السجدة ١٧
کپی متن آیه |
---|
فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا يَعْمَلُونَ |
ترجمه
السجدة ١٦ | آیه ١٧ | السجدة ١٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَآ أُخْفِیَ لَهُمْ»: چیزهائی که برای آنان پنهان شده است. مراد مواهب عظیم و نعمتهای فراوانی است که برای مؤمنان تهیّه دیده شده است. «قُرَّةِ أَعْیُنٍ»: مایه روشنایی چشم. مراد چیزهائی شادیآفرین و مسرّتبخش است (نگا: طه / ). «جَزَآءً»: مفعول له است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ قَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ... (۲) أُولٰئِکَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ... (۲) فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ... (۰) وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِي... (۰)
تفسیر
- آيات ۱۵ - ۳۰، سوره سجده
- از نظر اوصافشان
- معرفى مؤ منين از نظر اعمالشان
- بشارت به مؤ منين به پاداشى مافوق علم و تصور همگان (فلا تعلم نفس ما اخفى لهم منقرة اعين )
- مقايسه مومن و كافر از نظر عاقبت آنها، پاداش و جزاى الهى
- وجوه مختلف درباره مراد از ((بلقائه )) در آيه ((و لقد آتينا موسى الكتاب فلا تمنفى مربة من لقائه ...))
- مقصود از ((فتح )) در آيه : ((و يقولون متى هذا الفتح ...))
- بحث روايتى
- رواياتى در عظمت نماز شب و فضيلت شب و روز جمعه
- چند روايت در ذيل آيه ((افمن كان مؤ منا كمن فاسقا...)) و ((لنذيقنهم من العذاب الادنى...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «17»
هيچ كس نمىداند چه پاداش مهمّى كه مايهى روشنى چشمهاست براى آنان نهفته است، اين پاداش كارهايى است كه انجام مىدادند.
نکته ها
قرآن در مورد ميزان پاداشهاى الهى چند تعبير دارد. يك جا «ضِعْفٌ» «1» به معناى دو برابر، يك جا «أَضْعافاً» «2»* به معناى چند برابر يك جا «عَشْرُ أَمْثالِها» «3» به معناى ده برابر و در جاى ديگر تشبيه به دانهاى كه هفت خوشه برآورد و در هر خوشه صد دانه باشد، يعنى هفتصد برابر؛ «4» ولى اين آيه فراتر از عدد و رقم را بازگو مىكند و مىفرمايد: هيچ كس از پاداش اين گروه از مؤمنان، كه اهل نماز شب و انفاق هستند، آگاه نيست.
امام صادق عليه السلام فرمود: «ثواب هر كار نيكى در قرآن بيان شده است، مگر نماز شب؛ كه جز خداوند كسى پاداش آن را نمىداند. سپس اين آيه را تلاوت فرمود». «5»
«1». اعراف، 38.
«2». بقره، 245.
«3». انعام، 160.
«4». بقره، 261.
«5». تفاسير مجمعالبيان والميزان.
جلد 7 - صفحه 313
پیام ها
1- سحرخيزى، نماز شب، كمك به محرومان، بالاترين پاداشها را دارد. «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ»
2- برخى پاداشهاى الهى، براى ما قابل درك نيست. «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ»
3- در شيوهى تربيت، گاهى بايد نوع و مقدار تشويق و پاداش مخفى باشد. «ما أُخْفِيَ لَهُمْ»
4- عبادت مخفى، پاداشهاى مخفى دارد. تَتَجافى ... أُخْفِيَ لَهُمْ
5- براى دريافت پاداش بىحساب، سختى سحرخيزى را بر خود هموار كنيم.
«تَتَجافى- أُخْفِيَ لَهُمْ»
6- سعديا گرچه سخندان و نصيحت گويى؛ به عمل كار برآيد به سخندانى نيست.
«بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «17»
بعد از آن به جهت ترغيب و تحريص مؤمنين در طاعت بدنى و مالى، بيان جزاى ايشان مىفرمايد:
فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ: پس نمىداند هيچ نفسى نه ملك مقرب و نه نبىّ مرسل، ما أُخْفِيَ لَهُمْ: آنچه پنهان داشته شده است براى متهجدين و منفقين در رضاى الهى، مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ: از چيزى كه بدان چشمها روشن گردد (يا «ما» استفهاميه)، يعنى هيچ نفسى نمىداند چه چيز پنهان داشته شده است براى ايشان. ابن مسعود روايت نموده كه در تورات مكتوب است: هر آينه خدا مهيا فرموده براى متهجدين آنچه را كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و به قلب بشرى خطور ننموده و نمىداند آن را ملك مقربى. و لهذا محققان برآنند كه
«1» وسائل الشيعه، كتاب الصلاة، ج 5، ص 274، ح 16 (شماره مسلسل روايت 10290)
جلد 10 - صفحه 388
انسب آن است كه از اين نعمت مخفى سخن نگويند، زيرا آيه شريفه «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ» و كريمه «و لا خطر على قلب بشر» «1» دو گواهند بر آنكه موعود دريافت آن نتوان كرد و عقل عاجز از ادراك آنست.
و اهل ايمان كه در شب و روز مشغول عبادت بدنى و مالى هستند جزا داده شوند، جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ: جزا دادنى به سبب آنچه بودند كه به اخلاص تمام و صدق نيت بجا مىآوردند.
از بعضى از اكابر دين نقل است: چون اهل ايمان كه مذكور شدند عمل را پنهان نمايند تا از شائبه ريا و سمعه دور باشد و به اخلاص مقرون گردد، جزا نيز پنهان است تا چنانچه كسى بر اطاعت آنها مطلع نشود، كسى به جزاى موعوده آنها پى نبرد.
و فايده اخفاى جزا بر اعمال مذكوره چند وجه گفتهاند: 1- آنكه هر شيئى، عظيم الخطر و جليل القدر است، به كنه صفاى آن نمىتوان رسيد مگر به شرح طويل، پس ابهام آن ابلغ باشد. 2- قرة العيون (آنچه چشم به آن روشنى يابد) غير متناهيند، پس ممكن نباشد احاطه علم به تفاصيل آن. 3- اين جزاى مخفى در مقابل نماز شب است، پس حق تعالى بيان ثواب آن نفرموده به جهت عظم قدر و منزلت نماز شب.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ «16» فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «17» أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ «18» أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوى نُزُلاً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «19» وَ أَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْواهُمُ النَّارُ كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها أُعِيدُوا فِيها وَ قِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «20»
ترجمه
تهى و خالى ميگردد پهلوهاشان از خوابگاهها ميخوانند پروردگارشان را از روى ترس و اميد و از آنچه روزى داديمشان انفاق ميكنند
پس نميداند كسى آنچه را كه پنهان كرده شده براى ايشان از روشنى چشمها بپاداش آنچه بودند كه بجا مىآوردند
آيا پس كسى كه باشد گرونده مانند كسى است كه باشد متمرّد يكسان نيستند
امّا آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى نيك پس براى ايشان است بهشتهائيكه جاى اقامت است برسم تشريفات مهمان بسبب آنچه بودند كه ميكردند
و اما آنانكه تمرّد نمودند پس جايگاهشان آتش است هرگاه بخواهند كه بيرون آيند از آن بر گردانده شوند در آن و گفته شود بآنها بچشيد عذاب آتش را كه بوديد آنرا تكذيب ميكرديد.
