البقرة ٢٣٧
ترجمه
البقرة ٢٣٦ | آیه ٢٣٧ | البقرة ٢٣٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نِصْفُ»: نیم. این واژه میتواند مبتدای خبر محذوف، و یا خبر مبتدای محذوف باشد، و تقدیر چنین است: فَعَلَیْکُمْ نِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ؛ فَالْوَاجِبُ نِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ. «یَعْفُونَ»: زنان گذشت کنند. «یَعْفُو»: او گذشت کند. در رسمالخطّ قرآنی، الف زائدی در آخر این فعل موجود است. «الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةَ الْنِّکَاحِ»: شوهر است. «فَضْل»: بزرگواری و نیک رفتاری.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۴۲ - ۲۲۸ ، سوره بقره
- اشاره به حكمت تشريع عده براى زن مطلقه
- توضيحى مبسوط پيرامون واژه (قرء) و معناى آن
- معناى كلمه (بعل ) و توضيح مرجع ضمير كلمه بعولتهن در آيه ت (و بعولتهن احق بردهن ...)
- سزاوارتر بودن شوهران به مردان مطلقه نسبت به مردان ديگر در صلاق رجعى
- تكرار كلمه ((معروف )) در آيات طلاق نشانه اهتمام شارع مقدس نسبت به انجام اين عمل به وجه سالم است
- ((معروف )) از نظر اسلام و روش صحيح رعايت تساوى در قانوگذارى اسلام
- معناى كلمه ((تسريح )) و مراد از ((تسريح زن بر احسان )) در آيه شريفه
- مراد از نگهدارى زن به وجه معروف يا طلاق دادن به او وجه نيكو
- وجه اينكه (امساك ) و (تسريح ) در آيه شريفه هم به قيد معروف و هم به قيد احسان مقيد شده اند
- وضعيتى كه طلاق جايز شمرده شده و شوهر مى تواند مهريه را پس گرفته طلاق دهد
- اكتفا به عمل به ظواهر دين و غفلت از روح آن و تفرقه بين احكام فقهى و معارف اخلاقى ، ابطال مصالح شريعت است
- نوع سوم طلاق و حكم آن
- لطائف و ظرائف دقيقى كه در آيات طلاق به كار رفته است
- اشاره به حكمت نهى از امساك به قصد ضرر در آيه (فمن يفعل ذالك فقد ظلم نفسه ...)
- مقصود از نعمت در ((و اذكرو نعمة الله عليكم ))
- نهى آيه شريفه از دخالت اوليا در امر ازدواج مجدد همسرانى كه عده شان تمام شده و مى خواهند دوباره با همسر قبلى خود ازواج كنند
- علت اينكه رجوع زنان به شوهران خود ازكى و اءطهر خوانده شده است
- وجه اينكه در آيه شريفه به جاى كلمه ((والد))، ((مولودله )) آورده شده است
- فرزند ملحق به پدر است يا مادر؟! و آيه قرآن كداميك را معتبر مى داند
- معناى كلمه ارضاع و حكم بچه شيرخواره پس از طلاق والدين او
- پيام احكامى چند در خصوص بچه شير خوار و وظايف والدين او پس از طلاق
- عقائد قبل از اسلام در باره زن شوهر مرده
- معنى تعريض و بيان فرق آن با كنايه
- معناى اكنان و مراد آيه (و لا جناح عليكم فيما عرضتم ...)
- معناى (عزم ) و وجه اينكه در آيه شريفه عقده نكاح به عزم وابسته شده است
- معناى (موسع ) و (مقتر) و آيه شريفه ((و متعوهن على الموسع قدره ...))
- موردى از طلاق كه مرد بايد نصف مهر زن را به او بدهد
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود
- نماز از واجباتى است كه در هيچ حالتى ساقط نمى شود
- معناى كلمه (عقل ) و بيان كلماتى كه در قرآن كريم درباره انواع ادركات انسانى آمده است ))
- معانى كلمات زن ، حسبان ، شعور، ذكر و عرفان و معرفت
- معانى كلمات فهم ، فقه ، درايت ، فكر و راءى
- معانى كلمات زعم ، علم ، حفظ، حكمت ، خبرت و شهادت
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود درباره عقل و خردمندى انسان
- در قرآن ، مراد از تعقل ادراك تواءم با سلامت فطرت است ، نه تعقل تحت تاءثير غرائز و اميال نفسانى
- بحث روايتى (در ذيل آيات طلاق )
- حكمت تحريم رجوع بعد از طلاق سوم
- درباره وقوع سه طلاق با يك لفظ يا در يك مجلس از نظر خاصه و عامة
- رواياتى در مورد طلاق خلع و مبارات
- معناى خلع از زبان امام باقر (ع ) و بيان اولين خلعى كه در اسلام واقع شده است
- معناى ((عسيله )) و روايت معروف به آن كه در زمان پيامبر اكرم (ص ) واقع شده است
- عقل متعه در محلل شدن كافى نيست
- دو روايت در شاءن نزول آيه ((فلا تعضلوهن ان ينكحن ازواجهن ).
