الأعراف ٨٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۴:۰۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

اگر ما به آیین شما بازگردیم، بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات بخشیده، به خدا دروغ بسته‌ایم؛ و شایسته نیست که ما به آن بازگردیم مگر اینکه خدایی که پروردگار ماست بخواهد؛ علم پروردگار ما، به همه چیز احاطه دارد. تنها بر خدا توکل کرده‌ایم. پروردگارا! میان ما و قوم ما بحق داوری کن، که تو بهترین داورانی!»

اگر پس از آن كه خدا ما را از آيين شما رهانيده، به آن بازگرديم، قطعا بر خدا دروغ بسته‌ايم، و ما را نسزد كه به آن بازگرديم، مگر آن كه خدا، پروردگار ما بخواهد. علم پروردگارمان همه چيز را فرا گرفته است. ما بر خدا توكل كرده‌ايم. بار الها! ميان ما و قومما
اگر بعد از آنكه خدا ما را از آن نجات بخشيده [باز] به كيش شما برگرديم، در حقيقت به خدا دروغ بسته‌ايم؛ و ما را سزاوار نيست كه به آن بازگرديم، مگر آنكه خدا، پروردگار ما بخواهد. [كه‌] پروردگار ما از نظر دانش بر هر چيزى احاطه دارد. بر خدا توكل كرده‌ايم. بار پروردگارا، ميان ما و قوم ما به حق داورى كن كه تو بهترين داورانى.»
اگر ما به دین شما برگردیم با وجود آنکه خدا ما را از آن نجات داده همانا به خدا افترا و دروغ بسته‌ایم، و هرگز نشود که ما به آیین شما رجوع کنیم مگر آنکه مشیّت خدا قرار گیرد، که او پروردگار ماست، پروردگار ما بر همه چیز کاملا آگاه است، ما بر خدا توکل کردیم، پروردگارا، تو بین ما و امت، به حق داوری کن که تو بهترین داورانی.
اگر پس از آنکه خدا ما را از آن [آیین شرک آلود] نجات داده به آیین شما بازگردیم [و بگوییم: خدا دارای شریک و همتاست] یقیناً بر خدا دروغ بسته ایم؛ بنابراین امکان ندارد به آیین شما بازگردیم، مگر اینکه خدا که پروردگار ماست بخواهد [که او هم مشرک شدن و کافر شدن کسی را هرگز نمی خواهد] پروردگار ما از نظر دانش بر همه چیز احاطه دارد، فقط بر خدا توکل کردیم. پروردگارا! میان ما و قوم ما به حق داوری کن که تو بهترین داورانی.
پس از آنكه خدا ما را از كيش شما رهانيده است اگر بدان بازگرديم، بر خدا دروغ بسته باشيم، و ما ديگر بار بدان كيش بازنمى‌گرديم، مگر آنكه خدا آن پروردگار ما خواسته باشد. زيرا علم پروردگار ما بر همه چيز احاطه دارد. ما بر خدا توكل مى‌كنيم. اى پروردگار ما، ميان ما و قوم ما به حق، راهى بگشا كه تو بهترين راهگشايان هستى.
اگر به آیین شما -پس از آنکه خداوند از آن نجاتمان داده استبازگردیم، به راستی که بر خداوند دروغ بسته‌ایم، و ما را نسزد که به آن بازگردیم، مگر آنکه خدا، پروردگارمان بخواهد، که علم او همه چیز را فراگیر است، بر خدا توکل کردیم، پروردگارا بین ما و قوممان به حق داوری کن که تو بهترین داورانی‌
اگر به كيش شما باز گرديم پس از آنكه خداوند ما را از آن رهايى داد، بى‌گمان بر خدا دروغ بسته باشيم و ما را نشايد كه به آن بازگرديم مگر آنكه خدا، پروردگار ما، بخواهد. دانش پروردگار ما هر چيزى را فرا گرفته است. بر خدا توكل كرديم. پروردگارا، ميان ما و قوم ما به حق داورى كن- يا: راهى بگشاى- كه تو بهترين داورانى- يا: راهگشايانى-.
اگر ما به آئین شما درآئیم، بعد از آن که خدا ما را از آن نجات بخشیده است، مسلّماً به خدا دروغ بسته‌ایم (و به گزاف خویشتن را پیروان آئین آسمانی نامیده‌ایم). ما را نسزد که بدان درآئیم، مگر این که خدا که پروردگار ما است بخواهد (که هرگز چنین چیزی را هم نخواهد خواست). علم پروردگار ما همه چیز را در بر گرفته است (و او با مرحمت و محبّتی که نسبت به مؤمنان دارد، ایمان ما را محفوظ می‌فرماید. لذا) ما تنها بر خدا توکّل داشته (و هم بدو پشت می‌بندیم). پروردگارا! میان ما و قوم ما به حق داوری کن (حقی که سنّت تو در داوری میان محِقّینِ مصلِحین و مبْطِلینِ مفسدین، بر آن جاری است) و تو بهترینِ داورانی (چرا که بر همه‌چیز آگاه و بر هر چیز توانائی).
«اگر بعد از هنگامی‌که خدا ما را از ملتتان نجات بخشید (باز) به کیش شما برگردیم، همانا به خدا دروغ بسته‌ایم و برای ما (سزاوار) نیست که به آن بازگردیم، مگر آنکه خدا، پروردگارمان، بخواهد. علم پروردگار ما هر چیزی را در بر دارد (و ما) بر خدا توکل کردیم. پروردگارمان! میان ما و قوم ما به (تمامی) حق فیصله و گشایشی ده، حال آنکه تو بهترین گشایش‌دهندگانی.»
همانا بسته‌ایم بر خدا دروغی را اگر بازگردیم در ملت شما پس از آنکه نجاتمان داد خدا از آن و نرسد ما را که بازگردیم در آن مگر بخواهد خدا پروردگار ما فراگرفته است پروردگار ما همه چیز را به دانش بر خدا توکل کردیم پروردگار ما بگشای میان ما و قوم ما به حقّ و توئی بهترین گشایندگان‌


