الزمر ٢٤
کپی متن آیه |
---|
أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ |
ترجمه
الزمر ٢٣ | آیه ٢٤ | الزمر ٢٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَفَمَن یَتَّقِی ...»: هنگامی که خطری متوجّه صورت میشود، انسان دست و بازو و سایر اعضای پیکر خود را سپر آن قرار میدهد تا چهره را از خطر مصون کند. امّا در دوزخ، حال دوزخیان به گونهای است که باید با صورت از خود دفاع کنند. چرا که دست و پای دوزخیان در غل و زنجیر است (نگا: یس / انسان / . جواب (مَنْ) محذوف است و تقدیر چنین است: أَفَمَن یَتَّقِی بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَمَنْ هُوَ آمِنٌ مِّن کُلِّ مَکْرُوهٍ، وَ مُتَنَعِّمٌ فِی الْجِنَانِ. «ذُوقُوا مَا کُنتُمْ تَکْسِبُونَ»: (نگا: عنکبوت / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِنَ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي... (۲) يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ... (۳) أَ فَمَنْ يَمْشِي مُکِبّاً عَلَى... (۲)
تفسیر
- آيات ۲۱ - ۳۷ سوره زمر
- مراد از اين كه قرآن، «أحسن الحديث» است، چیست؟
- «هدايت»، همه اش، از فضل خداست
- مراد از آیه: «أفَمَن يَتّقِى بِوَجهِهِ سُوءَ العَذَابِ يَومَ القِيَامَة»
- مَثَلى براى بيان حال انسان موحّد و مشرك
- چرا تکذیب کنندگان بر خدا، ستمکارترين مردم هستند؟
- بيان پاداش پرهيزکاران، نزد خداوند
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ «24»
پس آيا كسى كه (با ايمان و عمل صالح) روى خود را از عذاب بد روز قيامت دور مىسازد (مثل كسى است كه از قهر الهى در قيامت غافل است)؟ و (در آن روز) به ستمگران گفته مىشود: «بچشيد آن چه را كسب كردهايد.»
«1». نساء، 87.
«2». اعراف، 185.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 163
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ «24»
أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ: آيا پس كسى كه بپرهيزد به روى خود، سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ: از بدى عذاب و شدت عقاب روز قيامت كه زبانيه آتش جهنم است، يعنى روى خود را سپر آتش سازد به جهت آنكه دست و پاى او در زنجير آتش و ممكن نباشد او را دفع مگر به صورت خود. اين شخص مانند كسى است كه ايمن باشد از عذاب و نكال و در صدر بهشت باشد (استفهام انكارى)، يعنى البته مساوى نيستند و عقل سليم هم حكم به عدم تساوى نمايد. وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ: و گفته شود، يعنى خازنان جهنم گويند مر ستمكاران را از كفره و فجره، ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ: بچشيد جزاى آنچه بوديد كه كسب مىكرديد از تكذيب پيغمبر و بعث و نشور.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ «21» أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «22» اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِكْرِ اللَّهِ ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ «23» أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ «24» كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ «25»
ترجمه
آيا نديدى كه خداوند فرستاد از آسمان آب را پس روان گردانيد آنرا از چشمههائى در زمين پس بيرون مىآورد بآن زراعتى را كه مختلف است رنگهايش پس خشك ميشود پس مىبينى آنرا زرد شده پس ميگرداند آنرا شكسته و خورد شده همانا در اين هر آينه پندى است براى خردمندان
آيا پس كسيكه گشادگى داد خدا سينهاش را براى اسلام پس او است با نورى از پروردگارش پس واى بر آنها كه سخت است دلهاشان از ياد خدا آنگروه در گمراهى آشكارند
خداوند فرستاد بهترين گفتار جديد را كتابى كه آياتش شبيه است بيكديگر داراى مكرّراتى كه ميلرزد از آن پوستهاى آنانكه ميترسند از پروردگارشان پس نرم ميشود و آرام ميگردد پوستهاشان و دلهاشان بياد خدا اين راهنمائى خدا است هدايت ميكند بآن هر كه را ميخواهد و كسيرا كه گمراه كند خدا پس نيست براى او راهنمائى
آيا كسيكه پرهيز ميكند بصورت خود از بدى عذاب روز قيامت چه حالى دارد و گفته شود به ستمكاران بچشيد آنچه را كه بوديد كسب
جلد 4 صفحه 492
ميكرديد
تكذيب كردند كسانى كه بودند پيش از آنها پس آمد آنها را عذاب الهى از جائيكه نميدانستند.
