النور ٢٣
کپی متن آیه |
---|
إِنَ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلاَتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ |
ترجمه
النور ٢٢ | آیه ٢٣ | النور ٢٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمُحْصَنَاتِ»: زنان عفیفه و پاکدامن. «الْغَافِلاتِ»: زنان بیخبر از هرگونه آلودگی، پاکدل و سینه بیکینه، بی مکر و نیرنگ (نگا: کشّاف).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ الَّذِينَ يَرْمُونَ... (۲)
إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبَائِرَ مَا... (۰) إِلاَّ الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ... (۰) الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ... (۰) إِنَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ... (۴)
نزول
«شیخ طوسى» گویند: وعید این آیه عام بوده و شامل جمیع مکلفین است، چنان که ابن عباس و ابن زید و بیشتر اهل علم معتقدند. ولى عده اى معتقدند که فقط درباره عائشه نازل گردیده و وعید آیه را مخصوص گردانیده اند براى کسانى که افتراء بر عائشه زده بودند و البته چنین عقیده اى درست نیست زیرا به عقیده اکثر علماء و مفسرین اگر آیه اى درباره سبب خاص نازل بگردد منحصر به سبب خاص مزبور نبوده بلکه عمومیت داشته و شامل حال جمیع مکلفین میگردد.
چنان که نظائر آن در قرآن زیاد است مانند آیات لعان و قذف و ظهار و سایر موارد احکام، بنابراین آیه مزبور را عمومیت داده و احکام مربوط به آن را عام محسوب میداریم و موضوع قذف عائشه را نیز در ضمن آن قرار میدهیم.[۱]
تفسیر
- آيات ۱۱ - ۲۶ سوره نور
- بيان آيات مربوط به داستان «افك»
- اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، هيچ يك از شما هرگز پاك و تزكيه نمى شد
- اتهام زنا به بانوان مؤمنه محصنه، لعنت در دنيا و آخرت و عذابى عظيم در پی دارد
- بحث روايتى: (روایاتی در بارۀ شأن نزول آیه «افک»)
- موارد اشکال در این روایت و روایات دیگر روایت شده از طریق عامه
- روایاتی از طرق شیعه در بارۀ رابطۀ «ماریه قبطیه» و داستان «افک»
- اشکالاتی که بر روایات شیعه نیز وارد است
- روایات دیگری در ذیل آیات مربوط به «افک» و «قذف»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ «23»
همانا كسانى كه به زنان پاكدامن و با ايمان و بىخبر (از هرگونه آلودگى) و نسبت بد مىدهند، در دنيا و آخرت از رحمت الهى دورند و برايشان عذاب بزرگى است.
نکته ها
با اينكه در قرآن، كافران، پيمان شكنان، قاتلان، طرفداران طاغوت، منافقان، مفسدان، مشركان، مستكبران، ظالمان، كتمان كنندگان حقّ و دروغگويان مورد لعنت قرار گرفتهاند، ولى لعنت دنيا و آخرت همراه با عذاب عظيم، مخصوص كسانى است كه آبروى افراد پاك را مىبرند.
امام صادق عليه السلام اين آيه را گواه بر آن دانستند كه نسبت ناروا به زنان پاكدامن و عفيف از گناهان كبيره است. «1»
پیام ها
1- آسيبپذيرى زن بيشتر است، بايد به افراد آسيبرسان هشدار داد. «يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ»
2- كسى كه پاكتر است تهمت به او خطرناكتر است. «الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ»
«1». بحار، ج 76، ص 9.
جلد 6 - صفحه 164
3- تهمت، علاوه بر عذاب آخرت، در دنيا نيز كيفر دارد. «لُعِنُوا فِي الدُّنْيا» (شايدنمونه لعنت در دنيا، اجراى حدّ و ردّ گواهى او به عنوان فاسق باشد.)
4- حمايت از حقوق زنان پاكدامن، از برنامههاى قرآنى است. يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ...
لُعِنُوا
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ «23»
و نيز به جهت تخويف و تهديد بندگان بر قذف و افك مىفرمايد:
إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ: بدرستى كه آنان كه رمى مىكنند زنان عفيفه را كه بىخبرانند از آنچه قذف مىكنند ايشان را به آن، ايمان آرندگانند به خدا و رسول. ابو حمزه ثمالى فرموده كه اين آيه در شأن زنان مهاجر است، چون با حضرت پيغمبر از مكه به مدينه هجرت كردند، مشركان زبان به طعن گشوده گفتند: ايشان به فسق و فجور رفتند، و لكن اين آيه عام است نسبت به كافه زنان مؤمنه صالحه، كسانى كه نسبت قبايح به ايشان دهند. لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ: دور كرده شدهاند در دنيا از نام نيك و در آخرت از رحمت،
«1». اصول كافى، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، باب العفو، روايت 1، ص 107.