الأعراف ٨٨ آیه ٨٩ الأعراف ٩٠
سوره : سوره الأعراف
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِلاّ أَن یَشَآءَ اللهُ»: ذکر این قید برای یادآوری این مطلب است که خدا قادر مطلق است و هرچه بخواهد شدنی است، ولی سنّت خدا برابر عدل انجام می‌گیرد و لذا هرگز چنین دستوری را صادر نمی‌فرماید. یا این که بیان این سخن از سوی شعیب، محض تواضع و تأدّب با خدا و فرمانبریِ بی‌چون و چرا از ذات ذوالجلال است. همان گونه که پیغمبر ما به هنگام دعا می‌فرمود: «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلی دِینِکَ»: در صورتی که می‌دانست خداوند دل او را بر ایمان ثابت و ماندگار می‌دارد. «إِفْتَحْ»: داوری کن (نگا: شعراء / . «الْفَاتِحِینَ»: قضات. داوران.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- شعیب (ع) در پاسخ اشراف کفرپیشه مدین، گرایش به آیین شرک را افترا بر خداوند دانست. (قد افترینا على اللّه کذبا إن عدنا فى ملتکم)

۲- شرکورزى، افترا بر خداوند است. (قد افترینا على اللّه کذبا إن عدنا فى ملتکم)

۳- شعیب (ع) و همگامان مؤمنش، بیزار از گرایش به آیین شرک و افترا بستن بر خدا (قال أو لو کنا کرهین. قد افترینا على اللّه کذبا إن عدنا فى ملتکم)

۴- خداوند نجاتبخش شعیب(ع) و همگامانش از گرایش به شرک (بعد إذ نجنا اللّه منها)

۵- مشرکان در اسارت اوهام شرک آلود، و موحدان رهیده از آن (بعد إذ نجنا اللّه منها) به کارگیرى واژه «نجات» (نجینا اللّه)، براى دست کشیدن از آیینى و روى آورى به آیینى دیگر، اشاره به این دارد که آیین نخست مایه اسارت و گرفتارى بوده و آیین جدید فرحبخش و باعث آزادى است.

۶- شعیب(ع) در آخرین پاسخ خویش به خواسته کافران مدین، بازگشت خود و همگامانش را به آیین شرک امرى ناممکن دانست. (و ما یکون لنا أن نعود فیها إلا أن یشاء اللّه ربنا) جمله «ما یکون لنا ... » که حکایت از عدم امکان بازگشت به آیین شرک دارد، هم مى تواند به معناى عدم امکان تکوینى باشد و هم مى تواند مراد از آن عدم امکان تشریعى (ناشایست بودن و جایز نبودن) باشد. برداشت فوق براساس احتمال اول است. گفتنى است که بر مبناى اول، مشیت الهى (إلا أن یشاء اللّه) مشیت تکوینى است و بر اساس احتمال دوم، مشیت الهى، مشیت تشریعى است.

