الكهف ١٧

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ تَرَى‌ الشَّمْسَ‌ إِذَا طَلَعَتْ‌ تَزَاوَرُ عَنْ‌ کَهْفِهِمْ‌ ذَاتَ‌ الْيَمِينِ‌ وَ إِذَا غَرَبَتْ‌ تَقْرِضُهُمْ‌ ذَاتَ‌ الشِّمَالِ‌ وَ هُمْ‌ فِي‌ فَجْوَةٍ مِنْهُ‌ ذٰلِکَ‌ مِنْ‌ آيَاتِ‌ اللَّهِ‌ مَنْ‌ يَهْدِ اللَّهُ‌ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ‌ يُضْلِلْ‌ فَلَنْ‌ تَجِدَ لَهُ‌ وَلِيّاً مُرْشِداً

ترجمه

و (اگر در آنجا بودی) خورشید را می‌دیدی که به هنگام طلوع، به سمت راست غارشان متمایل می‌گردد؛ و به هنگام غروب، به سمت چپ؛ و آنها در محل وسیعی از آن (غار) قرار داشتند؛ این از آیات خداست! هر کس را خدا هدایت کند، هدایت یافته واقعی اوست؛ و هر کس را گمراه نماید، هرگز ولیّ و راهنمایی برای او نخواهی یافت!

ترتیل:
ترجمه:
الكهف ١٦ آیه ١٧ الكهف ١٨
سوره : سوره الكهف
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«تَزَاوَرُ»: می‌گراید. میل می‌کند. فعل مضارع است و اصل آن (تَتَزَاوَرُ) است. «ذَاتَ الْیَمِینِ»: طرف راست. مفعول‌فیه است. «تَقْرِضُ»: عدول می‌کند. «ذَاتَ الشِّمَالِ»: طرف چپ. مفعول‌فیه است. «فَجْوَةٍ»: فراخنا. محلّ وسیع. در اینجا مراد وسط غار است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


نکات آیه

۱- غار اصحاب کهف، به گونه اى بود که خورشید، صبح گاهان به سمت راست آن و عصر، به جانب چپ آن مى تابید. (و ترى الشمس إذا طلعت تزور عن کهفهم ذات الیمین و إذا غربت تقرضهم ذات الشمال) «تزاوُر» به معناى منحرف شدن و مایل گشتن است (لسان العرب). بنابراین، مفاد عبارت «إذا طلعت تزاور عن کهفهم ...» این است که خورشید، به هنگام طلوع، به جانب راست غار متمایل مى گشت. «قرض» به معناى بریدن و قطع کردن است، از این رو، جمله «و إذا غربت تقرضهم ذات الشمال» یعنى، خورشید، به هنگام غروب، در جانب چپ از آنان درمى گذشت.

۲- دهانه غار اصحاب کهف، به سمت جنوب غرب بوده است. (و ترى الشمس إذا طلعت تزور عن کهفهم ذات الیمین و إذا غربت تقرضهم ذات الشمال) چنان چه غار اصحاب کهف در نیمْ کره شمالى قرار گرفته باشد، با توجه به مقدمات ذیل، دهانه غار، به سمت جنوب غربى بوده است: الف) راست و چپ، نسبت به کسى که داخل غار و رو به دربّ خروجى قرار دارد، سنجیده شود. ب) «ذات الیمین» ظرف براى «تزاور» است. بنابراین، مفاد «تزاور...» این است که: خورشید، از جانب چپ، طلوع و به سمت راست غار، سیر مى کرد که در این صورت، تنها، نزدیک به غروب آفتاب به داخل غار مى تابیده است.

۳- اندکى از اشعه آفتاب در آستانه غروب، به داخل غار اصحاب کهف تابیده مى شد. * (إذا طلعت تزور عن کهفهم ... و إذا غربت تقرضهم ذات الشمال ) در بیان نحوه تابش آفتاب بر اصحاب کهف به هنگام طلوع و غروب، دو تعبیر مختلف به کار گرفته شده است: در مورد طلوع، غار، محل تابش قرار گرفته، ولى در مورد غروب، خود اصحاب کهف.(تقرضهم).

۴- غار اصحاب کهف، داراى فضایى وسیع بوده است. (و هم فى فجوة منه)

۵- اصحاب کهف، در بخش وسیع غار، مستقر بودند. (و هم فى فجوة منه)

۶- بدن اصحاب کهف، در غار، از تابش مستقیم نور آفتاب، در امان بود. (تزور عن کهفهم ذات الیمین ... تقرضهم ذات الشمال و هم فى فجوة منه) «فجوة» به مکان و فضاى وسیعى که در بین دو چیز قرار گرفته باشد، گفته مى شود. قرار داشتن محل استراحت اصحاب کهف در «فجوة» و فضاى وسیع غار و ذکر آن پس از بیان نحوه تابش آفتاب، چنین مى نماید که به مصون بودن بدن هاى آنان از تابش نور مستقیم، اشاره داشته باشد.