جلد 9 - صفحه 219
يعنى در اين دنيا مطرود و مردود بندگان، و در آن سرا ملعون و مبغوض رحمان. يا در اين سراى به عقوبت حد و جلد ورد شهادت مبتلا، و در آخرت به انواع عقوبت معذب. وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ: و مر ايشان را است عذابى بزرگ به جهت بزرگى گناه ايشان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «21» وَ لا يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبى وَ الْمَساكِينَ وَ الْمُهاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «22» إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ «23» يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «24»
ترجمه
اى كسانيكه گرويديد پيروى مكنيد گامهاى شيطان را و كسيكه پيروى كند گامهاى شيطان را پس همانا او امر ميكند بكار زشت و ناپسند و اگر نبود فضل خدا بر شما و رحمتش پاك نميشد از شما هيچكس هرگز و لكن خدا پاك ميگرداند هر كه را ميخواهد و خدا شنواى دانا است
و نبايد سوگند خورند صاحبان فضل از شما و وسعت كه ندهند بصاحبان قرابت و درماندگان و هجرت كنندگان در راه خدا و بايد كه در گذرند و روى گردانند آيا دوست نميداريد كه بيامرزد خدا شما را و خدا آمرزنده مهربان است
همانا آنانكه نسبت
جلد 4 صفحه 17
زنا ميدهند بزنان عفيفه بيخبر با ايمان لعنت كرده شدند در دنيا و آخرت و از براى آنها است عذابى بزرگ
روزى كه گواهى دهد بر آنها زبانهاشان و دستهاشان و پاهاشان بآنچه بودند كه ميكردند.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان احكام و مواعظ سابقه ارشاد فرموده است اهل ايمان را بپرهيز از متابعت وسوسه دشمن داخلى خودشان كه شيطان رجيم است و در عروق بنى آدم مانند خون راه دارد باين تقريب كه اى اهل ايمان پيروى و متابعت نكنيد گامها و وسوسههاى شيطان را چون كسيكه پيروى كند او را اگر چه بيك گام باشد امر ميكند او را و وادار مينمايدش بكارهاى زشت و قبيح عقلى يا شرعى و او بقدرى مسلط است در گمراه نمودن بنى آدم كه اگر فضل و رحمت خداوند شامل حال شما نبود بنگهدارى و ارشاد و ارائه صلاح و سداد پاك نميماند از شما احدى هرگز بلكه همه را آلوده بمعصيت ميكرد ولى خدا پاك ميكند هر كس را بخواهد بأعطاء ملكه عصمت و عدالت و توفيق صيانت و نگهدارى نفس امّاره از متابعت آن ملعون و اتباعش و در صورت تخلف بأرشاد نمودن بنده را بتوبه و قبول آن و خداوند ميشنود مقالات بندگانرا و ميداند نيّات آنها را و دفع ميكند بليات ايشانرا و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خطؤات بهمزه قرائت فرموده و بنابراين ظاهرا و او قلب بهمزه شده و زكّى بتشديد نيز قرائت شده مناسبت و لكنّ اللّه يزكّى و من در من احد زائده است و نبايد قسم بخورند يا نبايد كوتاهى كنند صاحبان ثروت از شما و وسعت مالى در دنيا كه انفاق نمايند از مال حلال خود بأقارب خودشان و فقراء و كسانيكه هجرت نمودند از اوطان خودشان براى رضاى خدا مانند مسطح بن اثاثه كه گفتهاند پسر خاله ابو بكر و از جمله مهاجرين و اصحاب بدر و فقير بود پس جامع اين جهات بود نسبت باو و ابو بكر باو كمك مالى مينمود و چون عايشه را قذف كرد ديگر با او كمكى نكرد و اين آيه نازل شد چون قسم خورده بود كه تا عمر دارد با او كمكى نكند و بعد از اين آيه مرتدع شد لذا بعضى گفتهاند مراد آنستكه نبايد قسم بخورند كه انفاق ننمايند و اين در صورتى است كه يأتل مأخوذ از اليّه بتشديد ياء باشد كه بمعناى سوگند است ولى اگر
جلد 4 صفحه 18