تفسير
خداوند منّان بعد از دعوت بتوحيد استدلال فرموده است بر آن بآنكه اى انسان عاقل آيا نمىبينى خداوند از آسمان باران رحمت خود را نازل فرموده و آنرا از چشمهها در زمين جارى ساخته پس بيرون ميآورد بوسيله آن آب جارى زراعتهائى را كه مختلف است انواع و اصناف و الوان آنها مانند گندم و جو و برنج و ارزن و ساير حبوبات گوناگون رنگارنگ از سطح زمين و چند روزى سبز و خرّم است پس خشك ميشود و مىبينى آنرا كه زرد شده پس ميگرداند آنرا بوسيله باد و دست كارگران ريز ريز و خورد شده و آن جزء بدن انسان و حيوانات ميگردد و بالاخره خاك ميشود و باز از زمين سر بيرون ميكند و بصورت اوّل برميگردد اگر داراى عقل و خرد باشى متذكّر خواهى شد كه خودت هم بهمين منوال بوده و خواهى بود هميشه سرسبز و خرّم نخواهى ماند و بدولت دو روزه مغرور نخواهى گشت ولى تمام مردم در اين تذكّرات و تنبّهات يكسان نيستند آيا كسيكه خداوند باو شرح صدر و وسعت قلب براى درك حقائق اسلام و ثبات قدم در آن عنايت فرموده كه روشن ضمير و با نوار الهيّه مستنير ميباشد مانند كسى است كه از اين نعمت محروم است پس واى بحال كسانيكه بواسطه اعراض از ذكر خدا و توغّل در معاصى قساوت قلب پيدا كردهاند و سخت شده دلهاشان كه ديگر موعظه و نصح و تحذير در دل آنها اثر نميكند بلكه از شنيدن آنها و آيات قرآنيّه مشمئز ميشوند و شايد باين ملاحظه قساوت متعدّى بمن شده چون اشمئزاز متعدّى بمن ميشود و شايد بملاحظه سببيّت ذكر خدا براى قساوت باشد در بعضى نفوس چنانچه فيض ره بيان فرموده ولى بنظر حقير بعيد است و معلوم است كه اين قبيل مردم در گمراهى واضحى بسر ميبرند و در بعضى از روايات براى شرح صدر و نور قلب علائمى ذكر شده كه از آن جمله اعراض از دنيا و اقبال بآخرت و تهيّه لوازم مرگ است و قمّى ره نقل فرموده كه در باره امير المؤمنين عليه السّلام نازل شده و عامّه آنرا نازل در شأن آنحضرت و حمزه دانند و ما بعد آنرا نازل در باره ابو لهب و اولادش و بهترين احاديث و اخبار قصص و حكايات انبياء عظام است كه
جلد 4 صفحه 493
خداوند آنها را در كتاب كريم خود بكرّات و مرّات متقارب بيكديگر و شبيه بهم ذكر فرموده بدون اختلاف و تهافتى در آن كه بلرزه درآيد از شنيدن آن پوستهاى بدن كسانيكه ميترسند از خدا پس بسبب خضوع و خشوع نرم و متأثر و مطمئن شود پوستهاشان و دلهاشان بياد خدا و نصرت بر اعدا اين حال بين خوف و رجاء يا اين احسن الحديث توفيق و هدايت الهيّه است كه شامل حال هر كس خواسته باشد ميشود و كسيرا كه خدا بخود واگذار فرمود براى عدم قابليت و اعراض از ذكر در دنيا و آخرت هادى و راهنمائى نخواهد داشت اينمعنى بنظر حقير رسيد ولى مفسرين احسن الحديث را عبارت از تمام قرآن دانستهاند بمناسبت نزول آن بعد از كتب سماويه قديمه و تشابه آيات و سور آنرا باعتبار فصاحت و بلاغت و صحّت معانى و استحكام مبانى و كثرت نفع و عدم اختلاف و تناقض دانستهاند و حكمت تكرار در آيات قرآن را فرمودهاند آنستكه نفوس از استماع مواعظ و نصايح تنفّر دارد و تا تكرار نشود راسخ در آن نگردد و شمهاى از اينمقال در اوّل اين كتاب گذشت و اينكه مثانى كه جمع مثنى است صفت كتاب كه مفرد است قرار داده شده براى آنستكه قرآن مشتمل بر آيات و اجزاء و تفاصيل است و بعضى مثانى بودن كتاب را باعتبار تكرار آن بتلاوت و نياوردن ملالت و نيفتادن از حلاوت دانستهاند و محتمل است مثانى تميز باشد براى متشابها يعنى متشابه است مكرّرات آن و بنابر اين مؤيّد نظريّه حقير خواهد بود چون مكرّرات نوعا در قصص قرآنيه است و بر سبيل تعجّب فرموده است آيا كسيكه دست بسته وارد جهنّم ميشود و اشرف اعضاء بدن خود را كه صورت است براى خود سپر آتش و عذاب شديد آن ميكند با آنكه بايد دست را سپر قرار داد مانند كسى است كه مأمون از عذاب است و در سايه عرش الهى قرار دارد و با اينحال باز ملائكه غضب باو و همكارانش در ظلم بنفس و غير ميگويند بچشيد نتيجه اعمال زشت خودتان را در دنيا از مخالفت انبيا و اولياء امم سابقه هم در نتيجه تكذيب انبياء سلف و اوصياء ايشان بعذابهاى گوناگون معذب شدند از راهى كه تصوّر آنرا نميكردند و در وقتى كه انتظار آنرا نداشتند چنانچه در آيات آتيه ذكر شده است.
