها را هدايت فرمود و آنها هم قبول هدايت باختيار نمودند که مفاد فَرِيقاً هَدي است و يك قسمت كساني هستند که قبول هدايت نكردند و ثابت بر آنها ضلالت و گمراهي شد که جمله وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيهِمُ الضَّلالَةُ دلالت دارد و سبب ضلالت آنها اينکه شد که إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَولِياءَ و عبادت شيطان كردند و اطاعت او نمودند بمساعدت نفس امّاره
جلد 7 - صفحه 306
و حبّ دنيا و هواي نفس از روي اختيار و اعجب از اينکه آنكه در جهل مركب افتادند و خدا را بكلي كنار گذاردند مِن دُونِ اللّهِ و خيال كردند که راه حق و طريق مستقيم همين است وَ يَحسَبُونَ أَنَّهُم مُهتَدُونَ و البته كساني که در جهل مركب بيفتند و خود را مهتدي بدانند ديگر قابل هدايت نيستند و اعتناء بانبياء و ائمه و علماء نميكنند و پند نميگيرند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 30)- در این آیه چگونگی عکس العملهای مردم را در برابر این دعوت (دعوت به سوی نیکیها و توحید و معاد) بیان کرده، میگوید: «جمعی را هدایت کرده و جمعی (که شایستگی نداشتهاند) گمراهی بر آنها مسلّم شده است» (فَرِیقاً
ج2، ص40
هَدی وَ فَرِیقاً حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلالَةُ)
و برای این که کسی تصور نکند بدون جهت خداوند، طایفهای را هدایت میکند و جمع دیگری را گمراه، در جمله بعد اضافه میکند: «گروه گمراهان همانها بودند که شیاطین را اولیای خود انتخاب کرده بودند، و به جای ولایت پروردگار ولایت شیطان را پذیرفتند» (إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ).
و عجب این که با تمام گمراهی و انحراف «چنین میپنداشتند که هدایت یافتگان واقعی آنها هستند» (وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ).
این حالت مخصوص کسانی است که در طغیان و گناه فرو روند و در این حال درهای هدایت بکلی به روی آنها مسدود خواهد شد، و این همان چیزی است که خودشان برای خویشتن فراهم ساختهاند.
نکات آیه
۱- حضور انسانها در قیامت، مانند آفرینش نخستینشان، در دو گروه هدایت یافته و گمراه گشته (فریقا هدى) جمله «فریقا هدى ...» حال براى فاعل «بدأکم» و بیانگر وجه مشابهت مطرح شده در جمله «کما بدأکم تعودون» است و حاصل معنى چنین مى شود: خداوند شما را آفرید در حالى که شایستگان هدایت را هدایت کرد و مستحقان گمراهى را به گمراهى کشاند و به همین صورت (دو جناح بودن) به سوى او باز خواهید گشت.
۲- هدایتیابى هدایت یافتگان و گمراهى گمراه پیشگان، به دست خدا و در اختیار اوست. (فریقا هدى و فریقا حق علیهم الضللة) کلمه «فریقا» در «فریقا حق ...» مفعول به براى عاملى محذوف است، و جمله «حق علیهم الضلالة» دلالت مى کند بر این که آن عامل محذوف فعل «أضل» مى باشد.
۳- گمراهى، سرنوشت گروهى از انسانهاست. (و فریقا حق علیهم الضللة)
۴- انسانها در آغاز خلقتشان نه گرفتار گمراهیند و نه هدایتیابى آنان محقق است. (کما بدأکم تعودون. فریقا هدى و فریقا حق علیهم الضللة) قرآن ریشه گرایش به گمراهى و توفیق هدایتیابى انسانها را با جمله «انهم اتخذوا الشیاطین اولیاء من دون الله» به خود آنان نسبت داده و بدیهى است که آدمى در آغاز پیدایشش نه قدرت انتخاب دارد و نه مى توان فعلى را که بر آن مؤاخذه صحیح باشد به وى نسبت داد. بنابراین تحقق هدایت یافتن و یا گمراه گشتن پس از این مرحله، یعنى مرحله قدرت انتخاب، تحقق مى یابد.
۵- پذیرش سرپرستى شیاطین بجاى خدا، عامل تثبیت گمراهى و دور ماندن از هدایت الهى (فریقا حق علیهم الضللة إنهم اتخذوا الشیطین أولیاء من دون الله)
۶- دوست پنداشتن شیاطین، نابود کننده زمینه هدایت (و فریقا حق علیهم الضللة إنهم اتخذوا الشیطین أولیاء) کلمه «ولى» مى تواند به معناى دوست و نیز به معناى سرپرست باشد. برداشت فوق بر اساس معناى اول است.
۷- شیاطین همواره براى سد کردن راه هدایت بر آدمیان، در تلاش هستند. (إنهم اتخذوا الشیطین أولیاء)
۸- پذیرش ولایت خداوند شرط بهرهورى از هدایت اوست. (و فریقا حق علیهم الضللة إنهم اتخذوا الشیطین أولیاء من دون الله) مفهوم جمله «إنهم ...» بیانگر برداشت فوق است.
۹- انسانها بر انتخاب راه هدایت و یا گمراهى توانا هستند. (حق علیهم الضللة إنهم اتخذوا الشیطین أولیاء)
۱۰- پذیرندگان ولایت شیاطین، بى خبر از گمراهى خویش و در پندار برخوردارى از توفیق هدایت هستند. (و یحسبون أنهم مهتدون)
۱۱- بى خبرى گمراهان از ضلالت خویش، نابود کننده زمینه هاى هدایت در آنان (فریقا حق علیهم الضللة إنهم اتخذوا ... و یحسبون أنهم مهتدون)
موضوعات مرتبط
- انسان: اختیار انسان ۹; انسان در بدو خلقت ۴; انسان در قیامت ۱; انسان هاى گمراه ۳; سرنوشت انسان ۳; فطرت انسان ۴
- خدا: اختیارات خدا ۲; اضلال خدا ۲; قبول ولایت خدا ۸; هدایت خدا ۲
- دوستى: آثار دوستى با شیطان ۶
- شیاطین: اضلال شیاطین ۷; بینش پیروان شیاطین ۱۰; قبول ولایت شیاطین ۵، ۱۰; گمراهى پیروان شیاطین ۱۰; نقش شیاطین ۷
- گمراهان: جهل گمراهان ۱۱; گمراهان در قیامت ۱; گمراهى گمراهان ۲، ۱۱
- گمراهى: انتخاب گمراهى ۹; عوامل تثبیت گمراهى ۵
- مهتدین: در قیامت ۱; هدایت مهتدین ۲
- هدایت: انتخاب هدایت ۹; شرایط هدایت ۸; موانع هدایت ۵، ۶، ۷، ۱۱