الأحزاب ٤٩
کپی متن آیه |
---|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَ طَلَّقْتُمُوهُنَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَ فَمَا لَکُمْ عَلَيْهِنَ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَ وَ سَرِّحُوهُنَ سَرَاحاً جَمِيلاً |
ترجمه
الأحزاب ٤٨ | آیه ٤٩ | الأحزاب ٥٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نَکَحْتُمْ»: به ازدواج درآوردید. مراد از نکاح در اینجا، عقد ازدواج است. «الْمُؤْمِنَاتِ»: زنان مؤمنه. این تعبیر زنان کتابیه را خارج نمیسازد و تنها بیانگر اغلبیّت است. «أَن تَمَسُّوهُنَّ»: مراد از مسّ، جماع یعنی نزدیکی زناشوئی است. «تَعْتَدُّونَهَا»: از مصدر اعتداد، به معنی حساب نگاه داشتن، مراد این است که اگر طلاق قبل از دخول واقع شود، نگاه داشتن عدّه لازم نیست. از این حکم، زنِ شوهرمرده مستثنی است و باید چهار ماه و ده روز عدّه نگاه دارد (نگا: تفسیر قاسمی). «فَمَتِّعُوهُنَّ»: مراد این است که اگر مهریّهای تعیین شده، نصف آن پرداخت میشود (نگا: بقره / و اگر مهریّهای معیّن نشده است، حق متاع و هدیّه مناسب داده میشود (نگا: بقره / . «سَرَاحاً جَمِیلاً»: (نگا: احزاب / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
لاَ جُنَاحَ عَلَيْکُمْ إِنْ... (۴) لاَ جُنَاحَ عَلَيْکُمْ إِنْ... (۳)
وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ... (۱) وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَ مِنْ... (۴) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ... (۱)
تفسیر
- آيات ۴۹ - ۶۲ سوره احزاب
- بيان آيات مربوط به نكاح و طلاق كه بعضى مخصوص پيامبر (صلى الله عليه و آله وسلم ) و برخى راجع به همه مسلمانان است
- بيان هفت طائفه از زنان كه خدا در پيامبر(ص )حلال كرده است
- دستور به مسلمانان كه از وراى حجاب با همسران پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )ملاقات كنند
- معناى صلات خدا و ملائكه و مؤ منين بر پيامبر اكرم (ص )
- معناى اينكه خدا آزاردهندگان پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) را در دنيا و آخرت لعنتكرده است
- وجه اينكه آزار مؤ منين را ((بهتان )) و ((اثم مبين )) خواند
- تهديد منافقين و بيماردلان و شايعه پرااكنان به اخراج از شهر و مدور ساختن خونشان ،اگر از فساد دست نكشند
- بحث روايتى
- رواياتى در ذيل آيات مربوط به ازدواج پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و احكاممربوط به همسران آن جناب (صلى الله عليه و آله و سلم )
- شاءن نزول آيه ((و امراء مؤ منة ان وهبت نفسها للنبى ...))بنقل از كتاب شريف كافى
- شاءن نزول آيه (يا ايها الذين آمنوا لا تدخلوا بيوت النبى ...)
- چند روايت درباره معناى صلوات خدا و ملائكه و مؤ منين بر پيامبر (صلى الله عليه و آله وسلم ) و كيفيت صلوات فرستادن بر آن حضرت
- دو روايت در ذيل آيه مربوط به حجاب زنان و درذيل آيه متضمن تهديد منافقان و بيمار دلان و شايعه پراكنان
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِيلًا «49»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هرگاه زنان با ايمان را به همسرى گرفتيد و پيش از آن كه با آنان آميزش كنيد طلاقشان داديد، عدّهاى براى شما به عهده آنان نيست تا حسابش را نگهداريد، پس آنها را (با پرداخت مهريه و هديهى مناسبى) بهرهمند سازيد و به طرز شايستهاى رهايشان كنيد.
نکته ها
مراد از «نكاح»، عقد ازدواج و مراد از «تماس» آميزش جنسى و مراد از «سَراحاً جَمِيلًا» طلاق بدون خصومت و خشونت است.
«عِدَّةٍ» به مدّتى گويند كه زنان پس از طلاق، بايد تا پايان آن صبر كنند و همسر ديگرى نگيرند. عدّهى طلاق زن، سه مرتبه حيض شدن و پاك شدن و عدّهى وفات شوهرش چهار ماه و ده روز است.