جلد 4 صفحه 494
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ فَمَن يَتَّقِي بِوَجهِهِ سُوءَ العَذابِ يَومَ القِيامَةِ وَ قِيلَ لِلظّالِمِينَ ذُوقُوا ما كُنتُم تَكسِبُونَ «24»
آيا پس كسي که حفظ ميكند وجه خود را و پرهيزكار است از بدي عذاب مثل كسيست که او را برو بآتش بيندازند و گفته ميشود از براي ظالمين بچشيد آنچه را که بوديد كسب ميكرديد.
أَ فَمَن يَتَّقِي بِوَجهِهِ تعبير بوجه يا مراد نفس انسان است يعني پرهيز ميدهد خود را يا بمعني صورت است چون عذاب اولا بصورت متوجه ميشود چون برو بآتش مياندازند و ميفرمايد وَ تَغشي وُجُوهَهُمُ النّارُ ابراهيم آيه 51 سُوءَ العَذابِ جميع انحاء عذاب سوء است لكن تفاوت دارد عذاب سوء سختترين عذاب است.
يَومَ القِيامَةِ که هر كسي بجزاي خود ميرسد و يك جمله در اينجا در تقدير
جلد 15 - صفحه 305
است بواسطه وضوحش ذكر نشده يعني آيا اينکه متقي مثل كسانيست که خود را در معرض سوء العذاب درآوردند و بآنها گفته ميشود وَ قِيلَ لِلظّالِمِينَ چه ظلم بدين يا بمسلمين يا بنفس خود كردند.
ذُوقُوا ما كُنتُم تَكسِبُونَ که ميفرمايد ما ظَلَمناهُم وَ لكِن كانُوا أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ نحل آيه 119 وَ ما ظَلَمناهُم وَ لكِن ظَلَمُوا أَنفُسَهُم هود آيه 102.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 24)- در این آیه گروه ظالمان و مجرمان را با گروه مؤمنانی که وضع حالشان قبلا بیان شد مقایسه میکند، تا در این مقایسه واقعیتها بهتر روشن گردد، میفرماید: «آیا کسی که با صورت خود عذاب دردناک (الهی) را در روز قیامت دور میسازد» همانند کسی است که هرگز آتش دوزخ به او نمیرسد (أَ فَمَنْ یَتَّقِی بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَةِ).
حال ظالمان دوزخی در آن روز به گونهای است که باید با صورت از خود دفاع کنند، چرا که دست و پای آنها در غل و زنجیر است.
سپس در پایان آیه میافزاید: در آن روز «به ظالمان گفته میشود: بچشید آنچه را به دست میآوردید» و انجام میدادید! (وَ قِیلَ لِلظَّالِمِینَ ذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ).
آری! فرشتگان عذاب این واقعیت دردناک را برای آنها بیان میکنند که اینها همان اعمال شماست که در کنار شما قرار گرفته، و آزارتان میدهد.
نکات آیه
۱ - کافران و مشرکان دوزخى، ناتوان از دفاع از خود در برابر عذاب الهى (أفمن یتّقى بوجهه سوء العذاب یوم القیمة) «إتّقاء» (مصدر «یتّقى») به معناى سپر گرفتن جهت حفظ و دفاع از خود در برابر گزند است. دفاع از خود در برابر عذاب الهى به وسیله صورت - در حالى که اصولاً انسان ها براى دفاع از خود از دست و پا استفاده مى کنند تا گزندى به صورتشان نرسد - بیانگر اوج ناتوانى دوزخیان از دفع عذاب از خویش است.
