الأعراف ١٢
ترجمه
الأعراف ١١ | آیه ١٢ | الأعراف ١٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَا مَنَعَکَ؟»: چه چیز تو را باز داشت؟ چه چیز مانع شد؟ «طِینٍ»: گِل (نگا: صافّات / ). خاک (نگا: آلعمران / ). زیرا خاک عام است و بر گِل و غیرگِل اطلاق میشود. استعمال (طین) در اینجا چه بسا اشاره به مرحلهای از مراحل تدریجی خِلقت آدم باشد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۰ - ۲۵، سوره اعراف
- معناى تمكين انسان در زمين در جمله : (( و لقد مكناكم فى الارض ))
- سجده ملائكه براى جميع بنى آدم و براى عالم بشريت بوده است .
- بيان اين كه خلقت آدم در حقيقت ، خلقت جميع بشر بوده است و اشاره بهاقوال ديگرى كه در توجيه نسبت دادن خلقت آدم به همگان گفته شده است .
- ابليس با ملائكه بوده و فرقى با آنان نداشته و او و همه فرشتگان در مقامى قرارداشتند كه آن مقام ماءمور به سجده شده است .
- بيان اينكه مراد از امتثال و تمرد در امر ملائكه به سجود براى آدم و تمرد ابليس ، امورتكوينى است .
- تكبر و خودخواهى سرچشمه تمامى گناهان است .
- ملاك برترى در تكوينيات بستگى دارد به بيشتر بودن عنايات الهى واستدلال ابليس به برترى آتش غلط بوده است .
- وجوب امتثال امر الهى از جهت اين است كه امر، امر او است و دائر مدار مصالح و جهات خيرنيست
- توضيح در مورد اينكه امر ملائكه به سجده امرى تكوينى بوده است .
- كبريا خاص خداى سبحان است و از غير او تكبر پسنديده نيست .
- درخواست مهلت از خدا توسط ابليس
- محاصره انسان توسط شيطان از چهار طرف !
- مراد از (( مخلصين (( و (( شاكرين (( كه شيطان نمى تواند ايشان را بفريبد و اشارهبه طريقه گمراه كردن شيطان
- مراد از جمله (( الّا اءن تكوناملكين (( در خطاب به آدم و هوا
- اشاره به اهمال و قصور مفسرين در بحث از شيطان و شناختن او
- چند مطلب كه بايد در بحث از مساءله شيطان و حقايق دينى و تكوينى مربوط به آن بيانشود
- ۲- مراتب مختلف موجودات مقتضاى الهى است .
- ۳- آيات مربوط به داستان سجده آدم تصويرى است از روابط بين نوع انسانى و نوعملائكه و ابليس
- بهشت قبل از هبوط بهشت برزخى بوده نه بهشت جاويدان !
- قلمرو اغوا و اضلال شيطان ، ادراك انسانى و ابزار كار او عواطف و احساسات بشرى است .
- نحوه تصرفات ابليس در ادراك انسان
- ولايت شيطان بر آدميان در ظلم و گناه و ولايت ملائكه بر آدميان در اطاعت و عبادت
- بعضى از لشكريان ابليس از جنس بشرند
- خلاصه بحث درباره شيطان و وسوسه اندازى او
- بحث عقلى و قرآنى (مناظره اى كه شارح اناجيلنقل كرده و در تورات ذكر شده كه بين ابليس و ملائكه واقع شده است )
- در آفريدن خلايق و مخصوصا كفارى كه نتيجه خلقتشان خلود در آتش است چه حكمتى است ؟
- تكليف بندگان براى خدا چه سودى دارد؟!
- چرا خداوند انسان را بدون اينكه مكلف نمايدكامل نساخت و چرا او را كامل نيافريد؟
- تكليف ابليس و ملائكه به سجده بر آدم براى چه بود و لعن و عقاب ابليس بعد ازنافرمانى چرا؟
- پاسخ به دو شبهه ديگر
- بيان و توضيح جمله : (( لايسئل عما يفعل و هم يسئلون (( از نظر فلسفه و برهان و وحى
- اشاره به ابحاث ممتدّ متكلمان اشاعره و معتزله دربارهافعال خدا
- تقسيم علوم و مدركات انسان به : علوم كاشف از خارج و علوم اعتبارى و ذهنى
- فرق بين اين دو قسم از علوم
- جميع احكام عقلى از فعل خداوند اتخاذ شده است
- اشكالاتى كه بر راءى اشاعره در احكام نظرىعقل وارد است
- جريان احكام عقلى عملى در افعال خداى تعالى
- عقل نظرى در تشخيصهاى خود درباره معارف مربوط به خدا مصيب است .
- عقل عملى : جستجوى مصالح و مفاسد و حسن و قبحافعال در احكام تشريعى
- آياتى كه جريان عقل نظرى و عقل عملى را در ناحيه پروردگار تاءييد مى كند
- بحث روايتى (رواياتى در مورد شيطان و تمرد تو از سجده بر آدم و وساوس وتصرفات او...)
- بهشت آدم از باغهاى دنيا بوده است
- رد اينكه ملائكه و شياطين به تغيير ذات خود قدرت داشته باشند و به صور مختلفه درآيند.
