القصص ٥٨

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

و چه بسیار از شهرها و آبادیهایی را که بر اثر فراوانی نعمت، مست و مغرور شده بودند هلاک کردیم! این خانه‌های آنهاست (که ویران شده)، و بعد از آنان جز اندکی کسی در آنها سکونت نکرد؛ و ما وارث آنان بودیم!

|و چه بسيار شهرهايى را كه [از شدّت رفاه‌] در زندگى خويش طغيان كرده بودند هلاك كرديم، و اين خانه‌هاى آنهاست كه بعد از ايشان جز اندكى مورد سكونت قرار نگرفت، و وارثان، خود ما بوديم
و چه بسيار شهرها كه هلاكش كرديم، [زيرا] زندگى خوش، آنها را سرمست كرده بود. اين است سراهايشان كه پس از آنان -جز براى عدّه كمى- مورد سكونت قرار نگرفته، و ماييم كه وارث آنان بوديم.
و چه بسیار شده که ما اهل دیاری را که به هوس‌رانی و خوش گذرانی پرداختند هلاک کردیم، و این خانه‌های (ویران) آنهاست که بعد از آنها جز عده قلیلی در آن دیار سکونت نیافت و تنها ما وارث (دیار آنها) بودیم.
چه بسیار [اهل] شهرهایی را که [به سبب فراوانی نعمت] در زندگی خود گرفتار سرمستی و طغیان شده بودند، هلاک کردیم، پس این ها خانه های ایشان است که پس از آنان [خراب و ویران شده و] جز اندکی مورد سکونت قرار نگرفته اند، و فقط ما وارث آنان هستیم!
چه بسا مردم قريه‌اى را هلاك ساختيم كه از زندگى خويش دچار سرمستى شده بودند و اين خانه‌هاى آنهاست كه بعد از آنها، جز اندك زمانى كس در آنها سكنى نگرفت و ما وارث آنان بوديم.
و چه بسیار شهرها که از [شدت رفاه‌] زندگانیشان سرمستی می‌کردند نابود کردیم و این خانه‌هایشان است که پس از آنان جز اندکی مسکون نبوده است، و ما خود وارثانیم‌
و چه بسيار [مردم‌] آباديها و شهرها را نابود كرديم كه در زندگانى خويش از خوشى سركشى و نافرمانى نمودند، و اينك اين خانه‌هايشان است كه پس از آنان جز اندكى در آنها نشيمن نگرفتند و ما وارث آنان بوديم.
چه مردمان زیادی را نابود ساخته‌ایم که در زندگی خود (همچون اینان) مست و مغرور (جاه و مال و زر و زور) شده‌اند و طغیان و سرکشی پیشه ساخته‌اند. این خانه‌های ایشان است که بعد از آنان (روی آبادی به خود ندیده است و) جز مدّت اندکی منزل و مأوی نگشته است، (و آن هم سکونت موقّت مسافران و سیّاحان به هنگام رفت و آمدشان از این مناطق بوده است). و ما خودمان مالک و صاحب (املاک و دیارشان) شده‌ایم.
و چه بسیار گروه‌هایی را – که زندگی خوش آنها را سرمست کرده بود – به هلاکت رسانیدیم. پس اینهاست سراهایشان که پس از آنان - جز اندکی- مورد سکونت قرار نگرفته و ماییم، ما که وارث آنان بوده‌ایم.
و بسا نابود کردیم شهری را که کامرانی گرفته بود زندگی خویش را پس اینک نشیمنهای آنان که نشیمن نشدند پس از ایشان مگر اندکی و بودیم ما ارث‌برندگان‌


القصص ٥٧ آیه ٥٨ القصص ٥٩
سوره : سوره القصص
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کَمْ أَهْلَکْنا مِن قَرْیَةٍ ...»: (نگا: اعراف / . «بَطِرَتْ»: سرمست و مغرور شده است. طغیان و سرکشی کرده است. کفران کرده و ناسپاس گذاشته است (نگا: انفال / ). «مَعِیشَتَهَا»: مفعول فیه است و حرف جرّ (فی) محذوف است. در اصل چنین است: بَطِرَتْ فِی مَعِیشَتِها. «لَمْ تُسْکَنْ ... إلاّ قَلِیلاً»: جز مدّت کمی، یا جز بخش اندکی، و یا این که جز توسّط افراد معدودی، روی آبادی به خود ندیده است و ساکنانی نداشته است. «الْوَارِثِینَ»: مالکین. صاحبان (نگا: حجر / ، انبیاء / ، قصص / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - تاریخ بشر، شاهد هلاکت جوامع بسیارى با عذاب قهر الهى (عذاب استیصال) است. (و کم أهلکنا من قریة) واژه «کم» (چه بسیار) بیانگر کثرت جوامع هلاک شده است.

