النور ٢٢
ترجمه
النور ٢١ | آیه ٢٢ | النور ٢٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا یَأْتَلِ»: سوگند نخورد (نگا: بقره / قصور و کوتاهی نکند (نگا: آلعمران / . در صورتی که به معنی قسم باشد، باید حرف (لا) پیش از (یُؤْتُوا) حذف و تقدیر چنین میشود: وَ لا یَأْتَلِ. أَن یُؤْتُوا. اگر هم نهی از کوتاهی و ترک احسان باشد، حرف (فی) محذوف و تقدیر چنین است: لا یُقَصِّرُوا فِی أَن یُؤْتُوا. «أُولُوا الْفَضْلِ»: صاحبان فضل و برتری. کسانی که از افزایش تقوا و صلاحیّت برخوردارند. «السَّعَة»: فراخی مال و ثروت. فزونی دارائی. «أَن یُؤْتُوا»: این که نبخشند. در این که ببخشند. «لِیَصْفَحُوا»: باید گذشت و چشمپوشی کنند (نگا: بقره / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۱ - ۲۶، سوره نور
- بيان آيات مربوط به داستان افك
- شناخته و رسوا شدن عناصر فاسد، براى مجتمع صالح و اسلامى خير است (لا تحسبو هشرّا لكم ...)
- توبيخ كسانى كه وقتى اتهام دروغ (افك ) را شنيدند آن را رد و تكذيب نكردند و بدون تحقيق و علم آن را شايع ساختند.
- اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هيچ يك از شما هرگز پاك و تزكيه نمى شد
- كسانى كه زنان مؤ منه محصنه را متهم به زنا مى كنند در دنيا و آخرت لعنت شده و عذابى عظيم دارند.
- معناى اينكه در آخرت مى دانند كه خدا حق مبين است
- روايتى مفصل از ((الدر المنثور)) درباره نزول آيات مربوط افك درباره عائشه
- موارد اشكال در اين روايت و روايات ديگرى كه از طرق عامه در اين باره نازل شده است .
- رواياتى از طرق شيعه كه بنابر آنها داستان افك درباه ماريه قبطيه ، و تهمت زننده عائشه بوده .
- اشكالاتى كه بر اين روايت نيز وارد است
- روايات ديگرى در ذيل آيات مربوط به افك ، قذف و آيه : ((الزانى لا يتكح ...))
نکات آیه
۱ - خداوند، توانگران صدراسلام را از سوگند بر ترک انفاق به خویشاوندان، بینوایان و مهاجران به صرف گناه گذشته آنان، بر حذر داشت. (ولایأتل أُوْلوا الفضل منکم و السعة أن یؤتوا أُوْلى القربى و المسکین و المهجرین) «إیتلاء» (مصدر «یأتلى») مى تواند مشتق از «الو» به معناى «تقصیر و منع» باشد. هم چنین مى تواند از «الیّه» به معناى «حلف» و سوگند خوردن باشد. در صورتى که به معناى «حلف» باشد، «یؤتوا» منفى به «لا»ى محذوف است; یعنى، «لایحلفوا أن لایؤتوا...» درباره شأن نزول آیه شریفه دو نظر وجود دارد: ۱- آیه درباره کسانى نازل شد که پس از ماجراى «افک»، سوگند یاد کردند که از انفاق به گروهى که در این ماجرا دست داشتند خوددارى کنند. ۲- در خصوص ابوبکر نازل شد که او پس از ماجراى «افک»، از انفاق به «مسطح بن اثاثة» - که پسرخاله یا پسر خواهر وى بود - امتناع ورزید.
۲ - سوگند بر ترک نیکى و انفاق به خویشاوندان، مستمندان و مهاجران، به صرف لغزش گذشته آنان، نشانه تأثیر پذیرى از وسوسه شیطان و پیروى از او است. (لاتتّبعوا خطوت الشیطن ... و لایأتل أُوْلوا الفضل منکم و السعة أن یؤتوا أُوْلى القربى و المسکین و المهجرین) جمله «و لایأتل...» مى تواند عطف بر «و لاتتّبعوا خطوات الشیطان...» - از نوع عطف خاص بر عام - باشد که حاکى از اهمیت موضوع مورد بحث خاص است. بر این اساس معنا و پیام آیه چنین خواهد شد: «اى مؤمنان! از گام هاى شیطان، بویژه اگر شما را به ترک انفاق خویشاوندان و ... فرا بخواند پیروى نکنید».
