الزمر ٢٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۲۱ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
کَذَّبَ‌ الَّذِينَ‌ مِنْ‌ قَبْلِهِمْ‌ فَأَتَاهُمُ‌ الْعَذَابُ‌ مِنْ‌ حَيْثُ‌ لاَ يَشْعُرُونَ‌

ترجمه

کسانی که قبل از آنها بودند نیز (آیات ما را) تکذیب نمودند، و عذاب (الهی) از جایی که فکر نمی‌کردند به سراغشان آمد!

|كسانى [هم‌] كه پيش از آنان بودند به تكذيب پرداختند، پس از آن جا كه حدس نمى‌زدند عذاب به سراغشان آمد
كسانى [هم‌] كه پيش از آنان بودند به تكذيب پرداختند، و از آنجا كه حدس نمى‌زدند عذاب برايشان آمد.
آنان که پیش از این امت بودند نیز (پیغمبران خود را) تکذیب کردند پس، از جایی که پی نمی‌بردند عذاب (قهر حق) بر آنها فرود آمد.
کسانی [هم] که پیش از آنان بودند [آیات خدا را] تکذیب کردند، پس از آنجا که گمان نمی کردند، عذاب به سویشان آمد.
پيشينيانشان تكذيب كردند و عذاب از جايى كه نمى‌دانستند بر سرشان رسيد.
پیشینیان آنان هم تکذیب [پیامبران و کتب آسمانی‌] پیشه کردند، آنگاه عذاب به نحوی که گمانش را نمی‌بردند بر سرشان آمد
كسانى كه پيش از آنان بودند [حق را] تكذيب كردند، پس عذاب از جايى كه نمى‌دانستند- و انتظار نداشتند- بديشان آمد.
(ستمگران تصوّر نکنند فقط در آخرت دچار عذاب می‌گردند و در این جهان در امان می‌مانند) کسانی که قبل از ایشان بوده‌اند (و پیغمبران ما را) تکذیب کرده‌اند، عذاب (الهی به گونه‌ای و) از جائی دامانشان را گرفته است که (انتظارش را نداشته و) بدان پی نبرده‌اند.
کسانی (هم) که پیش از آنان بودند تکذیب کردند، و از آنجا که دقت و گمان نمی‌کردند، (نابهنگام) عذاب برایشان آمد.
تکذیب کردند آنان که پیش از ایشان بودند پس بیامدشان عذاب از جائی که نمی‌دانستند

Those before them also denied the truth, so the penalty came upon them from where they did not perceive.
ترتیل:
ترجمه:
الزمر ٢٤ آیه ٢٥ الزمر ٢٦
سوره : سوره الزمر
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مِن قَبْلِهِمْ ...»: پیش از این کافران و مشرکانِ فعلی. «مِنْ حَیْثُ»: از جائی که.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ «25»

كسانى كه پيش از اين كفّار بودند (نيز پيامبران را) تكذيب كردند پس از طريقى كه توجّه نداشتند عذاب به سراغشان آمد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ «25»

كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ‌: تكذيب كردند آنانكه بودند از پيشينيان كفار، پيغمبر خود را، فَأَتاهُمُ الْعَذابُ‌: پس آمد به ايشان عذاب الهى و عقاب پادشاهى، مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ‌: از آنجا كه شعور نمى‌داشتند به آن و وقوع آن در خاطرشان نمى‌گذشت بلكه در حالت امنيت و رفاهيت و غفلت عذاب بر ايشان نازل شد بر طريق فجئه.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى‌ لِأُولِي الْأَلْبابِ «21» أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‌ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «22» اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‌ ذِكْرِ اللَّهِ ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ «23» أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ «24» كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ «25»

ترجمه‌

آيا نديدى كه خداوند فرستاد از آسمان آب را پس روان گردانيد آنرا از چشمه‌هائى در زمين پس بيرون مى‌آورد بآن زراعتى را كه مختلف است رنگهايش پس خشك ميشود پس مى‌بينى آنرا زرد شده پس ميگرداند آنرا شكسته و خورد شده همانا در اين هر آينه پندى است براى خردمندان‌

آيا پس كسيكه گشادگى داد خدا سينه‌اش را براى اسلام پس او است با نورى از پروردگارش پس واى بر آنها كه سخت است دلهاشان از ياد خدا آنگروه در گمراهى آشكارند

خداوند فرستاد بهترين گفتار جديد را كتابى كه آياتش شبيه است بيكديگر داراى مكرّراتى كه ميلرزد از آن پوستهاى آنانكه ميترسند از پروردگارشان پس نرم ميشود و آرام ميگردد پوستهاشان و دلهاشان بياد خدا اين راهنمائى خدا است هدايت ميكند بآن هر كه را ميخواهد و كسيرا كه گمراه كند خدا پس نيست براى او راهنمائى‌

آيا كسيكه پرهيز ميكند بصورت خود از بدى عذاب روز قيامت چه حالى دارد و گفته شود به ستمكاران بچشيد آنچه را كه بوديد كسب‌


جلد 4 صفحه 492

ميكرديد

تكذيب كردند كسانى كه بودند پيش از آنها پس آمد آنها را عذاب الهى از جائيكه نميدانستند.