مأخوذ از ألو باشد كه بمعناى تقصير است محتاج بتقدير حرف نفى نيست و در جوامع نقل نموده كه نازل شد در باره جماعتى كه قسم خورده بودند كه صدقه ندهند بكسانيكه وارد شدند در صحبت افك و سخنى گفتند در خصوص تهمت و با آنها مواسات ننمايند و خداوند براى ردع آنها از عمل باين قسم باطل يا كوتاهى در امر انفاق فرموده و بايد عفو كنند و بايد رو بگردانند از تلافى و انتقام از خطا كاران و صرف نظر نمايند از تقصير آنها آيا دوست نداريد شما كه در مقام تلافى و انتقاميد كه خدا بيامرزد شما را پس شما هم بگذريد از خطاكاران و خدا آمرزنده و مهربان است شما هم بايد با گذشت و مهربان باشيد همانا آنانكه نسبت زنا ميدهند بزنان عفيفهاى كه از هيچ جا خبر ندارند و مرتكب امرى نشدند كه انتظار چنين نسبتى را داشته باشند و ايمان بخدا و پيغمبر و روز جزا دارند دور شدند از رحمت خدا در دنيا كه بايد حد قذف بخورند و رسوا و بى آبرو شوند و در آخرت كه براى آنها عذاب بزرگى است در روزى كه شهادت دهد بر ضرر آنها زبانهاشان كه من دروغ گفتم و تهمت زدم و دستهاشان كه من دزدى كردم يا ببدن نامحرم رسيدم و پاهاشان كه من از جنگ با كفار فرار نمودم يا از بلاد اسلام بدار الكفر رفتم خلاصه حال زبان كه معلوم است دست و پا را هم خداوند بقدرت كامله خود بنطق در ميآورد كه اقرار بمعاصى خود ميكنند و دهانشان هم بسته ميشود كه نميتوانند در حال اقرار دست و پا انكار كنند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ الَّذِينَ يَرمُونَ المُحصَناتِ الغافِلاتِ المُؤمِناتِ لُعِنُوا فِي الدُّنيا وَ الآخِرَةِ وَ لَهُم عَذابٌ عَظِيمٌ «23»
گذشت در آيات قبل که مورد نزول اينکه آيات كيست که قذف محصنه كرده و رمي به زنا و از كلمه لعنوا که بفعل ماضي تعبير شده نفرموده يلعنهم اللّه تا گفته شود که توبه كردند و آمرزيده شدند. صريحا ميفرمايد:
در دنيا و آخرت ملعون شدهاند و به عذاب عظيم گرفتار هستند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 23)- سپس بار دیگر به مسأله «قذف» و متهم ساختن زنان پاکدامن با ایمان به اتهام ناموسی باز گشته، و بطور مؤکد و قاطع میگوید: «کسانی که زنان پاکدامن و بیخبر (از هر گونه آلودگی) و مؤمن را به نسبتهای ناروا متهم میسازند در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند و عذاب بزرگی برای آنهاست» (إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ).
در واقع سه صفت برای این زنان ذکر شده که هر کدام دلیلی است بر اهمیت ظلمی که بر آنها از طریق تهمت وارد میگردد.
نکات آیه
۱ - قذف کنندگان و اتهام زنندگان به زنان پاکدامن، نجیب و مؤمن، مورد نفرین در دنیا و آخرت (إنّ الذین یرمون المحصنت الغفلت المؤمنت لعنوا فى الدنیا و الأخرة) «محصنات» به معناى زنان عفیف و پاکدامن است (لسان العرب). مقصود از «غافلات» (زنان غافل) ممکن است زنانى باشند که آن قدر از آلودگى جنسى به دوراند که گویا به کلى از چنین مسائلى بى خبراند و ممکن است زنانى باشند که از آنچه به آنان نسبت ناروا داده اند (فحشا)، کاملاً بى خبراند و در هر دو صورت به چنین زنانى زنان نجیب گفته مى شود.
۲ - قذف زنان پاکدامن، نجیب و مؤمن (نسبت دادن زنا به آنان)، در پى دارنده خشم الهى و محرومیت از رحمت او (إنّ الذین یرمون المحصنت الغفلت المؤمنت لعنوا فى الدنیا و الأخرة) «لعن» (مصدر «لعنوا»)، به معناى طرد کردن و دور ساختن فرد از خیر و نیکى است (لسان العرب). و هم چنین طرد برخاسته از خشم و غضب مى باشد (مفردات راغب).