چند گروه از زنان به عدّه نياز ندارند: يك گروه كسانى هستند كه پس از عقد، تماس جنسى نداشتهاند، گروه ديگر، زنان يائسهاند كه از بچّهدار شدن مأيوساند. (زنان 50 و 60 ساله)
در آيهى 236 سوره بقره نيز خوانديم كه هديه مرد به همسر مطلّقهى قبل از آميزش، بايد به قدر معروف و توانايى باشد. «عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ»
امام باقر عليه السلام فرمود: اين گونه زنان (طلاق داده شده) با وحشت و غصّه و شماتت ديگران
جلد 7 - صفحه 383
به خانهى پدر بر مىگردند و لذا بايد به مقدارى كه توان داريد، با هديه دل آنان را آرام كنيد.
«فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ»
پیام ها
1- لازمهى ايمان، عمل به دستورهاى خداوند است. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نَكَحْتُمُ ...
2- اختيار طلاق، با مرد است. «طلقتم» مگر مواردى كه در شرع مشخّص شده است.
3- مهمترين شرط ازدواج، ايمان است. آمَنُوا ... نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ
4- طلاق، نشانهى شكست دينى نيست. «الْمُؤْمِناتِ- طَلَّقْتُمُوهُنَّ»
5- عدّه، حقّ مرد بر زن است تا اگر خواست رجوع كند، امّا در طلاق قبل از تماس، مرد حقّ رجوع ندارد. «فَما لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ»
6- ضربههاى روحى بايد جبران شود. در طلاقِ پس از عقد، روحيهّ زن خرد مىشود كه با پرداخت مهريهاى مناسب، بخشى از آن جبران مىشود.
«فَمَتِّعُوهُنَّ»
7- جدايى و طلاق به معناى كينه و خشونت نيست. «سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِيلًا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِيلاً (49)
بعد از آن احوال زنان را فرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورديد به خدا و رسول و معتقدات حقه ايمانيه، إِذا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ: هرگاه نكاح كنيد زنان مؤمنه را، ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَ: پس طلاق دهيد ايشان را پيش از آنكه مس كنيد آنها را. «مس» كنايه است از مباشرت، يعنى قبل از مباشرت و مواقعه، فَما لَكُمْ عَلَيْهِنَ: پس نيست شما را بر زنان مطلّقه، مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها:
هيچ عده كه شمارند ايام آن را. حاصل آنكه زنان مطلقه قبل از دخول عده ندارند و مىتوانند به غير متزوج شوند. و اگر در عقد نكاح ذكر مهر نكرده باشند، فَمَتِّعُوهُنَ: پس بهره دهيد ايشان را به چيزى. و متعه به وسع مرد است كه شرح آن در سوره بقره ذكر شده. نزد علماى اماميه وجوب متعه در عقدى است كه ذكر مهر نشده باشد نه عقدى كه فرض مهر شده، چه در اين قسم نصف مهر لازم است قبل از دخول. وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِيلًا: و رها كنيد و بگذاريد ايشان را رها كردنى نيكو، يعنى بدون اضرار و اذيت ايشان را از خانه بيرون كنيد، چه شما را قبل از دخول بر ايشان عدهاى نيست تا در منزل خودتان جاى دهيد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِيلاً (49) يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ اللاَّتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَ ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَ بَناتِ عَمِّكَ وَ بَناتِ عَمَّاتِكَ وَ بَناتِ خالِكَ وَ بَناتِ خالاتِكَ اللاَّتِي هاجَرْنَ مَعَكَ وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَها خالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَيْهِمْ فِي أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ لِكَيْلا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً (50)
ترجمه
اى كسانيكه ايمان آورديد چون نكاح كنيد زنان با ايمان را پس طلاق دهيدشان پيش از آنكه مباشرت كنيد با آنها پس نيست براى شما عدّهاى كه تعداد كنيد آنرا پس بر خوردار سازيد آنها را و رها كنيدشان رها كردنى نيكو
اى پيغمبر همانا ما حلال كرديم براى تو زنانت را كه دادى بآنها مهرهاشانرا و آنچه مالك شد دستت از آنچه باسارت رجوع داد خدا بر تو و دختران عمويت را و دختران عمّههايت را و دختران خالويت را و دختران خالههايت را آنانكه هجرت كردند با تو و زن با ايمانى اگر ببخشد خودش را به پيغمبر اگر بخواهد پيغمبر كه نكاح كند او را با آنكه اختصاصى است آنزن با اين حلّيت بتو غير از اهل ايمان
جلد 4 صفحه 331
بتحقيق دانستيم آنچه را كه واجب كرديم بر آنها در جفتهاشان و آنچه مالك شد دستهاشان تا نبوده باشد بر تو مشقّتى و باشد خدا آمرزنده مهربان.
