الكهف ٦٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

موسی به او گفت: «آیا از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است، به من بیاموزی؟»

|موسى به او گفت: آيا از پى تو بيايم تا از حكمتى كه تعليم شده‌اى به من بياموزى
موسى به او گفت: «آيا تو را -به شرط اينكه از بينشى كه آموخته شده‌اى به من ياد دهى- پيروى كنم؟»
موسی به آن شخص دانا (و خضر زمان) گفت: آیا من تبعیت (و خدمت) تو کنم تا از علم لدنّی خود مرا بیاموزی؟
موسی به او گفت: آیا [اذن می دهی که] من تو را [به این هدف] پیروی کنم که از آنچه به تو آموخته اند، مایه رشدی به من بیاموزی؟
موسى گفتش: آيا با تو بيايم تا از آنچه به تو آموخته‌اند به من كمالى بياموزى؟
موسی به او گفت آیا می‌توانم از شما پیروی کنم که از بینشی که آموخته‌ای به من نیز بیاموزی؟
موسى به او گفت: آيا [اجازه مى‌دهى كه‌] تو را پيروى كنم بر اينكه مرا از آنچه به تو آموخته‌اند بياموزى تا به راه راست و كمال راه يابم؟
موسی بدو گفت: آیا (می‌پذیری که من همراه تو شوم و) از تو پیروی کنم بدان شرط که از آنچه مایه‌ی رشد و صلاح است و به تو آموخته شده است، به من بیاموزی؟
موسی بدو گفت: «آیا تو را بر این مبنا که از دانشی (شایسته) که آموخته شده‌ای به من رشیدانه یاد دهی پیروی کنم؟»
گفت بدو موسی آیا پیرویت کنم بر آنکه بیاموزیم از آنچه آموخته شدی رهبری را


الكهف ٦٥ آیه ٦٦ الكهف ٦٧
سوره : سوره الكهف
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عَلَی»: عَلی حرف جرّ است و در اینجا بیانگر معنی شرط است (نگا: ممتحنه / ). «رُشْداً»: دانشی که موجب خیر و صلاح دین و دنیا شود (نگا: أنبیاء / ). مصدر است و برای مبالغه در معنی وصفی به کار رفته است. یعنی: عِلْماً ذا رُشْدٍ. مفعول دوم فعل (تُعَلِّمَنی) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- موسى(ع) از خضر(ع) براى همراه شدن با او، اجازه خواست. (قال له موسى هل أتّبعک)

۲- هدف موسى از همراه شدن با خضر، بهرهورى از علم رشدآفرین وى بود. (هل أتّبعک على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا) «رشداً» اگر مفعولٌ له باشد، مفاد آیه این است که: «پیروى من، به منظور رشد یافتن است» که اگر مفعولٌ به باشد، مراد این است که: «تو را پیروى مى کنم بر این اساس که آنچه را رشد است، به من بیاموزى.».

۳- موسى(ع) به «علم لدنىِ» حضرت خضر احساس نیاز مى کرد. (هل أتّبعک على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا)

۴- موسى(ع)، به محرومیت خود از علومى که نزد خضر بود، اعتراف داشت و در برابر مقام علمى و عملى او، متواضع و فروتن بود. (هل أتّبعک على أن تعلّمن ممّا علّمت) اظهار آمادگى براى تبعیت، نشانِ خضوعِ موسى(ع) در برابر کردار خضر(ع)، و اظهار اشتیاق به آموختن، حاکى از تواضع موسى در برابر علم او است.

۵- موسى(ع) براى رسیدن به رشد و تکامل َ برتر از راه تحصیل دانش، در تلاش بود. (هل أتّبعک على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا)

۶- در دیدگاه موسى(ع)، خضر(ع)، - فردى تعلیم دیده، و علوم ویژه او، دانشى اکتسابى بود. (ممّا علّمت)

۷- دانش ویژه خضر(ع)، برگرفته از تعلیم خداوندى بود. (علّمنه من لدنّا علمًا ... ممّا علّمت رشدًا)

۸- دریافت آموخته هاى خضر، در دیدگاه موسى، وابسته به پیروى از آن حضرت بود. (هل أتّبعک على أن تعلّمن)

۹- علوم لدنى خضر، دامنه گسترده اى داشت. (تعلمن ممّا علّمت) «من» در «ممّا» معناى تبعیض دارد. موسى(ع) با این تعبیر، مى گوید: «من، خواهان آموختن بخشى از آن علوم گسترده تواَم».

۱۰- پیمودن راه تکامل و رسیدن به معارف ویژه الهى، نیازمند معلم و راهنما است. (هل أتّبعک على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا) این که موسى(ع) خود را براى رسیدن به رشد، به تبعیت از خضر(ع) ناگزیر مى بیند و براى ملاقات با وى، سفر و مشقت هاى آن را تحمّل مى کند، نشان احساس نیاز او به راهنما است.