- دو دسته روايات مربوط به تصرفات ابليس و كيفيت تصرف او در شعور آدمى
- ماجراى شگفت انگيز گفتگوى حضرت يحيى با ابليس
- بررسى گفتگوى ابليس با پيامبران الهى
نکات آیه
۱- ابلیس، مورد سرزنش و بازپرسى خداوند به سبب تمرد از سجده بر آدم (قال ما منعک ألا تسجد) در توجیه وجود کلمه «لا» در «ألاتسجد» چند نظر وجود دارد: برخى گفته اند «لا» زایده و براى تأکید است. و برخى دیگر گفته اند «منعک» متضمن معناى «دعاک» است که در این صورت لا نافیه خواهد بود. یعنى چه چیز تو را واداشت که سجده نکنى.
۲- ابلیس، همچون فرشتگان، مورد خطاب خداوند در فرمان سجده بر آدم بود. (ثم قلنا للملئکة اسجدوا لأدم ... ما منعک ألا تسجد إذ أمرتک)
۳- ابلیس، آفریده شده از آتشى خاص و آدم، آفریده شده از گلى مخصوص (خلقتنى من نار و خلقته من طین) نکره آمدن «نار» و «طین» حکایت از این دارد که آدم و ابلیس از گل و آتشى مخصوص آفریده شدند و چنانچه این معنا در نظر نبود، آن دو کلمه با «ال» جنس آورده مى شد.
۴- آتش، عنصرى برتر و شریفتر از خاک در دیدگاه ابلیس (أنا خیر منه خلقتنى من نار و خلقته من طین)
۵- آفرینش ابلیس از آتش موجب احساس برترى وى بر آدم(ع) (قال أنا خیر منه خلقتنى من نار و خلقته من طین)
۶- تکبّر و خود برتربینى ابلیس، عامل تمرد وى از اطاعت فرمان خداوند (سجده بر آدم(ع)) (قال أنا خیر منه خلقتنى من نار و خلقته من طین)
۷- تکبّر و خودبرتربینى، زمینه ساز عصیان و نافرمانى خداوند (ما منعک ألا تسجد إذ أمرتک قال أنا خیر منه)
۸- ابلیس موجودى متکبّر، نژاد پرست و گستاخ در برابر خداوند (قال أنا خیر منه خلقتنى من نار و خلقته من طین)
۹- نژادپرستى، از ارزشهاى شیطانى است. (أنا خیر منه خلقتنى من نار)
۱۰- ابلیس معتقد به خداوند و خالقیت او (خلقتنى من نار)
۱۱- باور به خالقیت خداوند، مانع عصیان و تمرد نخواهد شد. (ما منعک ألا تسجد إذ أمرتک ... خلقتنى من نار و خلقته من طین)
روایات و احادیث
۱۲- عن أبى عبدالله (ع): ... فإن أول من قاس إبلیس حین قال: « خلقتنى من نار و خلقته من طین» فقاس ما بین النار و الطین، و لو قاس نوریة آدم بنوریة النار عرف فضل ما بین النورین ... .[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است: ... اولین کسى که قیاس کرد ابلیس بود آنگاه که (خطاب به خداوند) گفت: «مرا از آتش آفریده اى و او (آدم) را از گل» و بین آتش و خاک قیاس کرد، اگر نورانیت آدم(ع) را با روشنایى آتش مقایسه کرده بود، تفاوت بین آن دو نور را در مى یافت ... .
موضوعات مرتبط
- آتش: ارزش آتش ۴
- آدم(ع): از خاک ۳; ترک سجده بر آدم(ع) ۶; سجده بر آدم(ع) ۱، ۲; عنصر خلقت آدم(ع) ۳
- ابلیس: از آتش ۳، ۵، ۱۲; ابلیس و آدم (ع) ۵; ارزشگذارى ابلیس ۴; تکبّر ابلیس ۶، ۸; توحید ابلیس ۱۰; خلقت ابلیس ۵; رذایل ابلیس ۶; سرزنش ابلیس ۱; عصیان ابلیس ۱، ۸; عقیده ابلیس ۱۰; عنصر خلقت ابلیس ۳، ۱۲; عوامل تکبّر ابلیس ۵; عوامل عصیان ابلیس ۶; قیاس ابلیس ۱۲; گستاخى ابلیس ۸; مؤاخذه ابلیس ۱; مسؤولیت ابلیس ۲; نژادپرستى ابلیس ۸
- ارزشها: ى شیطانى ۹
- انسان: از گل ۱۲; عنصر خلقت انسان ۱۲
- ایمان: آثار ایمان ۱۱; ایمان به خالقیت خدا ۱۱; متعلق ایمان ۱۱
- تکبّر: آثار تکبّر ۷
- خاک: ارزش خاک ۴
- خدا: اوامر خدا ۲; خالقیت خدا ۱۰
- عصیان: زمینه عصیان از خدا ۷; عصیان از خدا ۶، ۸; موانع عصیان ۱۱
- قیاس: اوّلین قیاس کننده ۱۲; تاریخ قیاس ۱۲
- نژادپرستى: ارزش نژادپرستى ۹
منابع
- ↑ کافى، ج ۱، ص ۵۸، ح ۲۰; تفسیر برهان، ج ۲، ص ۴- ، ح ۲.