تفسير

خداوند منّان بعد از دعوت بتوحيد استدلال فرموده است بر آن بآنكه اى انسان عاقل آيا نمى‌بينى خداوند از آسمان باران رحمت خود را نازل فرموده و آنرا از چشمه‌ها در زمين جارى ساخته پس بيرون ميآورد بوسيله آن آب جارى زراعتهائى را كه مختلف است انواع و اصناف و الوان آنها مانند گندم و جو و برنج و ارزن و ساير حبوبات گوناگون رنگارنگ از سطح زمين و چند روزى سبز و خرّم است پس خشك ميشود و مى‌بينى آنرا كه زرد شده پس ميگرداند آنرا بوسيله باد و دست كارگران ريز ريز و خورد شده و آن جزء بدن انسان و حيوانات ميگردد و بالاخره خاك ميشود و باز از زمين سر بيرون ميكند و بصورت اوّل برميگردد اگر داراى عقل و خرد باشى متذكّر خواهى شد كه خودت هم بهمين منوال بوده و خواهى بود هميشه سرسبز و خرّم نخواهى ماند و بدولت دو روزه مغرور نخواهى گشت ولى تمام مردم در اين تذكّرات و تنبّهات يكسان نيستند آيا كسيكه خداوند باو شرح صدر و وسعت قلب براى درك حقائق اسلام و ثبات قدم در آن عنايت فرموده كه روشن ضمير و با نوار الهيّه مستنير ميباشد مانند كسى است كه از اين نعمت محروم است پس واى بحال كسانيكه بواسطه اعراض از ذكر خدا و توغّل در معاصى قساوت قلب پيدا كرده‌اند و سخت شده دلهاشان كه ديگر موعظه و نصح و تحذير در دل آنها اثر نميكند بلكه از شنيدن آنها و آيات قرآنيّه مشمئز ميشوند و شايد باين ملاحظه قساوت متعدّى بمن شده چون اشمئزاز متعدّى بمن ميشود و شايد بملاحظه سببيّت ذكر خدا براى قساوت باشد در بعضى نفوس چنانچه فيض ره بيان فرموده ولى بنظر حقير بعيد است و معلوم است كه اين قبيل مردم در گمراهى واضحى بسر ميبرند و در بعضى از روايات براى شرح صدر و نور قلب علائمى ذكر شده كه از آن جمله اعراض از دنيا و اقبال بآخرت و تهيّه لوازم مرگ است و قمّى ره نقل فرموده كه در باره امير المؤمنين عليه السّلام نازل شده و عامّه آنرا نازل در شأن آنحضرت و حمزه دانند و ما بعد آنرا نازل در باره ابو لهب و اولادش و بهترين احاديث و اخبار قصص و حكايات انبياء عظام است كه‌


جلد 4 صفحه 493

خداوند آنها را در كتاب كريم خود بكرّات و مرّات متقارب بيكديگر و شبيه بهم ذكر فرموده بدون اختلاف و تهافتى در آن كه بلرزه درآيد از شنيدن آن پوستهاى بدن كسانيكه ميترسند از خدا پس بسبب خضوع و خشوع نرم و متأثر و مطمئن شود پوستهاشان و دلهاشان بياد خدا و نصرت بر اعدا اين حال بين خوف و رجاء يا اين احسن الحديث توفيق و هدايت الهيّه است كه شامل حال هر كس خواسته باشد ميشود و كسيرا كه خدا بخود واگذار فرمود براى عدم قابليت و اعراض از ذكر در دنيا و آخرت هادى و راهنمائى نخواهد داشت اينمعنى بنظر حقير رسيد ولى مفسرين احسن الحديث را عبارت از تمام قرآن دانسته‌اند بمناسبت نزول آن بعد از كتب سماويه قديمه و تشابه آيات و سور آنرا باعتبار فصاحت و بلاغت و صحّت معانى و استحكام مبانى و كثرت نفع و عدم اختلاف و تناقض دانسته‌اند و حكمت تكرار در آيات قرآن را فرموده‌اند آنستكه نفوس از استماع مواعظ و نصايح تنفّر دارد و تا تكرار نشود راسخ در آن نگردد و شمه‌اى از اينمقال در اوّل اين كتاب گذشت و اينكه مثانى كه جمع مثنى است صفت كتاب كه مفرد است قرار داده شده براى آنستكه قرآن مشتمل بر آيات و اجزاء و تفاصيل است و بعضى مثانى بودن كتاب را باعتبار تكرار آن بتلاوت و نياوردن ملالت و نيفتادن از حلاوت دانسته‌اند و محتمل است مثانى تميز باشد براى متشابها يعنى متشابه است مكرّرات آن و بنابر اين مؤيّد نظريّه حقير خواهد بود چون مكرّرات نوعا در قصص قرآنيه است و بر سبيل تعجّب فرموده است آيا كسيكه دست بسته وارد جهنّم ميشود و اشرف اعضاء بدن خود را كه صورت است براى خود سپر آتش و عذاب شديد آن ميكند با آنكه بايد دست را سپر قرار داد مانند كسى است كه مأمون از عذاب است و در سايه عرش الهى قرار دارد و با اينحال باز ملائكه غضب باو و همكارانش در ظلم بنفس و غير ميگويند بچشيد نتيجه اعمال زشت خودتان را در دنيا از مخالفت انبيا و اولياء امم سابقه هم در نتيجه تكذيب انبياء سلف و اوصياء ايشان بعذاب‌هاى گوناگون معذب شدند از راهى كه تصوّر آنرا نميكردند و در وقتى كه انتظار آنرا نداشتند چنانچه در آيات آتيه ذكر شده است.


