الكهف ١٧
ترجمه
الكهف ١٦ | آیه ١٧ | الكهف ١٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَزَاوَرُ»: میگراید. میل میکند. فعل مضارع است و اصل آن (تَتَزَاوَرُ) است. «ذَاتَ الْیَمِینِ»: طرف راست. مفعولفیه است. «تَقْرِضُ»: عدول میکند. «ذَاتَ الشِّمَالِ»: طرف چپ. مفعولفیه است. «فَجْوَةٍ»: فراخنا. محلّ وسیع. در اینجا مراد وسط غار است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹ - ۲۶ سوره كهف
- وجه اتصال ورابطه آياتى كه داستان اصحاب كهف را حكايت مى كنند با آياتقبل
- بيان اينكه اصحاب رقيم نام ديگر اصحاب كهف است
- مقصود از ((رحمت (( و((رشد(( در دعاى اصحاب كهف : ((ربنا اتنا من لدنك رحمة وهيىلنا من امرنا رشدا((
- معناى جمله : ((فضربنا على اذا نهم فى الكهف سنين عددا((
- معناى اينكه فرمود: سپس اصحاب كهف را بيدار كرديم ((لنعلم اى الحزبين احصى ((
- اقرار به توحيد پروردگار ونفى ربوبيت ارباب وآلهه در گفتگوى اصحاب كهف باخود
- جزئياتى از داستان اصحاب كهف كه از آيات استفاده مى شود
- وضعيت جغرافيايى غار اصحاب كهف وكيفيت قرار گرفتن اصحاب كهف در آن
- نظر مفسرين درباره موقعيت جغرافيائى غار ونقد وبررسى آن
- وجه اينكه با ديدن وضع اصحاب كهف قلب انسان مملواز رعب وترس مى شود
- بيان غايت وهدف از بعث (بيدار كردن ) اصحاب كهف
- چند وجه ديگر درباره غايت بعث اصحاب كهف (ليتسائلوا بينهم ...)
- معناى جمله : ((لبثنا يوما اوبعض يوم ((
- جمله : ((ربكم اعلم بما لبثتم (( انحصار علم حقيقى به معناى احاطه بر عين موجوداتوحوادث ، به خداى تعالى را افاده مى كند
- گفتگوى اصحاب كهف بعد از بيدار شدن درباره رفتن به شهر
- نگرانى اصحاب كهف از فاش شدن رازشان ودست يافتن كفار به آنان
- با اينكه تقيه وتظاهر به كفر از روى اضطرار جايز است سبب نگرانى وبيم اصحاب كهف چه بوده است ؟
- جوابهاى ديگرى كه به اشكال فوق داده شده است
- توضيح آيه : ((فقالوا ابنوا عليهم بنيانا...(( كه گفتگوومجادله مردم را درباره اصحاب كهف حكايت مى كند
- بيان دوگروه متنازع ومسئله مورد تنازع در (اذ يتنازعون بينهم امرهم )
- وجه دلالت بيدار شدن اصحاب كهف بعد از خواب چند صد ساله ، بر حق بودن معاد وقيامت
- وجه ديگرى براى جمله (اذ يتنازعون بينهم امرهم )
- مقصود از: ((الذين غلبوا على امرهم (( در آيه :((قال الذين غلبوا على امرهم ...((
- حكايت اختلاف مردم در عدد اصحاب كهف وبيان اينكه ايشان هفت نفر بوده اند
- عملى از هر عاملى موقوف به اذن ومشيت خداى تعالى است
- انسان بايد كار فردا را به مشيت خدا (ان شاء اللّه ) مشروط كند
- وجوه ديگرى كه درباره استثناء در آيه : ((ولاتقولنّ لشى ء انىفاعل ذلك غدا الاان يشاء الله (( گفته شده است
- معناى آيه : ((واذكر ربك اذا نسيت ...(( ووجوهى كه در معناى آن گفته شده است
- مشار اليه به هذا در (لاقرب من هذا رشدا) وسخن مفسرين درباره آن
- بيان عدد سالهاى اقامت اصحاب كهف در غار
- مدت اقامت اصحاب كهف در غار هم مورد اختلاف مردم بوده است
- ولايت مستقل منحصرا از آن خداست
- بحث روايتى
- روايتى كه مى گويد ((رقيم (( نام دولوح مسى بوده است
- روايتى در شرح داستان اصحاب كهف
- موارد وجهات اختلاف در روايات راجع به داستان اصحاب كهف
- روايات ديگرى پيرامون داستان اصحاب كهف
- چند روايت حاكى از اينكه اصحاب كهف مدتى تقيه مى كرده اند
