الأنعام ٥٤
ترجمه
الأنعام ٥٣ | آیه ٥٤ | الأنعام ٥٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أنَّهُ مَنْ عَمِلَ ...»: جمله بدل (الرَّحْمَةَ) یا مفعولٌبه (کَتَبَ) است. جواب شرطِ (مَنْ) محذوف است و تقدیر چنین است: فَلَهُ غُفْرانُ رَبِّهِ. «بِجَهالَةٍ»: از روی نادانی. مراد این است که کسی که آگاهانه یا ناآگاهانه مرتکب گناه میشود، از زمره جاهلان بشمار است. یا این که گناهکار مطلقاً نادان است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
درباره افرادى كه این آیه راجع به آنان نازل گردیده، اختلاف است: از امام صادق|امام جعفرصادق علیهالسلام روایت گردیده كه این آیه درباره تائبین و توبهكنندگان نازل شده است.
عكرمة گوید: درباره كسانى نازل شده كه رسول خدا صلی الله علیه و آله از جانب خداوند نسبت به طرف آنان ممنوع گردید و پیامبر هر وقت آنها را میدید، خودش به آنها سلام مینمود و مى فرمود: سپاس و ستایش براى خدائى است كه مرا مأمور ساخت كه به این عده از امت تقدم سلام نمایم.
عطا گوید: درباره جماعتى از صحابه كه از زمره آنها حمزه و جعفر و مصعب بن عمیر و عمار و دیگران از صحابه است نازل شده است،[۳] و نیز موضوع نزول آیه درباره تائبین از امام باقر|امام محمدباقر علیهالسلام هم روایت گردیده است.[۴]
و نیز ابن عباس گوید: درباره على و حمزه و زید نازل گردیده است[۵] ماهان و انس بن مالك گویند: عده اى نزد پیامبر آمدند و گفتند: یا رسول الله ما گناه زیادى را مرتكب شده ایم، تكلیف ما چیست؟ پیامبر سكوت فرمود سپس این آیة نازل گردید.[۶]
تفسیر
- آيات ۵۵ - ۳۷، سوره انعام
- سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردندجهل به دو امر بوده است .
- وجه اشتراكى كه بين انسان و حيوانات ديگر وجود دارد و موجب تشابه انسان و حيوانات ديگر در مساءله (( حشر )) و بازگشت به خدا مى باشد، داشتن شعور است .
- پاسخ به چند سؤ ال در مورد حشر حيوانات غير انسانى و حشرامثال آسمانها و زمين و آفتاب و ماه و...
- تاءمل و دقت در (( مختار )) بودن بود و حالات نفسانيه اى كه به وسيله آن افعال اختيارى خود را انجام مى دهد.
- اختلاف فاحشى كه در مبادى (( اختيار )) و اسباب آن در انسان وجود دارد.
- مى توان گفت حيوانات هم تا اندازه اى مختار هستند و احتمالا به تكاليفى مناسب با افق فهم و اختيارشان مكلف هستند.
- چند احتمال در معناى (( كتاب )) در (( ما فرطنا فى الكتاب من شى ء )) .
- سخنان نادرستى كه در معناى آيه مربوط به (( امت بودن )) و (( محشور شدن )) حيوانات غير انسانى گفته شده است .
- نكته اى كه در توصيف مشركين به گنگى و كورى و كرى ، گاه به وصل و گاه به فصل ، وجود دارد.
- در شدائد و سختى ها، روى آوردن به خدا از فطريات بشر است .
- نكاتى چند كه از توضيحات قبلى روشن گرديد.
- بيان عدم منافات آيه مورد بحث با: (( و ما دعا الكافرين الا فىضلال )) .
- ابتلاء امم قبل از امت اسلام به (( باءساء )) و (( ضراء )) ، تا شايد در برابر خدا سرفرود آورند.
- تا زمانى كه شدت باءسا و ضراء باعث انقطاع از اسباب ظاهرى نشود فطرت توحيدىانسان مشرك بروز نمى كند.