- رواياتى در باره شير دادن به فرزند و احكام آن
- آنچه در اسلام حكم سلبى و يا عدم صحت و عدم اعتبار بر آن بار شده است
- رواياتى راجع به عده زن مطلقه و شوهر مرده
- رواياتى در باره آيه ((و لا حناح عليكم ان ...)) و موردى كه بر پرداخت نصف مهر بر مرد واجب مى شود
- مراد از ((صلوة وسطى )) در ((حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى ))
- اقوال مفسرين در تفسير صلاة وسطى مختلف است
- رواياتى در ارتباط با آيه ((فرجالا او ركبانا...)) و نماز خوف
- بحث علمى (پيرامون زن ، حقوق و شخصيت و موقعيت اجتماعى او از نظر اسلام و ديگر ملل مذاهب ).
- زندگى زن در ملت هاى عقب مانده
- زندگى زن در ملت هاى متمدن قبل از اسلام
- موقعيت زن در بين كلدانيان ، آشوريان ، روميان و يونانيان قديم
- وضع زن در عرب و محيط زندگى اعراب
- نتايجى كه از آنچه گفته شد به دست مى آيد
- تحولى كه اسلام در امر زن پديد آورد
- هويت زن در اسلام
- از نظر اسلام مرد و زن از نظر خلقت برابرند
- ملاك برترى از نظر اسلام تقوى و پرهيزگارى است
- نكوهش عرب جاهليت در قرآن به جهت بى اعتنايى به امر زنان
- وزن و موقعيت اجتماعى زن در اسلام
- دو خصلت ويژه در آفرينش زن
- احكام مختص و احكام مشترك زن و مرد در اسلام
- حيات اجتماعى سعادتمندانه ، حيات منطبق با خلقت و فطرت است
- فطرت در مورد وظائف و حقوق اجتماعى افراد و عدالت بين آنان چه اقتضائى دارد؟
- معناى تساوى در مورد حقوق زن و مرد
- عدم اجراى صحيح قانون به معناى نقص در قانونگذارى نيست
- آزادى زن در تمدن غربى
- بحث علمى ديگر (درباره زناشوئى و منشاء طبيعى و فطرى آن )
نکات آیه
۱ - وجوب پرداخت نصف مهریّه تعیین شده به زن مُطلّقه از سوى شوهر، در صورت عدم آمیزش جنسى با او (و ان طلّقتموهنّ من قبل ان تمسّوهنّ و قد فرضتم لهنّ فریضة فنصف ما فرضتم) مفسّران برآنند که جمله «اَن تمسّوهنّ»، کنایه از آمیزش جنسى است ; نه مُجرّد لمس.
۲ - طلاقِ زنان، در اختیار همسران خویش است.* (و ان طلّقتموهنّ) با توجّه به ظهور خطاب «اِن طلّقتموهنّ»
۳ - سقوط وظیفه شوهران از پرداخت مهر به همسرانى که قبل از آمیزش طلاق داده مى شوند، در صورت عفو و گذشت زنان از آن (و ان طلّقتموهنّ من قبل ... إلاّ ان یعفونَ)
۴ - عدم وجوب پرداخت نصف مَهر تعیین شده از سوى شوهر، در صورت گذشتن ولىّ زن از حقّ وى (او یعفوا الّذى بیده عقدة النکاح) چون آیه در مقام بیان وظیفه ضرورى شوهران در قبال زنان مُطلقه است، ظاهر این است که «الاّ»، بیانگر موارد استثناء و سقوط این وظیفه است و این معنا در آن صورت است که «الذى ... » حمل بر ولىّ زن شود; نه شوهر.
۵ - اختیار ازدواج زن - در صورتى که شرعاً داراى ولىّ باشد - با ولىّ اوست. (الّذى بیده عقدة النکاح) بنابراینکه مراد از کلمه «الذى»، ولىّ زن باشد و این ولىّ، توصیف شده به اینکه نکاح به دست اوست.