- روايت مشهورى از ابن عباس در نقل داستان
- اشكالاتى كه به روايت ابن عباس (فوق الذكر) وارد است
- معناى ((رقيم (( در روايت ابن عباس وتطبيق آن با روايات ديگر
- رواياتى متضمن ذكر اسماء اصحاب كهف
- اصحاب كهف ياران حضرت مهدى (عج )اند
- گفتارى در چند فصل پيرامون اصحاب كهف وسر گذشت ايشان
- ۱ - داستان اصحاب كهف در تعدادى از روايات :
- ۱- دوسبب عمده وجود اختلاف شديد در مضامين روايات راجع به اصحاب كهف
- ۲ - داستان اصحاب كهف از نظر قرآن :
- ۳ - داستان از نظر غير مسلمانان
- ۴ - غار اصحاب كهف كجا است ؟
- ۱- غار ((افسوس (( در تركيه
- ۲- غار ((رجيب (( در اردن
- غارهاى ديگر كه اصحاب كهف را به آنها نسبت مى دهند
نکات آیه
۱- غار اصحاب کهف، به گونه اى بود که خورشید، صبح گاهان به سمت راست آن و عصر، به جانب چپ آن مى تابید. (و ترى الشمس إذا طلعت تزور عن کهفهم ذات الیمین و إذا غربت تقرضهم ذات الشمال) «تزاوُر» به معناى منحرف شدن و مایل گشتن است (لسان العرب). بنابراین، مفاد عبارت «إذا طلعت تزاور عن کهفهم ...» این است که خورشید، به هنگام طلوع، به جانب راست غار متمایل مى گشت. «قرض» به معناى بریدن و قطع کردن است، از این رو، جمله «و إذا غربت تقرضهم ذات الشمال» یعنى، خورشید، به هنگام غروب، در جانب چپ از آنان درمى گذشت.
۲- دهانه غار اصحاب کهف، به سمت جنوب غرب بوده است. (و ترى الشمس إذا طلعت تزور عن کهفهم ذات الیمین و إذا غربت تقرضهم ذات الشمال) چنان چه غار اصحاب کهف در نیمْ کره شمالى قرار گرفته باشد، با توجه به مقدمات ذیل، دهانه غار، به سمت جنوب غربى بوده است: الف) راست و چپ، نسبت به کسى که داخل غار و رو به دربّ خروجى قرار دارد، سنجیده شود. ب) «ذات الیمین» ظرف براى «تزاور» است. بنابراین، مفاد «تزاور...» این است که: خورشید، از جانب چپ، طلوع و به سمت راست غار، سیر مى کرد که در این صورت، تنها، نزدیک به غروب آفتاب به داخل غار مى تابیده است.
۳- اندکى از اشعه آفتاب در آستانه غروب، به داخل غار اصحاب کهف تابیده مى شد. * (إذا طلعت تزور عن کهفهم ... و إذا غربت تقرضهم ذات الشمال ) در بیان نحوه تابش آفتاب بر اصحاب کهف به هنگام طلوع و غروب، دو تعبیر مختلف به کار گرفته شده است: در مورد طلوع، غار، محل تابش قرار گرفته، ولى در مورد غروب، خود اصحاب کهف.(تقرضهم).
۴- غار اصحاب کهف، داراى فضایى وسیع بوده است. (و هم فى فجوة منه)
۵- اصحاب کهف، در بخش وسیع غار، مستقر بودند. (و هم فى فجوة منه)
۶- بدن اصحاب کهف، در غار، از تابش مستقیم نور آفتاب، در امان بود. (تزور عن کهفهم ذات الیمین ... تقرضهم ذات الشمال و هم فى فجوة منه) «فجوة» به مکان و فضاى وسیعى که در بین دو چیز قرار گرفته باشد، گفته مى شود. قرار داشتن محل استراحت اصحاب کهف در «فجوة» و فضاى وسیع غار و ذکر آن پس از بیان نحوه تابش آفتاب، چنین مى نماید که به مصون بودن بدن هاى آنان از تابش نور مستقیم، اشاره داشته باشد.
۷- ره یابى اصحاب کهف به پناهگاهى امن و وسیع، نمودى از رحمت و هدایت الهى براى آنان بود. (ینشر لکم ربّکم من رحمته ... و هم فى فجوة منه)
۸- موقعیّت جغرافیایى ویژه غار و استراحت گاهِ اصحاب کهف و نحوه تابش خورشید به آن، از آیات الهى است. (ذلک من ءایت اللّه) مشارالیه «ذلک» مطالب مطرح شده در آیه، درباره وضعیّت جغرافیایى غار و نحوه قرار گرفتن اصحاب کهف در آن و دیگر خصوصیّات است.