- فساد اين گفتار كه امم سابق حتى در شدائد اضطرارآور زير بار توحيد نرفته اند!
- احتياج عليه مشركين به عجز شركاى ادعائى و بت هايشان از هردخل و تصرفى در عالم .
- مشركين ، همان ستمكارانند و جز به خاطر ظلمشان غذاب نمى شوند.
- مراد از: (( خزائن الله )) .
- مراد از نفى علم غيب (( و لا اعلم الغيب )) از لسان پيامبر (ص ).
- جمله : (( و لا اقول لكم انى ملك )) تعبير ديگرى است از: (( انما انا بشر مثلكم )) .
- فرق بين پيامبر(ص ) و ديگر مردمان ، مانند فرق بينا و نابينا است .
- وجه اينكه در جمله : (( و ليس لهم من دونه ولى و لا شفيع )) شفاعت ، بدون استثناء، نفىشده است .
- معناى جمله : (( و انذر به الذين يخافون ان يحشروا )) با توجه به اينكه مشركين موردخطاب در سوره انعام ، معتقد به حشر نبوده اند.
- برحذر داشتن رسول خدا(ص ) از راندن مؤ منين فقير، كه خواست امتياز طلب هاى ثروتمندبود.
- نظر راغب اصفهانى در مورد معناى (( وجه )) در: (( وجه الله )) ، (( وجه ربك )) وامثال آن .
- مراد از (( وجه الله )) ذات خدا نيست ، بلكه هر چيزى كه به خدا انتساب دارد و نيز آنچه كه بنده از خداى خود انتظار دارد، وجه خدا مى باشد.
- معناى جمله : (( ما عليك من حسابهم من شى ء و ما من حسابك من شى ء )) .
- فاصله طبقاتى بين مردم امتحانى الهى است .
- كرامت و عزت ، با شكر كه همانا توحيد است همراه مى باشد و تفاوت هاى مادى ، امتحان است .
- چند روايت درباره توبه كه از آيه : (( و اذا جائك الذين يؤ منون ... )) استفاده مى شود.
- چند روايت درباره (( قدريه )) و توضيحى در مورد حديث معروف : (( قدريه مجوس اين امت است )) .
- چند روايت در مورد سنت (( املاء )) و (( استدراج )) و مهلت دادن خداوند به كفار در دنيا.
- رواياتى پيرامون درخواست اشراف و اغنياء از پيامبر(ص ) كه فقراء را از خود دور كند،و نهى خداوند از اين عمل .
- توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و روايات شاءن نزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ، قابل اعتماد نيستند.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «54»
و هرگاه كسانى كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند، پس بگو: سلام بر شما! پروردگارتان بر خودش رحمت را مقرّر كرده است كه هر كس از شما از روى نادانى كار بدى انجام دهد و پس از آن توبه كند و خود را اصلاح نمايد، پس قطعاً خداوند، آمرزنده و مهربان است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (54)
بعد از آن حق تعالى پيغمبر را به تعظيم و اكرام مؤمنان امر فرمايد:
وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا: و چون بيايند به تو آنكه ايمان دارند به قرآن و فرامين فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ: پس بگو سلام بر شما باد. بعد از نزول اين آيه فقراى صحابه مذكوره سابقه چون خدمت حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله آمدندى بر ايشان سبقت نمودى به سلام و نگذاشتى كه آنها پيش دستى نمايند به سلام و فرمودى «الحمد للّه الّذى جعل فى امّتى من امرنى ان ابداهم بالسّلام» شكر خداى را در امت من جماعتى پيدا شدند كه من به امر او سبحانه ابتدا به سلام كنم بر ايشان. و گويند يا تبليغ سلام خدا كن بر ايشان به سعه رحمت و فضل او، به جهت آنكه جامع فضيلت علم و عملند. و هر كه بر اين سيرت باشد مستحق قرب و اعزاز و بشارت از خدا به سلامتى در دنيا و نعمت نامتناهى در عقبى.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 284