۷- ره یابى اصحاب کهف به پناهگاهى امن و وسیع، نمودى از رحمت و هدایت الهى براى آنان بود. (ینشر لکم ربّکم من رحمته ... و هم فى فجوة منه)

۸- موقعیّت جغرافیایى ویژه غار و استراحت گاهِ اصحاب کهف و نحوه تابش خورشید به آن، از آیات الهى است. (ذلک من ءایت اللّه) مشارالیه «ذلک» مطالب مطرح شده در آیه، درباره وضعیّت جغرافیایى غار و نحوه قرار گرفتن اصحاب کهف در آن و دیگر خصوصیّات است.

۹- رهنمون شدن اصحاب کهف به غارى ویژه - که براى سالیانى دراز، بدن آنان را سالم نگاه دارد - از آیات الهى بود. (و ترى الشمس ... ذلک من ءایت اللّه) «ذلک» به غار اصحاب کهف و خصوصیات آن اشاره دارد. آیت بودن این مجموعه، شاید بدان جهت باشد که خداوند، براى حفظ بدن ها و سالم ماندن اجساد اصحاب کهف در طول سالیانى دراز، آنان را به غارى هدایت کرد که بهترین شرایط طبیعى را براى چنین منظورى در خود داشته باشد.

۱۰- هدایت واقعى، تنها، در پرتوِ بهرهورى از هدایت خداوندى میسّر است. (من یهد اللّه فهو المهتد)

۱۱- بهره مند شدن آدمى از هدایت، به وسیله آیات الهى، درگروِ توفیق بخشى او است. (ذلک من ءایت اللّه من یهد اللّه فهو المهتد)

۱۲- اصحاب کهف، گروهى بهره مند از هدایت خداونو بودند. (فأوُواْ إلى الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته ... من یهد اللّه فهو المهتد)

۱۳- مطالعه آیات الهى، زمینه ساز نیل به هدایت است. (ذلک من ءایت اللّه من یهد اللّه فهو المهتد)

۱۴- کسى را که خداوند، گمراه کند، هیچ یاور و راهنمایى، براى او سودمند نخواهد بود. (و من یضلل فلن تجد له ولیًّا مرشدًا) «ولىّ» در این آیه، به معناى یاور و کمک دهنده و «مرشد» به معناى راهنما و هدایت کننده است.

۱۵- هدایت یافتن و گمراه شدن آدمى، به اراده خداوند است. (من یهد اللّه فهو المهتد و من یضلل فلن تجد له ولیًّا مرشدًا)

۱۶- هیچ قدرت و اراده اى در مقابل اراده الهى، مؤثّر و کارساز نیست. (من یهد اللّه ... و من یضلل فلن تجد له ولیًّا مرشدًا)

۱۷- پیامبر(ص) نیز در صورت تعلّق اراده الهى به گمراه کردن کسى، راهى براى هدایت او نخواهد یافت. (و من یضلل فلن تجد له ولیًّا مرشدًا)

۱۸- نادیده گرفتن آیات الهى، زمینه ساز گمراهى انسان است. (ذلک من ءایت اللّه ... و من یضلل فلن تجد له ولیًّا مرشدًا)

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا ۸، ۹: آثار اعراض از آیات خدا ۸، ۹ ۱۸; آثار مطالعه آیات خدا ۸، ۹ ۱۳; هدایت با آیات خدا ۸، ۹ ۱۱
  • اصحاب کهف: اصحاب کهف در غار ۵، ۹; امنیت اصحاب کهف در غار ۷; بدن اصحاب کهف ۶; تابش خورشید به غار اصحاب کهف ۱، ۳، ۶، ۸; رحمت بر اصحاب کهف ۷; غار اصحاب کهف هنگام صبح ۱; غار اصحاب کهف هنگام غروب ۱، ۳; فضایل اصحاب کهف ۱۲; قصه اصحاب کهف ۵، ۶; موقعیت جغرافیایى غار اصحاب کهف ۱، ۲ ، ۳، ۴، ۸; وسعت غار اصحاب کهف ۴، ۷; هدایت اصحاب کهف ۷، ۹، ۱۲
  • جبرواختیار ۱۵:
  • خدا: آثار اراده خدا ۱۷; آثار هدایتهاى خدا ۱۰; حاکمیت اراده خدا ۱۶; نشانه هاى رحمت خدا ۷; نقش اراده خدا ۱۵; نقش توفیقات خدا ۱۱; ویژگیهاى اضلال خدا ۱۴، ۱۷
  • گمراهان: بى یاورى گمراهان ۴
  • گمراهى: زمینه گمراهى ۱۸; منشأ گمراهى ۱۵
  • محمد(ص): محدوده هدایتهاى محمد(ص) ۱۷
  • موجودات: عجز موجودات ۱۶
  • مهتدین ۱۲:
  • هدایت: زمینه هدایت ۱۳; منشأ هدایت ۱۰، ۱۱، ۱۵

منابع