۷- شعیب(ع) بازگشت خود و همگامانش را به آیین شرک تنها در صورت تعلق مشیت الهى، ممکن دانست. (و ما یکون لنا أن نعود فیها إلا أن یشاء اللّه ربنا)

۸- هدایت و ضلالت مردم، خارج از اختیار خداوند و مشیت او نیست. (إلا أن یشاء اللّه ربنا)

۹- دستیابى به توحید و پرهیز از شرک در گرو خواست خداوند و توفیقات اوست. (و ما یکون لنا أن نعود فیها إلا أن یشاء اللّه ربنا)

۱۰- اطمینان اهل ایمان به پایدار ماندن بر ایمان، ناسازگار با باور به مشیت مطلق خدا (و ما یکون لنا أن نعود فیها إلا أن یشاء اللّه ربنا)

۱۱- شعیب(ع) اظهار کفر و شرک را امرى نامشروع و ناروا براى خویش و همگامانش دانست. (و ما یکون لنا أن نعود فیها إلا أن یشاء اللّه ربنا) برداشت فوق بر این اساس است که مراد از عدم امکان که از جمله «ما یکون لنا ... » به دست مى آید، عدم امکان تشریعى باشد.

۱۲- شعیب(ع) و مؤمنان به رسالتش، انسانهایى تسلیم در برابر مشیتهاى خداوند (و ما یکون لنا أن نعود فیها إلا أن یشاء اللّه ربنا)

۱۳- ضرورت تسلیم در برابر مشیتهاى خداوند (إلا أن یشاء اللّه ربنا)

۱۴- خداوند، مالک و مدبر انسانها (ربنا)

۱۵- خواستها و مشیتهاى الهى درباره انسانها در راستاى تدبیر امور آنهاست. (إلا أن یشاء اللّه ربنا)

۱۶- علم و آگاهى خداوند، فراگیر تمام هستى است. (وسع ربنا کل شىء علماً)

۱۷- شعیب (ع)، علم مطلق خداوند را دلیل پذیرش ربوبیت وى و تسلیم در برابر مشیتهایش دانست. (قال ... إلا أن یشاء اللّه ربنا وسع ربنا کل شىء علماً)

۱۸- تنها خداوند آگاه به سرنوشت مؤمنان در پایدارى آنان بر توحید و یا بازگشتشان به کفر و شرک است. (و ما یکون لنا أن نعود فیها إلا أن یشاء اللّه ربنا وسع ربنا کل شىء علماً)

۱۹- علم همه جانبه خداوند بر هستى، ملاک لزوم تسلیم در برابر مشیت اوست. (إلا أن یشاء اللّه ربنا وسع ربنا کل شىء علماً)

۲۰- شعیب(ع) و همگامان مؤمنش، انسانهایى متکى به خدا و بهره مند از روحیه توکل (على اللّه توکلنا)

۲۱- پیامبران، انسانهایى متکى به خدا و متوکل بر او (على اللّه توکلنا)

۲۲- خداوند به دلیل آگاهى مطلقش بر هستى، تنها موجود شایسته اتکا و توکل است. (وسع ربنا کل شىء علماً على اللّه توکلنا)

۲۳- توجه به ربوبیت خدا و علم همه جانبه او، مستلزم توکل کردن بر وى و پایدارى در برابر تهدید دشمنان (وسع ربنا کل شىء علماً على اللّه توکلنا)

۲۴- انسان بدون توکل بر خدا، ناتوان از پایدارى بر ایمان خویش است. (إلا أن یشاء اللّه ... على اللّه توکلنا)

۲۵- شعیب (ع) پس از یأس از ایمان مردم کفرپیشه با دعا به درگاه خداوند از وى خواست تا بین او و کفرپیشگان قضاوت کند. (ربنا افتح بیننا و بین قومنا بالحق و أنت خیر الفتحین) از معانى کلمه «فتح» داورى کردن و قضاوت نمودن است.

۲۶- شعیب(ع) در دعاى خویش خواستار امدادهاى غیبى خداوند شد. (ربنا افتح بیننا و بین قومنا بالحق)

۲۷- داورى خداوند میان انسانها، جلوه اى از ربوبیت او نسبت به ایشان است. (ربنا افتح)

۲۸- وانهادن داورى نهایى به خداوند براى فیصله دادن به خصومتهاى طرفداران حق و باطل، مصداقى از توکل بر اوست. (على اللّه توکلنا ربنا افتح بیننا و بین قومنا بالحق)

۲۹- اتکا و توکل بر خدا وادارکننده آدمى به درخواست نیازها از وى و نیایش به درگاه اوست. (على اللّه توکلنا ربنا افتح بیننا و بین قومنا بالحق)

۳۰- داورى نهایى میان مؤمنان و کافران، شایسته خداوند آگاه بر تمامى هستى است. (وسع ربنا کل شىء علماً ... ربنا افتح بیننا و بین قومنا بالحق)

۳۱- تثبیت حق، هدف دعاى شعیب پیامبر (ربنا افتح ... بالحق) شعیب (ع) در دعاى خویش با اینکه اذعان به حقانیت خویش داشت، نگفت که خدایا به سود ما داورى کن، بلکه گفت خدایا حق را به کرسى بنشان ; و این اشاره به این حقیقت دارد که پیامبران هدفى جز تثبیت حق نداشته اند.