شأن نزول «1»- جمعى خدمت حضرت عرضه داشتند: يا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله، گناهان بسيار از ما صادر شده، تدبير اعتذار و چاره استغفار آن بر چه وجه كنيم؟ آيه نازل شد: چون مؤمنان گناهكار كه به وحدانيت من و رسالت تو و حقيقت قرآن ايمان دارند به جانب تو آيند، بر ايشان سلام كن كه متضمن بشارت به سلامتى دنيا و رحمت عقبى، و بگو كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ: واجب فرمود پروردگار شما از راه لطف و تفضيل بر ذات بزرگوار از خود، بخشش و بخشايش را، چه وعده فرموده به رحمت خود وعده مبرا از تخلف أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ: بدرستى كه شأن چنين است هر كه بجا آورد از شما كار بدى را در حالتى كه جاهل باشد به حقيقت آنكه ملتبس باشد به فعل جهله، چه ارتكاب آنچه مؤدى شود به ضرر از افعال جهله است ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ: پس توبه كند بعد از آن بدى و به اصلاح آورد كار خود را به آنكه تدارك آن نمايد به عزم بر عدم عود بر آن گناه و تلافى به مثل آن از طاعات فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ: پس بدرستى كه ذات احديت آمرزنده است تائبان را، مهربان است بر ايشان.
تنبيه- آيه شريفه شامل است عموم تائبين را، چنانچه حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: انّها نزلت فى التّائبين. «2» و در قول سلام اختلاف است: 1- امر فرمود پيغمبر صلى اللّه عليه و آله را كه سلام كند از جانب خدا، پس آن تحنيتى باشد از خدا بر لسان نبى مكرم. 2- حق تعالى امر فرمود پيغمبر صلى اللّه عليه و آله را كه سلام نمايد بر ايشان به جهت كرامت ايشان. 3- قبول كن عذر و اعتراف ايشان را و بشارت ده آنها را به سلامت از آنچه معذرت خواستند از آن. و توبه از بعض با فعل برخى ديگر صحيح نيست، زيرا توبه براى قبح به فعل است نزد حضرت احديت، و جميع معاصى قبيح هستند، لذا توبه بايد از كل آنها باشد. متكلمين فرمودهاند: قاصد فعل، تارك فعل نباشد. قاصد
«1» مجمع البيان ج 2 ص 307.
«2» مجمع البيان ج 2 ص 307.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 285
قبيحى با ترك قبيحى، جمع بين ضدين، و محال است وقوع آن در خارج.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (54)
ترجمه
و چون آيند تو را آنانكه ايمان مىآورند بآيات ما پس بگو سلام بر شما لازم نمود پروردگار شما بر ذات خود رحمت را كه همانا كسى كه بجا بياورد از شما عمل بدى را بنادانى پس توبه نمايد بعد از آن و صالح شود پس همانا او آمرزنده مهربانست.
تفسير
بعضى گفتهاند در شأن اصحاب صفّه نازل شده و پيغمبر (ص) هر وقت ايشان را ملاقات ميفرمود سبقت مينمود بسلام بر آنها و ميفرمود حمد خدايرا كه قرار داد در امّت من كسانيرا كه مأمور فرمود مرا بسبقت در سلام بر آنها و بعضى گفتهاند در شأن حمزه و جعفر و عمّار و مصعب بن عمير و غير ايشان نازل شده است و بعضى گفتهاند جمعى خدمت حضرت رسول (ص) رسيدند و عرض كردند ما گناه بسيارى نموديم و آنحضرت ساكت گرديد و اين آيه نازل شد و در مجمع از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه در حق تائبان نازل شده است و ذيل آيه شاهد بر اين است و منافات ميان روايات
جلد 2 صفحه 327
مختلفه بحسب ظاهر نيست و انّه بكسر همزه نيز قرائت شده است و در هر حال بدل يا بيان رحمت است و منشاء كار بد غفلت و جهالت است و اصلاح بعزم بر ترك معاصى و اداء حقوق واجبه الهيّه و مظالم عباد است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِآياتِنا فَقُل سَلامٌ عَلَيكُم كَتَبَ رَبُّكُم عَلي نَفسِهِ الرَّحمَةَ أَنَّهُ مَن عَمِلَ مِنكُم سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِن بَعدِهِ وَ أَصلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (54)
و زماني که آمدند نزد تو كساني که ايمان بآيات ما آوردهاند پس بگو سلام بر شما باد پروردگار شما بر خود نوشته است رحمت را محققا هر كس از شما عمل سويي از روي جهالت از او سر زد سپس توبه كرد و عمل صالح بجا آورد پس خداوند آمرزنده گناه است و مفيض رحمت است.
وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِآياتِنا ايمان بآيات متفرع بر ايمان بخدا و رسول و معاد و ساير عقائد حقّه است و مراد از آيات ممكن است دستورات قرآني
جلد 7 - صفحه 84
و اوامر و نواهي الهي باشد و ممكن است ايمان بافعال الهي از فتح يا قتل و شكست از فقر و غني، از ضعف و قوّت و غير اينها باشد و ممكن است ايمان بحجج و براهين و معجزات باشد و ممكن است ايمان باحكام و قوانين اسلام باشد و ممكن است ايمان بانبياء و اوصياء انبياء باشد و بعيد نيست جمع مضاف افاده عموم كند شامل جميع اينها باشد.
فَقُل سَلامٌ عَلَيكُم از براي سلام چهار معني كردهاند: 1- اسم خدا است يعني خدا حافظ و نگهبان و ناصر شما باشد السَّلامُ المُؤمِنُ المُهَيمِنُ حشر آيه 23، 2- متضمّن دعاء يعني خداوند شما را سالم گرداند از آفات و بليات دنيوي و اخروي، 3- اخبار از اينكه شما سلامت هستيد از شرور اشرار در دنيا و از عذاب در آخرت. 4- وعد که مطمئن باشيد من شما را طرد نخواهم كرد و از جانب من هيچگونه ناراحتي نداريد و بر هر تقدير تحيت اسلام است و احكام سلام و اقسام سلام و فضيلت آن و سبقت در آن و وجوب ردّ آن در مجلد اول در ذيل وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ در باب سلام نماز سبق يافته مراجعه فرمائيد.
كَتَبَ رَبُّكُم عَلي نَفسِهِ الرَّحمَةَ كتب بمعني لزوم و وجوب است چنانچه در كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ بقره آيه 179 بيان شد و چون ذات مقدّس باري منزّه از هر عيب و نقص است ذاتا و صفة و فعلا و خير محض است
از خيّر محض جز نكويي نايدبرگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- پیامبر (ص) وظیفه دار پیشى جستن در سلام بر مؤمنانى که به محضر او مى آیند. (و إذا جاءک الذین یؤمنون بأیتنا فقل سلم علیکم)
۲- پیامبر (ص) موظف به فروتنى در برابر مؤمنان و ابراز مهر و محبت به آنان (و إذا جاءک الذین یؤمنون بأیتنا فقل سلم علیکم) پیشى گرفتن در سلام از جانب پیامبر (ص) تنها به عنوان یک وظیفه خاص و محدود مطرح نشده است، بلکه این موضوع به عنوان جلوه اى از تواضع و اخلاق متعالى مطرح شده است.
۳- ایمان به آیات خداوند موجب ارزشمندى آدمى در پیشگاه خداوند است. (و إذا جاءک الذین یؤمنون بأیتنا فقل سلم علیکم) موظف شدن پیامبر (ص) به سلام به مؤمنان، گویاى مقام رفیع مؤمنان در پیشگاه خداوند است.
۴- تواضع در برابر مؤمنان و همنشینى با آنان، از صفات لازم براى رهبران دینى جامعه است. (و إذا جاءک الذین یؤمنون بأیتنا فقل سلم علیکم) گر چه خطاب آیه به پیامبر (ص) است، ولى چون آن حضرت نمونه اى براى همه است، این ویژگى براى همه رهبران دینى ضرورى است.