۲ - اراده خدا، حاکم بر تحولات تاریخ (و کم أهلکنا من قریة)

۳ - سرمستى و غرور، عامل هلاکت جوامع پیشین (و کم أهلکنا من قریة بطرت معیشتها) «بطر» (مصدر «بطرت») به غرور و طغیان - که آدمى بر اثر فراوانى نعمت دچار آن شود - گفته مى شود. بنابراین «بطرت معیشتها»; یعنى، «طغت فى معیشتها» (در زندگى اش طغیان کرد). گفتنى است که عبارت «بطرت معیشتها» وصف و مفید تعلیل است; یعنى، جوامع گذشته بدان جهت به هلاکت رسیدند که گرفتار سرمستى و غرور بودند.

۴ - نعمت و رفاه فراوان، زمینه ساز غرور و طغیان (و کم أهلکنا من قریة بطرت معیشتها)

۵ - غرور و سرمستى، ریشه بهانه جویى هاى مشرکان عصر بعثت (و کم أهلکنا من قریة بطرت معیشتها) با توجه به ارتباط این آیه با آیات پیشین - که درباره بهانه جویى هاى مشرکان مکه است - برداشت یاد شده استفاده مى شود.

۶ - سرمستى و غرور ناشى از نعمت و رفاه فراوان، از عوامل هلاکت جوامع بشرى است. (و کم أهلکنا من قریة بطرت معیشتها)

۷ - ویرانه هاى به جا مانده از شهرهاى جوامع هلاک شده پیشین، در دسترس مردم عصر بعثت قرار داشت. (فتلک مسکنهم) به کارگیرى «تلک» - که براى مشارالیه محسوس وضع شده - بیانگر مطلب یاد شده است.

۸ - توصیه خداوند به مشرکان مکه بر عبرت گرفتن از سرنوشت جوامع هلاک شده پیشین (و قالوا إن نتّبع الهدى ... و کم أهلکنا من قریة بطرت معیشتها)

۹ - غیر مسکونى شدن شهرهاى جوامع هلاک شده پیشین، پس از نابودى آنها (فتلک مسکنهم لم تسکن من بعدهم)

۱۰ - تبدیل دوباره تعداد اندکى از شهرهاى جوامع هلاک شده به مناطق مسکونى، به وسیله اقوام دیگر (فتلک مسکنهم لم تسکن من بعدهم إلاّ قلیلاً) «إلاّ قلیلاً» استثنا از «مساکنهم» و به تقدیر «إلاّ قلیلا ًمنها» مى باشد. گفتنى است که از جمله «و کنّا نحن الورثین» استفاده مى شود که از اقوام پیشین، به هنگام نزول عذاب کسى جان سالم به در نمى برد. بنابراین باید به وسیله اقوام دیگرى مورد بازسازى قرار مى گرفت.

۱۱ - خداوند، مشرکان بهانه جوى مکه را به عذاب استیصال تهدید کرد. (و قالوا إن نتّبع الهدى ... و کم أهلکنا من قریة بطرت معیشتها)

۱۲ - عذاب استیصال، عذابى گسترده و فراگیرنده همگان (زن و مرد و پیرو جوان) (و کم أهلکنا من قریة ... و کنّا نحن الورثین) تعبیر «و کنّا نحن الوارثین» بازگوینده این حقیقت است که عذاب نازل شده بر جامعه هاى پیشین، چنان سخت و مرگبار بوده که احدى از آن جان سالم بدر نمى برد تا وارث دیگران شود.

۱۳ - تنها خدا وارث آثار به جا مانده (زمین، باغ، خانه و...) از جوامع هلاک شده پیشین (و کم أهلکنا من قریة ... و کنّا نحن الورثین)

موضوعات مرتبط

  • آثارباستانى: آثارباستانى در صدراسلام ۷; وارث آثارباستانى ۱۳
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۵
  • اقوام پیشین: آثار سرمستى اقوام پیشین ۳; آثارباستانى اقوام پیشین ۷; بازسازى شهرهاى اقوام پیشین ۱۰; تاریخ اقوام پیشین ۱، ۹; عبرت از فرجام اقوام پیشین ۸; عذاب اقوام پیشین ۱; عوامل هلاکت اقوام پیشین ۳; ویرانى شهرهاى اقوام پیشین ۹; هلاکت اقوام پیشین ۱
  • تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۲
  • تکبر: آثار تکبر ۶; زمینه تکبر ۴
  • جامعه: آسیب شناسى اجتماعى ۳، ۶; عوامل انقراض جامعه ۶
  • خدا: توصیه هاى خدا ۸; تهدیدهاى خدا ۱۱; حاکمیت اراده خدا ۲; وراثت خدا ۱۳
  • رفاه: آثار رفاه ۴، ۶
  • سرمستى: آثار سرمستى ۶
  • طغیان: زمینه طغیان ۴
  • عبرت: عوامل عبرت ۸
  • عذاب: تهدید به عذاب استیصال ۱۱; عذاب استیصال ۱; وسعت عذاب استیصال ۱۲; ویژگیهاى عذاب استیصال ۱۲
  • مشرکان: آثار تکبر مشرکان صدراسلام ۵; آثار سرمستى مشرکان صدراسلام ۵
  • مشرکان مکه: توصیه به مشرکان مکه ۸; تهدید مشرکان مکه ۱۱; منشأ بهانه جویى مشرکان مکه ۵
  • نعمت: آثار وفور نعمت ۴، ۶

منابع