۳ - عفت، نجابت و ایمان، سرآمد ارزش ها و صفات ستوده زنان (المحصنت الغفلت المؤمنت)
۴ - منزوى ساختن و بى مهرى کردن به قذف کنندگان و اتهام زنندگان به زنان پاکدامن، وظیفه اى الهى بر عهده اهل ایمان (إنّ الذین یرمون المحصنت ... لعنوا فى الدنیا) جمله «لعنوا فى الدنیا» مى تواند بیانگر وظیفه اهل ایمان نسبت به قذف کنندگان باشد که در برداشت فوق، بدان اشاره شده است.
۵ - عذاب بزرگ خداوند، پیامد و کیفر قذف کردن زنان عفیف و مؤمن است. (إنّ الذین یرمون المحصنت ... لهم عذاب عظیم)
۶ - قذف و اتهام به زنان پاکدامن، نجیب و مؤمن، از گناهان کبیره است. (إنّ الذین یرمون المحصنت ... لعنوا فى الدنیا و الأخرة و لهم عذاب عظیم) برداشت یاد شده، از آن جا است که در آیه شریفه، قذف کنندگان و تهمت زنندگان به زنان مورد طرد و لعن در دو عرصه دنیا و آخرت قرار گرفته اند و به عذاب بزرگ الهى تهدید شده اند.
۷ - اهتمام اسلام به حفظ آبرو و حیثیت زنان پاکدامن، نجیب و مؤمن در جامعه (إنّ الذین یرمون المحصنت الغفلت المؤمنت ... لهم عذاب عظیم)
۸ - دستور قطع ارتباط با توطئه گران «افک» و تهدید آنان به عذاب بزرگ از سوى خداوند (إنّ الذین یرمون المحصنت ... لهم عذاب عظیم) برداشت فوق، بر این اساس است که آیه یاد شده، از جمله آیات مربوط به ماجراى «افک» باشد.
۹ - «عن أبى عبداللّه(ع) قال: قذف المحصنات من الکبائر لأنّ اللّه عزّوجلّ یقول : لعنوا فى الدنیا و الآخرة و لهم عذاب عظیم; از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود قذف زنان پاکدامن (یعنى، نسبت زنا دادن به آنان) گناه کبیره است; زیرا خداى - عزّوجل - [در باره قذف کنندگان ]مى فرماید: لعنوا فى الدنیا و الآخرة ولهم عذاب عظیم». ۱- علل الشرایع، ص۴۸۰، ح ۲- ، ب ۲۳۱; بحارالأنوار، ج ۷۶، ص ۹، ح ۹.
موضوعات مرتبط
- خدا: تهدیدهاى ۸; خدا عوامل غضب خدا ۲
- رحمت: عوامل محرومیت از رحمت ۲
- زن : ایمان زن ۳; عفت زن ۳
- صفات: پسندیده ۳
- عذاب: مراتب عذاب ۵، ۸; موجبات عذاب ۵
- عفیفان: اهمیت آبروى عفیفان ۷; قذف عفیفان ۱، ۲، ۵، ۶، ۹
- قاذف: بى اعتنایى به قاذف ۴; عذاب قاذف ۵; لعن بر قاذف ۱
- قذف: آثار قذف ۱، ۲; کیفر قذف ۵; گناه قذف ۶، ۹
- قصه افک: تهدید توطئه گران قصه افک ۸; عذاب توطئه گران قصه افک ۸; قطع رابطه با توطئه گران قصه افک ۸
- گناهان کبیره ۶، ۹:
- لعن : مشمولان لعن اخروى ۱; مشمولان لعن دنیوى ۱
- مؤمنان: اهمیت آبروى مؤمنان ۷; قذف مؤمنان ۱، ۲، ۵، ۶; مسؤولیت مؤمنان ۴
منابع
- ↑ طبرانى از ضحاک بن مزاحم روایت کند که این آیه درباره زوجات رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده ولى ابن ابى حاتم در تفسیر خود از طریق سعید بن جبیر نقل کند که این آیه درباره عائشه نازل شده و نیز طبرانى از خصیف نقل نماید که گفت: از سعید بن جبیر پرسیدم. آیا عقوبت زنا شدیدتر است یا افترا و بهتان به زنا؟ در جواب گفت: عقوبت زنا، سپس به او گفتم: پس چه مى گوئى درباره این آیه؟ در جواب گفت: این آیه فقط درباره عائشه نازل شده است و صاحب لباب النقول این حدیث را ضعیف تلقى نموده است.