۵- خداوند، مؤمنان به آیات خود را در سلامت و امنیت واقعى قرار مى دهد. (و إذا جاءک الذین یؤمنون بأیتنا فقل سلم علیکم) سلام خداوند لفظ و کلام نیست، بلکه فعلى از افعال اوست که همان نزول سلامتى و امنیت از جانب اوست. راغب اصفهانى در این مورد گوید: «السلامة التعرى من الأفات الظاهرة و الباطنة ... کل ذلک من الناس بالقول، و من اللّه تعالى بالفعل».
۶- پیامبر (ص) موظف به دلجویى از مؤمنان فقیر و ضعیف با ابلاغ سلام و رحمت الهى به آنان در برابر طعنه هاى کافران (أهؤلاء منّ اللّه علیهم من بیننا ... و إذا جاءک الذین یؤمنون بأیتنا) در آیه قبل از طعنه هاى کافران به مؤمنان تهیدست اطراف پیامبر (ص) سخن به میان آمده، و در این آیه از آن مؤمنان با توصیف «الذین یؤمنون ... » یاد شده است. محور ارتباط بین این دو آیه مى تواند موضوع جبران تأثر مؤمنان باشد که در برداشت فوق به آن اشاره شده است.
۷- «سلام علیکم»، هیئت سلام کردن پیامبر (ص) به مؤمنان هنگام روبرو شدن با آنان (و إذا جاءک الذین یؤمنون بأیتنا فقل سلم علیکم)
۸- «سلام علیکم» روش تحیت و درود اسلامى به هنگام برخورد مسلمانان با یکدیگر (و إذا جاءک الذین یؤمنون بأیتنا فقل سلم علیکم) پیامبر اکرم (ص) در چنین موارد خصوصیتى ندارد و مقصود تمام مسلمانان است.
۹- مؤمنان با درک محضر و زیارت پیامبر (ص) سلام آن حضرت و پیام و رحمت خداوند را دریافت خواهند نمود.* (و إذا جاءک الذین یؤمنون بأیتنا فقل سلم علیکم) آمدن نزد پیامبر (ص)، که مضمون جمله «إذا جاءک» است، ظاهراً اختصاصى به زمان حیات ظاهرى آن حضرت ندارد و شامل پس از آن نیز مى گردد. کلمه «زیارت» در برداشت فوق براى اشاره بدین نکته آورده شده است.
۱۰- درک محضر و زیارت پیامبر(ص) داراى خیر و فضیلت است.* (و إذا جاءک الذین یؤمنون بأیتنا)
۱۱- پروردگار عالم بر خود واجب کرده که مؤمنان به آیاتش را مشمول رحمت خویش گرداند. (و إذا جاءک الذین یؤمنون بأیتنا فقل سلم علیکم کتب ربکم على نفسه الرحمة)
۱۲- ابلاغ سلام و رحمت خداوند به مؤمنان به آیات او، از وظایف پیامبر (ص) (و إذا جاءک الذین یؤمنون بأیتنا فقل سلم علیکم کتب ربکم على نفسه الرحمة) جمله «فقل سلام علیکم» داراى دو احتمال است: یکى اینکه «به آنان سلام کن» و دوم اینکه «سلام خداوند را به آنان برسان». برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.
۱۳- ایمان به آیات خداوند موجب جلب رحمت او مى شود. (و إذا جاءک الذین یؤمنون بأیتنا ... کتب ربکم على نفسه الرحمة)
۱۴- شمول رحمت خداوند بر مؤمنان به آیات، پرتویى از ربوبیت اوست. (یؤمنون بأیتنا ... کتب ربکم على نفسه الرحمة)
۱۵- کسانى را که داراى زمینه مساعدى براى گرایش به ایمان هستند، باید به رحمت و امنیت خداوندى امیدوار کرد. (و إذا جاءک الذین یؤمنون بأیتنا فقل سلم علیکم کتب ربکم على نفسه الرحمة) گزینش جمله توصیفى «الذین یؤمنون» به جاى «المؤمنون» و یا «ءامنوا»، با توجه به معناى فعل مضارع، اشاره به مطلب فوق مى تواند باشد.