تفسير
اگر مرد مسلمان زن مسلمانى را بعقد خود در آورد و مهرى براى او معيّن ننمايد و پيش از دخول او را طلاق دهد آنزن عدّه ندارد پس آنمرد حقّى بر او ندارد تا ايّام عدّه او را بشمار آورد و بايد باو از مال خود بحسب حال خود بهرهاى دهد كه آنزن بكلّى نااميد نگردد و سر شكسته نشود و بدون تعدّى و تجاوز بخوبى و خوشى او را رها كند ولى اگر مهر تعيين كرده باشد نصف آنرا بايد بدهد و همان بهره او است و شرح اين اجمال در سوره بقره ذيل آيه لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ و آيه بعد گذشت و خداوند بمناسبت قضاياى سابقه در اين سوره حكم ازدواج پيغمبر صلى اللّه عليه و اله را بيان فرموده باين تقريب كه ما حلال نموديم براى تو زنانت را كه مهرشانرا دادى نقدا يا بر ذمّه قرار دادى كه آنهم در حكم دادن است علاوه بر آنكه آنزمان معمول بوده كه مهر زن را قبلا ميدادند و پيغمبر صلى اللّه عليه و اله اولى به اين عمل بوده و آنچه بملكيّت بدست تو آمده از كنيزانى كه بسبب اسارت باز گردانيده خداوند بتو و نصيب فرموده مانند ماريه قبطيّه مادر حضرت ابراهيم كه در كودكى فوت كرد چون پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلّم او را فداى امام حسين عليه السّلام نمود و دختران عمويت را و ظاهرا مراد جنس عمّ است و از آن جمع اراده شده چون اگر از يك عمو باشند تزويج آنها جمعا جائز نيست و لذا بعدا فرموده و دختران عمّههايت را براى دفع توهّم مفرد چون عمّه ظهور در مفرد دارد و دختران دائى و دختران خالههايت را كه به تبع تو مهاجرت از مكّه بمدينه نمودند و ظاهرا اين قيد كنايه از ايمان آنها يا براى دخولشان در محلّ ابتلاء باشد چون اين قبيل اقارب كه با حضرت و بعد از او هجرت ننمودند يا كافرات بودند يا در تحت تسلّط آنها اگر چه گفتهاند آنزمان نكاح غير مهاجرات جائز نبوده و بعدا نسخ شده و بعضى حمل بر افضليّت نكاح آنها از غير نمودهاند و تخصيص آنها بذكر از بين ساير زنان مؤمنه شايد براى دفع توهّم حرمت آنها باشد بسبب قرابت و شايد براى اشاره باولويّت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله باشد بنكاح آنها از غير و كوتاه كردن زبان اهل نفاق راجع بازدواج حضرت با زينب كه ذكر شد چون او دختر عمّه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و از مهاجرات بوده و زن مؤمنهئى كه
جلد 4 صفحه 332
ببخشد انتفاع از خود را به پيغمبر اگر بخواهد پيغمبر كه قبول فرمايد اين بخشش را و نكاح كند او را و چنين زن مؤمنه كه بخشيده است انتفاع خود را بكسيكه اراده تزويج او را دارد مختصّ است حلّيّتش به پيغمبر و تجاوز باهل ايمان نميكند و بنابر اين خالصة ظاهرا حال است از مؤمنه يا صفت حلّيّت آن يعنى حلال نموديم آنرا حلال نمودنى خالص براى تو و تاء براى مبالغه است و نكته عدول از غيبت بخطاب شايد تأكيد اختصاص و تقويت امتنان و تقرير استحقاق باشد و در آنكه پيغمبر (ص) چنين زنى داشته خلاف است و در تعيين آن نيز خلاف و مستفاد از اخبار آنستكه يكروز زنى از انصار زينت كرده آمده نزد پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و خود را باو هبه نموده و عايشه يا حفصه او را ملامت نمودهاند و حضرت او و انصار را دعا فرموده و اذن مراجعت بمنزل داده و بآندو تشر زده تا تكليف معلوم شود و اين آيه نازل شده و اين نكاح مخصوص بآنحضرت است و بغير او تجاوز نميكند و اين حكم اختصاصى و توسعه در امر ازدواج براى پيغمبر بملاحظه آنستكه آنحضرت در زحمت نباشد چون خداوند بهمه بندگان مهربان است چه رسد بحبيب خود و مىآمرزد گناهانى را كه سخت باشد اجتناب از آنها و احكام ازدواج اهل ايمان را دانسته و بيان فرموده كه از چهار زن عقدى زيادتر حق ندارند بگيرند چون مصلحت آنها در اين بوده و اين قسمت معترضه است بين احكام اختصاصى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و جهت آن كه بيان شد براى ابراز مزيد التفات بآنحضرت و مهربانى باو است و ظاهرا مراد از حليت اعم از فعلى و ذاتى است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نَكَحتُمُ المُؤمِناتِ ثُمَّ طَلَّقتُمُوهُنَّ مِن قَبلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَما لَكُم عَلَيهِنَّ مِن عِدَّةٍ تَعتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِيلاً (49)
اي كساني که ايمان آوردهايد زماني که نكاح كرديد زنهاي مؤمنه را پس از آن طلاق داديد آنها را پيش از آنكه نزد آنها رفته باشيد و با آنها جماع كرده باشيد پس نيست براي شما بر آنها عدهاي که عده نگاه دارند پس آنها را بيك مقدار مال متمتع كنيد و بآنها دهيد و آنها را رها كنيد برهايي خوبي و با زبان خوش، و دوستي.