۳ - سوگند بر ترک انفاق به خویشاوندان، بینوایان و مهاجران، به صرف لغزش گذشته آنان، حرام و وفا نکردن به آن جایز است. (و لایأتل أُوْلوا الفضل منکم و السعة أن یؤتوا أُوْلى القربى و المسکین و المهجرین) حرمت در برداشت یاد شده از نهى «لایأتل» استفاده شده است.
۴ - کوتاهى در تأمین نیاز خویشاوندان، بینوایان و مهاجران، به خاطر لغزش هاى گذشته آنان، ممنوع است. (و لایأتل أُوْلوا الفضل منکم و السعة أن یؤتوا أُوْلى القربى و المسکین و المهجرین)
۵ - تأمین نیازمندهاى خویشاوندان، بینوایان و مهاجران، بر اغنیا و ثروتمندان واجب است. (و لایأتل أُوْلوا الفضل منکم و السعة أن یؤتوا أُوْلى القربى و المسکین و المهجرین)
۶ - تأمین نیازمندى هاى مهاجران مسلمان صدراسلام، وظیفه اى الهى بر عهده توانگران بود. (و لایأتل أُولوا الفضل منکم و السعة أن یؤتوا ...المهجرین)
۷ - شهر مدینه در صدراسلام، مأمن و پناهگاه مهاجران مسلمان بود. (و لایأتل أُوْلوا الفضل منکم و السعة أن یؤتوا ... و المهجرین)
۸ - وجود تفاوت در برخوردارى از امکانات مالى و معیشتى در جامعه اسلامى صدراسلام (و لایأتل أُوْلوا الفضل منکم و السعة أن یؤتوا أُوْلى القربى و المسکین و المهجرین)
۹ - دستگیرى از بینوایان و خویشاوندان و مهاجران نیازمند، نشانگر فضیلت و کرامت آدمى است. (و لایأتل أُوْلوا الفضل منکم و السعة أن یؤتوا أُوْلى القربى و المسکین و المهجرین) برداشت براساس این است که مقصود از فضل در «أُوْلوا الفضل» فضیلت معنوى و انسانى باشد.
۱۰ - در انفاق، خویشاوندان نیازمند بر دیگر نیازمندان، اولویت و تقدم دارند. (و لایأتل أُوْلوا الفضل منکم و السعة أن یؤتوا أُوْلى القربى و المسکین و المهجرین) برداشت یاد شده، مبتنى بر این اساس است که تقدم ذکرى «أُوْلى القربى» بر «مساکین» و «مهاجرین» حاکى از تقدم رتبى باشد.
۱۱ - در راه خدا بودن، شرط ارزشمندى هجرت (و المهجرین فى سبیل اللّه)
۱۲ - گذشت از لغزش هاى خویشاوندان، بینوایان و مهاجرانِ راه خدا و برخورد کریمانه با آنان، وظیفه اى الهى بر عهده توانگران (و لایأتل أُولوا الفضل منکم و السعة أن یؤتوا أُوْلى القربى ... و لیعفوا و لیصفحوا) «عفو» در لغت به معناى گذشت است و «صفح» به معناى گذشت همراه با ترک ملامت نسبت به خطا کار است (فروق اللغة). چنین گذشتى، حاکى از کرامت و بزرگوارى گذشت کننده است.
۱۳ - عفو و گذشت کریمانه از لغزش هاى دیگران، توصیه الهى به اهل ایمان (و لیعفوا و لیصفحوا)
۱۴ - لزوم رعایت اعتدال و میانه روى و پرهیز از هر گونه افراط و تفریط در برخورد با گنه کاران (و لایأتل أُولوا الفضل منکم و السعة أن یؤتوا ... و لیعفوا و الیصفحوا) در آیات پیشین، خداوند فرمان داد که با مرتکبین گناه «افک»، برخورد سختى شود; ولى در آیه شریفه یاد شده، همگان را به گذشت از مستمندان، خویشاوندان و... - هر چند گنه کار باشند - فرا خواند. از ارتباط میان این دو دسته از آیات، مى توان استفاده کرد که باید با گنه کاران واقع بینانه و به دور از افراط و تفریط برخورد کرد.