۱۶- آرامش و امنیت یافتن مؤمنان به آیات خداوند، پرتویى از رحمت اوست. (فقل سلم علیکم کتب ربکم على نفسه الرحمة) جمله «کتب ربکم» به منزله تعلیل براى «سلام علیکم» مى باشد. یعنى رحمت الهى عامل سلامت یافتن مؤمنان است.
۱۷- ذات خداوند فیضان رحمت را بر خود ایجاب کرده است. (کتب ربکم على نفسه الرحمة) معنى واجب ساختن رحمت بر خود این است که چیزى وراى ذات، او را بدین کار نگماشته، بلکه اقتضاى ذات چنین است.
۱۸- ارتکاب گناه و اعمال ناروا ریشه در نادانى دارد.* (أنه من عمل منکم سوءاً بجهلة)
۱۹- لزوم تعجیل در توبه و اصلاح رفتار و کردار در پى آن* (أنه من عمل منکم سوءاً بجهلة ثم تاب من بعده و أصلح) صورت پذیرفتن توبه پس از گناه امرى روشن است. لذا قید «من بعده» باید پیامى غیر از «ثم تاب» داشته باشد. و چون «من» ابتدائیه است، گویا خداوند مى فرماید که توبه اى مطلوبتر است که بلافاصله پس از گناه باشد.
۲۰- توبه و اصلاح رفتارها شرط آمرزش است. (ثم تاب من بعده و أصلح)
۲۱- لزوم امیدوار ساختن گنهکاران به آمرزش و رحمت خداوند و جذب آنان به محیط صلاح (فقل ... من عمل منکم سوءاً)
۲۲- برخى مردم در صدر اسلام، با وجد علاقه به اسلام، به سبب گناهان و خلافهاى گذشته خود امید راه یافتن به جرگه مؤمنان را نداشتند. (و إذا جاءک الذین یؤمنون بأیتنا فقل سلم علیکم ... أنه من عمل منکم سوءاً بجهلة) «إذا جاءک الذین یؤمنون» دلالت دارد که برخى از مردم، که متمایل به اسلام بودند، نزد پیامبر (ص) مى آمدند، ولى از عملکرد گذشته خویش بیمناک بودند. آیه شریفه با وعده رحمت و مغفرت به آنان در صدد جذب سریعتر آنان به ایمان است.
۲۳- جهالت، عذرى قابل قبول براى اغماض و گذشت از خطاکاران (أنه من عمل منکم سوءاً بجهلة ثم تاب)
۲۴- ایمان شرط پذیرش توبه گنهکاران است. (إذا جاءک الذین یؤمنون ... من عمل منکم سوءاً بجهلة ثم تاب من بعده) مرجع ضمیر در «من بعده»، «ایمان» مى تواند باشد، که مرجعى معنوى است و از صدر آیه استفاده مى شود. یعنى کسانى که در شرف ایمان هستند و از گناهان و تخلفات گذشته خود بیمناکند، در صورت توبه مسبوق به ایمان مورد عفو قرار خواهند گرفت.
۲۵- گنهکار نباید از آمرزش و رحمت خداوند مأیوس باشد. (من عمل منکم سوءاً ... فأنه غفور رحیم)
۲۶- مؤمنى که از سر جهل گناه کند، در صورت توبه و اصلاح حتماً مشمول مغفرت و رحمت خداوند قرار خواهد گرفت. (کتب ربکم على نفسه الرحمة أنه من عمل منکم سوءاً بجهلة ثم تاب من بعده و أصلح فأنه غفور رحیم)
۲۷- خداوند غفور (بسیار آمرزنده) و رحیم (مهربان) است. (فأنه غفور رحیم)
۲۸- مغفرت خداوند آمیخته با مهر و محبت اوست. (فأنه غفور رحیم) از نظر ادبى در کلمه «رحیم» دو احتمال وجود دارد. یکى آنکه خبر دوم براى «ان» باشد، و دیگر آنکه صفت براى «غفور». برداشت فوق مستفاد از ترکیب دوم است.