۳۲- خداوند برترین حاکم و فیصله دهنده درگیریها و کشمکشهاى طرفداران حق و باطل (و أنت خیر الفتحین)

موضوعات مرتبط

  • اختلاف: منشأ حل اختلاف ۳۲
  • افترا: تبرى از افترا ۳
  • امداد غیبى: درخواست امداد غیبى ۲۶
  • انبیا: توکل انبیا ۲۱
  • انسان: تدبیر امور انسان ۱۴، ۱۵ ; ضعف انسان ۲۴ ; مالک انسان ۱۴
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۲۹
  • اهل مدین: کفر اهل مدین ۲۵
  • ایمان: استقامت بر ایمان ۲۴ ; اطمینان به تداوم ایمان ۱۰ ; ایمان به مشیت خدا ۱۰
  • پیروان شعیب:۷ انقیاد پیروان شعیب ۷ ۱۲ ; توکل پیروان شعیب ۷ ۲۰ ; عقیده پیروان شعیب ۷ ۳، ۱۱، ۱۲ ; فضایل پیروان شعیب ۷ ۲۰ ; نجات پیروان شعیب ۷ ۴
  • تسلیم: به مشیت خدا ۱۲، ۱۳، ۱۷، ۱۹ ; ملاکهاى تسلیم ۱۹
  • توحید: استقامت بر توحید ۱۸
  • توکل: آثار توکل ۲۹ ; اهمیت توکل بر خدا ۲۴ ; توکل بر خدا ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۸، ۲۹
  • جهانبینى: و ایدئولوژى ۲۳
  • حق: تثبیت حق ۳۱ ; دشمنى حق و باطل ۲۸
  • خدا: اختصاصات خدا ۱۸، ۲۲، ۳۰ ; افترا به خدا ۱، ۲، ۳ ; امدادهاى خدا ۲۶ ; تدبیر خدا ۱۴، ۱۵ ; توفیقات خدا ۹ ; درخواست قضاوت خدا ۲۵ ; ربوبیت خدا ۱۷، ۲۳، ۲۷ ; علم خدا ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۲، ۲۳، ۳۰ ; قضاوت خدا ۲۷، ۲۸، ۳۰، ۳۲ ; مالکیت خدا ۱۴ ; محدوده اختیارات خدا ۸ ; محدوده علم خدا ۱۶ ; مشیت خدا ۷، ۸، ۹، ۱۵
  • دشمنان: تهدید دشمنان ۲۳
  • دعا: زمینه دعا ۲۹
  • شرک: اجتناب از شرک ۹ ; تبرى از شرک ۳ ; حقیقت شرک ۲ ; گرایش به شرک ۱، ۷ ; ناپسندى اظهار شرک ۱۱ ; نجات از شرک ۴، ۵
  • شعیب(ع): انقیاد شعیب(ع) ۱۲، ۱۷ ; تبرى شعیب(ع) ۳ ; توحید شعیب(ع) ۶ ; توکل شعیب(ع) ۲۰ ; خواسته هاى شعیب(ع) ۲۵، ۲۶ ; دعاى شعیب(ع) ۲۶ ; شعیب(ع) و اشراف مدین ۱ ; شعیب(ع) و کافران مدین ۶، ۲۵ ; عقیده شعیب(ع) ۷، ۱۱، ۱۷ ; فضایل شعیب(ع) ۲۰ ; فلسفه دعاى شعیب(ع) ۳۱ ; قصه شعیب(ع) ۱، ۳، ۴، ۶، ۱۱، ۱۲، ۲۰، ۲۵ ; مؤمنان به شعیب(ع) ۱۲ ; نجات شعیب(ع) ۴ ; یأس شعیب(ع) ۲۵
  • عقیده: منشأ عقیده به توحید ۹
  • علم: آثار علم ۲۳ ; علم و عمل ۲۳
  • قاضى: بهترین قاضى ۳۲
  • قضاوت: بین مؤمنان و کافران ۳۰
  • قوم شعیب: تاریخ قوم شعیب ۶، ۱۲، ۲۵
  • کفر: ناپسندى اظهار کفر ۱۱
  • گمراهى: منشأ گمراهى ۸
  • مؤمنان: استقامت مؤمنان ۱۸ ; سرنوشت مؤمنان ۱۸
  • متوکلان:۲۰، ۲۱
  • مدین: خواسته هاى کافران مدین ۶
  • مشرکان: موهومات مشرکان ۵
  • موحدان: آزادى موحدان ۵
  • نیاز: منشأ تأمین نیاز ۲۹
  • هدایت: منشأ هدایت ۸

منابع