۲ - تلاش مذبوحانه و بى ثمر کافران و مشرکان دوزخى، در جهت دفع عذاب الهى از خود (أفمن یتّقى بوجهه سوء العذاب یوم القیمة)
۳ - وجود اختلاف اساسى میان دو انسان مؤمن خداترس و کافر خداگریز، از نظر شخصیت و سرنوشت (فویل للقسیة قلوبهم من ذکر اللّه ... أفمن یتّقى بوجهه سوء العذاب یوم القیمة) «من» در آیه شریفه، اسم موصول بوده و مبتدا و خبر آن، جمله اى محذوف است و تقدیر کلام چنین مى باشد: «أفمن یتّقى بوجهه سوء العذاب... کمن آمن منه». بنابراین مى توان گفت آیه شریفه درصدد مقایسه میان شخصیت دو انسان مؤمن و کافر وسرنوشت آنان در آینده است.
۴ - مقایسه کردن میان نیکان و بدان، از روش هاى تربیتى قرآن (أفمن یتّقى بوجهه سوء العذاب یوم القیمة)
۵ - قیامت، از نام هاى جهان آخرت (یوم القیمة)
۶ - ستمگران، گرفتار عذاب سخت و گریزناپذیر در قیامت (و قیل للظلمین ذوقوا ما کنتم تکسبون)
۷ - عذاب سخت و گریزناپذیر ستمگران، نتیجه رفتار و کردار خود آنان است. (و قیل للظلمین ذوقوا ما کنتم تکسبون)
۸ - کیفر و عذاب الهى در قیامت، نتیجه و بازتاب رفتار و کردار زشت خود انسان ها است. (و قیل للظلمین ذوقوا ما کنتم تکسبون) خداوند متعال در این جا چشیدن عذاب را به خود رفتار و کردار نسبت داده است. این مطلب گویاى این حقیقت است که عذاب، نتیجه و حاصل خود رفتار آدمى است.
۹ - کفر و شرک، ظلم است. (و قیل للظلمین ذوقوا ما کنتم تکسبون) مقصود از «ظالمان»، کافران و مشرکان است. توصیف آنان با صفت ظلم، بیانگر این حقیقت است که کفر و شرک ظلم است و همین ظلم، موجب دوزخى شدن آنان مى گردد.
۱۰ - ظلم، موجب عذاب سخت الهى (و قیل للظلمین ذوقوا ما کنتم تکسبون)
۱۱ - ظالمان، مورد سرزنش و تحقیر در قیامت (و قیل للظلمین ذوقوا ما کنتم تکسبون) تعبیر «بچشید...» براى سرزنش و تحقیر مى باشد.
۱۲ - سرنوشت حیات اخروى انسان، به دست خود او است. (و قیل للظلمین ذوقوا ما کنتم تکسبون)
۱۳ - نظام جزا و کیفر الهى، عادلانه است. (ذوقوا ما کنتم تکسبون) خداوند، عذاب قیامت را برابر و نتیجه دستاوردهاى خود انسان دانسته است. این بیان گویاى این حقیقت است که عذاب قیامت - هر چند سخت است - ولى چون نتیجه رفتار و کردار خود انسان است، عادلانه و به دور از ظلم و اجحاف مى باشد.
موضوعات مرتبط
- آخرت: نامهاى آخرت ۵
- انسان: نقش انسان ۱۲
- تربیت: روش تربیت ۴
- جهنمیان: عجز جهنمیان ۱
- خدا: حتمیت عذابهاى خدا ۱، ۲; عدالت خدا ۱۳
- سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت اخروى ۱۲
- شرک: ظلم شرک ۹
- ظالمان: تحقیر اخروى ظالمان ۱۱; حتمیت عذاب اخروى ظالمان ۷،۶ ; سرزنش اخروى ظالمان ۱۱
- ظلم: آثار ظلم ۷، ۱۰
- عذاب: مراتب عذاب ۱۰; موجبات عذاب ۷، ۱۰; موجبات عذاب اخروى ۸
- عمل: آثار اخروى عمل ناپسند ۸
- قیامت: ۵
- کافران: تلاش اخروى کافران ۲; حتمیت عذاب کافران ۲; سرنوشت کافران ۳; شخصیت کافران ۳; عجز اخروى کافران ۲; عجز کافران ۱
- کفر: ظلم کفر ۹
- کیفر: عوامل کیفر اخروى ۸
- مؤمنان: تفاوت مؤمنان با کافران ۳; خشیت مؤمنان ۳; سرنوشت مؤمنان ۳; شخصیت مؤمنان ۳
- مشرکان: تلاش اخروى مشرکان ۲; حتمیت عذاب مشرکان ۲; عجز مشرکان ۱
- نظام جزایى: ۱۳
- نیکان: قیاس نیکان و بدان ۴
منابع