تفسير
خداوند سبحان در مقام تعريف و توصيف سجده كنندگان اهل ايمان كه در آيه سابقه اشاره بايشان شده بود فرموده كه خالى ميشود و بيرون ميآيد پهلوهاشان از بسترها در وقت سحر براى خلوت با خدا و راز و نياز و نماز و دعا از ترس جهنّم و اميد بهشت و از آنچه ما بايشان عطا نموديم از مال و جاه و دانش در راه خير صرف مينمايند و امساك نميكنند و براى اشاره بآنكه اين سحر خيزى طبيعى و ناشى از شوق مؤكّد آنها است نسبت آنرا بجنوب داده يعنى بىاختيار از خواب بيدار و از رختخواب دور ميشوند و بچنين كار پر زحمتى بسهولت قيام مينمايند پس هيچ كس نميداند آنچه در خزانه غيب الهى است
جلد 4 صفحه 293
از موجبات مسرّت و خوشنودى براى ايشان بپاداش آن اعمال خالص خالى از اغراضشان جز خدا و از زيادى و خوبى نميشود بيان نمود و قرّة عين اگر چه معمولا بروشنى چشم ترجمه و تفسير ميشود ولى واقعا بمعناى خنكى چشم است چون ميگويند گريه اگر از حزن باشد اشك چشم گرم و اگر از سرور باشد خنك است لذا خنكى چشم را كنايه از مسرّت خاطر قرار دادهاند و اخفى بسكون ياء نيز قرائت شده است و در آيه دلالت است بر آنكه اگر عمل باميد ثواب و ترس عقاب باشد ممدوح و مستحسن است و اينكه در بعضى از روايات از آن تعبير بعمل مزدوران و غلامان شده بالنّسبه بعمل اولياء است كه بمرتبه اعلى از معرفت رسيدهاند و عبادت را فقط بداعى استحقاق و اهليّت خداوند براى عبادت و اطاعت مينمايند در مجمع از جمعى از مفسّرين نقل نموده كه اين آيه راجع باهل تهجّد و نماز شب است كه از بستر راحت براى عبادت بر ميخيزند و آنرا به مروى از امام باقر و امام صادق عليهما السلام نسبت داده و در روايات متعدّده از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم و ائمه اطهار اينمعنى تأييد شده و در بعضى به نزول آن در باره امير المؤمنين عليه السّلام و شيعيان او تصريح شده و وقت بيدارى در ثلث آخر شب يا قدرى زودتر و ديرتر بعد از خواب سر شب تعيين گرديده است و پاداش مخفى را بذهاب خوف و رعب از ايشان و دخول در بهشت و سكونت در جوار الهى تفسير فرمودهاند و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هيچ كار خوبى نيست مگر آنكه براى آن ثوابى مذكور است در قرآن مگر نماز شب كه خداوند ثواب آنرا بيان نفرموده براى عظمت قدر آن و فرموده تتجافى جنوبهم تا آخر و بعدا امام عليه السّلام كرامتهاى خداوند را باهل ايمان در هر جمعه بيان فرموده و آنكه خداوند بهشتى را بدست قدرت خود خلق فرموده كه كسى آنرا نديده و مطلع از آن نشده و همه روزه بر بوى خوش آن مىافزايد و آن آنستكه خداوند فرموده فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ و از بعضى روايات استفاده ميشود كه آن چيزى است كه خداوند براى بندگان صالح خود تهيه فرموده كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و بخاطر هيچ بشرى خطور نكرده و انصافا فوائد دنيوى و آثار اخروى اين عمل بقدرى زياد است كه حقا نميشود احصاء و تعداد نمود كسانيكه تجربه كردهاند ميدانند و ميدانند
جلد 4 صفحه 294
كه هيچ توفيق و سعادتى برتر و بالاتر از اين نيست و آداب آن در كتب فقهيه مفصلا ذكر شده است و پس از آن خداوند بر سبيل استفهام تقريرى فرموده آيا ممكن است شخص مؤمن موحّد فرمانبردار خدا و رسول مانند مرد كافر متمرّد از فرمان آن دو باشد در فضل و شرف و تقرب بخدا و پاداش روز جزا و خود جواب داده كه هرگز آندو نفر مساوى نخواهند بود و تفاوت را مفصلا بيان فرموده كه اما آنانكه ايمان آوردند و كارهاى شايسته نمودند مر آنها را است بهشتهائى كه مأوى و منزل حقيقى هميشگى كه كسى از آن بيرون نميرود آنمنزل است و تازه آنمنزل باتمام لوازم تعيّش كامل كه در آن است برسم پيشكشى و تشريفات و رودى مهمان از جانب خداوند بايشان تقديم ميشود آنهم بعنوان استحقاق در مقابل