در باب عده چند طائفه هستند که عده ندارند از آن جمله غير مدخوله که در اينکه آيه بيان ميفرمايد. و از آن جمله يائسه که سنش بحد يأس رسيده باشد در هاشميات شصت سال «ستين سنه» و در غير هاشميات پنجاه سال «خمسين سنه» و اينکه در عده طلاق است و آنهايي که بايد عده نگه دارند در حرة سه مرتبه حيض شود و پاك شود و در كنيز دو مرتبه اما در عده وفات تمام براي احترام زوج بايد چهار ماه و ده روز عده نگه دارند چنانچه ميفرمايد وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّونَ مِنكُم وَ يَذَرُونَ أَزواجاً يَتَرَبَّصنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَربَعَةَ أَشهُرٍ وَ عَشراً (بقره آيه 234) و يكي از احكام غير مدخوله که طلاق داده شده اينكه مهري که براي او قرار داده شده نصف ميشود چنانچه ميفرمايد وَ إِن طَلَّقتُمُوهُنَّ مِن قَبلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَ قَد فَرَضتُم لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصفُ ما فَرَضتُم- الاية (بقره آيه 237).
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خطاب بمؤمنين است كفار احكام نكاح و طلاق آنها مختلف است.
جلد 14 - صفحه 516
إِذا نَكَحتُمُ المُؤمِناتِ چون نكاح كافره جايز نيست.
ثُمَّ طَلَّقتُمُوهُنَّ مِن قَبلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ مس كنايه از دخول است چون نطفه ريخته نشده و رحم پاك است.
فَما لَكُم عَلَيهِنَّ مِن عِدَّةٍ تَعتَدُّونَها همان روز طلاق ميتوانند تزويج غير شوند و زوج هم حق رجوع ندارد.
فَمَتِّعُوهُنَّ در اخبار دارد که اينکه تمتع واجب است در صورتي که مهر براي آنها معين نشده باشد و الا همان نصف مهر را محقه هستند لكن در فقه متعرض هستند که زن بدون مهر نميشود اگر مهري بر او معين نشده مهر المثل بايد داد بناء بر اينکه تمتع يك احسانيست که تا دلگران نباشد.
وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِيلًا که لازم نيست در خانه زوج بماند ولي بايد با كمال رأفت و مهرباني از خانه زوج بيرون رود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 49)- گوشهای از احکام طلاق و جدایی شایسته: قسمتهای مختلف
ج3، ص621
آیات این سوره (احزاب) به صورت مجموعههای گوناگونی است که بعضی خطاب به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و بعضی خطاب به همه مؤمنان میباشد.
در این آیه روی سخن به همه اهل ایمان است، میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که با زنان با ایمان ازدواج کردید، و قبل از همبستر شدن طلاق دادید عدّهای برای شما بر آنها نیست که بخواهید حساب آن را نگاه دارید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها).
در اینجا خداوند استثنائی برای حکم عدّه زنان مطلّقه بیان فرموده که اگر طلاق قبل از دخول واقع شود نگاه داشتن عده لازم نیست، و از این تعبیر به دست میآید که قبل از این آیه، حکم عده بیان شده بوده است.
سپس به حکم دیگری از احکام زنانی که قبل از آمیزش جنسی طلاق گرفتهاند میپردازد- که در سوره بقره نیز به آن اشاره شده است- میفرماید: «آنها را (با هدیه مناسبی) بهرهمند سازید» (فَمَتِّعُوهُنَّ).
بدون شک پرداختن هدیه مناسب به زن در جایی واجب است که مهری برای او تعیین نشده باشد.