۱۱- موسى(ع) همسفر خود را به همراهى با خضر(ع) و دریافت علوم او، وادار نکرد.* (هل أتّبعک على أن تعلّمن) در سفر با خضر، سخنى از همسفر موسى به میان نیامده است; ممکن است او در این سفر، از موسى جدا شده و یا به دلیل شخصیت برجسته موسى و خضر(ع) تنها، از آن دو، در آیات بعد یاد شده باشد. جمله «ذلک ما کنّا نبغ» در آیات قبل، احتمال دوم را تأیید مى کند.

۱۲- فروتنى و ادب در برابر عالمان الهى، لازم است. (هل أتّبعک على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا)

۱۳- علم پیامبران، محدود و قابل افزایش است. (هل أتّبعک على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا)

۱۴- مراتب پیامبران در بهره مندى از علم و کمال، متفاوت است. * (هل أتّبعک على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا) برداشت بدان احتمال است که خضر(ع) از پیامبران باشد.

۱۵- برخوردارى از تمام مراتب علم و نیز کمال نهایى، شرط نبّوت نیست. (هل أتّبعک على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا)

۱۶- علم ارزشمند، علمى است که تضمین کننده رشد و تکامل معنوى انسان باشد. (تعلمن ممّا علّمت رشدًا)

۱۷- علوم الهى، تضمین کننده رشد و تکامل انسان است. (على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا)

۱۸- مسافرت با عالم و تحمّل سختى ها در راه کسب دانش و رشد و کمال، ارزشمند است. (لقد لقینا من سفرنا هذا نصبًا ... هل أتّبعک على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا)

روایات و احادیث

۱۹- «عن جعفربن محمد(ع): ... ان موسى لمّا کلّمه اللّه تکلیماً... قال فى نفسه: «ما أرى أنّ اللّه، عزّوجلّ خلق خلقاً أعلم منّى!». فأوحى اللّه، عزّوجلّ، إلى جبرئیل «یا جبرئیل! أدرک عبدى موسى قبل أن یهلک و قل له: إنّ عند ملتقى البحرین رجلاً عابداً فاتبعه و تعلّم منه.» ; از امام صادق(ع) روایت شده:... آن گاه که خداوند با موسى تکلم کرد... موسى در دل خود گفت: «نمى بینم که خداى عزّوجلّ، خلقى را آفریده باشد که از من اعلم باشد!». پس خدا به جبرئیل وحى کرد: «بنده ام، موسى را پیش از آن که هلاک شود، دریاب و به او بگو: در محل تلاقى دو دریا، مرد عابدى هست همراه اش برو و از او علم بیاموز».[۱]

موضوعات مرتبط

  • ارزشها ۸: ملاک ارزشها ۸ ۱۶
  • انبیا: ازدیاد علم انبیا ۱۳; تکامل انبیا ۱۴; علم انبیا ۱۴; محدوده علم انبیا ۱۳; مراتب انبیا ۱۴
  • تکامل: شرایط تکامل ۱۰; عوامل تکامل ۱۶، ۱۷
  • خدا: آثار تعالیم خدا ۱۷
  • خضر(ع): آثار پیروى از خضر(ع) ۸; تعلم از خضر(ع) ۲; زمینه تعلم از خضر(ع) ۸; علم لدنى خضر(ع) ۳، ۴، ۶، ۷، ۹; فضایل خضر(ع) ۳، ۴، ۷، ۹; قصه خضر(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۱۱; معلم خضر(ع) ۷; وسعت علم خضر(ع) ۹
  • دین: شرایط تعلم دین ۱۰
  • علم: آثار علم ۵; ارزش تحمل سختیهاى تحصیل علم۱۸; علم ارزشمند ۱۶; نقش علم ۱۵
  • علما: ارزش مسافرت با علما ۱۸
  • علماى دینى: احترام علماى دینى ۱۲; اهمیت شخصیت علماى دینى ۱۲; تواضع بر علماى دینى ۱۲
  • معلم: نقش معلم ۱۰
  • موسى(ع): استیذان موسى(ع) ۱; اقرار موسى(ع) ۴; اهداف موسى(ع) ۲; بینش موسى(ع) ۶، ۸; تعلیم موسى(ع) ۱۹; تکلم خدا با موسى(ع) ۱۹; تلاش موسى(ع) ۵; تواضع موسى(ع) ۴; عوامل تکامل موسى(ع) ۵; فلسفه ملاقات موسى(ع) با خضر(ع) ۱۹; قصه موسى(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۱۱; محدوده علم موسى(ع) ۴، ۱۹; نیازهاى معنوى موسى(ع) ۳; همراهى موسى(ع) با خضر ۱، ۲; همسفر موسى(ع) ۱۱
  • نبوت: شرایط نبوت ۱۵
  • هدایتگران: نقش هدایتگران ۱۰

منابع

  1. علل الشرایع، ص ۵۹، ح ۱، باب ۵۴; تفسیر برهان، ج ۲، ص ۴۷۲، ح ۱.