اعماليكه در دنيا براى رضاى خدا بجا مىآوردند و اما آنانكه كافر و متمرد از حكم خدا و رسول گشتند جايگاه آنها آتش جهنم است و چون داخل آن شوند هفتاد سال پائين روند تا به ته جهنم برسند و چون رسيدند هر وقت فشار آتش بالاشان آورد كه بخواهند بيرون آيند ملائكه با گرزهاى آهنين كه بفرقشان ميكوبند بر ميگردانند آنها را بجاى خودشان و باين حال هميشه باقى و بر قرار خواهند بود چنانچه قمى ره نقل نموده و از جانب خداوند بآنها گفته ميشود بچشيد عذاب آتشى را كه در دنيا تكذيب مينموديد آنرا و اين براى توهين و تعيير و مزيد تعذيب آنها است فيض ره فرموده اخبار از طريق عامه و خاصه مستفيض است كه اين سه آيه و آيه بعد در باره امير المؤمنين عليه السّلام و وليد بن عقبه نازل شده است و قمى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه امير المؤمنين با وليد بن عقبه مشاجره نمودند آنملعون گفت من از تو طلاقت لسان و حدّت سنانم بيشتر و در جنگ ثبات قدمم زيادتر است حضرت فرمود ساكت شو تو فاسقى و اين آيات نازل شد و در احتجاج از امام مجتبى عليه السّلام باين معنى و آنكه مراد از مؤمن امير المؤمنين عليه السّلام و مراد از فاسق وليد است تصريح شده و معلوم است كه شأن نزول منافات با عموم كلام ندارد و مراد از فسّاق كفارند كه براى تكذيب و انكار معذّب شدهاند.
جلد 4 صفحه 295
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلا تَعلَمُ نَفسٌ ما أُخفِيَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعمَلُونَ «17»
پس نمي داند هيچ نفسي آن چه را که مخفي شده است براي آنها از چيزهايي که باعث روشنايي چشمها است عوض و جزاء به آن چه که بودند عمل ميكردند.
نعم بهشت چون ديده نشده نميتوان در دنيا درك كرد و اينکه تعبيرات که در قرآن مجيد و اخبار آل اطهار هست به عسل مصفي و لبن لم يتغير طعمه و خمر لذة للشاربين و ماء غير آسن يا به عنب و رطب و به سيب و گلابي و مرغ بريان كرده و به ذهب و فضه و جواهرات و قصور و فرش و حور و اشجار و امثال اينها براي اينکه است که در دنيا اينکه ثمرهها را مشاهده كردهاند و بيش از اينکه نميتوانند درك كنند و الا: «چه نسبت خاك را با عالم پاك!» به قول مثنوي:
آن چه ميگويم به قدر فهم تو استبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 17)- در این آیه به پاداش عظیم و مهم مؤمنان راستین که دارای نشانههای مذکور در دو آیه قبل هستند پرداخته، با تعبیر جالبی که حکایت از اهمیت فوق العاده پاداش آنان میکند، میفرماید: «هیچ کس نمیداند چه پاداشهای مهمی که مایه روشنی چشمهاست برای آنها نهفته شده»! (فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ).
«این پاداش کارهایی است که انجام میدادند» (جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).
در حدیثی میخوانیم که پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله میگوید: «خدا میفرماید: من برای بندگان صالحم نعمتهائی فراهم کردهام که هیچ چشمی ندیده، و هیچ گوشی نشنیده، و بر فکر کسی نگذشته است»!
نکات آیه
۱ - هیچ کس، توان ندارد ارزش و اهمیت پاداش هاى الهى را براى مؤمنان راستین، درک کند. (فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعین) «نَفْس» شامل هر صاحب حیاتى از جمله انسان ها و ملائکه مى شود. سیاق نفى مفید عموم است.
۲ - چشم شب زنده داران و انفاق کنندگان در راه خدا، به پاداش هاى وصف ناپذیر الهى، روشن است. (تتجافى جنوبهم عن المضاجع ... فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعین) «قرّة» احتمال دارد از «قَرّ» به معناى «قرار گرفتن» باشد که کنایه از رضایت و چشم ندوختن به چیزى دیگر است و احتمال دارد از «قرّ» به معناى «سردى» باشد که کنایه از خوشحالى و چشم روشنى است. برداشت بالا براساس احتمال دوم است.