۹- رهنمون شدن اصحاب کهف به غارى ویژه - که براى سالیانى دراز، بدن آنان را سالم نگاه دارد - از آیات الهى بود. (و ترى الشمس ... ذلک من ءایت اللّه) «ذلک» به غار اصحاب کهف و خصوصیات آن اشاره دارد. آیت بودن این مجموعه، شاید بدان جهت باشد که خداوند، براى حفظ بدن ها و سالم ماندن اجساد اصحاب کهف در طول سالیانى دراز، آنان را به غارى هدایت کرد که بهترین شرایط طبیعى را براى چنین منظورى در خود داشته باشد.
۱۰- هدایت واقعى، تنها، در پرتوِ بهرهورى از هدایت خداوندى میسّر است. (من یهد اللّه فهو المهتد)
۱۱- بهره مند شدن آدمى از هدایت، به وسیله آیات الهى، درگروِ توفیق بخشى او است. (ذلک من ءایت اللّه من یهد اللّه فهو المهتد)
۱۲- اصحاب کهف، گروهى بهره مند از هدایت خداونو بودند. (فأوُواْ إلى الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته ... من یهد اللّه فهو المهتد)
۱۳- مطالعه آیات الهى، زمینه ساز نیل به هدایت است. (ذلک من ءایت اللّه من یهد اللّه فهو المهتد)
۱۴- کسى را که خداوند، گمراه کند، هیچ یاور و راهنمایى، براى او سودمند نخواهد بود. (و من یضلل فلن تجد له ولیًّا مرشدًا) «ولىّ» در این آیه، به معناى یاور و کمک دهنده و «مرشد» به معناى راهنما و هدایت کننده است.
۱۵- هدایت یافتن و گمراه شدن آدمى، به اراده خداوند است. (من یهد اللّه فهو المهتد و من یضلل فلن تجد له ولیًّا مرشدًا)
۱۶- هیچ قدرت و اراده اى در مقابل اراده الهى، مؤثّر و کارساز نیست. (من یهد اللّه ... و من یضلل فلن تجد له ولیًّا مرشدًا)
۱۷- پیامبر(ص) نیز در صورت تعلّق اراده الهى به گمراه کردن کسى، راهى براى هدایت او نخواهد یافت. (و من یضلل فلن تجد له ولیًّا مرشدًا)
۱۸- نادیده گرفتن آیات الهى، زمینه ساز گمراهى انسان است. (ذلک من ءایت اللّه ... و من یضلل فلن تجد له ولیًّا مرشدًا)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا ۸، ۹: آثار اعراض از آیات خدا ۸، ۹ ۱۸; آثار مطالعه آیات خدا ۸، ۹ ۱۳; هدایت با آیات خدا ۸، ۹ ۱۱
- اصحاب کهف: اصحاب کهف در غار ۵، ۹; امنیت اصحاب کهف در غار ۷; بدن اصحاب کهف ۶; تابش خورشید به غار اصحاب کهف ۱، ۳، ۶، ۸; رحمت بر اصحاب کهف ۷; غار اصحاب کهف هنگام صبح ۱; غار اصحاب کهف هنگام غروب ۱، ۳; فضایل اصحاب کهف ۱۲; قصه اصحاب کهف ۵، ۶; موقعیت جغرافیایى غار اصحاب کهف ۱، ۲ ، ۳، ۴، ۸; وسعت غار اصحاب کهف ۴، ۷; هدایت اصحاب کهف ۷، ۹، ۱۲
- جبرواختیار ۱۵:
- خدا: آثار اراده خدا ۱۷; آثار هدایتهاى خدا ۱۰; حاکمیت اراده خدا ۱۶; نشانه هاى رحمت خدا ۷; نقش اراده خدا ۱۵; نقش توفیقات خدا ۱۱; ویژگیهاى اضلال خدا ۱۴، ۱۷
- گمراهان: بى یاورى گمراهان ۴
- گمراهى: زمینه گمراهى ۱۸; منشأ گمراهى ۱۵
- محمد(ص): محدوده هدایتهاى محمد(ص) ۱۷
- موجودات: عجز موجودات ۱۶
- مهتدین ۱۲:
- هدایت: زمینه هدایت ۱۳; منشأ هدایت ۱۰، ۱۱، ۱۵