جلد 4 صفحه 494

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


كَذَّب‌َ الَّذِين‌َ مِن‌ قَبلِهِم‌ فَأَتاهُم‌ُ العَذاب‌ُ مِن‌ حَيث‌ُ لا يَشعُرُون‌َ «25»

تكذيب‌ انبياء كردند كفاري‌ ‌که‌ پيش‌ ‌از‌ اينها بودند ‌پس‌ آمد ‌آنها‌ ‌را‌ عذاب‌ ‌در‌ حالي‌ ‌که‌ هيچ‌ متوجه‌ نبودند مثل‌ قوم‌ نوح‌ و عاد و ثمود و قوم‌ لوط و شعيب‌ و فرعونيان‌ ‌که‌ بغتة عذاب‌ نازل‌ شد ‌بر‌ ‌آنها‌.

كَذَّب‌َ الَّذِين‌َ مِن‌ قَبلِهِم‌ كفار و مشركين‌ ‌در‌ زمان‌ انبياء سلف‌ تكذيب‌ انبياء كردند و ايمان‌ نياوردند.

فَأَتاهُم‌ُ العَذاب‌ُ غرق‌ و باد و صيحه‌ و صاعقه‌ و امطار حجاره‌ و خسف‌ و امثال‌ اينها.

مِن‌ حَيث‌ُ لا يَشعُرُون‌َ ‌ يا ‌ ‌در‌ خواب‌ بودند ‌ يا ‌ اشتغال‌ بامور دنيوي‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ مقام‌ قتل‌ مؤمنين‌ ‌که‌ ناگاه‌ هلاك‌ شدند ‌اينکه‌ كفّار و مشركين‌ ‌هم‌ بترسند ‌که‌ باين‌ گونه‌ عذابها گرفتار نشوند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 25)- آنچه تاکنون گفته شد اشاره کوتاهی بود به عذابهای دردناک آنان در قیامت و در این آیه سخن از عذاب دنیای آنها می‌گوید، مبادا تصور کنند که در این زندگی دنیا در امان خواهند بود، می‌فرماید: «کسانی که قبل از آنها بودند نیز.

(آیات ما را) تکذیب نمودند، و عذاب (الهی) از جائی که فکر نمی‌کردند به سراغشان آمد» (کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ).

نکات آیه

۱ - اقوامى پیش از مشرکان صدراسلام، به تکذیب پیامبران خویش پرداخته بودند. (کذّب الذین من قبلهم)

۲ - تکذیب پیامبران، داراى پیشینه طولانى در تاریخ (کذّب الذین من قبلهم)

۳ - تکذیب کنندگان پیامبران، از میان اقوام گذشته، به عذاب الهى گرفتار شدند. (کذّب الذین من قبلهم فأتیهم العذاب)

۴ - عذاب تکذیب کنندگان انبیاى الهى، غافلگیرانه بود. (فأتیهم العذاب من حیث لایشعرون)

۵ - عذاب غافلگیرانه تکذیب کنندگان پیامبران در گذشته، تهدیدى علیه دشمنان دین است. (کذّب الذین من قبلهم فأتیهم العذاب من حیث لایشعرون) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه، در مقام تهدید و هشدارو عبرت آموزى است.

۶ - سرنوشت شوم و هلاکت بار تکذیب کنندگان پیامبران در گذشته، عبرت آموز براى دیگران (کذّب الذین من قبلهم فأتیهم العذاب من حیث لایشعرون)

موضوعات مرتبط

  • اقوام پیشین: تاریخ اقوام پیشین ۱، ۳; تکذیبگرى اقوام پیشین ۱; عذاب اقوام پیشین ۳
  • انبیا: آثار عذاب مکذبان انبیا ۵; تاریخ انبیا ۱، ۲; تکذیب انبیا ۲; عبرت از سرنوشت مکذبان انبیا ۶; عذاب مکذبان انبیا ۳، ۴; مکذبان انبیا ۱; هلاکت مکذبان انبیا ۶
  • دین: تهدید دشمنان دین ۵
  • عبرت: عوامل عبرت ۶
  • عذاب: آثار عذاب استیصال ۵; عذاب ناگهانى ۴

منابع