۳ - عبادات نهانى و در دل شب مؤمنان، داراى پاداش عظیم و نهفته است. (تتجافى جنوبهم عن المضاجع یدعون ربّهم ... فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم)
۴ - نعمت هاى عظیم اخروى، پاداش عمل مستمر خود مؤمنان است که در دنیا انجام مى دهند. (فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعین جزاء بما کانوا یعملون)
۵ - پاداش سجده و تسبیح همراه با حمد خداوند و عبادت هاى شبانه و انفاق هاى مؤمنان، فوق حد شمارش است. (إنّما یؤمن ... سجّدًا و سبّحوا بحمد ربّهم ... تتجافى جنوبهم ... و ممّا رزقنهم ینفقون . فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم) «فاء» در «فلاتعلم نفس» تفریع بر آیات پیش است که در آنها صفات نیکوى مؤمنان شمرده شده است. بنابراین، معنا، چنین مى شود: «مؤمنانى که داراى صفات یاد شده اند، پاداشى مخفى دارند». با توجه به تفریع احتمال دارد که اختفاى پاداش، کنایه از فوق شمارش بودن باشد.
۶ - مداومت بر اعمال شایسته در دنیا، داراى ارج و پاداشى چشمگیر در پیشگاه الهى است. (قرّة أعین جزاء بما کانوا یعملون)
۷ - توجه به پاداش هاى عظیم اخروى، مایه گرایش هر چه بیشتر مؤمنان به عمل شایسته است. (یدعون ربّهم ... و ممّا رزقنهم ینفقون . فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعین)
۸ - خود انسان در سعادت اخروى اش داراى نقشى تعیین کننده است. (فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعین جزاء بما کانوا یعملون)
۹ - خداوند، انسان ها را به روى آوردن به انجام دادن عمل شایسته، جهت نیل به سعادت اخروى تشویق کرده است. (فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم ... جزاء بما کانوا یعملون) اعلام مخفى بودن پاداش مؤمنان و وصف ناپذیر بودنش برانگیزاننده انسان ها، جهت دستیابى به آن پاداش است و یادآورى جزاى عمل، مزید بر تشویق است.
روایات و احادیث
۱۰ - «عن أبى عبداللّه(ع)... قال: إنّ اللّه خلق الجنّة... و لم ترها عین و لم یطلع علیها مخلوق... و هو قول اللّه تعالى: «فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعین»;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: خداوند، بهشت را آفرید و هیچ چشمى آن را ندیده و هیچ مخلوقى از آن آگاه نگشته است ... و آن، این سخن خداوند است که مى فرماید: فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرُّة أعین».
موضوعات مرتبط
- انفاق: پاداش انفاق ۵
- انفاقگران: چشم روشنى انفاقگران ۲
- بهشت: صفات بهشت ۱۰
- تسبیح: پاداش تسبیح ۵
- تهجد: پاداش تهجد ۳، ۵
- حمد: پاداش حمد ۵
- خدا: ارزش پاداشهاى خدا ۱; پاداشهاى خدا ۲; تشویقهاى خدا ۹
- ذکر: آثار ذکر پاداشهاى اخروى ۷
- سجده: پاداش سجده ۵
- سعادت: عوامل سعادت اخروى ۸، ۹
- عبادت: پاداش عبادت پنهانى ۳
- عمل: آثار عمل ۸; پاداش عمل ۴
- عمل صالح: آثار عمل صالح ۹; ارزش تداوم عمل صالح ۶; پاداش تداوم عمل صالح ۶; تشویق به عمل صالح ۹; زمینه عمل صالح ۷
- مؤمنان: پاداش مؤمنان ۱، ۴
- متهجدان: چشم روشنى متهجدان ۲
- نعمت: نعمت هاى اخروى ۴
منابع
- ↑ تفسیر قمى، ج ۲، ص ۱۷۰; نورالثقلین، ج ۴، ص ۲۲۷، ح ۲۷.