در این که مقدار این «هدیه» چه اندازه باید باشد؟ قرآن مجید در آیه 236 سوره بقره آن را اجمالا بیان کرده و فرموده است: «هدیهای مناسب و متعارف آن کس که توانایی دارد به اندازه توانائیش و آن کس که تنگدست است به اندازه خودش».
آخرین حکم آیه مورد بحث این است که زنان مطلّقه را «بطرز شایستهای رهایشان کنید» و به صورت صحیحی از آنها جدا شوید (وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِیلًا).
نکات آیه
۱ - زنانى که به همسرى مردانى درآمده اند و شوهرانشان پیش از تماس با آنان، ایشان را طلاق داده اند، عدّه ندارند. (یأیّها الذین ءامنوا إذا نکحتم المؤمنت ثمّ طلّقتموهنّ من قبل أن تمسّوهنّ فما لکم علیهنّ من عدّة)
۲ - لازم است که زنان مطلّقه اى که شوهران شان با آنان تماس داشته اند، عدّه نگه دارند. (إذا نکحتم المؤمنت ثمّ طلّقتموهنّ من قبل أن تمسّوهنّ فما لکم علیهنّ من عدّة)
۳ - عدّه طلاق، از آثار و توابع آمیزش مرد و زن است، نه تابع عقد. (إذا نکحتم المؤمنت ثمّ طلّقتموهنّ من قبل أن تمسّوهنّ فما لکم علیهنّ من عدّة تعتدّونها)
۴ - عدّه نگه داشتن زنان مطلّقه، به نفع مردان، و از حقوق آنان است. (فما لکم علیهنّ من عدّة) مخاطب «لکم» در آیه، مردانى اند که زنانى را به ازدواج درآورده و آنها را مطلّقه کرده اند. قرار دادن عدّه براى آنان، به مصلحت و سود آنان است.
۵ - عُلقه ازدواج زنانى که بدون آمیزش، طلاق داده شده اند، بلافاصله پس از طلاق، قطع مى شود و آزادند تا ازدواج کنند. (إذا نکحتم ... ثمّ طلّقتموهنّ من قبل أن تمسّوهنّ فما لکم علیهنّ من عدّة)
۶ - مقتضاى ایمان، عمل به فرمان هاى خداوند درباره ازدواج و طلاق و عدّه است. (یأیّها الذین ءامنوا إذا نکحتم المؤمنت... فما لکم علیهنّ من عدّة) خطاب «یا أیّها الذین آمنوا» مى تواند به منظور تشویق و تحریص مؤمنان براى عمل به فرمان هایى که در آیه ذکر شده است، باشد.
۷ - زنان مؤمن، براى ازدواج شایسته تر از دیگران اند. (إذا نکحتم المؤمنت) ذکر «المؤمنات» به خاطر جریان غالب و حاکمى بوده که در صدراسلام وجود داشته است و به معناى این نیست که تنها، زنان مؤمن مشمول حکم آیه اند. در عین حال، ذکر «المؤمنات» خالى از این لطف نیست که شایسته است مردان مؤمن، با زنان مؤمن ازدواج کنند.
۸ - زنان با عقد ازدواج، حقّ مالى به عهده شوهر پیدا مى کنند، و لو با آنان آمیزشى صورت نگیرد. (إذا نکحتم المؤمنت ثمّ طلّقتموهنّ من قبل أن تمسّوهنّ ... فمتّعوهنّ)
۹ - بر مردان لازم است که در صورت طلاق دادن همسران شان، آنان را با خوش رفتارى و خیر، رها کنند. (ثمّ طلّقتموهنّ ... و سرّحوهنّ سراحًا جمیلاً) «سرح» در لغت، به معناى «رها کردن شتر براى چریدن» است (مفردات راغب) و در آیه، استعاره براى رها کردن است.
موضوعات مرتبط
- آمیزش: آثار آمیزش ۳
- ازدواج: آثار ازدواج ۸; احکام ازدواج ۵; ازدواج با زن مؤمنه ۷; ازدواج پسندیده ۷
- ایمان: آثار ایمان ۶
- تکلیف: زمینه عمل به تکلیف ۶
- زن: حقوق مالى زن ۸
- شوهر: حقوق شوهر ۴
- طلاق: احکام طلاق ۱، ۵; طلاق پس از آمیزش ۲; طلاق قبل از آمیزش ۱، ۵; عدّه طلاق ۳، ۴
- عده: احکام عده ۱، ۲، ۳; فلسفه عده ۴
- مطلّقه: ازدواج مطلّقه ۵; حقوق مطلّقه ۹; خوش رفتارى با مطلّقه ۹
منابع