۱۵ - عفو و گذشت کریمانه از خطاهاى دیگران، زمینه ساز جلب غفران و آمرزش الهى است. (و لیعفوا و لیصفحوا ألا تحبّون أن یغفر اللّه لکم)
۱۶ - مؤمنان باگذشت، مورد غفران و آمرزش خدا قرار دارند. (و لیعفوا و لیصفحوا ألا تحبّون أن یغفر اللّه لکم)
۱۷ - عفو و گذشت کریمانه، اخلاقى الهى و رفتارى خدا گونه (و لیعفوا و لیصفحوا ألا تحبّون أن یغفر اللّه لکم) جمله «واللّه غفور رحیم» به منزله تعلیل براى جمله «و لیعفوا و لیصفحوا» است; یعنى، چون خدا غفور و رحیم است پس شما هم خود را متخلق به اخلاق او کنید و از دیگران درگذرید.
۱۸ - غفران و رحمت الهى، محبوب و مطلوب همه اهل ایمان (ألا تحبّون أن یغفر اللّه لکم) برداشت یاد شده، بر این اساس است که استفهام در «ألا تحبّون» تقریرى است.
۱۹ - خداوند، غفور (آمرزنده) و رحیم (مهربان) است. (و اللّه غفور رحیم)
موضوعات مرتبط
- آمرزشهاى خدا: مشمولان آمرزشهاى خدا ۱۶
- احکام ۳، ۵:
- اخلاق : فضایل اخلاقى ۱۷
- ارزشها: ملاک ارزشها ۱۱
- اسلام: تاریخ صدراسلام ۷
- اسماء و صفات: رحیم ۱۹; غفور ۱۹
- انفاق: احکام انفاق ۵; انفاق واجب ۵; اولویتها در انفاق ۱۰; ممنوعیت سستى در انفاق ۴
- ثروتمندان: ترک انفاق ثروتمندان صدراسلام ۱; تکلیف ثروتمندان ۵، ۶; سوگند ثروتمندان صدراسلام ۱; مسؤولیت ثروتمندان ۱۲
- خدا: آمرزشهاى خدا ۱۸; توصیه هاى خدا ۱۳; رحمت خدا ۱۸; زمینه آمرزشهاى خدا ۱۵; نواهى خدا ۱
- خطاکاران: آثار عفو از خطاکاران ۱۵
- خویشاوندان: انفاق به خویشاوندان ۱۰; تأمین نیازهاى خویشاوندان ۵، ۹; ترک انفاق به خویشاوندان ۱، ۲; عفو خویشاوندان گناهکار ۱۲; ممنوعیت ترک انفاق به خویشاوندان ۴
- سبیل الله: ارزش سبیل الله ۱۱
- سوگند: احکام سوگند ۳; سوگند به ترک انفاق ۳; سوگند حرام ۳
- شیطان: نشانه هاى پیروى از شیطان ۲
- عفو: آثار عفو ۱۶; اهمیت عفو ۱۷; توصیه به عفو ۱۳
- فضیلت: نشانه هاى فضیلت ۹
- فقرا: انفاق به فقرا ۱۰; تأمین نیازهاى فقرا۵، ۹
- گناه: آثار گناه ۱
- گناهکاران: اعتدال در برخورد با گناهکاران ۱۴; ترک انفاق به گناهکاران ۱، ۲، ۳; روش برخورد با گناهکاران ۱۲، ۱۴; ممنوعیت ترک انفاق به گناهکاران ۴
- مؤمنان: آمرزش مؤمنان ۱۶; توصیه به مؤمنان ۱۳; علایق مؤمنان ۱۸
- محرمات ۳:
- مدینه : نقش مدینه ۷
- مساکین: ترک انفاق به مساکین ۱; عفو مساکین گناهکار ۱۲; ممنوعیت ترک انفاق به مساکین ۴
- مسلمانان: تفاوتهاى اقتصادى مسلمانان صدراسلام ۸; طبقات اجتماعى مسلمانان صدراسلام ۸
- مهاجران: پناهگاه مهاجران صدراسلام ۷; تأمین نیازهاى مهاجران ۵; تأمین نیازهاى مهاجران صدراسلام ۶; تأمین نیازهاى مهاجران فقیر ۹; ترک انفاق به مهاجران ۱، ۲; عفو مهاجران گناهکار ۱۲; ممنوعیت ترک انفاق به مهاجران ۴
- واجبات ۵:
- هجرت : ملاک ارزش هجرت ۱۱