موضوعات مرتبط
- آمرزش: شرایط آمرزش ۲۰
- ارزشها: ملاک ارزشها ۳
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲۲
- اسماء و صفات: رحیم ۲۷ ; غفور ۲۷
- اصلاح: آثار اصلاح ۲۶ ; عوامل اصلاح ۲۱
- امنیت: اهمیت امنیت ۵
- امیدوارى: به آمرزش ۲۱ ; امیدوارى به رحمت خدا ۱۵، ۲۱، ۲۵
- ایمان: آثار ایمان ۳، ۵، ۱۳، ۲۴ ; آثار ایمان به آیات خدا ۳، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۶ ; متعلق ایمان ۳، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۶ ; مستعدان ایمان ۱۵
- تبلیغ: امیدوارى در تبلیغ ۱۵ ; روش تبلیغ ۱۵، ۲۱
- توبه: آثار توبه ۲۰، ۲۶ ; شرایط قبول توبه ۲۴ ; فوریت توبه ۱۹
- جهل: آثار جهل ۱۸، ۲۳، ۲۶
- خدا: آمرزش خدا ۲۷ ; افعال خدا ۵ ; خدا و تکلیف ۱۱، ۱۷ ; ربوبیت خدا ۱۴ ; رحمت خدا ۶، ۹، ۱۲، ۱۴ ; سلام خدا ۱۲ ; فضل خدا ۵ ; مظاهر رحمت خدا ۱۶ ; منشأ رحمت خدا ۱۷ ; موجبات رحمت خدا ۱۳ ; مهربانى خدا ۲۷، ۲۸ ; ویژگیهاى آمرزش خدا ۲۸
- رفتار: آثار اصلاح رفتار ۲۰
- رهبرى: مسؤولیت رهبرى ۴
- سلام: آداب سلام ۷، ۸ ; الفاظ سلام ۷، ۸ ; سبقت در سلام ۱
- عذر: مقبول ۲۳
- عمل: منشأ عمل ناپسند ۱۸
- عمل صالح: اصلاح عمل صالح ۱۹
- فقرا: روش برخورد با فقرا ۶
- کافران: طعن کافران ۶
- گناه: جاهلانه ۲۶ ; منشأ گناه ۱۸
- گناهکاران: اصلاح گناهکاران ۲۱ ; ایجاد امیدوارى در گناهکاران ۲۱ ; عفو گناهکاران ۲۳ ; یأس گناهکاران ۲۵ ; یأس گناهکاران صدر اسلام ۲۲
- مؤمنان: امنیت مؤمنان ۵، ۱۵ ; تواضع به مؤمنان ۲، ۴ ; دلجویى از مؤمنان فقیر ۶ ; سلام بر مؤمنان ۱، ۶، ۷، ۱۲ ; طعن به مؤمنان فقیر ۶ ; محبت به مؤمنان ۲ ; مقامات مؤمنان ۲، ۵، ۱۱ ; منشأ آرامش مؤمنان ۱۶ ; منشأ امنیت مؤمنان ۱۶
- محمّد (ص): تواضع محمّد (ص) ۲ ; سلام محمّد (ص) ۱، ۹ ; فضیلت زیارت محمّد (ص) ۱۰ ; کیفیت سلام محمّد (ص) ۷ ; مسؤولیت محمّد (ص) ۱، ۲، ۶، ۱۲ ; مقامات زائران محمّد (ص) ۹
- مشمولان آمرزش خدا:۲۶
- مشمولان رحمت خدا:۹، ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۲۶
- همنشینى: با مؤمنان ۴
- یأس: اجتناب از یأس ۲۵