۶ - پرداخت تمامى مهر به زن، در صورتى که پیش از آمیزش جنسى طلاق داده شود، به تقوا نزدیکتر است. (الا ان یعفونَ او یعفوا ... و ان تعفوا اقرب للتقوى) ظاهر این است که مخاطب در «ان تعفوا ... » به قرینه خطابهاى گذشته شوهران باشند. بنابراین جمله «ان تعفوا ... » توصیه اى است به شوهران که در فرض مذکور، تمامى مهر تعیین شده را به همسران بپردازند و اگر پرداخته اند، چیزى از آن باز پس نگیرند.
۷ - چشمپوشى زن، شوهر و ولىّ زن از حقوق خویش (مهریّه)، به تقوا نزدیکتر است. (و ان تعفوا اقرب للتقوى) در صورتى که خطاب «اَن تعفوا» به کلیّه افراد - اعم از زن و مرد و ولىّ - باشد.
۸ - ارزشمندى و استحباب گذشت انسان از حقّ خویش (و ان تعفوا اقرب للتقوى)
۹ - گذشت انسان از حق خویش، راهى نزدیک براى رسیدن به تقوا (و ان تعفوا اقرب للتقوى)
۱۰ - استحباب پرداخت تمامى مهریّه معین شده به زنى که قبل از آمیزش طلاق داده شود. (و ان طلّقتموهنّ ... و ان تعفوا اقرب للتقوى)
۱۱ - ولىّ زن مطلّقه مى تواند از حقّ وى (نصف مَهر)، صرفنظر کند. (او یعفوا الذى بیده عقدة النکاح) برخى مفسّران برآنند که مراد از «اَلذى ... » ولىّ زن است ; البته این حکم در صورتى است که زن، ولىّ شرعى داشته باشد.
۱۲ - گذشت مالى، راهى مناسب براى رسیدن به تقوا، در مسائل خانوادگى (و ان تعفوا اقرب للتقوى) با توجّه به مورد آیه که گذشتِ مالى است و بنابر اینکه مراد از «تقوا» با توجّه به مورد، تقوا در مسائل خانوادگى باشد.
۱۳ - نیل به تقوا، هدف از اعمال خیر (و ان تعفوا اقرب للتقوى)
۱۴ - طلاق و مشکلات خانوادگى، نباید موجب فراموشى ارزشها و فضیلتها (همانند عفو و احسان) گردد. (و ان طلّقتموهنّ ... و ان تعفوا اقرب للتّقوى و لا تنسوا الفضل بینکم)
۱۵ - لزوم توجّه دائمى به گذشت در روابط اجتماعى (و لا تنسوا الفضل بینکم)
۱۶ - بینایى گسترده و عمیق خداوند بر اعمال انسانها (ان اللّه بما تعملون بصیر)
۱۷ - توجّه به نظارت خداوند، زمینه ساز عمل به احکام الهى و کسب تقوا (و ان طلّقتموهنّ ... ان اللّه بما تعملون بصیر)
۱۸ - لزوم توجّه به نظارت خداوند در طلاق و مَهریّه (روابط خانوادگى) (و ان طلّقتموهنّ ... ان اللّه بما تعملون بصیر)
موضوعات مرتبط
- احسان: فضیلت احسان ۱۴
- احکام: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۱۰، ۱۱
- ازدواج: احکام ازدواج ۵ ; ولایت در ازدواج ۵
- انسان: عمل انسان ۱۶
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۷
- ایثار: آثار ایثار ۹ ; فضیلت ایثار ۸
- تقوا: زمینه تقوا ۶، ۷، ۹، ۱۲، ۱۳، ۱۷
- تکلیف: زمینه عمل به تکلیف ۱۷
- خانواده: روابط در خانواده ۱۸ ; عفو در خانواده ۱۲
- خدا: علم خدا ۱۶ ; نظارت خدا ۱۷، ۱۸
- روابط اجتماعى: ۱۵
- زن: حقوق زن ۱، ۳، ۴، ۷، ۱۰، ۱۱ ; ولایت بر زن ۴، ۵، ۷، ۱۱
- طلاق: آثار طلاق ۱۴ ; احکام طلاق ۱، ۲
- عفو: آثار عفو ۹ ; ارزش عفو ۸، ۱۴، ۱۵ ; عفو مالى ۱۲
- علم: آثار علم ۱۷ ; علم و عمل ۱۷
- عمل: هدف عمل صالح ۱۳
- کفیل: اختیارات کفیل ۵
- مرد: اختیارات مرد ۲ ; مسؤولیّت مرد ۳
- مستحبات: ۸، ۱۰
- مهریّه: احکام مهریّه ۱، ۳، ۴، ۶، ۱۰، ۱۱ ; عفو مهریّه ۳، ۴، ۷، ۱۱
- نظام اجتماعى: ۱۵
- همسر: حقوق همسرى ۱